ایرج پزشکزاد نویسنده و خالق کتاب «داییجان ناپلئون» مشهورترین کتاب طنز فارسی در سن ۹۴ سالگی در لسآنجلس دور از وطن درگذشت.
ایرج پزشکزاد نویسنده، مورخ، حقوقدان و حالق کتاب مشهور «داییجان ناپلئون» ۲۲ دیماه در سن ۹۴ سالگی در لسآنجلس درگذشت.
نویسنده و طنزپرداز و خالق شاهکاری همچون دایی جان ناپلئون در سال ۱۳۰۶ در تهران متولد شد. ایرج پزشکزاد تحصیلات آکادمیک خود را در ایران و فرانسه در رشته حقوق به پایان رساند. او مدتی به عنوان قاضی و دیپلمات در وزارت خارجه پیش از انقلاب نیز فعالیت داشت.
ایرج پزشکزاد رمان «دایی جان ناپلئون» را در سال ۱۳۴۹ نوشت. این رمان که از پرفروشترین کتابهای ایرانی است، با طنزی شوخ و گاه سیاه تیپهای جامعه ایرانی و فرهنگ رایج را به ریشخند میگیرد.
ایرج پزشکزاد کتاب «داییجان ناپلئون» را پیشتر به صورت پاورقی در مجله فردوسی در سال ۱۳۴۹ با امضای مستعار «الف پ آشنا» منتشر کرد. این رمان در بهمن ۱۳۵۱ به صورت رسمی به چاپ رسید و در زمان ساخت سریال به چاپ ششم و تا زمان انقلاب به چاپ دهم رسید.
رمان «داییجان ناپلئون» در بین مردم زمانی بیشتر شناخته شد که مجموعه تلویزیونی آن به کارگردانی ناصر تقوایی و بازیگری هنرمندان برجسته مانند پرویز فنیزاده، پرویز صیاد، غلامحسین نقشینه، نصرتالله کریمی، محمدعلی کشاورز، پروین ملکوتی، بهمن زرینپور و سعید کنگرانی در سال ۱۳۵۵ از تلویزیون ملی ایران پخش شد.
این مجموعه تلویزیونی پس از گذشت نزدیک به ۵۰ سال نیز همچنان صدرنشین محبوبترین سریالهای طنز، سیاسی و اجتماعی است و شخصیتها، موقعیتها و دیالوگها و عبارات آن مانند «دروغ چرا تا قبر آآآ…»، «کار کار اینگلیساس»، «سانفرانسیکو» و «مومنت» وارد فرهنگ عامه شده است.
این سریال و همچنین کتاب «داییجان ناپلئون» پس از انقلاب ممنوع شد و هرگز اجازه پخش مجدد پیدا نکرد. کارگردانش ناصر تقوایی نیز تا مدتها ممنوع از کار بود.
رمان «داییجان ناپلئون» به زبانهای دیگر دنیا از جمله انگلیسی، ایتالیایی، روسی و فرانسوی ترجمه و منتشر شده است.
ایرج پزشکزاد کار نویسندگی را در اوایل دهه ۱۳۳۰ با نوشتن داستانهای کوتاه برای مجلهها و برگردان نوشتههای ولتر، مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد.
او هنگام کار در وزارت امور خارجه، ستون طنز «آسمون ریسمون» در مجله فردوسی را نیز مینوشت. کتابهای «ادب مرد به از دولت اوست»، «ماشاءاللهخان در بارگاه هارونالرشید» و کتاب «انترناسیونال بچه پرروها» از دیگر آثار او هستند.
پزشکزاد روزنامهنگار و پژوهشگر نیز بود و علاقهاش به طنز باعث شد تا کتاب تحقیقی درباره طنز در آثار سعدی به «طنز فاخر سعدی» و «حافظ ناشنیده» را به نگارش در آورد. او در حالی کتابهای تحقیقی متعددی درباره فرهنگ ایران نوشت که مجبور به ترک کشورش شد و هرگز اجازه بازگشت به وطن خود را نیافت.
شاید این سخنان «اسدالله میرزا» از شخصیتهای اصلی «دایی جان ناپلئون» که نقش یک کارمند وزارت خارجه را بازی میکرد بتوان یکی از نقاط اوج این رمان و یک پیشبینی بدیع در انتقاد از جامعهای دانست که به نوعی بازتاب سرنوشت تاریخ معاصر ایران نیز هست که به دامان انقلاب اسلامی و افرادی مانند «عبدالقادر بغدادی» درافتاد! اسدالله میرزا در توضیح اینکه چرا از همسرش جدا شده درباره زنی که زمانی همسرش بود ولی با یک «مرد عرب» فرار کرد، توضیح میدهد: «من با ظرافت با زنم حرف میزدم و او با زمختی و خشونت؛ من روزی یکبار حمام میرفتم او ماهی یکبار؛ من حتا پیازچه نمیخوردم، او کیلو کیلو پیاز و سیر و ترب میخورد؛ من شعر سعدی میخواندم، او باد گلو در میکرد… آنوقت در چشم زنم من بیهوش بودم او باهوش! من بیشعور بودم او باشعور! من زمخت بودم، او ظریف!»
او در تبعید از همراهان دکتر شاپور بختیار بود و در انتشار روزنامه «قیام ایران» همکاری داشت. کتاب «مروری بر خاطرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲» را در همان دوران نوشت. پزشکزاد همچنین مدتی نیز مقالاتی در کیهان لندن مینوشت. وی خود را وامدار فردوسی، سعدی، حافظ و ولتر و مولیر میدانست و از آنها تأثیر گرفته بود.
«حاج ممجعفر در پاریس» (خاطرات)، «ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید» (رمان)، «بوبول»(طنزیات اجتماعی) «آسمون ریسمون»(طنزیات ادبی)، «داییجان ناپلئون» (رمان)«ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد» (نمایشنامه)، «انترناسیونال بچهپرروها» (طنزیات سیاسی)، «شهر فرنگ از همه رنگ» (طنزیات سیاسی و اجتماعی)، «خانواده نیکاختر» (رمان)، «رستمصولتان»(طنزیات اجتماعی)، «گلگشت خاطرات» (طنزیات اجتماعی)، «پسر حاجی باباجان»(نمایشنامه)، «به یاد یار و دیار»(خاطرات) و «بلیط خانعمو» (نمایشنامه) از جمله آثار بهجامانده از او هستند.
همچنین ترجمه کتابهای «روزولت» نوشته سارا دلانو روزولت، «ملک مقرب در جمع شیاطین»، «دختر گرجی»، «زندانی کازابلانکا» و «ماروا» نوشته موریس دوکبرا، «دزیره» اثر آن ماری سلینکو، «افسونگران دریا» نوشته آلفرد ماشار، «جمیله» از هانری بوردو، «عدالت اجرا شدهاست» از ژان مکر، «دو سرنوشت» از ویلکی کالینز، «فردا گریه خواهم کرد» نوشته لیلیان راث و «شوایک سرباز پاکدل» از یاروسلاو هاشک توسط او منتشر شده است.
«مروری در تاریخ انقلاب روسیه»، «مصدق بازمصلوب: چند مقاله سیاسی»، «مروری در تاریخ انقلاب فرانسه»، «طنز فاخر سعدی»، «حافظ ناشنیدهپند»، «مروری در انقلاب مشروطیت ایران» و «ریشههای اختلاف چین و شوروی» هم در کارنامه ایرج پزشکزاد به چشم میخورد.