احمد رأفت – لبنان خود را آماده برگزاری تظاهرات گستردهای در نخستین سالگرد انفجار در یکی از انبارهای گمرگ بندر این شهر میکند. انفجاری قدرتمند که در آن ۲۱۸ نفر جان خود را از دست دادند و بیش از ۷۵۰۰ نفر زخمی شدند. خسارات وارد شده در پیامد این انفجار بالغ بر ۱۵ میلیارد دلار تخمین زده میشود.
بعد از ظهر ۴ اوت ۲۰۲۰ شهر بیروت با صدای انفجاری مهیب لرزید؛ لرزشی برابر زلزلهای به قدرت ۳.۳ درجه ریشتر که صدای آن تا ۲۵۰ کیلومتری شنیده شد. این انفجار در ساختمانی در بندر بیروت رخ داد که ۲۷۵۰ تن نیترات آمونیوم به مدت شش سال در آن بدون هرگونه اقدام حفاظتی و ایمنی لازم نگهداری میشد.
بر پایه آخرین گزارش پلیس فدرال آمریکا (FBI) که گروهی را برای تحقیقات در این رابطه به بیروت اعزام کرده بود، نیترات آمونیومی که بندر این شهر را ویران کرد، ۲۰ درصد از محمولهای بود که در سال ۲۰۱۳ در این بندر تخلیه شده بود. در گزارش افبیآی، که در روزهای گذشته در اختیار رسانه ها قرار گرفت، اشاره شده است که در روز انفجار تنها ۵۵۲ تن نیترات آمونیوم در این انبار وجود داشته در حالی که در سال ۲۰۱۳ یک کشتی روسی ۲۷۵۴ تن از این ماده تخلیه کرده بود. این محموله توسط یک کشتی اجارهای روسیه از گرجستان به موزامبیک میرفت که در نوامبر ۲۰۱۳ آن را در این بندر تخلیه کرد.
در مورد ۲۲۰۲ تن باقیمانده که در روز انفجار در این انبار نبود در تمام گمانهزنیها پای حزبالله و حکومت بشار اسد به میان کشیده میشود. گویا ۲۲۰۲ تن نیترات آمونیوم «گمشده» چند هفته پس از تخلیه در بیروت، در چند سفر زمینی از سوی حزبالله به سوریه منتقل شده و در اختیار ارتش رژیم بشار اسد قرار گرفته است. بر پایه این گمانهزنیها، نیترات آمونیوم مربوطه برای ساخت بمبهای بشکهای که رژیم بشار اسد قبل از آغاز جنگ داخلی از بالا با هلیکوپتر بر روی تظاهرات مسالمتآمیز مردم پرتاب میکرد استفاده شده است. بسیاری از لبنانیها، درواقع اکثریت جمعیت این کشور، حزبالله را مسئول این انفجار فجیع میدانند و خواهان مجازات رهبران این سازمان سیاسی- نظامی هستند.
سعد کیوان تحلیلگر شناخته شده لبنانی در گفتگو با کیهان لندن میگوید: «چهارشنبه آینده هزاران لبنانی که بیتردید در تظاهرات اولین سالگرد این فاجعه شرکت خواهند کرد، یکصدا حزبالله را محکوم خواهند کرد. پس از گذشت یکسال، اگرچه تحقیقات رسمی دولت لبنان هنوز به نتیجه نرسیده و شاید چون گذشته هر جا که پای حزبالله به میان کشیده شود تحقیقات هرگز به پایان نخواهد رسید، امروز کمتر کسی در لبنان انگشت اتهام را به سوی این حزب نشانه نمیرود. لبنانیها معتقدند تا زمانی که فرماندهی نیروهای امنیتی با عباس ابراهیم نظامی وابسته به حزب شیعی امل باشد تعجبآور نیست که مسئولی برای انفجار بیروت پیدا نشود و پرونده همچنان باز بماند.»
دولت لبنان در پیامد این فاجعه مجبور به استعفا شد، ولی از آن زمان دولت جانشین انتخاب نشده است. در روزهای گذشته سعد حریری پس از ۹ ماه تلاش برای تشکیل دولت جدید، به خاطر کارشکنیهای حزبالله و میشل عون رئیس جمهور مسیحی ولی متحد حزبالله، انصراف داد. نجیب میقاتی که قبلا دو بار ریاست دولت را عهدهدار بوده کاندیدای تشکیل دولت جدید است. سعد کیوان در رابطه با استعفای سعد حریری و کاندیداتوری نجیب میقاتی میگوید: «تاکتیک حزبالله این است که ضمن حمایت از سعد حریری در گذشته و از نجیب میقاتی در این روزها، این پیام را به مردم لبنان منتقل کند که خواهان پایان بحران سیاسی است و هر کاندیدایی را که احزاب سنی معرفی کنند خواهد پذیرفت. در حقیقت اما چنین نیست. در این بازی سیاسی حزبالله نقش پلیس خوب را برای خود انتخاب کرده و نقش پلیس بد را به میشل عون واگذار کرده است.» این تحلیلگر لبنانی در ادامه میافزاید «در این برهه زمانی جمهوری اسلامی که تعیینکننده سیاستهای حزبالله است به هیچ وجه نمیخواهد که بحران سیاسی در لبنان به پایان برسد زیرا این بحران از کارتهای اصلی علی خامنهای برای فشار بر اروپا و به ویژه فرانسه است. شک نداشته باشید که دقایقی پس از پایان مذاکرات وین، چه به توافقی بیانجامد و چه با شکست کامل روبرو شود، وضعیت کنونی در لبنان پایان خواهد یافت.»
اینهمه در حالیست که در روزهای گذشته پنج نفر از اعضای حزبالله در کمتر از ۲۴ ساعت در خلده شهرکی در حومه جنوبی بیروت به قتل رسیدند. در جریان یک میهمانی عروسی، جوانی از قبایل سنی خلده، علی شبلی از فرماندهان نیروهای ذخیره حزبالله و صاحب یک مرکز خرید را با شلیک چند گلوله به قتل رساند. روز بعد، در جریان مراسم تشییع جنازه علی شبلی، در تیراندازی دیگری ۴ نفر از اعضای حزبالله از جمله علی برکات از مقامات برجسته این گروه به قتل رسیدند. خلده شهری سنّینشین است که در خروجی بیروت در جادهای که پایتخت لبنان را به جنوب این کشور و شهرهای تحت کننترل حزبالله وصل میکند، قرار دارد. سالهاست که خلده خاری در چشم حزبالله به حساب میآید که قصد دارد بین پایتخت و جنوب لبنان بدون هیچگونه کنترل جادهای تردد داشته باشد. نام این مسیر را نیز «شاهراه مقاومت» گذاشتهاند که نقش مهمی در انتقال اسلحه و مواد مخدر به سوریه ایفا میکند. نیترات آمونیوم «گمشده» نیز از همین راه از بندر بیروت به سوریه منتقل شد. سال گذشته در ماه محرم هنگامی که شبهنظامیان حزبالله قصد داشتند پوسترهایی در رابطه با مراسم عاشورا را در محلات سنینشین خلده نصب کنند با جوانان این منطقه درگیری پیدا کردند و یکی از این جوانان به ضرب گلوله یکی از حزباللهیها، به فرمان علی شبلی، کشته شد. قاتل علی شبلی گویا برادر این جوان بوده است.
سعد کیوان در همین ارتباط به کیهان لندن میگوید «حزبالله تا کنون واکنشی به این حملات به چند دلیل انجام نداده است. حزبالله از آغاز جنگ سنی- شیعی در حال حاضر واهمه دارد زیرا چنین درگیریهایی با واکنش سخت کشورهای عربی مواجه خواهد شد؛ همان کشورهایی که فعلا لبنان را به جمهوری اسلامی بخشیدهاند. علاوه بر این بخشهای عمده ارتش و نیروهای امنیتی در کنترل حزبالله قرار دارند و آنها فعلا در خلده مستقر شدند تا جوانان سنی نتوانند دست به حملات جدیدی بزنند. البته باید در نظر داشت که وقتی آب از آسیاب افتاد و به ویژه چند روزی پس از تظاهرات به مناسبت اولین سالگرد انفجار در بندر بیروت، ما شاهد حملات گروههای شیعی به جوانان سنی خلده نیز خواهیم بود.»
سعد کیوان در خاتمهی این گفتگو با اشاره به سیاست کشورهای عرب در قبال لبنان و به ویژه پادشاهی سعودی میگوید : «سعودیها حتا سفیر خود را از بیروت فراخواندند چون در حال حاضر با حضور گسترده حزبالله و متحدیناش در صحنه سیاسی لبنان نمیخواهند نقشی بر عهده بگیرند. سعودیها روشن به احزاب سنی و مسیحی مخالف حزبالله گفتهاند تا زمانی که آنها با احزاب شیعی و مسیحیان تحت حمایت جمهوری اسلامی به صورت جدی قطع رابطه نکنند، آنها به لبنان باز نخواهند گشت و البته حمایتی هم از اقتصاد نحیف و در حال مرگ این کشور نخواهند کرد.»
تا جمهوری اسلامی برجاست حزب الله قوی میماند. مشگل منطقه جمهوری اسلامیست ! این اخری هم بر پایه عوام گرایی شیعه و اسلامی است و متاسفانه بسادگی رفتنی نیست. منظورم عوامگرایی است که بر پایه خرافات مذهبی و سودجویی است.
ان طرف قضیه عوام گرایی سنی است که کشورهای ارتجایی عرب از ان استفاده میکنند و این دو قطب به این سادگی از بین رفتنی نیست.
جنگهای مذهبی وقبضه شدن لبنان توسط حزب اله، این کشورسابقأ «سویس خاور میانه» را بچنان وضع نا امنی وورشکستگی مزمن دچار نمود که جایش را برای خوشگذرانی وزندگی لاکچری ثروتمندان عرب مدتی است که شهرهائی چون دبی و دوهه درامیرنشین های خلیج فارس گرفته و هیچ امید بازگشت به موقعیت گذشته برای بیروت، حتی بفرض نابودی حزب اله در لبنان، نیست.
کُلِ خاورمیانه با جهل قرون قدیم پُر شده است. آیا با ایجاد صلح در همهٔ مناطق آرامش برخواهد گشت؟ این خشک مغزهای مذهبی به کجا خواهند رفت؟ آیا همهٔ آنها فوراً متمدن خواهند شد؟