همه چیز از سفیدسنگان و شلقون شروع شد؛ روستای سفیدسنگان تالش محل زندگی رومینا اشرفی؛ دختر ۱۳سالهای که به سودای عشق بهمن خاوری، جوان ۲۸ ساله اهل روستای شلقون، در ۲۸ اردیبهشتماه خانه پدریاش را ترک کرد. رضا اشرفی پدر ۳۷ ساله رومینا پس از ۵ روز او را پیدا کرد و هنگامی که رومینا کنار برادر شش سالهاش خوابیده بود سر او را با داس از تن جدا کرد.
«خبر» نیست؛ فاجعه است!
هنوز ۴۸ ساعت از انتشار «خبر» قتل فجیع رومینا اشرفی در تالش نگذشته بود که رسانههای داخلی از خواهرکشی در محله سلیماندار رشت خبردادند. برادری به دلیل دعوای «ناموسی» خانه خواهر ۱۸ ساله خود را به همراه خودش آتش زد. این زن جوان پس از یک هفته بستری شدن در بیمارستان جان خود را از دست داد.
۲۴ اردیبهشت ماه، شش روز پیش از به قتل رسیدن رومینا توسط پدرش، هاجره حسینبُر اهل گشت سیستان و بلوچستان به دست همسرش به قتل رسید. زنی ۲۰ ساله که در ۱۶ سالگی ازدواج کرده و در ۱۸ سالگی صاحب یک فرزند شده بود.
آمار دقیقی از دخترکشی، زنکشی و فرزندکشی در ایران در دست نیست اما بر اساس آنچه علیرضا شریفی یزدی جامعهشناس به روزنامه سازندگی گفته است، حدود ۴۰ درصد از قتلها در ایران، «قتلهای ناموسی» هستند که به دلیل ملاحظات خانوادگی و محیطی با چنین عنوانی در مجامع قضائی مطرح نمیشوند.
آمارهای منتشر شده از طرف قوه قضاییه ایران نشان میدهد، استانهای خوزستان، کردستان و ایلام و سیستان بلوچستان که دارای بافت فرهنگی قبیلهای و عشیرهای هستند، در رتبههای نخست خشونت خانگی و آنچه به «قتلهای ناموسی» معروف شده، قرار دارند.
حفظ «ناموس» یا ارتکاب جنایت در پناه قانون؟!
یک دانشجوی دکترای جامعهشناسی ساکن تهران معتقد است: «در روایت رومینا با پدری روبرو هستیم که برقراری رابطه عاطفی دختر نوجوان خود با مردی نامحرم را برای ارتکاب به قتل کافی میداند.»
او با اشاره به اینکه شمار زنانی که به وسیله پدر، برادر و حتی پسران خود به نام حفظ «ناموس» و «شرف» و به دلیل ننگین کردن شرافت خانوادهی خود کشته میشوند کم نیست، به عاطفه دختر نوجوان ۱۷ ساله اهل کنگاور اشاره میکند که در خرداد ۱۳۹۴ با ضربات چاقوی پدرش کشته شد.
قوانین جمهوری اسلامی برای مقابله با «قتلهای ناموسی»، اگر اصلا تمایل و ارادهای به مقابله با آن وجود داشته باشد، به تغییرات جدی نیاز دارند. پدر رومینا مطابق ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی مالک جسم و جان فرزندش است و قصاص نمیشود. او در نهایت به پرداخت دیه قتل به ورثه یعنی خانواده خودش و تعزیر محکوم خواهد شد.
اما تصویب لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان برای پیشگیری از وقوع چنین فجایعی، شاید میتوانست تا حدی ثمربخش باشد هرچند به گفته فعالین زنان و حقوق کودک نه تنها این لایحه بلکه دو ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی و ماده۶۳۰ قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده آنقدرها سختگیرانه نیستند که مرتکبان این قتلها را با مجازاتهای شدید مرعوب کند! در عمل این دو ماده دست این افراد را برای قتل دختران و زنان خانواده باز گذاشته تا با مجازاتی سبک، مرتکب آن شوند.
با اینهمه فعالان حقوق زنان و کودکان درباره تصویب لایحه « حمایت از کودکان و نوجوانان» برای پیشگیری از خشونت علیه آنان هشدار میدهند. اما این لایحه در ۵۱ ماده بیش از ۱۰سال در ۴ دوره مجلس شورای اسلامی دست به دست گشته و همچنان مورد تأیید شورای نگهبان قرار نگرفته است.
یکی از ایرادهای شورای نگهبان به این لایحه که در اواخر خرداد ۹۸ نیز آن را رد کرد، مربوط به برخورد با پدر یا جد پدری میشود که مرتکب بزه یا خشونت شده است.
یک دانشجوی معماری ساکن شیراز با اشاره به ضعف قوانین حمایتی از کودکان معتقد است: «قوانین جمهوری اسلامی پر از تضاد و ابهام هستند. براساس این قوانین مردان، همسر، فرزند و خواهر خود را ملک مطلق خود میدانند و خود را محق به انواع خشونت و رفتار غیرانسانی علیه زنان و دختران خانواده خود میدانند.»
او ادامه میدهد: «تا زمانی که این قوانین ضد زن، راه گریز را برای پدر، جد پدری یا برادر و شوهر باز گذاشته داستان زنانی که به وسیله پدر یا برادر و حتی پسران این زنان به نام حفظ ناموس و شرف کشته میشوند ادامه خواهد داشت. عاملین قتل اگر پدر یا جد پدری باشند از اشد مجازات معاف میشوند، چون ولی مطلق هستند!»
علی نجاتی پدر فرشته نجاتی یکی از این قاتلان است که در امرداد ۱۳۸۵ وقتی دخترش در خواب بود او را به اتهام «رابطه نامشروع» که هیچگاه ثابت نشد سر برید. فرشته ۱۸ ساله ساکن روستای کانی دینار مریوان بود که پس از دو سال زندگی با مردی که ۱۸ سال از او بزرگتر بود، به خانه پدرش بازگشت. پدرش تنها پس از تحمل سه سال حبس از زندان آزاد شد.
عزای قاتلان برای قربانی
نکته غمانگیزی که توجه بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی را جلب کرد، آگهی ترحیم رومینا اشرفی بود. نام پدر یعنی قاتل رومینا در کنار تک تک افراد «ذکور» خانواده و حتی برادر شش ساله رومینا به عنوان صاحب عزا در این آگهی آمده است اما از نام رعنا دشتی مادر داغدار رومینا هیچ نشانی نیست.
یک خانم کارمند ساکن اصفهان نیز با اشاره به این نکته میگوید: «در این جامعه مردسالار که امثال پدر رومینا دختر را جزو ملک و املاک خود میدانند، برای حفظ آبروی خود به راحتی او را میکشند و بعد نام خود را با افتخار به عنوان صاحب عزا در آگهی ترحیم دخترشان منتشر میکنند ولی از نام مادری که او را به دنیا آورده در این آگهی خبری نیست! مادری که از سر درماندگی خواستار قصاص قاتل یعنی شوهر خود شده است.»
این خانم کارمند ادامه میدهد: «پدر بیرحم در کمال وقاحت برای همدردی ریاکارانه با بازماندگان در اعلامیه ترحیم دخترش، چنین فاجعهای را «مشیت الهی» عنوان کرده. مهمتر از همه کلمه «ضمناً» در این متن است که اشاره ضمنی به حضور مجلس زنانه و حضور زنان دارد! یعنی ما بجز این خط هیچ نشانی از حضور مادر و دیگر زنان داغدار خانواده نمیبینیم.»
کودکهمسری یا پدوفیلی؟!
این قتلها در شرایطی صورت میگیرد که نظام حقوقی جمهوری اسلامی از یکسو بطور قانونی مدافع کودکهمسری یا پدوفیلی است که در کشورهای پیشرفته جهان بنا بر حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان جرم جنایی به شمار میرود. شماری از از مقامات خود جمهوری اسلامی به ویژه آنهایی که لباس «روحانیت» بر تن دارند و بر اریکهی قدرت تکیه زدهاند، مرتکب این جرم شده و «کودکهمسر» بودهاند!
یکی از این موارد مربوط به محمد محمدی ری شهری حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی و وزیر پیشین اطلاعات است که در ۲۰ سالگی از دختر ۹ ساله علی مشکینی رئیس پیشین مجلس خبرگان خواستگاری و در ۱۱ سالگی با او ازدواج کرد!
در حالی که سن قانونی ازدواج پیش از انقلاب اسلامی، ۱۵ و ۱۸ سال بود پس از انقلاب با حذف قانون حمایت خانواده سن قانونی ازدواج به ۹ سال قمری برای دختران و ۱۵ سال قمری برای پسران در سال ۱۳۷۰ کاهش یافت و مجددا به حداقل سن ۱۳ و ۱۵ سال برای دختران و پسران تغییر پیدا کرد. اما در عمل محدودیت سنی وجود ندارد و قانون جمهوری اسلامی اجازهی ازدواج کودکان زیر سن بلوغ را نیز به پدر و جد پدری داده است! به این ترتیب امکان ازدواج رومینای ۱۳ ساله با بهمن که بر اساس گزارشها ۱۵ سال از وی بزرگتر بود و یا هر مرد پنجاه یا شصت سالهای وجود داشت! گناه رومینا که سر بریده شد نه در «کودکهمسری» و «پدوفیلی» که طبق قانون اسلامی مجاز است (که در این صورت مرد مربوطه میبایست تحت تعقیب قرار بگیرد) بلکه در فرهنگ و سنت ارتجاعی و واپسماندهای است که نه در پی حفاظت آنها و حقوقشان بلکه به دنبال استمرار سلطهی مذکر بر سرنوشت زنان خانواده است.
وگرنه بنا بر آمار سازمان ثبت احوال ایران از سال ۹۲ تا ۹۶ هزار و هفت دختر زیر ۱۰ سال و ۱۹۲هزار و ۸۴۰ دختر زیر ۱۴ساله ازدواج کردهاند! این درحالیست که بسیاری از خانوادهها این ازدواجها را ثبت نمیکنند و تعیین آمار دقیق تعداد این ازدواجها غیرممکن است.
یک آموزگار ساکن لاهیجان در این زمینه معتقد است: «انتخاب فردی که ۱۴ سال از رومینا بزرگتر بوده نشان میدهد که رومینا خلاءهای عاطفی بسیاری در زندگیاش داشته که در نبود ارتباط عاطفی عمیق با پدرش، بهمن ۲۸ ساله را تکیهگاه امن خود میدانسته آنهم از یازده سالگی!»
جلوگیری از اشتغال و تحصیل دختران، محدودیت در مناسبات اجتماعی، جداسازی جنسیتی و جلوگیری از آموزشهای علمی و لازم از جمله درباره «پدوفیلی» که در قالب «کودکهمسری» جنبه رسمی و قانونی در جمهوری اسلامی یافته، روان جامعه ایران را پریشان و بیمار کرده است.
دستگاه قضایی نیز در بیشتر موارد با «قتلهای ناموسی» به عنوان «قتل عمد» برخورد نمیکند. این خشونت فرهنگی و قانونی در نگاهی ریشه دارد که شرع و قانون از آن حمایت کرده و به آن دامن میزنند.
یکی از روزنامهنگاران حوزه اجتماعی با اشاره به حقوق و اعادهی حیثیت قربانیان خشونت «ناموسی» تاکید میکند: «در طول این سالها شاهد توجیه قتلهای ناموسی بودهایم بطوری که این قتلها همواره از سوی بخشی از جامعه و خود حکومت مورد پذیرش قرار گرفته و بعد از مدتی فراموش میشوند. در این قتلها از آنجا که قاتل جزو اولیای دم محسوب میشود با شکایت نکردن و عدم دادخواهی، امکان اشد مجازات قاتل منتفی میشود در حالی که مجازات این افراد میتواند در تغییر نگاه جامعه و ارعاب چنین افرادی موثر باشد.»
فیروزه رمضانزاده
به باور من آن داماد ۲۸ ساله که هم اکنون در زندان است اشتباه بزرگی انجام داده و دختر بچه ۱۴ ساله را گول زده و می خواسته با او ازدواج کند . داماد دارای مذهب سنی و بسیار متعصب (خشک مغز) به یک آئین اهرینمی است وگر نه با خود می اندیشید که رومینا دختر او حساب می شود و چگونه به خود اجازه می خواسته بدهد که با او هم بستر شود. در اصل کاتالیزاتور این جنایت (تبهکاری) همان داماد است. در جواب جناب حمید بگویم که: این جنایت (تبهکاری) برخاسته از مذهب اسلام است و هیچگونه بستگی به بینش ایرانی ندارد کافی (بسنده) است که آیه ۳۴ از سوره چهارم نسا را بخوانید که می فرماید:«مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که الله [۱] برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند. پس زنان شایسته مطیع شوهران در غیبت آنان حافظ حقوق آنان باشند و …» حمید جان برای اینکه کمی در باره اخلاق (خوی, رفتار) ایرانی در روزگار باستان بدانید یک مثال (مانند) از پیمان گواه گیران که در باره یا پیوند زناشوئی است از نسکهای پارسی می نویسم: هردو تن را شادمانی افزون باد . همیشه با فرو شکوه باشید. به خوبی و خوشی بسر برید. در پیشترفت و افزایش باشید. بکردار نیک سزاوار باشید. نیک پندار باشید. در گفتار نیکو باشید. در کردار, نیکی بجای آورید. از هر گونه بد اندیشی دور بمانید. از هر گونه بد گویی بکاهید ,هر گونه بدکاری بسوزد. راستی پایدار باد. جادویی سرنگون باد به دین مزدیسنا استوار باشید. دوستی و مهربانی داشته باشید. با کردار نیک کسب مال (دارایی) و سرمایه کنید. با بزرگان یکدل و راست و فرمانبر دار باشید. با پیران فروتن و نرم خو و خوش رو باشید. غیبت (بدگویی) نکنید. خشمناک مشوید. از برای شرم گناه مکنید. آز مورزید. دارایی کسان مبرید. از زن کسان پرهیز کنید. از کوشش نیک بر خور دار باش . یزدان و نیکان را بهره مند ساز. با غیبت کننده( بد گو کننده) همراه مباش. با دوستان به میل (خواسته) ایشان رفتار کن. با بد نام پیوند مکن. با نادان همراه مباش. با بیچارگان پیکار مکن. در انجمن (هم بود) پخته گفتار باش. پیش پادشاهان سنجیده سخن گوی. مانند پدر نامور باش. به هیچ روی مادر را میازار با راستی کامیاب و کامروا باش.
[۱]- پا برگی الله پیش از اسلام هم وجود داشته چنانکه پدر پیامبر که غیر مسلمان از دنیا رفت عبدالله نام داشت. الله پیش از اسلام [ال اله) الهه ماه بوده است. الهه ماه سه دختر داشت است . بر پایه اسطوره های تازی که اینها لات منات و اوزا بوده اند . برای این سه دختر بت هایی ساخته میشده و در خانه کعبه گذاشته می شده این منبع (چشمه) در آمده آنها بوده چیزیکه امروز هم ادامه دارد. خدای ما آریایی است و نمی گوید کسی را باید کشت و یا از دیگری نفرت داشت و مانند رژیم پس از نماز در مسجد برای نیمی از مردم دنیا آرزوی مرگ کنند, چون آنها باور دیگری دارند. خدا در زبان هلندی می شود خد که آنرا God می نویسند ولی G خ خوانده می شود. در زبان انگلیسی گاد است که همه می دانند God , در زبان آلمانی می شود Gott گات و چنانکه می بینیم d دگر گون به tt شده است.
چند روز پیش بعد از خواندن مقاله بی نظیر آقای مصداقی، تا ملات بهنگام ، گوگوش در هفتاد سالگی ،همان ایران است … این فاجعه وحشتناک اتفاق افتاد . بله ! گرچه سنی از من گذشته ، تمام عمر کارم تدریس و ترجمه و قصه نویسی بوده ، ولی دیدم ای دل غافل ، چهل سال است گو گوش در من بوده ، با من بوده با هم زندگی کردهایم ، همسفر ،مقلد او بوده ام و همان مسیر و همان راه ، همان قصه غصه ها ، محرومیت های کودکی ، فرار از درس و مشق ، عاشق ساز و رقص آواز ، یکروزه عاشق ،روز بعد فارغ ، خیابانهای شلوغ ، ظلم و ستم بزرگ سالان و صدها تشابهات های دیگر که فکر میکنم تنها اختلاف فاحش ما صدای خوب او بود و پدر من که هیچگاه مرا بروی سر و پیشانی اش در هوا معلق و رها نکرد
من با اجازه آقای مصداقی می خواهم از سر مقاله خوب ایشان کمک گرفته و سر مقاله بی مقاله خودم را تقدیم حضور شما کنم : تأملات بهنگام ، رضا اشرفی در سی و هفت سالگی ، همان ایران ما !
هرکس را در ایران دیدید که جزئی از وجود رضا اشرفی در او نیست ، سلام گرم مرا به او بر سا نید !
قتل های ناموسی در ایران فقط به دلیل اسلامی بودن جامعه نیست اگر چه قوانین ضد زن اسلام به این مسئله کمک کرده اند. اما فرهنگ ضد زن ایرانی ریشه در مرد سالاری این جامعه دارد که قرن هاست بر این سرزمین سایه افکنده.
مردان ایرانی تصویری بسیارمعوج از مرد بودن خود دارند . اینگونه مردان را می توان براحتی ترسانید. آری ترسو هستند زیر هر چیزی را به عنوان تهدیدی برای مرد بودن خود می دانند. آنها نمی دانند در آنان نیز جنبه زنانگی وجود دارد. آری وجود دارد. این فکر نیز تهدیدی برای مردی آنان است زیرا فکر می کنند در این صورت ضعیف هستند. اینکه این جنبه زنانگی و مردانگی می بایست در هر زن و مردی در برابر باشد هیچ اطلاعی ندارند هیچکس اینها را یاد نمی دهد . چرا باید برده ها را آزاد کرد؟ در اینصورت چه کسی سر کار می رود و مالیات می پردازد؟ یا به مسجد و عبادتگاه میرود و خرج میکند؟ نمی صرفد. آنها چنان باورهای خود را قبول دارند که غیر آن را نمی پذیرند. حتی حاضرند قتل بکنند. آری مشکلات ایران زمین نادانی است. باورهای دروغ است. داشتن مدرنترین موبایل هم کمکی نمی کند افکار بشدت پوسیده اند، متعفن شده اند. و تمامی این ناهنجاری را در همه جای ایران زمین می بینید انسانها می میرند، طبیعت می سوزد، می خشکد می میرد و داد می زند ولی هیچکس نمی فهمد. در ماجرا قتل رومینای جوان خیلی ها به قتل رسیدند. پدرش که اول خود را کشت. زیرا فرزند جزی از پدر و مادر است پس خودش را ابتدا کشت. مادر، رومینا و آن مردی که بدو پناه برده بود. اگر قطره ای عشق به رومینا داشته باشد او نیز با رومینا مرده است. این تراژدی یک کشور در حال احتضار است. برای روان رومینا آرامش و امنیتی که در این جهان نداشت را آرزو می کنم.
می کشند ، پس هستند .شکنجه می کنند، پس هستند .جهاد می کنند ، پس هستند .قوانین ظالمانه و ضد زن اعمال می کنند ، پس هستند .در سال ۵۷ ، ابتدا می بایست این جماعت ِ آدمکش پرست ِ سرخ و سیاه و روان پریش را در تیمارستان ها بستری می کردند .ار رجوی ها و خمینی ها ، از توده ای و فدایی چی ها چیزی در نمی آمد جز کشتار .ابتدا همه رفیق هم بودند و افسران و نیروهای خدمتگذار میهن را کشتند و بعد رفتند سراغ همدیگر .حالا ملت را سر می برند .پدران ِ مسلمان ، بنا به دستوران ِ قران مدینه ، داس برداشته اند و سر می برند و از همان قران مدینه ، قانون در آمده که این قاتلان را نجات دهد .
تعفن اسلام مدینه ایران را گرفته .اگر مسلمانان هنری دارند بیایند و این جنایت نامه را از دعاهایشان جدا کنند و بروند با دعا خواندن خودشان را آرام کنند .نیازی به کشتار و جهاد و وحشی گری نیست .اگر بندگان خوب الله هستند بروند با کمک و مهربانی ، مردم را به دینشان دعوت کنند .نه اینکه سر هر چهارراه طناب دار بگذارند و با شکنجه ی مرد و زن و کشتار جوانان ، این وحشی گری ها را به مردم ایران اجبار کنند .
ورشکسته گان کمونیستی- علوی هم بروند ساکت گوشه ای بنشیند و برای جوانان ِ بیچاره ای که با ایدئولوژی مسمومشان به گورستان رفتند ، دعا بخوانند و شله زرد بپزند .
ملت ایران هم از مارکس و استالین و مائو متنفر هستند هم از تمام قاتلین اسلام مدینه .هر دو کاروان ِ جنایتکار سرخ و سیاه جایی در ایران ندارند .
ما مردم هم باید از خودمان شروع کنیم .ببینیم عاشورا تاسوعا و ماه رمضون و ضربت خوردن و این قصه ها چه کمکی به این ملت بدبخت کرده ؟ این جماعت اگر چیزی در چنته داشتند که این هم زن بارگی و جنایت به نامشان ثبت نشده بود.اگر این جماعت شرافت داشتند چرا با شمشیر و کشتار و قدرت پرستی به دنبال حاکمیت خودشان بودند ؟ بی خود جوانانمان را برای این چرندیات شکنجه نکنیم و نکشیم .
اینها همه از برکات اسلام عزیز است؛ اسلام ضد زن، اسلام ضد آزادی، اسلام ضد انسان…