رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار داده جمهوری اسلامی ایران تا رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت هستهای چند ماه بیشتر فاصله ندارد.
آمریکا و اروپا به رژیم ایران مظنون شدهاند که با متوقف کردن مذاکرات در حال سوء استفاده و گسترش برنامههای اتمی خود است. پیش از این یک سخنگوی وزارتخارجه فرانسه گفته بود «ایران از تأخیرها برای تشدید تخلفات اتمی خود استفاده میکند و بازگشت به برجام را هرچه پیچیدهتر میکند.»
در مقالهای که ۱۹ اکتبر (۲۸ مهرماه) روزنامه «وال استریت ژورنال» منتشر شد آمده «یک امید مشترک در نهاد سیاست خارجی واشنگتن وجود دارد که هرقدر هم جمهوری اسلامی ایران به آستانه اتمی شدن نزدیک شود ولی بمب اتمی تولید نمیکند. جامعه اطلاعاتی آمریکا ادعا میکند که تهران در حال حاضر اقدامی برای ساخت سلاح هستهای انجام نمیدهد. بسیاری میخواهند باور کنند که فتوای علی خامنهای در مورد حرام بودن ساخت و استفاده از سلاح اتمی، ایران را در حد آستانه اتمی شدن نگه میدارد اما این امیدها فقط توهم است.»
ری تکیه و روئل مارک گرشت در این مقاله مینویسند «جمهوری اسلامی ایران را یک رژیم ایدئولوژیک متعصب اداره میکند که اغلب برای توجیه مشکلات خود از انواع توطئه استفاده میکند. رهبران رژیم مدام در مورد دشمنی صهیونیستها و یهودیانی حرف میزنند که بر آمریکا مسلط هستند و علیه انقلاب اسلامی توطئه میکنند.»
این دو تحلیلگر سیاسی معتقدند «خامنهای و یارانش که میلیاردها دلار صرف فعالیتهای اتمی کردهاند و تحریمها و اعتراضات اجتماعی را به جان خریدهاند تنها برای نزدیک شدن به سلاح هستهای نبوده بلکه آنها بمب را در سریعترین زمان ممکن میسازند و بعداً آن را توجیه میکنند.»
در بخشی از این مقاله آمده «حکومت دینی در ایران به تدریج در خود دگرگون شده است. خامنهای عملگرایان را از صحنه سیاسی پاکسازی کرد. اصلاحطلبان که حول محمد خاتمی جمع شده و معتقد بودند میشود حکومت دینی را معتدلتر کرد با صندوقهای رای از قدرت کنار زده شدند. حتا محافظهکارانی مثل حسن روحانی و علی لاریجانی که برای ارتقاء جایگاه و قدرت اقتصادی رژیم به دنبال معاملات دیپلماتیک با غرب بودند از قدرت کنار گذاشته شدند.»
نویسندگان با تشریح شرایطی که رژیم ایران از درون با آن روبروست تأکید میکنند جمهوری اسلامی رو به افول است و ابراهیم رئیسی متعلق به آن گروه از چهرههای ظالم و متحجّر رژیم است که به حساسیتهای غرب بیتفاوتاند.
در ادامه مقاله وال استریت ژورنال آمده پاسداران حکومت دینی معتقدند ایالات متحده از نهادهایی مثل شورای امنیت سازمان ملل متحد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای تحت فشار قرار دادن رژیمها استفاده میکند. پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی و کنوانسیونهای بینالمللی برای تهران بیمعنی است. همانطور که خامنهای اخیراً گفته است: «هر جا کار را منوط به غرب کردید ناموفق بود، هر جا بدون اعتماد به غرب بود پیش رفتید.» جمهوری اسلامی ایران سعی نخواهد کرد به یک جامعه جهانی بپیوندد که توسط دشمنانش طراحی و اداره میشود!
ری تکیه و روئل مارک گرشت میگویند «جمهوری اسلامی ایران دلایل قانع کننده دیگری نیز برای توسعه سلاح اتمی دارد. تا کنون حکومت دینی به گروههای نیابتی و شبهنظامیان شیعه تکیه میکرده است تا قدرت و نفوذ خود را در سراسر خاورمیانه به روشی نسبتاً کمهزینه و مؤثر هم پیش ببرد و هم نشان دهد. در همین ارتباط، رژیم ایران برای اطمینان از اینکه میتواند با غرب، اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس مقابله کند، به سلاحهای بیشتری نیاز خواهد داشت. ایجاد ارتش و داشتن نیرو و تجهیزات هوایی بسیار پرهزینه است و نیاز به مؤلفههای زیادی دارد. تکیه بر نیابتیها در برابر چنین دشمنان مسلحی بسیار خطرناک است. قدرت ارزان اما تنها میتواند از بمب اتم ناشی شود!»
https://kayhan.london/1399/11/21/%D8%AA%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2
در ادامه این مقاله آمده برای بلندپروازیهای هستهای رژیم دیگر هیچ مانع معناداری وجود ندارد. دولت بایدن بیش از حد قابل پیشبینی و این نگرانکننده است. ناکامی در افغانستان و لفاظیها در مورد پایان دادن به «جنگهای ابدی» از سوی دولت ایالات متحده تهران را که اکنون با مذاکرات هستهای و بیسر و صدا ایالات متحده را به بازی گرفته گستاخ کرده است. ابراهیم رئیسی در سخنرانی آنلاین خود در مجمع عمومی سازمان ملل در ماه گذشته، آمریکا را به سخره گرفت. او گفت: «از کاپیتول تا کابل یک پیام مخابره میشود: نظام سلطهی آمریکا در داخل و در خارج بیاعتبار است.»
در بخش دیگری از مقاله والاستریت ژورنال آمده درست است که «تحریمها به اقتصاد ایران لطمه زده، اما مانع عطش تسلیحات هستهای رژیم نشده است. انقلابیون بانکدار نیستند؛ آنها هزینه و فایده اقداماتشان را محاسبه نمیکنند. این تصور که راه نجات اسرائیل، حمله نظامی [به تأسیسات ایران] است نیز مبهم است. در اورشلیم نخستوزیران تندرو به قدر کافی قدرت داشتند اما تا کنون به خرابکاری و ترورهای هدفمند برای متوقف کردن برنامه هستهای جمهوری اسلامی اکتفا و اعتماد کردهاند. چنین اقداماتی مسیر اتمی ایران را تغییر نمیدهد. پیشرفتهای تهران در زمینه توسعه سانتریفیوژها به زودی پیشگیری از دستیابی به بمب اتمی را ناممکن میکند.»
ری تکیه و روئل مارک گرشت نویسندگان این مقاله با اشاره به اینکه «هیچ نیرویی در تاریخ قدرتمندتر از خودفریبی اثبات نشده است» عنوان کردهاند «جناب خامنهای پیشاپیش به آنچه برای غرب تصورناپذیر به نظر میرسد، فکر کرده! او فکر میکند که در آستانهی انتقام گرفتن قرار دارد! کاخ سفید و کنگره میبایست به این فکر کنند که پس از نخستین انفجارِ [آزمایشی] ایران چه باید کرد تا اطمینان حاصل کنند که یک بمب ایرانی نه به دارایی ارزشمند و امتیاز رژیم بلکه به بار مسئولیت آن تبدیل میشود.»
در پایان این مقاله توصیه شده دولت آمریکا باید برای ایجاد یک همگرایی بینالمللی علیه تجارت و معامله با تهران تلاش کند و ابتدا فرانسویها را که جدیترین کشور اروپایی در مورد منع گسترش تسلیحات اتمی است به میدان بیاورد. کنگره میتواند قوانینی را تصویب کند که دسترسی به بازارهای آمریکا برای کسانی که با جمهوری اسلامی ایران تجارت میکنند بیش از پیش محدود شود.
فقط ابلهان و دیوانه ها حرفهاى خامنه اى را باور دارند .
نگاهى بِه کشتار ٣٠ ساله حکومت ولایتى خامنه اى و عدم پاسخ گویى از جمله تحریم ورود واکسن و عدم جلوگیرى از کنترل جمعیت در زیارتگاه ها و مساجد ، که حدود چند صد هزار تا کنون کشته داده و میلیون ها را به ورشکستگى مالى کشانده ، کسیکه براى انتقام گیرى در کشتن قاسم سلیمانى نقشه شوم سرنگونى هواپیماى اوکراین شرکت داشته ، کَسى که بمب انداختن بر روى اسرائیل توسط هاشمى رفسنحانى منع نکرده، کسیکه گاه شمار نابودى اسرائیل را در ٢۵ سال اینده پیشبینى کرده ایا دور از انتظار است که بدنبال بمب اتم نباشد ؟ مگر در مکتب اسلام شیعه خدعه جایز نیست ؟ مگر براى نجات از خطر دروغ جایز نیست ؟
“ترحم بر پلنگ تیزدندان
ستمکاری بود بر گوسفندان”
البته ما با پلنگ نیز دندان روبرو نیستیم بلکه با یک جنایتکار دیوانه فاسیست طرف هستیم .
در این شکی نیست که که هیچ یک از کشورهای موثر دنیا و همسایگان ج.ا. خواهان سرنگونی آن نیستند . هر یک به نحوی از این نمد کلاهی برای خویش درست کرده اند . وجه مشترک همه آنها از این نعمت، تضعیف قوی ترین کشور منطقه به نفع خویش بوده است .
۱- کشورهای صادر کننده نفت از خلا تولید نفتی ایران قیمت ها را بالا نگاه داشته و سهمیه ۷ میلیونی آنرا بین خود تقسیم نموده اند .
۲- چین میداند که تنها در حالت تحریم ایران است که میتواند این کالا را به یک سوم قیمت بازار از این کشور ابتیاع کرده و نه پول بلکه تهاتری کالا به این کشور صادر نماید .
۳- آمریکا بر خلاف بسیاری از نظرات که که فقط به جنبه فروش اسلحه این کشور تمرکز می دهند ، بیشترین سود را از بالا نگاه داشتن قیمت نفت فسیلی در مقابل نفت صخره ای خود می داند . بر عکس اگر باشد، تولید این ماده انرژی زا صرفه اقتصادی ندارد . دیگر اینکه این کشور مهاجرنشین بشدت به نیروی کاربلد محتاج است . با توجه به اینکه مهاجرت قانونی به این کشور تابع سهمیه و رجحان تحصیلی و مالی متقاضی می باشد، مهاجرین ایرانی دارای حداقل یکی از این دو شرط هستند . از ۸ میلیون ایرانی خارج شده ۳ میلیون راهی این کشور گشته و سریعا جذب گردیده اند .
۳- اسرائیل تا قبل از ایجاد ج.ا. یک کشور ضعیف بود که صد درصد به آمریکا و اروپا چه اقتصادی و چه نظامی وابسته و در محاصره . ( ۷۵ درصد اقتصاد جنگی بوده است) اکنون اما با “تشکر از این هدیه آسمانی” و کاردانی رهبرانش این ورق
برگشته است و خود صادر کننده اسلحه و تکنولوژی .مسئله فلسطین فراموش شده و کشورها با پشتیبانی افکار عمومی خود برای ایجاد رابطه دیپلماتیک و امنیتی با این کشور بین یکدیگر در رقابت هستند .
۴- ایران در طول تاریخ نوین هیچ زمان مستعمره هیچ کشوری نبوده است . دلیل اصلی آن تنها و تنها عدم چیرگی یک قدرت فرامنطقهای در این کشور بوده است . “مایک والاس” از شاه فقید در مورد پایگاه یا پایگاه های نظامی آمریکا در ایران می پرسد . او در جواب بدون لکنت پاسخ می دهد که : خیر، حتی اگر ما می خواستیم آیا روسها این اجازه را می دادند ؟ یعنی بازیگر خارجی وجود دارد، اما یکه تاز نیست و ونمی تواند باشد . به همین دلیل ساده کشور ما هرگز مستعمره نشد . به یک کلام بقای ج.ا. نه به دلیل “قدرت” و ضعف این و آن بلکه رقابت تنگاتنگ قدرت ها می باشد . اما هر قدرتی بستگی به به نیاز های شناخته شده راهبردی وی میتواند در قدرت سیاسی تاثیر بگذارد . نمونه سوریه بود که روس ها بعد از استفاده از عمله های جمهوری نکبت گوش او را کشیدند و پدافند هوایی خود را از او دریغ کردند . یا تحریم های اقتصادی آمریکا . آمریکا می توانست بیشتر سهم بگیرد اگر مخالفین حکومت متحد بودند و با “کمک” به آنها فشار را به رژیم بیشتر نماید . اما به دو دلیل نتوانست . یک اینکه علیرغم تضاد درون جناح های حاکم آنها همه از دل یک “انقلاب” بیرون آمده اند ، به مال باد آورده دست پیدا کرده اند، مقام گرفته اند و دست همه آنها یک جور خونی یا بوی فساد می دهد ، لذا باید ناچارا با هم باشند . استمرار طلبان بدنبال سواستفاده از نیروی مردم برای “چانه زنی” بودند اما این نیروی مردمی را فقط برای نمایش قدرت به حریف می خواستند و نه نگاه داری آنها در خیابان . دیدیم که در آبان خود، مردم را از خیابان جمع و برای راحت کردن خیال مردم و حریف هدف را “بازگشت به دوران طلایی امام” اعلام نمودند . نمونه دیگر در پاریس بنی صدر تا آخرین لحظه عمر از انقلاب دفاع نمود و حاضر به عوض کردن نام روزنامه اش ( انقلاب اسلامی ) نشد . اگر بخشی از آپوزیسیون یکهو “سبز” شد ، آمریکا و اروپا که به خوبی می دانستند در ایران چه می گذرد حاضر به دفاع از آنها و دادن نیرو به سفارت گیران متقلب نشدند و نخواهند شد . همان گونه که ترامپ هم نشد .
سرنوشت کشور ما در دستان خودمان است ، ایران ضعیف شده و دیگر کسی از وی حتی با بمب اتم هم ترس ندارد . اتفاقا شاید بزای جلوگیری از هجوم مهاجران ( که دیگر در بین آنها تحصیل کرده بدرد خور نیست) و سربار خواهند بود
تا بار بردار، اروپا و آمریکا ترجیح بدهند چند عاقل بر سر کار بیایند، تا مهاجران برایشان مشکل نشده ، بمب اتم تحت کنترل باشد و نیروی نظامی بزرگ شده به شاخه های گوناگون تقسیم نگردد .
ملاها قدم به قدم کشور اِشغال شدهٔ ایران را به سوی نابودی می برند، چه بمانند و حکومت کنند و چه با حمله خارجی نابود شوند.
تنها راه نجات که هر چند خسارت و تلفات بسیار دارد خیزش همگانی مردم است.
در تاریخ معاصر، چندین کشور یا پروژه تولید بمب اتمی را پیش می بردند و یا زرادخانه هسته ایی داشتند.
تنها رژیم چنج باعث شد آن کشورها از شر این پروژه ها و یا زرادخانه خود خلاص شوند. ( آفریقای جنوبی، عراق، کره جنوبی، آرژانتین، اوکراین، لیبی، برزیل، قزاقستان وچند تای دیگر که یادم نیست)
در این میان، تنها کشوری که داوطلبانه از پروژه هسته ایی خود دست برداشت، نظام دموکراتیک پادشاهی سوئد بود که بدون رژیم چنج این کار را کرد،
هر رژیم تمامیت خواه و یا دیکتاتوری که اراده ساخت بمب را داشته باشد، علی رغم همه مشکلات و موانع ( فقر، تحریم، ، محاصره اقتصادی، فشار دیپلماتیک، خرابکاری، انزوای سیاسی ، فلاکت مردم، عقب ماندگی تکنولوژیک، فروپاشی سیستمیک، حتی عملیات نظامی) ، سرانجام به بمب دست خواهد یافت، مگر اینکه به زباله دانی تاریخ افکنده شود،
از این منظر، مقاله وال استریت ژورنال کاملا واقع بینانه است،