کاسپین ماکان – پس از انتخابات سال ۲۰۱۶ میلادی در ایالات متحده و بالا آمدن حزب جمهوریخواه آن و انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، ورق برگشت و موضعگیری دولت جدید در مقابل بسیاری از رویدادهای جهان، شکل دیگری یافت، از جمله در پی اقدامات هستهای و تروریستی جمهوری اسلامی و بطور کلی ناسازگاریهای آن با جهان، موج تازهای از فشارهای همه جانبه به ویژه تحریمهای اقتصادی، بر حکومت اسلامی وارد شد که تا کنون با هر حرکت غیراصولی رهبران حاکم در ایران، این تحریمها از سوی آمریکا و برخی از متحدانش، با هدف اصلی منع دستیابی به سلاحهای اتمی، همچنین تغییر رویه سران رژیم، افزایش یافته است.
حال صرف نظر از اساسا سوء مدیریت در اقتصاد ایران، درهای گشوده اختلاس و سرقتهای کلان مقامات، ناکارآمدی طرحهای اقتصادی و از همه مهمتر تأمین بودجه آشوب در خاورمیانه، که باعث بحران بیشتر در اقتصاد بیمارگونه کشور گردیده، اما دور جدید شدت تحریمها، به نوبه خود، اثر چشمگیری برای فشار آوردن به بدنه رژیم اسلامی، داشته است! به گونهای که مسئولان آن برای جبران کسری بودجه و برونرفت موقت از بحران، در یک اقدام کمسابقه، بهای بنزین را ۳۰۰ درصد افزایش میدهند! این اعلام ناگهانی، از جمعه ۲۴ آبان ۹۸ موج خشم و اعتراضات را در بسیاری از مناطق ایران برانگیخت و با شتاب، همه کشور را فرا گرفته و آن را به خیزشی جدی، بر علیه اساس حکومت، مبدل ساخت!
اگرچه این قیام مردمی در برابر دستگاه سرکوب، تنها چند روز دوام آورد، اما با نگاهی دقیق و پردازش زوایای آن به نکات قابل تأملی خواهیم رسید.
ویژگیهای خیزش
۱) اعتراضات معیشتی
رشد بیرویه ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ درصدی تورم و پایین آمدن کیفیت زندگی در ۱۰ سال گذشته تا پیش از آبان ۹۸، عملا باعث فاجعه حذف طبقه متوسط جامعه ایران شد! در نتیجه به دامنه طبقه کم درآمد و جمعیت زیر خط فقر افزود. حال در چنین شرایطی که درد گرانی، بیش از پیش، گلوی جامعه را میفشرد، افزایش نرخ سه برابری بنزین، که یک تورم جهشی همهجانبه در کالا و خدمات را به دنبال دارد، بار دیگر گذران زندگی مردم را با شدت بیشتر، در آنی نشانه گرفت! بنابراین خیزش آبان که به مراتب نسخه کاملتر از دیماه ۹۶ به شمار میآید، همچنین برخلاف قیامهای ۷۸ و ۸۸ که ریشه جناحی و حتا سلیقهای داشتند، این مرتبه جنبه معیشتی، همگانی و بسیار محقانهتر داشت! پس همه لایههای جامعه، به ویژه قشر کم درآمد، که در اکثریتاند را، یکشبه به خیابانها کشاند. حقیقت این است که چنین ضرباتی به جامعه، مرز نمیشناسد و روند زندگی را برای همه غیرممکن میکند، حتا افراد شاغل در بسیج، سپاه، اطلاعات و خانوادههای آنان نیز، از چنین فشارهایی رنج خواهند برد!
به هر حال مردم که به روشنی از عواقب این تصمیم حاکمیت آگاه بوده و میدانستند این یک تعرض آشکار به حقوقشان است، بیدرنگ، برای اولین بار در طول تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی، نه دولت، بلکه اساس حکومت را هوشمندانه زیر سؤال بردند و بی تعارف خواستار برچیدن آن شدند!
۲) قیام خودگردان
در این خیزش، دیگر شعارهای اسلامی «الله اکبر» و مانند آن شنیده نشد، همان شعارهایی که جمهوری اسلامی را به قدرت نشاند و ایران را ویران و چهار دهه مردم را در تاریکی به دور خود گرداند! دیگر نه از نماد دینی سبز و نه از شعار انحرافی «یک یاحسین تا میرحسین» خبری بود، چون خوشبختانه ناکسانی نبودند که مطالبات به حق مردم را به نخست وزیر کشتار دهه شصت، که تیغ طلایی خمینی را به ملت بشارت میداد، محدود کنند! یا کلید کاغذی بنفش را به دست آغشته به خون تبهکارترین فرد، در دستگاه سرکوب، بسپارند! از آنجا که تنها صدای حقجویانه و ساختارشکن، از دل این خیزش، به گوش میرسید، حافظان حکومت یا همان اصلاحطلبان مطابق معمول، حیلهگرانه سکوت کرده یا تنها به چند عبارت کنایهآمیز اکتفا کردند. بنابراین در حالی که هیچ راهنما و هدایت کنندهای در میان خروش مردم وجود نداشت، اما یکپارچگی اعتراضاتشان، افتخارآمیز و البته تاریخی به شمار میآید. به این ترتیب شاید بتوان گفت، مهمترین ویژگی این قیام، «بلوغ فرهنگ سیاسی» مردم بود، که رهبریشان میکرد!
به گفته خود فرماندهان سرکوب، اعتراضات در ۲۹ استان و بالغ بر ۷۰۰ منطقه روی داده است و مکررا از آن به عنوان یک جنگ نام بردند! پس این اشاره و آمار، نشانگر همگرایی مردم در سر تا سر ایران است، آنها با هر گویش و قومیتی، خواسته یکسانی را فریاد زدند، که امر امید تازهای در رگهای همه آزادیخواهان درون و برون مرز جاری کرده است.
۳) جنبشهای تکمیلی
آنچه مسلم ست در سال ۵۷ رهبران تبانی سرخ و سیاه شکست خوردند! آنان نه تنها به هیچ عنوان نتوانستند انقلاب، به معنای دگرگونی مثبت را حتا در ناچیزترین مسائل، پایهریزی کنند، بلکه ایران را سالها به عقب بازگرداندند و پس از بیش از چهل سال، جز تباهی، نیرنگ و ریختن خون دگراندیشان و آگاهان، ارمغان دیگری نیآورند، آنها در سال ۵۸ با برگزاری یک رفراندم فریبکارانه تک گزینهای، خود را پیروز اعلام کرده و حکومت واپسگرای دینی را بجای سامانه پادشاهی، بنا کردند! از آن پس تا کنون به صورت پی در پی اعتراضات و جنبشهای فراوانی روی داده است از جمله تظاهرات زنان در اسفند ۵۷- عملیات شاهرخی برای نجات ایران تیر ماه ۵۹- اعتراضات مستمر هفت تپه، مشهد خرداد ۷۱ – قزوین مرداد ۷۳ – اسلامشهر (شادشهر) فروردین ۷۴ – جنبش دانشجویی ۷۸ – جنبش ۸۸- خیزش دی ماه ۹۶ و حالا خیزش آبان ۹۸، بررسی چگونگی پیدایش این اقدامها و قیامهای مردمی، بیانگر دو نکته مهم است؛ از یکسو نارضایتی عمیق جامعه که ناشی از فساد و ناتوانی رژیم در اداره مملکت را، روشن میکند و از سوی دیگر نمایانگر استمرار و پویایی در مسیر رهایی، یعنی؛ پیکار با حکومت اسلامیست!
۴) برنامهریزی حکومت
پیش از اعلام افزایش نرخ بنزین، شورای امنیت ملی، به منظور آمادگی در برابر اعتراضات پیشبینی شده از سوی کارشناسان این نهاد، جلسات ویژهای با حضور حسن روحانی، نه به عنوان رئیس جمهور، بلکه به عنوان قدیمیترین مهره اصلی این شورا، برگزار کرده و چند طرح را به تصویب رساندند که در پی آن، دست کم ۲۴ ساعت قبل از رسانهای شدن خبر، به ادارات مهم، از جمله بانکها ابلاغ شد تا اسناد محرمانه و نقدینگیها را به مراکز، بازگردانند، خانههای سران نظام و سازمانهای حساس مانند صداوسیما در حلقه امنیتی قویتری قرار داده شدند… و از همه مهمتر، نیروهای سرکوب، برای مقابله با اعتراضات، در وضعیت آمادهباش کامل قرار گرفتند! با این وجود اما پس از اعلام خبر، موضوعاتی چون سرعت در گسترش قیام، ایستادگی شجاعانه مردم، شعارهای خردمندانه ضدحکومتی و مواردی از این قبیل، باعث گشت تا سرکردگان رژیم، برای مهار آن و بستن راههای ارتباطی بین معترضین و عدم خروج اخبار، همچنین ایجاد چتر وسیع سانسور در کشور، به ناچار نقشه دوم خود، یعنی قطع اینترنت و حتا تلفن را به اجرا درآورند! به این ترتیب مسئولین حکومت توانستند برای کنترل اوضاع، به آسودگی فرمان سرکوب معترضین را در بیخبری جهان، صادر کنند، ولی قطع اینترنت و تلفن طبیعتا باعث تعطیلی مشاغل و بسیاری از فعالیتها شد، که بطور خودکار شبهه اعتصابات سراسری را پدید آورد، به دنبال آن عده بیشتری که حالا از امور روزانه هم فارغ شده بودند، به سایر تجمعات پیوستند، در مقابل تشکیلات وحشتزده ولایت فقیه با بیرحمی همیشگی دست به فجایع گستردهای زد.
حاکمان برای خاموش کردن فریاد دادخواهی مردم، با آنان مثل «دشمن متجاوز به خاک»، رفتار کردند، مردمی که تنها سلاحشان شعار آزادی بود، بیشرمانه به رگبار گلوله بسته شدند، برای از بین بردن آزادیجویان، حتا از ماشینآلات جنگی مثل تانک و هلیکوپتر، و تیربار استفاده شد! صدها نفر به قتل رسیده یا زخمیشدند و در هجومهای وحشیانه سرکوبگران به مراکز تجمع، هزاران نفر دستگیر و به زندانها یا بازداشتگاههای غیر رسمی منتقل شدند.
این طرحریزیها و شدت سرکوبها حاکی از آنست که رهبران جمهوری اسلامی، به خوبی عمق نارضایتی جامعه را دریافتهاند و میدانند که دیگر نمیتوانند با نیرگ، در برابر اراده مردم بایستند.
برآیند
در قیام تاریخی ۹۸ دردهای مشترک مردم، نفش «لیدر» را برایشان ایفا کرد!
خیزشی که دلیران آبان، برپا ساختند، چند گام بیشتر با سقوط رژیم، فاصله نداشت!
نسل جوانان به نیکی ثابت کردند که با تکیه بر خرد جمعی، قادرند تمامیت جمهوری اسلامی را برای همیشه به زبالهدان تاریخ بفرستند.