معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در اظهاراتی نادرست خط فقر برای یک خانواده ۴ نفره را ۴ میلیون تومان اعلام کرده و مدعی شده حدود ۱۰ میلیون خانوار زیر خط فقر زندگی میکنند. فعالان اقتصادی و کارگری بر اساس قیمتهای رسمی دولت و نه آنچه در بازار در جریان است، خط فقر برای هر خانوار را ماهیانه ۱۲ میلیون تومان محاسبه کردهاند.
داریوش ابوحمزه معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی یکشنبه ۱۹ دی در مصاحبهای با صداوسیمای جمهوری اسلامی مدعی شد: «میانگین خط فقر در ایران برای خانواده چهار نفره حدود ۴ میلیون تومان و برای شهر تهران کمی بیشتر و نزدیک به ۵ میلیون است.»
داریوش ابوحمزه برای توجیه این رقم غیرواقعی گفته که «ممکن است در ذهن شما استاندارد نرمالی باشد، ما از این استاندارد صحبت نمیکنیم. بلکه در رابطه با خط فقر که یک استاندارد بین المللی برای حداقل معیشت صحبت میکنیم!»
منظور از «استاندارد بینالمللی» که داریوش ابوحمزه از آن نام برده، محاسبات بانک جهانی است. «خط فقر جهانی» بر اساس استانداردهای بانک جهانی، اکنون بیش از ۱.۹ دلار در هر روز است؛ این رقم، خط فقر مطلق جهانی برای یک نفر در هر روز است؛ پیشتر خط بینالمللی فقر یک دلار آمریکا در نظر گرفته میشد اما در سال ۲۰۰۸ بانک جهانی این رقم را ۱.۲۵ دلار بر اساس برابری قدرت خرید سال ۲۰۰۵ تغییر داد. این سطح در سال ۲۰۱۱ دوباره بهروزرسانی شد و به ۱.۹ دلار در یک روز رسید.
اگر ۱.۹ دلار برای «هر نفر در هر روز» به عنوان یک معیار بسیار حداقلی جهانی در نظر گرفته شود، در سی روز ماه، خط فقر ۵۷ دلار برای یک نفر و ۲۲۸ دلار برای یک خانواده ۴ نفره است؛ اگر دلار را ۲۶ هزار تومان در نظر بگیریم، خط فقر ماهانه برای خانوار ایرانی ۴ نفره بر اساس معیارهای بانک جهانی، بیش از ۵ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان میشود؛ یعنی حدود ۶ میلیون تومان. و البته بانک جهانی، این معیار را «خط فقر خشن» یا بسیار مطلق میداند که فقط هزینهی کافی برای زنده ماندن است نه زندگی کردن. همچنین این رقم برای اقتصادی مانند اقتصاد ایران که با تورمی بیش از ۴۵ درصد روبروست ارزیابی نشده است!
این در حالیست که وقتی از خط فقر برای معیار قرار گرفتن تعیین حداقل دستمزد و یا مقایسه با درآمدهای اقشار مختلف استفاده میشود منظور رقم خط فقر برای «زنده ماندن» نیست بلکه رقمی است که سبد حداقلی مصرف یک خانوار در ماه که به «سبد معیشت» معروف است را پوشش دهد.
همچنین در بند دوم ماده ۴۱ قانون کار، با تعریفِ سبد معیشت حداقلی آورده که حداقل هزینههای زندگی برای خانور متوسط ایرانی (که فعلاً ۳.۳ نفر است) همان خط فقر ملی است که حداقل دستمزد باید از آن بالاتر باشد؛ در بهمن ماه ۹۹ در جریان مذاکرات مزدی ۱۴۰۰، سبد معیشت خانوار ۳.۳ نفرهی ایرانی، حدود ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان تعیین شد و شرکای اجتماعی (دولت، کارگران و کارفرمایان) پای این رقم امضا گذاشتند.
این رقم اما بر اساس آخرین محاسبات فعالان اقتصادی و کارگری حدود ۱۲ میلیون تومان در ماه برای یک خانوار سه تا چهار نفره محاسبه شده است.
مرتضی بختیاری رئیس کمیته امداد نیز امرداد امسال خط فقر در سال ۱۳۹۹ را ۱۰ میلیون تومان برآورد کرده و گفته بود: «خط فقر از ۹۵۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۰ به ۱۰ میلیون تومان در سال ۱۳۹۹ رسیده است.
او افزوده بود که در فاصله سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸ یک سوم جمعیت زیر خط فقر چند بُعدی قرار گرفتهاند و سرعت متوسط سالیانه خط فقر مطلق در کل کشور برابر با ۲۰ درصد بوده است و مقدار این شاخص در طول دوره مورد بررسی بیش از ۲۷ برابر شده است.
معاون وزیر کار در حالی خط فقر را کمتر از نیمی از رقم واقعی خط فقر در ایران اعلام کرده که اساسا آمارهای مرتبط با فقر در ایران متفاوت است. روحالله ایزدخواه عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی ابتدای این هفته مدعی شده که «ما الان ۱۰ میلیون خانوار زیر خط فقر داریم.»
حمیدرضا امام قلیتبار بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور پیش از این گفته بود که نیمی از جمعیت ایران در فقر به سر میبرند.
وزارت کار و رفاه اجتماعی نیز امرداد امسال با انتشار گزارشی اعلام کرد که در سال ۱۳۹۸ یکسوم از جمعیت ایران زیر «خط فقر» بودهاند. این رقم بر اساس جمعیت ایران در سال یاد شده، بیش از حدود ۲۶ میلیون نفر از مردم ایران را دربر میگیرد. این در حالیست که در طی دو سال گذشته قدرت خرید خانوارها کاهش بیشتری پیدا کرده و جمعیت فقرا به شدت افزایش پیدا کرده است.
احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت، نظام نیز بهار امسال با بیان اینکه «گرسنگی و فقر در ایران معنادار شده» گفته بود که «۶۰ درصد» جمعیت ایران زیر خط «فقر فرضی» قرار دارند.
احمد توکلی به سخنان نمایندگان مجلس شورای اسلامی درباره پرداخت یارانه به ۶۰ میلیون نفر از جمعیت کشور اشاره کرده و گفته بود که «وقتی مجلس تصمیم گرفت یارانه بدهد اعلام کرد به ۶۰ میلیون نفر تعلق میگیرد که این میزان حدود ۷۲ درصد جمعیت کشور را شامل میشود، یعنی ما میپذیریم ۷۳ درصد مردم ایران مستحق اعانه هستند.»
اینهمه در حالیست که ادعای عجیب معاون وزارت کار درباره خط فقر ۴ میلیون تومانی در ایران، خشم و انتقاد فعالان کارگری را در بر داشته است. فرامرز توفیقی رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور و از اعضای کارگری کمیته دستمزد در اینباره گفته که «در بهمن ماه ۹۹، هزینههای حداقلی زندگی حدود ۷ میلیون تومان تخمین زده شد و دولت با این رقم موافقت کرد؛ ما به آن عدد به دلیل اینکه با واقعیات زندگی همخوانی ندارد و محاسبهی سبد خوراکیها در آن واقعیسازی نشده، انتقاد داریم؛ لذا در همان زمان خط فقر واقعی، بالاتر از آن ۷ میلیون تومان بوده؛ الان با هر متر و معیاری که حساب کنیم، هزینههای زندگی بیش از ۱۱ میلیون تومان است کما اینکه محاسبات مستقل کمیته دستمزد کانون عالی شوراها، این ادعا را ثابت میکند.»
علیرضا حیدری نایب رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعهی کارگری نیز گفته که «این اعداد بیشتر شبیه طنز است یا واقعیت. ما یک توافق سهجانبه داریم که دولت در کمیته دستمزد در بهمن ماه ۹۹، زیر آن را امضا کرده؛ در این توافق، سبد معیشت حداقلی یا همان خط فقر، نزدیک به ۷ میلیون تومان است. این ۷ میلیون تومان مربوط به «خط فقر ملی» است چرا که محاسبات سبد معیشت حداقلی به صورت سراسری و ملی انجام میشود و نمیتوانند بگویند این عدد مال تهران و کلانشهرهاست.»