موج تازهای از اعتراضات ضدحکومتی در ایران به راه افتاده که در خوزستان آغاز شده و به دهها شهر دیگر از جمله تبریز، تهران و کرج رسیده است. جمهوری اسلامی به چنان سطحی از ناکارآمدی رسیده که در بسیاری مناطق ایران حتا برای تأمین نیازهای اولیه و اساسی مردم درمانده است.

خوزستان زمانی از پرآبترین استانهای ایران بوده و کارشناسان و مردم از حکومت میپرسند منابع آب را چطور مدیریت کرده که مردم این استان تشنه و کشاورزی و دامداری منطقه در آستانه نابودی قرار دارد. در عین حال مشکلی که در استان خوزستان مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند در سایر استانهای ایران که اساسا سرزمینی خشک و نیمهخشک است نیز وجود دارد و در مناطقی به صورت کاملا حاد زندگی و کار و کسب ساکنان را از کشاورزی و دامپروری در خطر قرار داده است. دلایل این وضعیت را میبایست در سیاستهای جمهوری اسلامی جستجو کرد که مشکلات طبیعی از جمله خشکسالی را با همه پیامدهای ویرانگر آن تشدید کرده است. مشکلاتی که در مرزهای ایران محدود نمیماند و نه تنها منشأ تنشهای داخلی شده بلکه به درگیریهای فرامرزی نیز میانجامد.
مهدی کتابچی عضو کارگروه «زیرساختهای سبز» در مؤسسه آب و محیط زیست انجمن مهندسان عمران آمریکا در گفتگو با کیهان لندن دربارهی رابطهی «ساختار حکمرانی نامطلوب» و «ضعف دیپلماتیک» با بحران آب در ایران توضیح میدهد.

–آقای کتابچی، پایگاه خبری بلومبرگ در گزارشی با اشاره به اعتراضات استان خوزستان نوشته کمبود آب فقط یکی از نشانههای ناکارآمدی حکومت ایران است. در این مقاله صحبت از «سوء استفاده از منابع» شده؛ نظر شما چیست؟
-از اواخر دهه ۶۰ خورشیدی برای جبران کمآبی فلات مرکزی ایران انتقال آب از سرشاخههای کارون و دز به مناطق مرکزی ایران آغاز شد. در این دههها موج افزایش جمعیت آغاز شد که همین کاتالیزور تشدید بحران آب و سایر بحرانهای کشور شد. اتفاقاتی که در خوزستان افتاد از سالها پیش قابل پیشبینی بود. نه تنها مطالعات آکادمیک بلکه کشاورزان و ذینفعان محلّی هم میدانستند که دیر یا زود وضعیت آب در خوزستان بحرانی خواهد شد.
در بعضی سالها مثل ۹۸ که ترسالی بود وقوع سیلابهای بزرگ بطور موقت بحران را کاهش داد اما در سالهایی که بارندگی کم بود وضعیت حاد شد.
افزایش جمعیت، تغییر نوع کشت، فرسودگی زیرساختها و سایر عوامل تشدیدکننده و درواقع پیامدهای مشکل اساسیتری بودند. اینها همگی آثار و نشانههای «ساختار حکمرانی نامطلوب» است.
مسئله خوزستان فقط بیآبی نیست؛ وضعیت فاضلاب هم در این استان فاجعهبار است. برای راهاندازی سیستم فاضلاب ابتدا باید تأسیسات تصفیهخانه فاضلاب را راهاندازی کرد و بعد شبکههای اصلی و سپس شبکههای خانگی. اتفاقی که پیش آمد این بود که سازمان آب و فاضلاب که سال ۶۹ در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی ایجاد و فعالیت آن در دولتهای بعدی بیشتر شد این بود که در بسیاری ازمناطق اهواز اول شبکههای خانگی را میساختند و بعد شبکههای شهری اما در بسیاری از مناطق تصفیهخانه فاضلاب ایجاد نمیشد و فاضلاب شهری و خانگی به رودخانههای شهری و فراشهری سرازیر میشدند یا داخل آبهای زیرزمینی نفوذ میکردند. در این چرخهی مسموم، آبهای شیرین و سالم هم آلوده شد. به همین دلیل است که میگویم بحران آب و فاضلاب در خوزستان پیامد حکمرانی نامطلوب است.

– شما در مقالهای که در نشریه «فریدون» منتشر شده به رابطه میان تلف شدن منابع آبی و ساختار حکومتهای دیکتاتور اشاره کردید. لطفا در این مورد بیشتر توضیح بدهید.
-آنچه در شوروی در حوزههای آبی میگذشت مثلاً وضعیت دریاچه آرال، در ایران هم امروز تکرار میشود برای نمونه در دریاچه اورمیه. مطالعات نشان میدهد این وضعیت مشابه ناشی از اشتراکاتی در ساختارهای ایدئولوژیک این نظامهاست. هر دو رژیم مایل به این بودند حداکثر خودکفایی را در محصولات کشاورزی داشته باشند و به دولتهای غربی وابسته نباشند. اتفاقی که در شوروی افتاد این بود که مثلاً تولید محصولی مثل پنبه که آب زیادی برای کشت میخواهد افزایش پیدا کرد و برای کشت آن از سرشاخههای دریاچه آرال آب را به پنبهزارها منتقل کردند.
ماهیت غیردموکراتیک و ساختار ایدئولوژیک شوروی و جمهوری اسلامی در ایران مانع از آن شد که به آب به عنوان یک «ماده اقتصادی» قابل مدیریت نگریسته شود. درواقع برای نظام مستقر در ایران آب حکم کالایی برای رهایی از وابستگی به دنیای شرق و غرب را دارد درست مثل شوروی.
البته آنچه شرایط امروز را رقم زده دلایل مختلف دارد از جمله اصرار بر افزایش جمعیت که باعث کاهش سرانه آبی شد؛ اصرار بر خودکفایی برای محصولات کشاورزی از جمله گندم و… در دولت خاتمی اعلام شد به خودکفایی در گندم رسیدیم اما در همان زمان یکی از عظیمترین خشکسالیها را در ایران داشتیم. در دوران محمود احمدینژاد هم «جشن خودکفایی تولید گندم» برگزار شد اما دوباره ایران به واردکننده گندم تبدیل شد. در دولت روحانی هم همین شرایط دوباره تکرار گشت.
از طرفی مردم در مورد مدیریت منابع آب نه در تصمیمگیریها مشارکت داده میشوند و نه در اجرای پروژهها. جمهوری اسلامی با سیاستهای خودش برای مردم و همچنین صاحبان صنایع «توهم آب ارزان» را ایجاد کرد و روی آب ارزشگذاری نکرد.

-مقامات اجرایی جمهوری اسلامی اینطور قلمداد میکنند که مسائل اقلیمی عامل اصلی بحران آب است. علی خامنهای اما ادعا کرده «رعایتنشدن توصیههای متعدد قبلی درباره آب خوزستان» سبب این مشکلات شده! آیا این متناقض نیست؟
-سیاستهای ایدئولوژیک نظام که عملاً اساس بحران آب است مبنای قانونی هم دارد: اصل ۱۵۴ میگوید «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.»
به این ترتیب، ساختار ایدئولوژیک رسالت خودش میداند در جغرافیای شیعه در امور کشورهای دیگر مستقیم و غیرمستقیم در هر حوزهای دخالت کند. همین سیاست تنشزا باعث درگیری و بر هم خوردن ثبات منطقه میشود و نتیجه آن تحریم و انزوای بینالمللی است. نتیجه تحریم هم مشخص است: صنایع ما به علم و تکنولوژی روز دسترسی پیدا نمیکند. بخشی از راهکارهای مقابله با بحرانها همکاریهای منطقهای است. وقتی دیپلماسی ضعیف باشد و حکومت ایران مدام با همسایگان و کشورهای اثرگذار منطقه درگیر باشد حتماً نخواهد نتوانست در پروژههای مشترک منابع آبی را مدیریت کند.
از شش حوزه آبی کشور چهار حوزه مشترک با کشورهای همسایه است. وقتی روابط خوبی میان ایران و این کشورها برقرار نباشد این حوزهها مدیریت نمیشوند و اتفاقاً منشاء درگیری و نزاع خواهد بود.
-فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بارها ادعا کردند مشکلات آب خوزستان و بطور کلی ایران را برطرف میکنند. چرا این نهاد نظامی موازی با وجود دسترسی به منابع مالی نتوانسته هیچ مشکلی را برطرف کند؟! تشکیلاتی که همه منابع را زیر نگین خود دارد، چه موانعی برای رفع مشکلات داشته؟!
-دقیقاً بحث سر همین است که چطور سپاه موشک قارهپیما میسازد اما نمیتواند اتومبیل بسازد! شوروی هم همینطور بود؛ موشک میساخت و انسان به فضا میفرستاد اما توانایی ساخت یک یخچال را نداشت! سپاه در پروژههایی دخالت میکند که ماشینآلات سنگین میخواهد و درآمد هنگفت دارند مثلاً دست روی پروژههای سدسازی میگذارد اما پروژههای خُرد را وزارت نیرو به عهده دارد و آنها را هم به پیمانکاران میدهند و سپاه خودش را درگیر آن نمیکند. تنها زمانی در چنین پروژههایی دخالت میکند که بتواند به عنوان یک سرپیمانکار بر پیمانکاران دیگر نظارت کند: به عبارتی در این موارد در نقش یک واسطه میان سازمانهای دولتی و پیمانکاران خرد عمل میکند؛ مانند سیستم فاصلاب اهواز که از قضا در سال ۸۴ از بانک جهانی بیش از ۱۵۰ میلیون دلار برایش وام گرفته شد، اما در نهایت کامل نشد. اتفاقاً همین مسئله نیز در تأییدِ تأثیر ساختارهای غیردموکراتیک بر بحران آب است. سپاه پاسداران زیرشاخهای از همین ساختار غیردموکراتیک است. فارغ از اینکه آیا بتواند یا نتواند بحران آب را مدیریت کند اصلاً نیازی نمیبیند در مورد توانایی و عملکرد و ظرفیتش پاسخگو باشد! از طرفی ساختارهای غیردموکراتیک قادر به اجرای برنامهها و اهداف بلندمدت نیستند. آنها یک برآورد از وضعیت دارند: «از این ستون به آن ستون فرج است!» بنابراین هر اقدامی که میکنند پیشگیرانه نیست بلکه واکنشی است! از همین رو حتا اگر منابع کلان هم در اختیار داشته باشند و پیشبینی آینده را هم بکنند نمیتوانند برنامههایی را برای رفع مشکلات اجرا کنند.
https://twitter.com/KayhanLondon/status/1419612251984699394
-بالاخره چطور میشود از این بحران عبور کرد؟
-راه حل اساسی برای عبور از بحران آب در ایران گذار سیستماتیک از جمهوری اسلامی به یک ساختار سیاسی دموکراتیک، غیرایدئولوژیک، از لحاظ اداری غیرمتمرکز و از لحاظ اقتصادی متنوع است. ساختاری متکی بر ذینفعان محلی که عموم مردم در تصمیمات آبی مشارکت داشته باشند و منافع عمومی در آن در نظر گرفته میشود.
البته یک سیستم دموکراتیک هم به تنهایی نمیتواند بحران آب در ایران را حل کند اما موضوع بر سر این است که بدون استقرار چنین سیستمی هم محال است بشود بحران آب را مدیریت کرد! اگر این رویه ادامه پیدا کند ورشکستگی آبی که کشور را در مرحله «تخریب سرزمینی» قرار داده تشدید خواهد شد و در پی آن انواع تهدیدات با شدت بیشتری بروز خواهد کرد.
در این میان، طبیعت هم با توجه به شرایط موجود کار خودش را میکند؛ به دلیل تغییرات اقلیمی فواصل بین بارشها بیشتر شده. وقوع سیلابها هم بیشتر شده. دورههای خشکی نیز طولانیتر شده است. از سوی دیگر، در ایران از آب به عنوان پیشرانهی ایدئولوژی استفاده میشود! درواقع به اسم توسعه و استقلال رمق منابع طبیعی کشور را کشیده و میکشند و حداکثر بهرهبرداری از آنها صورت میگیرد. این ماهیت رژیمهای ایدئولوژیک و به شدت غیردموکراتیک است. اصولاً در ساختارهای در حال توسعه از منابع طبیعی بدون توجه به حفظ محیط زیست به عنوان پیشران اقتصادی استفاده میکنند اما مطالعات مختلف نشان داده که برقراری یک ساختار دموکراتیک مبتنی بر منافع ملی میتواند آثار سوء نگاه به منابع طبیعی و محیط زیست را به عنوان صرفا پیشران اقتصادی کاهش بدهد.
جدیدا خیلی باب شده که یه عده توی ایران میان و مشکلاتو ربطش میدن به کمبود منابع یا تغییرات اقلیمی و یا غیره.در اصل مشکل چیز دیگه ایه.اولا ایران کشوریه که کمبود منابع نداره حتی در زمینه اب و میزان بارش تو ایران حتی در سالهای خشک هم کافیه و جواب مملکتو میده.دوما جمعیت ایران هم انچنان زیاد نیست.ایران مساحتش پنج برابر ژاپنه ولی جمعیت یکسوم ژاپنه.در واقع مشکل اصلی در ایران رانته.حکومت ایران از یکسری بلوکهای قدرت تشکیل شده مثل حوزه های علمیه سپاه پاسداران ایت الله ها و غیره و اینا جریان پول و ثروت و قدرت رو در ایران هدایت میکنن.در مورد مشکلات زیست محیطی هم دقیقا باز ماجرا همینه.مثلا چون هاشمی رفسنجانی اهل کرمانه پس همه کارخونه ها باید بیاد کرمان و همین شده که هر چی کارخونه اب مصرف کن مثل فولاد پتروشیمی و غیره هست اومده کرمان و حالا در مرحله بعد باید اب مناطق دیگه مثل خوزستان رو کشید اورد کرمان.متاسفانه یه سری رادیو تلوزیون میان و با موزیگری سعی میکنن مردم ایران و ناامید کنن و بگن ایران در حال نابودیه و تا پنجاه سال اینده فلان میشه.در حالیکه به هیچ عنوان اینجوری نیست.ایران میزان منابعی که داره براش کافیه و تامین کننده نیازهای کشور هست.اصل ماجرا خود سیستم حکومتیه که رانتیه.تو این سیستم شهر قم مثلا مقدس بحساب میاد و باید کل ثروت کشورو سرازیر کرد بسمت قم مثلا.اینا همه کاراشون این شکلیه و چیزی با عنوان کارشناسی درست و علمی ندارن.ربطی به کمبود منابع نداره و اصل عملکرد خود ایناست.این حکومت سیاست خارجه مخرب داره و در داخل هم خودی و غیر خودی داره و اقوام و سنیها غیر خودی بحساب میان و سیاست حکومت تقویت خودیها و سرکوب غیر خودیهاست.همش برمیگرده به سیاستهای خود این حکومت.اصولا این حکومت برای تقویت خودیها میاد یه سری قوانین میزاره که این قوانین زندگی رو برای مردم سخت میکنه بعد وقتی زندگی سخت شد حالا نیاد و به خودیهای خودش رانت میده تا ازون سختیها میان بر بزنن.مثلا میاد کنکور میزاره تا دانش اموزای مناطق محروم و غیره که پول ندارن نتونن دانشگاه بیان و بعد که اینکارد کرد حالا میاد امتیاز پخش میکنه و مثلا کلاسها و مدارس ویژه برای خانواده های کارکنان نیروهای مسلح و غیره میزاره که فقط اون قشر بتونن به دانشگاه دسترسی داشته باشن.یا مثلا خدمات درمانی رو گرون میکنه که اکثریت مردم تو فقر درمانی باشن و بعد میادو به خانواده های مثلا سپاهیای تروریست بیمارستانای مخصوص میده که توش رایگان خدمات بگیرن و کلا این رژیم یک رژیم رانت پخش کنه.مشکل اصلی محیط زیست هم به این رانت پخش کنیها برمیگرده.بلوکهای مختلف قدرت منابع کشورو میکشن سمت خودشون از اب و خاک بگیر تا نفت و بقیه مردم این وسط قربانی میشن.و البته متاسفانه یکسری نادان هم بجای حمایت از مردم به بهانه ملیگرایی اتفاقا از رژیمی که داره سرکوب میکنه حمایت میکنن و عوض اینکه بیان و عمق فاجعه ای که در خوزستان اتفاق افتاده رو ببینن میان و از کشتار مردم حمایت میکنن و مثلا پیش خودشون فکر میکنن که الان ما داریم انتقام اجدادمونو از اعراب میگیریم.در واقع یکی از کارایی که جمهوری اسلامی میکنه همینه که هم حق یه مردمی رو میخوره و هم با برچسپ زدن به اون مردم نیروهای لمپن و سطحی جامعه رو که تحلیل درست ندارن رو به عنوان نیروی سرکوب علیه اون مردم بسیج میکنه.و متاسفانه ما تو ایران ادمهای سطحی و در تاریخ مانده و نماد زده زیاد داریم.ادمایی که در کیش شخصیت غرق میشن و در نمادهای باستانی سیر میکنن و اصولا تحلیل و حس همدوستی ندارن و بجای اینکه صدای مردم خوزستان یا بلوچستان و غیره رو بشنون با تحلیلهای ابدوغ خیاری که وزارت اطلاعات به خوردشون میده به بیراهه میرن و در جنایت مشارکت میکنن.اصولا لمپنها همیشه خر دجالن و بهش کمک میکنن تا هرم طبقاتی خودشو بنا کنه.
آخه بندۀ خدا اگر بنا بر «استقرار نظام دانش و دموکراسی» بود که هرگز انقلاب نمیشد!!
بنام بزرگ مردان و زنان تاریخ و فرهنگ ایران سرزمین گورش کبیر سوگند ..
بنام خون پاگ میهن پرستان و ازادی خواهان و دلاوران ایران ..
از سردار دریاها بانو ارتیمس و.. شیر زن ایرانی گردافرین و .. و سردار شجاع اریوبرزن ،، بابک خرمدین .. یعقوب لیث .. مازیار مازندرانی – وووو تا سرداراسعد بختیاری .. و ستارخان و
(٭ رضا شاه بزرگ – پدر ایران نوین ٭ ) ،، دلاوران این مرز و بوم ..
اکثریت اپوزیسیون جعلی توهم زده ارتجاع سرخ و سیاه ،، ایرانیان خارج از کشور در مدت ۴۳ سال با سکوتشان ،، در بی اطلاعی و گمراهی , نسل جوان داخل کشور ,، مقصرند ، مقصر ..
مردمی که با دیدن ویدیو های ,, از اخرین روزهای حیات محمد رضا شاه پهلوی اشک میریزند و خود را بدون شناخت در مقابل فاجعه تحمیلی استعمارگران ,,
کارتلهای نفتی – و جنگ افروزان جهانی ,, در برپایی جمهوری اسلامی اخوندیسم جیمی کارتری
مقصر میدانند ..
مردمی که حتی بادیدن عکس و فبلم محمد رضا شاه ،، او را نمی شناسند و اورا بجای رضا شاه بزرگ اشتباه میگیرند ..
درمقابل ۴۳ سال دروغ پراکنی و تهمت و افترا تا به امروز ,, توسط مزدوران انگلیسی ,، روسی ,،
عمله ها و مواجب بگیران جمهوری غارتگران ایران ،، دشمنان حکومت ملی شاهنشاهی پهلوی ایرانساز ..
ایرانیان خارج از کشور با سکوت خود برای اگاهی رسانی به نسل جوان پس از شورش ۵۷ در خدمات و شکوفایی و پیشرفت روز افزون حکومت ملی شاهنشاهی دوران پهلوی ایرانساز و دولتها و کارافرینان این دوران ,,
کوتاهی کردند ..
وگرنه با اگاهی رسانی لاینقطع خدمات پهلوی به یقین ،، جمهوری تحمیلی اخوندیسم انگلیسی ..
خیلی پیشتر از اینها ,,
حتی قبل از برپایی جنبش تقلبی اصلاح طلبان و اخوند خاتمی افتابه دار ولایت رژیم اخوندیسم سقوط میکرد ..
۴۳ سال خیانت مزدوران حرب دموکرات و انگلیس و کا گ ب سابق ..
ملی مذهبی های وطن فروش و توده ای های استالین زده و قاجارزادگان در خارج ,, مانع اتحاد میهن پرستان حقیقی فرزندان کورش کبیر برای پس گرفتن ایران از مزدوران اشغالگران مافیای سیاسی ۵ + ۱ شده اند ..
امروز هم در حالی که ملت تاریخی ایران دراعتراضات سراسری حق طلبی ,, از مطالبات ۴۳ ساله خود در عدالت خواهی ,, برای دست یابی به ازادی و استقلال حقیقی ایران ,، نام بزرگ مرد تاریخ معاصر ،،
رضا شاه بزرگ پدر ایران نوین را فریاد میزنند ..
باز هم مزدوران ارتجاع سرخ و سیاه در ایجاد تفرقه ,, با پخش و ساختن شعار های فرعی ,, سعی و تلاش در گمراه کردن نسل جوان دارند ..
وظیفه تک تک میهن پرستان و ازادی خواهان و احزاب حقیقی و اصناف و اقشار و اقوام ایرانی میباشد ,, برای سرنگونی جمهوری اخوندیسم ،، دست نشاندگان انگلیس و روسیه و امریکا ..
زیر یک پرچم و یک شعار قوی همبستگی جمع شویم ..
شعاری که شاهد و یاد اور حرکت و خواسته ، زن و مرد ایرانی در دست یابی به زندگی انسانی و مدرن و استاندار جهانی میباشند ..
و ان شعار – مکمل همه خواسته ها – و قوت همبستگی سراسری ..
چیزی بجز ,, شعار .. * رضا شاه روحت شاد * .. نمی تواند باشد ..
جمهوری .. غارتگر .. سرکوبگر .. نمی خواهیم .. نمی خواهیم ..
حکومت .. شاهنشاهی ملی .. ایرانی .. حق مسلم ماست ..حق مسلم ماست ..
رضا شاه روحت شاد .. رضا شاه روحت شاد .. رضا شاه روحت شاد ..
با بیشتر نظرات آقای کتابچی موافقم، ولی
مقایسه جمهوری آخوندی با اتحاد جماهیر شوروی غلط است. شوروی حداقل در چند زمینه تکنولوژی در دنیا اول بود ولی حداکثر قدرت صنعتی و علمی سپاه و ملاها در مستعان خلاصه میشود. آن موشکهایی که آقای کتابچی میگویند ساخت کره شمالی است و نه ایران.
تمام کار اتمی ملاها کلا بازی روسها است تا از آن میلیلرد ها پول در بیاورند و با غرب معامله کنند. برای این ادعا به اندازه کافی شواهد وجود دارد.
به دلایل آقای کتابچی باید صدور آب و خاک ایران به کشورهای عربی اضافه شود.
در ضمن پیش شرط قرار دادن دمکراسی برای پیشرفت ادعای بی پایه ای هست. نه رضا شاه دمکرات بود و نه شاه فقید ولی هر دوی آنها از ویرانهای ایران مدرن را ساختند. ایشان بد نیست هند، که دمکراسی دارد، را با چین مقایسه کنند. آیا پیوند دادن دمکراسی با پیشرفت و رفاه یک جامعه فقط یک توهم تبلیغاتی نیست؟
در چنین شرایطی باید همه ما ایرانی ها با همبستگی توطعه کشورهای حامی رژیم ملایان را خنثی کنیم و به ناسزاه گویی بسنده نکنیم.
نگاهداری رژیم ملایان بتوسط سازمانهای امنیت خارجی و داخلی بوده و هست. این مراکز و ابزار جاسوسی اینها که مثل دوربینهای سر. راه هستند را باید از بین برد تا توانایی این مزدوران را بشدت تقلیل داد.
پیش بسوی ازادی
ملت تاریخی ایران ،
فرزندان کورش کبیر و رضا شاه بزرگ پدر ایران نوین ،،
هشیار باشید ،،
انگلیس ملعون و امریکای الکاپونیسم ،، فهمیدند ملت ایران با قیام سراسری هر لحظه ممکن است رژیم دست نشانده مافیای کارتلهای نفتی و جنگ افروز ی را ،، در ایران سرنگون بکنند و غارت ایران و تسلط بر منابع عظیم گاز و نفت جهان یعنی خلیج همیشگی فارس متلعق به ایرانیان ،،
دوباره به صاحبان اصلی ان ،، یعنی ملت ایران وحکومت ملی مشروطه شاهنشاهی پهلوی ایرانساز برگردد ،،
از اینرو انگلیس ملعون و امریکا سعی دارند مثل سال ۵۷ با تبلیغات دروغین ،، که دموکراسی حق ملت ایران است و باید جمهوری سکولار دموکراسی در ایران برپاشود ،،
میخواهند در زد و بند پشت پرده با برکنار کردن مزدوران اخوندی خود ،،
این مرتبه با مزدوران جدید وطن فروشان دیگری که به دروغ زیر پرچم شیر خورشید ،، مثلا جمهوری خواهی نایاکی ،، بنام استاد دانشگاه و مفسر سیاسی و و و
برای غارت ۵۰ سال دوم ایرانی ،،
جمهوری مثل سکولار دموکراسی خاورمیانه ای
رجب طیب اردوغانی برپا کنند ،،
تا همچنان نفت و گاز و منابع ایران را مثل ۴۳سال گذشته ،،
برای انگلیس و کانادا و اروپا غارت بکنند ،،
و هم تسلط بر منابع عظیم گاز و نفت جهان یعنی خلیج همیشگی فارس متلعق به ایرانیان را مثل ۴۳سال گذسته تحت کنترل خود داشته باشد ،،
تا اینکه بتوانند ،، مانع باز گشت حکومت ملی شاهنشاهی ایرانی حافظ منافع ملی ایرانیان ،،
و حافظ پایداری اتحاد ۲۵۰۰ ساله اقوام و هویت ایرانی ،، در سرزمین کورش کبیر بشوند ..
رضا شاه روحت شاد .. رضا شاه روحت شاد ،، رضا شاه روحت شاد ..
از رژیمی که بانی و به قول خودشان بنیانگذارش یک ملای عامی وبیسوادبود که حتی به زحمت فارسی را از روی کاغذ و به طور دست و پاشکسته میخواند و نهایت فکر پوسیده اش صدر اسلام بود چه انتظاری میتوان داشت که بتواند مملکت را نگهداری کند آباد کردن پیشکش!وقتی که افراد غیر متخصص که فقط شور انقلابی در کله های پوکشان موج میزند را به کارهای بزرگ و تخصصی بگمارند نتیجه از این بهتر نمیشود!در سالهای حدود ۶۵ خورشیدی به طور اتفاقی خبری را در یکی از جراید وابسته به رژیم دیدم با این مضمون:آب کارون را به زاینده رود بردند!و خبرنگار طوری با آب وتاب خبر راشرح داده بود که گویی این کار فوق بشری تنها از عهده ی متخصصین مسلمان و انقلابی برمی اید ولاغیر!گویی که حضرات در بحبوحه ی جنگ ویرانگر توانسته بودند ماه و مریخ را فتح کنند .و حالا نتایج دهشتناک خرابکاریهای ملاها بعد از زمان ۴۲ سال (که برای حکومتها زمان بسیار کوتاهی است) دارد خود رانشان میدهد .ظاهرا همان عاقبتی که بر سر شوروی سابق امد در انتظار مردم وکشور ایران است . در این بین دردناکتر از همه چیز کنارکشیدن خامنه ای خائن از گندی است که به بار آورده است .و جالبتر انکه این مردک با قیافه ی حق به جانب نقش عقل کل را بازی میکند و گرنه کیست که نداند کوچکترین تصمیمات هم فقط با نظر موافق خامنه ای گرفته میشود
یک سیستم سراسری گندآب رو ( فاضل آب رو) برای تصفیه ملایان در ایران !؟
مسئله خوزستان، آذربایجان، سیستان و بلوچستان و … و اصفهان نیست، فقط بیآبی و… نیست؛
وضعیت گندآب ( فاضلاب ) جامعه ملا زده شیعه اسلامی در سرسر استان های ایران است که فاجعهبار گشته و مغزهای ایرانیان را بیکاره و مسخ کرده است!
برای راهاندازی یک سیستم جامع گنداب رو ( فاضلاب رو) ابتدا باید تأسیسات تصفیهخانه مغز ها را راهاندازی کرد و بعد شبکههای اصلی و سپس شبکههای خانگی!
تا این گندآب ملا یان و مغزهای حامیان و مزدوران آنها در ایران وجود دارند، نیاز فوری و اولویت نخستین باید در ایجاد یک شبکه سراسری آگاهی و جمع آوری این گنداب ها و دفع آنان از کل جامعه و سرزمین ایران باشد!!
پاینده بماند ایران