|رضا مقصدی|
بنگر چگونه مستتر از ارغوان شدم.
بنگر چگونه جامهدَران وُ جوان شدم.
نوروز با ترانهی لبریز آمدهست.
فرخندهتر ز خندهی گلریز آمدهست.
با هفتسینِ تازه، بیارا دل مرا.
بیدار کن طبیعتِ در خواب رفته را.
شعرِ دل منست که سرمستِ «سینِ» توست.
سیبست. سیب. سیب
ازهر طرف، ترانهسُرای دلم شدهست.
ای سرختر ز صحبتِ سبزینهی انار!
ای «سینِ» بیقرار!
در هفتسینِ امسال
نام ترا کنار دلم
بگذار!