حنیف حیدرنژاد – به گزارش «ایران وایر»، شبکه اجتماعی فیسبوک روز سهشنبه ۱۷ فروردین اعلام کرد صدها حساب جعلی مرتبط با سازمان مجاهدین خلق ایران و اعضایش در آلبانی را بسته و حذف کرده است. «شورای ملی مقاومت ایران» بسته شدن حسابهای وابسته به خود را تکذیب کرد. همزمان چند حساب از ایران که علیه اسرائیل فعالیت میکرد نیز مسدود شده است.
بنابر گزارش فیسبوک، کارشناسان این شرکت زمانی این حسابهای کاربری را شناسایی کردند که دریافتند همه آنها از محلی واحد در آلبانی، متعلق به «شورای ملی مقاومت» و بازوی اجراییاش سازمان مجاهدین خلق ایران، فعالیت میکنند.
فیسبوک در گزارش خود این حسابهای کاربری را «مزرعه ترولها» توصیف کرده است؛ عبارتی که معمولا برای اشاره به گروهی به کار میرود که در قبال دریافت دستمزد، اقدام به فعالیت در شبکههای اجتماعی میکنند و عمدتا ضداطلاعات یا اطلاعات جعلی انتشار میدهند. این شبکه اجتماعی تاکید کرده است حذف چنین حسابهایی نه بر اساس محتوایی که منتشر کردهاند بلکه به خاطر «رفتار آنها» صورت گرفت.
سازمان مجاهدین در چند سال گذشته، به ویژه از زمانی که در آلبانی مستقر شده، در یک فعالیت متمرکز و سازماندهی شده در شبکههای مختلف اجتماعی با اسامی و عکسهای غیرواقعی دنبال آن است تا اهداف ایدئولوژیک و روشهای خشونتگرایانه خود را تبلیغ کند. این سازمان در کنار جنگ ایدئولوژیک که با رژیم ایران دنبال میکند، با استفاده از نیروهای خود در قرارگاه موسوم به «اشرف۳» در آلبانی و با ایجاد بخشی که فعالیتهای سایبری را دنبال میکند، میزان قابل توجهی از انرژی خود را به نفرتپراکنی و اتهامهای بیپایه و اساس علیه مخالفین خود و حتی تهدید و ترور شخصیت آنها اختصاص داده است.
پاسخ سازمان مجاهدین در واکنش به گزارش فیسبوک، که آن را با نام «شورای ملی مقاومت» صادر کرده است، هم متناقض است و هم تائید تلویحی ادعای فیسبوک زیرا از یکسو ادعا میکند: «هیچیک از قوانین فیسبوک نقض نشده، ادعای وجود یک مزرعه ترول وابسته به مجاهدین در آلبانی مضحک و مطلقاً دروغ است.» از طرف دیگر اما، از آنجا که میداند در صورت لزوم، فیسبوک میتواند به لحاط فنی ادعای خود را اثبات کند، در پایان اطلاعیه خود ادعای فیسبوک را بطور تلویحی تائید و برای خود راه فرار باز کرده و مینویسد: «حق هر کس بهویژه ایرانیان مبارز و مقاوم است که به دلایل امنیتی و گروگان گرفتن خویشاوندانشان در ایران توسط رژیم ضدبشری از نام مستعار و علائم و نمادهای مطلوب خود استفاده کنند.»
نکته دیگر آنکه سازمان مجاهدین این اقدام فیسبوک را ناشی از «دعاوی بیاعتبار و مشکوک و مورد پسند فاشیسم دینی حاکم بر ایران و عوامل و لابیهای آن در پوششهای گوناگون» عنوان میکند. در حالی که فیسبوک در گزارش خود از یک کار تحقیقی و آنالیز دادهها که در چند سال گذشته بر روی آن متمرکز بوده حرف زده و بطور مشخص نام سازمان مجاهدین در آلبانی را ذکر میکند. فیسبوک خوب میداند ادعای بیپایه و اساس میتواند به لحاظ حقوقی پای آن شرکت را به دادگاه کشانده و اگر شکست بخورد، باید غرامت سنگین بپردازد.
حالا پرسش از سازمان مجاهدین این است که اگر این سازمان ریگی به کفش نداشته و ادعای فیسبوک بیپایه و اساس است، و از آنجا که فیسبوک با این اقدام و گزارش، حیثیت و اعتبار این سازمان را مورد حمله قرار داده است، چرا سازمان مجاهدین بجای اطلاعیه و اتهامهای بیپایه و اساس علیه فیسبوک، به دادگاه شکایت نمیکند؟!
سازمان مجاهدین مانند رژیم اسلامی حاکم بر ایران، هرگاه پایش گیر میافتد، با عربدهکشی و مظلومنمائی و راهکارهای لاتمنشانه دنبال ایجاد گرد و خاک بوده تا موضوع اصلی را منحرف و از پذیرش مسئولیت فرار کند. غافل از آنکه عصر اینترنت و ردگیری دیجیتال، مجالی به چنین جوّسازیهایی نداده و حکومت قانون و دادگاههای صالح در کشورهای غربی نیز توجهی به چنین ادعاهایی نمیکنند.
مردم ایران بعد از ۴۲ سال تجربه یک نظام ایدئولوژیک که فرهنگی بر پایه دروغ و فریبکاری و عدم شفافیت و مسئولیتگریزی را دامن زده، به نیروهایی نیاز دارند که ویژگیهای کاملا متفاوت از رژیم حاکم را نمایندگی کنند. سازمان مجاهدین در رفتار و عملکرد و سیاستگذاریهای ۴۲ سال گذشته خود به خوبی نشان داده که همان روشها و سیاستهای حکومت کنونی را دنبال میکند. و اینبار تا آنجا پیش رفته که صدای فیسبوک را هم در آورده است. خوشبختانه عصر اینترنت کمک میکند تا شفافیت نیروهای مختلف، چه نیروهای در حاکمیت یا نیروهایی که هنوز به حاکمیت نرسیدهاند، راحتتر قابل راستیآزمائی باشند.
هموطنان عزیز در کیهان لندن این تنها مجاهدین نیستند که از اینترنت سوءاستفاده میکنند. در مقاله ای با تیتر “چشم انداز مناسبات امریکا و خاورمیانه” بقلم اقای فرخ نگهدار ایشان از عباراتی تحقیر امیز مثل : “مهمانی کمابیش ناخوانده” و “مینی-کشور ناخوانده، اسرائیل” نسبت به یهودیان و کشور اسرائیل استفاده کرده اند. من این مقاله را در صفحه مجازی “به پیش” ارگان حزب چپ ایران خواندم و ابراز نظر کردم که سانسور شد.
با اینکه این موضوع را در همان جا مطرح کردم نه اقای نگهدار و نه کسی از حزب چپ جوابی ندادند. انها، حزب چپ و اقای نگهدار، نقطه نظر یک هموطن کلیمی را هم بی پاسخ گذاشته اند. من هم حتی در مقاله ای دیگر بقلم اقای بهزاد کریمی این موضوع را پیش کشیدم ولی باز جواب نگرفتم. نقطه نظر من هم دوباره سانسور شد.
ایا ممکن است این موضوع را در صفحات خودتان پیش بکشید و منتشر کنید؟ شاید یک مقاله مستقل از جانب شما در این مورد بهتر باشد، با اشاره به نقطه نظرات من و هموطن کلیمی و خود مقاله ذکر شده.
با احترام،
ایرج