حامد محمدی- اروپاییها به دنبال «یک راه میانه» برای دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی ایران تلاش میکنند که به گفته جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا «آخرین تیر ترکش» برای یک معامله احتمالی است.
بورل در حال بررسی سناریویی است که طبق آن عنوان تروریستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برداشته میشود، اما تحریم سایر بخشهای اقتصادی و امنیتی آن باقی میماند. مشابه این گزینه در هفتههای اخیر بارها از سوی مقامات و دیپلماتهای غربی مطرح شده و مورد حمایت برخی گروههای لابیگر جمهوری اسلامی در غرب نیز قرار گرفته است.
از ماه مارس ۲۰۲۲ (اواسط اسفند ۱۴۰۰) که مذاکرات وین متوقف شد اندیشکدهها و سازمانهایی نظیر «نایاک»، «شورای آتلانتیک» یا «گروه بینالمللی بحران» که برای جوش دادن معامله آمریکا با ملایان لحظهشماری میکنند گزینههای مشابه سناریوی بورل از جمله «خارج شدن سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا و باقی ماندن سپاه قدس در فهرست سیاه» را پیشنهاد دادند آنهم در حالی که «سپاه قدس» بازوی خارجی و زیرمجموعهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و توسط آن تأمین مالی و تغذیه تسلیحاتی میشود.
با اینهمه، این سناریوها هرچند فعلاً مورد قبول جمهوری اسلامی و رهبرش علی خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران قرار نگرفته اما به نظر میرسد برای آنان کم وسوسهکننده نبوده چنانکه حتا حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی که بین حامیان نظام به «حاج قاسم دیپلماسی» و «دیپلمات مقاومت» شهرت دارد، موضوع «ازخودگذشتگی» و «ایثار» سپاه را مطرح کرد و مدعی شد تعدادی از فرماندهان سپاه به او گفتهاند برای «توافق اتمی» موضوع سپاه جزو اولویتها نیست!
امیرعبداللهیان نگفت کدام فرماندهان سپاه پاسداران به او چنین چراغ سبزی نشان دادهاند اما مدتهاست در بالاترین ردههای این نهاد نظامی و امنیتی و عقیدتی بر سر معامله با غرب اختلافات اساسی وجود دارد. به عنوان مثال محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی معتقد است نظام هر طوری هست باید توافق کند و به صراحت نیز میگوید «دیگر این مسئله مطرح نیست که در مذاکرات بمانیم یا نمانیم، ما باید در مذاکرات بمانیم و آن را تا رسیدن به انتفاع اقتصادی پیش ببریم.» به این ترتیب بعید نیست گروهی از فرماندهان سپاه پاسداران که متوجه وضعیت وخیم نظام در صورت ادامه تحریمها هستند دستکم به صورت مقطعی هم که شده مصلحت نظام را سازش با غرب ببینند. اما اینکه تا چه اندازه زورشان به جریان مخالف معامله با آمریکا برسد معلوم نیست!
چهارمین سالگرد خروج آمریکا از برجام
دونالد ترامپ رئیس جمهوری پیشین آمریکا چهار سال پیش درست در ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ (هشتم ماه مه ۲۰۱۸) بطور رسمی آمریکا را از برجام خارج کرد. یک روز بعد حسن روحانی رئیس دولت پیشین جمهوری اسلامی در یک کنفرانس خبری باد به غبغب انداخت و گفت «یک موجود مزاحم از برجام خارج شد.» او در این کنفرانس تأکید کرد «تنها رژیمی که از مواضع ترامپ حمایت کرد رژیم نامشروع صهیونیستی بود». وی همچنین مدعی شد «بدون حضور آمریکا هم برجام پایدار خواهد بود.» حال آنکه سالها مذاکرات اتمی جمهوری اسلامی با غرب بدون حضور آمریکا به جایی نرسید و برجام تنها زمانی به دست آمد که آمریکا در مذاکرات شرکت کرد! به این ترتیب، توافقی که بدون آمریکا به دست نیامد، امکان نداشت که با بیرون رفتن آمریکا پابرجا بماند.
ترامپ، معتقد بود «رژیم ایران روح برجام را نقض میکند.» اشاره او به تهدیدات موشکی سپاه و حمله به مواضع آمریکا در منطقه توسط «سپاه قدس» شاخه برونمرزی سپاه پاسداران و تقویت شبهنظامیان منطقه با هدف اقدام به عملیات تروریستی و حملات نظامی بود.
با آغاز تحریمها، محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین رژیم برای زنده نگه داشتن «امید» ادعا میکرد «در دور زدن تحریمها دکترا داریم» اما همزمان بیژن زنگنه وزیر نفت روحانی اعتراف کرد «آمریکا در تحریم هوشمند به بلوغ شیطانی رسیده است.»
آغاز اعتراضات سراسری ضدحکومتی
اوایل دیماه ۱۳۹۷ روحانی در سخنانی در مجلس شورای اسلامی گفت اعتراضات مردم در دیماه سال ۹۶ موجب شد آمریکا دچار «برداشت غلط و تصور ناروا» از جمهوری اسلامی شود و از برجام خارج شد. مقامات ارشد جمهوری اسلامی فشارهای واشنگتن را ناشی از تحریک ترامپ توسط اسرائیل و عربستان سعودی میدیدند. اما ریشه اعتراضات سراسری که فصل جدیدی از آن در پاییز ۱۳۹۶ یعنی فقط چند ماه پس از روی کار آمدن دومین دولت روحانی آغاز شد و در دی ۹۶ به اوج خود رسید و در تابستان ۹۷ نیز ادامه پیدا کرد، نارضایتی از حکومت به ویژه در بُعد اقتصادی بود که تحریمها آن را تشدید کرده است.
در همین ارتباط حسامالدین آشنا مشاور امنیتی رسانهای دولت روحانی گفت «روحانی پس از اعتراضات دیماه ۹۶ که دلیل آن اعتراض به وضعیت معیشتی بود دیگر آدم قبل از دیماه ۹۶ نبود و نگران کلیت نظام شد.»
پیامدهای «کارزار فشار حداکثری» آمریکا علیه جمهوری اسلامی و تحریمهای سنگین علیه رژیم، علی خامنهای را که میگفت «مذاکره با آمریکا سمّ است» خیلی زود بر آن داشت تا اجازه مذاکره با آمریکا را با واسطهگری اروپا صادر کند. هرچند اروپاییها با سیاستهای دولت ترامپ تقریباً در همه عرصهها مخالف بودند اما در مورد لزوم مقابله با تهدیدات موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی تقریباً همگی یک حرف و هدف را دنبال میکردند. اتفاقاً اروپا در مقایسه با آمریکا یک مسئله را نیز همواره آشکارتر به جمهوری اسلامی گوشزد میکرده و آن توقف تهدیدات علیه اسرائیل و همچنین «به رسمیت شناختن اسرائیل» به عنوان پیششرط مذاکره برای برداشتن تحریمها بود.
کارتی که دیگر روی میز نیست
روحانی اواسط تیرماه ۱۳۹۷ به سوئیس و اتریش سفر کرد تا شاید روزنهای برای ادامه مذاکره با اروپاییها درباره سرنوشت برجام و مقابله با تحریمها پیدا کند. آلن برسه رئیس جمهوری پیشین سوئیس و سباستیان کورتز صدراعظم پیشین اتریش در نشستهای جداگانه در مورد لزوم توقف فعالیتهای خرابکارانه سپاه پاسداران در منطقه و همچنین ضرورت به رسمیت شناختن اسرائیل با روحانی صحبت کردند. پاسخ حسن روحانی اما با لحنی شدید این بود که «برخی کشورهای اروپایی بدهکاری تاریخی به یهودیها دارند که به ما ربط ندارد!» این مواضع روحانی مورد استقبال قاسم سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس که یک سال بعد در حمله پهپادی آمریکا کشته شد قرار گرفت. در نهایت روحانی پس از بازگشت از این سفر گفت «بسته اروپاییها مأیوسکننده بود.»
رهبران اروپایی اما مأیوس نشدند و همچنان در تلاش بودند تا جمهوری اسلامی را راضی به توقف تهدیدات موشکی و منطقهای علیه به ویژه اسرائیل و عربستان سعودی کنند. مسئله اسرائیل باز هم در جریان سفر هایکو ماس وزیر خارجه پیشین آلمان به تهران در اواسط خرداد ۱۳۹۸ مطرح شد. آلمان که از متحدان استراتژیک اسرائیل است و همزمان روابط خوبی با جمهوری اسلامی دارد تلاش زیادی کرد که میان طرفین میانجیگری کند. چنانکه قبلاً به صورت غیررسمی در تبادل اسیران میان اسرائیل و حزبالله و جمهوری اسلامی میانجیگری کرده بود. البته آلمان تنها کشوری نیست که به دنبال عادی کردن روابط جمهوری اسلامی و اسرائیل است. روسیه نیز رسماً برای روابط میان تهران و تلآویو اعلام آمادگی کرد.
در همان دوران روزنامه «جوان» نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصرار هایکو ماس بر ضرورت «به رسمیت شناختن اسرائیل» و «فعالیتهای منطقهای ایران» را ناشی از مواضع مشترک آنها با آمریکا برای گره زدن مذاکرات اتمی به مذاکرات موشکی و منطقهای دانست. روزنامه «کیهان» چاپ تهران نیز طلبکارانه نوشت که آلمان بجای عذرخواهی در امور ایران فضولی کرد!
پیشنهاد اروپاییها و روسیه در مورد عادی کردن روابط جمهوری اسلامی و اسرائیل چنان به موضوعی جدّی در بالاترین ردههای نظام تبدیل شد که سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی نماینده چهار دوره مجلس شورای اسلامی و معاون کنونی ابراهیم رئیسی و رئیس «بنیاد شهید» گفت «حکومت رضا پهلوی بهتر از به رسمیت شناختن اسرائیل است!»
تب ضدآمریکاییها: حکومت رضا پهلوی بهتر از به رسمیت شناختن اسراییل است!
در این میان، جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بهمن ۱۳۹۸، یک ماه پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در حمله پهپادی آمریکا در عراق، به تهران سفر کرد و در دیدار با محمدجواد ظریف بار دیگر شروط اروپا را برای کمک به جمهوری اسلامی مطرح کرد اما تلاش وی نیز بینتیجه ماند.
در تمام این دوران موشکپرانیهای گروههای نیابتی علیه منافع آمریکا و متحدان منطقهای واشنگتن ادامه داشت.
تهدیدات ذاتی و بیپایان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
کمتر از یک سال بعد از خروج آمریکا از برجام، سپاه پاسداران از فروردین ۱۳۹۸ در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار گرفت. موافقان توافق با جمهوری اسلامی مطرح میکنند این اقدام دولت ترامپ غیرضروری و قفل اصلی «احیای برجام» است و تا باز نشود بحران ادامه دارد. اما واقعیت این است که سپاه پاسداران بر اساس اساسنامه برای اجرای هدف سازمانی خود یعنی «نگهبانی از انقلاب اسلامی» مأموریت دارد با عوامل و جریانهایی که در صدد براندازی نظام جمهوری اسلامی و یا اقدام علیه انقلاب اسلامی در ایران باشند مبارزه کند. این «ماده» به سپاه پاسداران این مجوز را میدهد که همواره یک تهدید ماندگار برای اسرائیل و آمریکا و متحدان و شرکای آنها در منطقه باشد.
با اینکه در آمریکا هستند سیاستمدارانی مثل سناتور دموکرات کریس مورفی که از خارج شدن سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی حمایت میکنند اما بطور کلی مخالفت حداکثری دوحزبی بر سر خروج سپاه از این فهرست کار را برای دولت بایدن بسیار دشوار کرده است.
در این میان، محمدجواد ظریف که وی را «سردار دیپلماسی» مینامیدند، هیچگاه مستقیم از به رسمیت شناخت اسرائیل حمایت نکرد اما برخلاف فرماندهان سپاه پاسداران در مواضع خود برخورد دائمی با اسرائیل را به ضرر منافع جمهوری اسلامی میدانست. او در اینباره میگفت «آنهایی از مذاکره میترسند که آمریکا و رژیم صهیونیستی را قَدَرقدرت میدانند و فکر میکنند در مقابل آمریکا نمیشود هیچ کاری کرد. فکر میکنند که اگر آمریکا اراده کند شما نمیتوانید با آن و دیگر کشورهای بزرگ مقابله کنید و حرف خود را به پیش ببرید. این نهایت ضعف و خودکمبینی است.» ظریف هرچند میگفت به «تاوان دادن برای ایستادگی در کنار ملت فلسطین افتخار میکنیم» اما هیچگاه نگفت «نماز را به زودی در قدس میخوانیم.»
یکی از اصلیترین مخالفان مذاکره با آمریکا قاسم سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس بود. او اعتقاد داشت «برجام دو [توافق موشکی و منطقهای] در منطقه برای این است که قدرت اصیل و نابی که در مقابل اسلام وهابی یهودی شکل گرفته است را بخشکانند.» جانشین او اسماعیل قاآنی اکنون میگوید «از تمامی گروههای مبارز علیه اسرائیل پشتیبانی میکنیم!» او نیز مانند برخی از زمامداران نظام این توهم را دارد که اسرائیلیها از ترس سپاه و جریان مقاومت شبها با ترس و لرز میخوابند. سلیمانی هم شبیه این توهم را در مورد ترامپ داشت. او میگفت «ترامپ قمار باز! من خودم به تنهایی حریف تو هستم.» اما خودش در حمله پهپادی آمریکا کشته شد!
https://kayhan.london/1400/12/01/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%81-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C
بعد از پایان ریاست حسن روحانی بر دو دولت یازدهم و دوازدهم که اساسا برای به دست آوردن «توافق اتمی» با آمریکا در انتخابات نمایشی ۱۳۹۲ روی کار آورده شده بود، قوه مجریه به دست کسانی افتاد که حتا برای پوشاندن اسرائیلستیزی خود نقاب تظاهر هم به صورت نمیزنند. امیرعبداللهیان کسی است که میگوید «ایران قطعاً برای تحقق نابودی اسرائیل تا ۲۵ سال آینده برنامه دارد.» از این رو یکی از اصلیترین گزینههای اروپا برای فراهم کردن شرایط معامله با جمهوری اسلامی یعنی «به رسمیت شناختن اسرائیل» اصلاً دیگر مطرح نمیشود. این مواضع درواقع سوختن فرصت برای جمهوری اسلامی بود که به آن لگد زد و در مقابل آن، کشورهای عربی منطقه «پیمان ابراهیم» را با اسرائیل منعقد کردند تا بتوانند بطور متحد در مقابل تهدیدات رژیم فرقهای در ایران از خود دفاع کنند.
در بسته پیشنهادی که اروپاییها سال ۱۳۹۷ برای توافق به مقامات تهران پیشنهاد دادند برای جمهوری اسلامی جایگاهی ویژه در نظر گرفته شده بود و آنها حق انتخاب داشتند که با به رسمیت شناختن اسرائیل وضعیت را تغییر دهند اما حالا این بسته آنقدر محدود شده که باقی ماندن بخش بزرگی از تحریمهای سپاه جزئی از آن است و جمهوری اسلامی انتخاب زیادی ندارد.
یائیر لاپید وزیر امور خارجه اسرائیل اگرچه میگوید این کشور با جهتگیری آمریکا در مذاکرات وین برای احیای برجام مخالف است، اما موفق شد هم نظرات خود را در روند مذاکرات وین وارد کند و هم آزادی عمل اسرائیل را در قبال برنامه اتمی رژیم ایران در هر زمان و به هر شکلی که کشورش مایل است حفظ کند.
تداوم و تعمیق دگرگونی در جامعه ایران
باقی ماندن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی، اختلاف میان مقامات ارشد جمهوری اسلامی برای معامله با غرب، ائتلاف میان اسرائیل و کشورهای عربی پس از انعقاد «پیمان ابراهیم»، مجموعهای از اقدامات فزاینده تروریستی سپاه پاسداران از جمله شلیک به هواپیمای مسافری «اوکراین اینترنشنال» و کشتار مردم در اعتراضات خیابانی و همچنین آدمربایی و گروگانگیری شهروندان دوتابعیتی و خارجی در کنار حملات متعدد مستقیم و یا غیرمستقیم از طریق نیابتیها علیه منافع آمریکا و متحدانش در منطقه، وساطت رهبران اروپا برای احیای برجام را به شدت دشوار کرده است. به ویژه در شرایطی که پس از حمله نظامی روسیه به اوکراین از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ چشم به تأمین بخشی از کمبود نفت و گاز خود از طریق ایران دارند.
اما آنچه کمتر در محاسبات و تحلیلهای به ویژه غربیان در نظر گرفته میشود تعمیق و تداوم دگرگونی در جامعه ایران است. شرایطی که با وضعیت جامعه پیش از توافق اتمی سال ۲۰۱۵ کاملا متفاوت است. نارضایتی مردم از جمهوری اسلامی و خشم و انزجار آنها علیه رژیم بسیار شدید است.
در داخل ایران برخی تحلیلگران میگویند برجام حاصل حمایت مردم از دولت روحانی بود که با شعار «تدبیروامید» بهبود وضعیت اقتصادی را منوط به «توافق اتمی» کرد. محمدجواد ظریف امرداد سال ۱۳۹۵ در یک مصاحبه گفته بود که برجام حاصل مقاومت مردم در مقابل تحریمها بود. به نظر میرسد بر همین اساس است که این روزها مقامات جمهوری اسلامی تمام تمرکز خود را بر روی «تابآوری» مردم گذاشتهاند تا بحرانهای اقتصادی در کنار مشکلات حیاتی دیگر مانند کمبود آب به اعتراضات اجتماعی منجر نشود.
احمدی بیغش نماینده «ولایتمدار» مجلس شورای اسلامی اخیراً در مصاحبه با «جماران» گفت «اگر واقعیات برجام را به مردم بگوییم آنها تکلیف خود را میدانند؛ بیاییم و بگوییم برجام به سرانجام نخواهد رسید و برجام به بنبست رسیده است و آنوقت میفهمند چه باید کنند.»
نفتالی بنت نخست وزیر اسرائیل با اشاره به اعتراضات مردم ایران و ناتوانی حکومت در کشورداری چند بار گفته است که کارزار تضعیف جمهوری اسلامی در چند جبهه در حوزههای «هستهای، اقتصادی و سایبری» در جریان است. از طرفی مقامات تهران بهتر از همه میدانند که اسرائیل در سختگیریهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مقابل فعالیتهای اتمی ایران چقدر مؤثر بوده است.
زمامداران رژیم اسلامی در ایران این را هم میدانند مذاکره از موضع ضعف چه پیامدهایی برای جمهوری اسلامی دارد و همزمان آگاهند تن ندادن به مذاکره و خواستهای طرفین غربی چه پیامدهایی برای آنها خواهد داشت. اما مسئله اساسیتر از معامله و برجام، محتوای اظهارات حشمتالله فلاحتپیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی است که گفت «حتا اگر برجام به نتیجه برسد باز هم لغو تحریمها سود چندان زیادی برای مردم ایران به دنبال ندارد!»
واقعیت این است که پولها و منابعی که با خود برجام به جیب رژیم سرازیر شد نه صرف زیرساختهای کشور و کاهش مشکلات اقتصادی مردم بلکه هزینهی تسلیحات و شبهنظامیان و انواع برنامههای امنیتی و تبلیغاتی شد تا از یکسو ابزاری برای اخاذی داشته باشد و از سوی دیگر اعتراضات جامعه را با سرکوب مهار کند. حالا احیای احتمالی برجام و لغو تحریمها نیز در نظامی که فساد تا مغز استخوان آن نفوذ کرده و گروههای مافیایی همه منابع را میبلعند، «سود چندان زیادی برای مردم ایران به دنبال» نخواهد داشت! جمهوری اسلامی اگر کارآمد میبود، در دورانی که درآمد میلیاردی نفت به کشور وارد میشد، فکری به حال مشکلات مردم میکرد! مشکل و مانع اصلی برای حل مشکلات، خود جمهوری اسلامی است!
شرایط کنونی شباهتهایی با موقعیت جمهوری اسلامی در بهار و تابستان ۶۷ دارد که روحالله خمینی رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی پس از دریافت شرح وضعیت اسفبار جبههها و امتناع جامعه از ادامه جنگ، مجبور به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن «جام زهر» شد و تلاش برای تحقق «جنگ جنگ تا پیروزی» و «راه قدس از کربلا میگذرد» را در نامه معروف خود به زمانی موکول کرد که شرایط از جمله در زمینه تسلیحاتی (لیزر و اتم) فراهم شده باشد. از همان زمان نیز برنامههای هستهای ایران که با وقوع انقلاب ۵۷ با لعن و نفرین و به عنوان «خیانت» متوقف شده بود، از سر گرفته شد اما از آنجا که هدف رژیم رسیدن به تسلیحات اتمی بود، برخلاف پیش از انقلاب، مخفی نگاه داشته شد تا جمهوری اسلامی مجبور به رعایت تعهدات بینالمللی نباشد!
حالا پس از سه دهه باز هم جمهوری اسلامی در شرایطی قرار گرفته که به نظر میرسد نه «نرمش قهرمانانه» بلکه «جام زهر» هم نمیتواند آن را از خشم و انزجار و نارضایتی در حال انفجار جامعه نجات دهد.