زمان فیلی- در دنیای امروز دو مقولهی سیاست و اقتصاد اجزای جداییناپذیر یکدیگر بوده و هر کدام بدون دیگری معنا و کاربرد عملی خود را از دست خواهند داد. به دنبال این موضوع طبعا، یک اقتصاد پویا برگرفته از سیاستی نو و طراح است و شکل معکوس آن موجبات فساد گسترده و ورشکستگی خواهد شد که، جمهوری جنون اسلامی در ایران بهترین تجربهی واقعی این امر است.
برای دریافت و رسیدن به دلایل فساد اقتصادی فراگرفته در بسیاری از کشورها کافیست، چگونگی کارکرد دو مهم «سیاست و اقتصاد» را در کنار تجربههای عملی آنها قرار داد؛ تا چراییهای آنچه امروز به بنبست یا «جنگ اقتصادی» انجامیده نمایان گردد.
در حالت عادی و در جوامع قانونمدار، اقتصاد تحت سیاست عمل کرده و همواره توسط سیاستگذاران این بخش تبیین و در سطوح مختلف پاسخگوی نیازهای تولید داخلی و هماهنگی با سیاست خارجی در امر صادرات و واردات و سایر زمینهها به پیش میرود اما، در شکل نامطلوب همین اقتصاد اگر بر سیاست کلان سوار گردد همان تبعات مخربی را به وجود میآورد که یک سیاست بیکفایت و غیرمسئولانه اقتصاد را مدیریت و کنترل مینماید.
با آغاز و شیوع گستردهی ویروس کرونا در جهان– طبیعی یا ساختگی- پرده از فساد متعدد اقتصادی در کشورهای اروپایی برداشته شد و نشان داد امور سیاسی اتحادیهی اروپا کاملا در چنگال اقتصاد بیکیفیت غیرمسئولانه و ضدخلقی چین است.
اگر به گذشته نگاه شود، این امر کاملا برجسته خواهد شد. از چهل و یک سال پیش کشورهای غربی مدیریت سیاسی را در اختیار نگاه اقتصادی قرار دادند و برای دستیابی به سوخت ارزان، شاهنشاهی رو به توسعهی ایران را ساقط نمودند.
در حقیقت غربیها آن هنگام–با حمایت از گلوبال اسلامیستها- سود بلندمدت و امنیت پایدار منطقهای را قربانی تفکر منفعتطلبی کوتاهمدت خود کردند که حاصلش امروز- در جریان ویروس کرونا- نشان میدهد که کشورهای اروپایی عملا مستعمرهی چین میباشند.
جدالی که بعداز روی کار آمدن دونالد ترامپ با چین یا مشخصا مقابل اقتصاد گلوبالمحور بدکیفیت به وجود آمده، در بطن خود مبارزه با فسادی دارد که از چهل و یک سال پیش توسط آنارشی چپ آمریکا و اروپا علاوه بر ایران، دنیا را درنوردید و نظام سیاسی را بهم زد.
با نگاه تیزبین و منصفانه میتوان دید آنچه رئیس جمهور کنونی آمریکا دنبال میکند همان تفکری است که شاه فقید ایران در سر داشت و مدعای این امر مخالفان واپسگرای مشترک ایشان و دونالد ترامپ هستند.
تا قبل از انقلاب وحشتافزای اسلامی در ایران، حاکمیت آن هنگام مدیریت شفاف سیاسی و ارزشگرا بر اقتصاد را در پیش گرفته بود که ساختار «لیبرالیسم ملی» را دنبال میکرد اما همین تفکر حاکم بر اروپای کنونی و چپ آمریکایی با حمایت از ملایان انحطاطگرا به مقابله با آن برخاستند.
امروز بعداز چهل و یک سال تحجر اقتصادی که سیاست را تبیین کرده، دنیا در حال پوستاندازی است و در آیندهای نه چندان دور نظم تازهی جهانی نمایان خواهد شد و سیاست، اقتصاد را به کنترل خود در میآورد؛ این همان مهمی است که دولت کنونی آمریکا در جنگ با بنجلیسم گلوبالچینی و همچنین تروریسم اسلام جهادی قرار دارد.
از سوی دیگر شیوع ویروس کرونا از سوی چین، روندی را به وجود آورده تا این تغییر و تحولات جهانی تسریع گردد و ثابت کرده که تداوم تسلط اقتصاد چینی عامل فساد و سقوط اخلاق سیاسی در میان سیاستمداران بوده است.
وضعیت سیاست اقتصادمحور اروپا در خلال انتشار ویروس کرونا نشان داد اقتصاد اروپا تا چه اندازه شکننده و نیازمند بازسازی و برنامههای بلندت در چارچوب تولید بدون اتکا به چین میباشد و اتحادیهی اروپا برای استحکام اقتصاد خود راهی جز تغییر ساختار با نهادینه کردن عملکرد سیاست بر اقتصاد نخواهد داشت.
در همین راستا اروپاییان بهخصوص سه کشور تعیینکننده– آلمان فرانسه و انگلیس- دو راه بیشتر پیش رو ندارند که به همراهی آمریکا به سقوط اقتصادی منجر میگردد ولی لازمهی چرخش به سوی آمریکا تعریف سیاست شفاف در مقابل رژیمهای سرکوبگر مانند جمهوری اسلامی با دوری جستن از مماشات و دوگانگی رفتار سیاسی در عرصهی بینالملل میباشد.
با این تفاصیل، ممنوعیت فعالیتهای گروه تروریستی حزبالله در آلمان از سوی دولت این کشور، میتواند چراغ سبزی در همراهی با سیاستهای ارزشمدار و تغییر رفتار اروپا باشد که، این رویه باعث میشود در آتیه شاهد حذف لگوی ساخت چین بر محصولات اروپا و همچنین اوج خشم و تهدیدهای پوچ تروریستهای رو به فروپاشی حاکم در ایران بود.
درود بر شما جناب فیلی عزیز
مدت ها ست که به اهمیت پرداختن به سیاست و داشتن بینش سیاسی بین کارآفرینان ، صنعتگران ، کشاورزان ، تجار و همه فعالین اقتصادی ایرانی، می اندیشم. متاسفانه نگرش و حتی سواد سیاسی قشر فعال اقتصادی ایران، بخاطر اطلاعات و تحلیل های غلط جمهوری اسلامی ،ابدا در سطح مطلوب نیست. من خودم فعال اقتصادی هستم و برای من این سوال مطرح استکه چگونه میتوانم در بالا بردن سطح بینش، نگرش و سواد سیاسی خود و جامعه اقتصادی ، کمک کننده و اثرگذار باشم؟؟ از کجا باید شروع کرد؟؟ آیا مثلا ابتدا باید با مکاتب اقتصادی آشنا شوم؟؟ اقتصاد سوسیالیستی و سرمایه داری را بخوانم ؟؟ چه باید کرد ؟؟
تشکر از مقالات خوب و آموزنده شما ، ممنون میشم در این زمینه پاسخ مرا بدهید.