زمان فیلی- هراسافکنی و تنشآفرینی دو مقولهی اصلی و ستونهای جمهوری اسلامی به عنوان حفاظ نگهدارنده و استمرارش بوده و همواره جزء لاینفک سیاستهای کلان این حاکمیت نامشروع از بدو تسخیر کشور میباشد.
در حقیقت منافع رژیم اهریمنی در گرو این ترفند بوده و به شکل سادهتر تروریستهای حاکم بر کشور این دو موضوع را هم در سیاست خارجی و داخلی با توجه به بزنگاههای مختلف و بنابر اهمیت و مواقع لزوم چه در عرصهی بینالمللی- منطقهای و چه در برخورد با مردم- داخل و خارج- به کار بسته و تا کنون انجام میدهد و در نهایتا در سه بخش سیاسی امنیتی و نظامی اجرا میگردد.
بجز جنگ هشت ساله که خمینی در ساختاری سیاسی امنیتی و نظامی به عنوان موضوعی داخلی- منطقهی در راستای بقای انقلاب وحشت بر ما تحمیل نمود، تمامی موارد دیگر از منظر داخلی سیاسی-امنیتی بوده و از همان آوان سقوط مملکت به دست اسلامیستها به عنوان تنشآفرینی تسلط بر ملت استراتژی داخلی اجانب حاکم محسوب میشود.
از سوی تروریستهای حاکم و اعوان و انصارشان بحرانسازی داخلی یا همان فشارها و تحریمهایی که مستقیم از طرف آنها تا این لحظه بر مردم اعمال میشود همواره امری عادی نشان داده شده و آن را با تبلیغات مشمئزکننده یا به عنوان مشکلات طبیعی جوامع قلمداد گردیده یا به گردن دشمن فرضی انداختهاند و همین باعث انس اجتماعی با فلاکت و فجایع مختلف در جهت ماندگاری فرقهی تبهکار بوده است.
اگر به همان آغاز جمهوری اسلامی تا کنون نگریسته شود کاملا مشهود است تمامی اعمال این حاکمیت تبهکار در کنار بیکفایتی مطلق رفتاری کاملا عامدانه در راستای سرکوب تحقیر تبعیض اندیشهکشی و دور نگاه داشتن مردم از یکدیگر و مقابل هم قرار دادن آنان– در تمام سطوح- بوده تا ذهنیت اجتماعی از «چرایی»ها و در نهایت مخالفت به حاشیه رانده شود و مطالبات در حول محور نظام خلاصه شود.
اولین قدم راهزنان با کشتار هزاران تن از بهترین فرزندان برومند ایران آغاز و در ادامه نیز به حذف و اعدام همراهانشان در انقلاب اسلامی اقدام نمودند تا مشخص شود هراسافکنی همراه با خشونت امری ذاتی در تفکر اسلامگرایان است. در کنار این موضوع همزمان با ایجاد قحطی مردم را در «صف» ابتداییترین نیازمندیهای روزانه قرار دادند که تا کنون نیز ادامه دارد.
به صف کشاندن مردم در قاموس جنایتکاران حاکم بر ایران یکی از اصلیترین شیوههای کنترل اجتماعی بوده و بدون اغراق تنها موردی که شامل صف نشده «برق» میباشد و آنهم با قطع نمودن عمدی انجام میشود.
در حقیقت تمام امورات روزانه طی چهل و دو سال گذشته در سایهی جمهوری اسلامی با هراسافکنی و تنش همراه بوده و همین باعث شده تا مردم از داشتن یک زندگی نرمال (عادی) دور باشند. نحوهی رفتار مردم در عدم داشتن آرامش روان محصول همین استراتژی هراس و تنش بوده که سیستم فاسد با شناخت کامل و هدفمند همواره به آن پرداخته است.
ذکر سه موضوع در اینباره به عنوان مثال حقیقی و موجود در داخل کشور به عنوان رفتار جمهوری اسلامی خود گویای نگاه ویرانگرایانهی این سیستم منحط است. خشکاندن رودهای کارون و کرخه و تالاب هورالعظیم همراه با ورود فاضلاب در لولهی آب آشامیدنی شهری در خوزستان و عدم وجود لولهکشی فاضلاب در کنار فقر و دهها موارد دیگر که به خروش اجتماعی- اعتراضی مردم انجامیده عملی کاملا سیاسی- امنیتی در جهت همین سیاست هراس و تنش به عنوان بازدارندگی یا سرکوب میباشد که در مناطق دیگر به گونههای دیگر اعمال میگردد.
مورد بعد که در سطح کلی کشور را فراگرفته همین مسئلهی گسترش کووید نوزده یا کروناست. عدم توجه به سلامتی اجتماعی در مقابل این پاندمی و مرگ روزانه چند برابر اعلام از خروجیهای حکومتی در کنار اهمال آشکار در امر مایهکوبی (واکسیناسیون) نه از ناتوانی بلکه از نخواستن حاکمیت دزدسالاردر قالب همان رفتار سیاسی-امنیتی است.
بدون هیچ شک و شبههای ورود کرونا برای رژیمی که جان انسان- یا بهتر هیچ موجود زندهای- نزدش ارزش و اهمیتی ندارد یک مورد خوشایند بوده و با توجه به اینکه بقای خود را بر اصل از این ستون تا آن ستون میداند از آن سنگری ساخته که به عنوان یک بحران بادآورده از آن به نحو احسن در مقابل مردم استفاده نموده است.
برجسته ساختن تفرقهی قومی- مذهبی یکی دیگر از سناریوهای بحرانآفرینی داخلی ملا- پاسداران است اما این طرح آخرین را به عنوان گزینهای در راستای انشقاق ملی طراحی کرده و در مواقع خیزشهای مردمی به عنوان مستمسک سرکوب وحشیانه به کار میبندند.
همانطور که آگاه هستید ملت ایران برساخته از اقوام یا تیرههای مختلف در طول تاریخ حتا در بدترین شرایط همواره باهم و کنار یکدیگر زیسته و هیچگاه جنگ قومی و مذهبی نداشته است. با اشغال کشور در سال پنجاه و هفت تروریستهای اسلامگرا برای مقابله با همبستگی ملی به دامن زدن به اختلافات مذهبی از طریق دین حکومتی و همچنین در کنار مبارزه با هویت ایرانی ملت به ایجاد جریان جداسازیهای قومی دست زده اما هرگز نتوانسته در شکستن اتحاد ایرانیان موفق باشد و آنچه هم بسیار اندک در بزنگاههای خاص مشاهده میگردد همان عواملی هستند که در جهت همین امر ساخته و در خدمت جمهوری اسلامی قرار دارند. به عنوان مثال در این زمینه با خروش مردم خوزستان و لرزیدن پایههای پوشالی خلیفهگری علی خامنهای در تعدادی از رسانهها عوامل جداییطلب اتاقهای فکر اطلاعات سپاه پاسداران حضور پیدا کرده و بلافاصله از سوی دیگر بسیاری از خدمتگزاران رژیم جنبش اعتراضی- مدنی و بدون خشونت مردم را با تجزیهطلبی و گروههای مسلح برچسب زدند تا با این بهانه معترضان را قلع و قمع کرده و مهمتر از همه این سناریو را برجسته سازند که با سقوط جمهوری اسلامی بسان همان پروپاگاندای دروغین سوریهای شدن، کشور توسط اینها تکهتکه میشود.
بحرانآفرینی و هراسافکنی در قالب سیاسی، امنیتی، نظامی و خارجی همزمان بخش دیگر سیاستهای کلان رژیم جنایتکار در خصوص بقاء و استمرار تا کنون میباشد.
با نگاهی به عملکرد چهل و دو سالهی ویروس جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران به وضوح دیده میشود سیستم امنیتی سیاست خارجیاش چگونه از حقوق بشر تا فعالیتهای نظامی را با طراحی به خدمت تروریسم خود به اجرا درآورده است.
انجام ترورهای هدفمند و تهدید در کشورهای مختلف به عنوان هراسافکنی تا دخالت و ایجاد ناامنی و تنشافزایی در خاورمیانه در بخش نظامی اهم فعالیتهای تروریستهای بدون مرز حاکم بر ایران میباشد. نکتهی مستتر در این بخش قدرتنمایی پوشالی با صرف هزینههای کلان بوده تا از آن خوراک تبلیغاتی داخلی در راستای تحمیق افکار عمومی و فشار اجتماعی استفاده نمایند.
با تمام تلاشهای صورت گرفته جمهوری اسلامی هیچگاه به عنوان یک قدرت منطقهای پذیرفته نشده و نتیجهی فعالیتهای رژیم تروریستی به انزوای کشور و بیاعتباری ملت ایران خاتمه پیدا کرده اما کماکان جمهوری اسلامی به آب و آتش میزند تا خود را نقطهای تعیینکننده نشان دهد که حمایت و در آغوش گرفتن تروریستهای «طالبان» در افعانستان آخرین نمونهی آن است.
واقعیت اکنون نشان میدهد رژیم تروریستی اسلامی همانند چاهکَنی میماند که همیشه در ته چاه بسر میبرد. دوزخآفرینان اکنون در گرداب کلیهی برنامههای تنش و بحرانسازیشان افتاده و هیچ راه گریز و طرح خروجی برای ادامهی بقاء ندارند و با هر حرکتی بیشتر در مرداب خودساخته فرو میروند.
اقلیت جمهوری اسلامی برساخته از انقلاب اسلامی در قاموس یک حکومت تکحزبی که چهل و دو سال با انتخابات نمایشی خود را تمدید کرده کنترل بر کشور را از دست داده و تنها در شمایل یک نیروی امنیتی- نظامی اجنبی با تحمیل فشارهای مختلف عامدانه بر مردم قصد دارد موجودیت خود را حفظ نماید.
امروز حتا نیروهای نظامی- انتظامی تحت امر جمهوری اسلامی به فرمانبرداری تن نمیدهند و حلقهی فاسد مذهبی رهبری مجبور شده برای ایجاد فضای وحشت و هراس از تروریستهای حشدالشعبی و حزبالله لبنان استفاده کند.
بنبست متوالی مذاکرات از پیش شکست خوردهی وین در بخش خارجی نیز نشان از عدم اعتماد جامعهی جهانی است که همزمان با فضای سرنگونی غالب شده با خیزشهای روزانهی مردم قطعا بر مماشات جامعهی غربی تاثیر مستقیم خواهد گذاشت.
حاکمیت تبهکار اسلامی اکنون در تنگنایی بسر میبرد که تمامی رفتار ناشایست هراسافکنی و تنشآفرینیاش ظرف چهل و دو سال موجودیت بیجودش گلویش را فشرده و هرگونه حرکتی در این جهت مستقیم راه سرنگونی آن را هموارتر و بیشتر سرعت میبخشد.
درود بر شما اگر اینترنت در ایران با مشکل مواجه شود .لطفا سایت نشریه وزین کیهان لندن برای اینکه علاقه مندانش بتوانند از مطالب این نشریه بهره مند شوند مطالب را از طریق ایمیل ارسال کند.