محمود دعایی نماینده علی خامنهای و مدیرمسئول روزنامه «اطلاعات» در سن ۸۱ سالگی در تهران مُرد. دعایی از اعضای «مجمع روحانیون مبارز» و از چهرههای نزدیک به روحالله خمینی بین سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ سفیر جمهوری اسلامی در عراق بود و نقش فعالی در تحریک گروههای مسلّح مخالف صدام حسین داشت.
حجتالاسلام دعایی با توجه به سابقه حضورش در نجف در کنار خمینی پیش از انقلاب اسلامی با گروههای مخالف حزب بعث ارتباط نزدیکی داشت و یکی از مجریان سیاست صدور انقلاب اسلامی در عراق بود. او در خاطراتش گفته بود، «صدام مرا احضار کرد و پس از بیان اعتراض شدید به دخالتها و اخلالها، گفت این وضع برای من قابل تحمل نیست.»
در عمل، دعایی یکی از عوامل اصلی تحریک صدام برای حمله به ایران و آغاز جنگ هشت ساله بود. او پس از پایان مأموریت در عراق از سال ۱۳۵۹ با حکم خمینی سرپرست مؤسسه اطلاعات شد و تا پایان عمر این موقعیت را برای خود حفظ کرد. وی در شش دوره نخست مجلس شورای اسلامی نیز نماینده بود و همزمان روابط نزدیکی با جریان اصلاحطلب به ویژه محمد خاتمی رئیس دولت به اصطلاح اصلاحات داشت.
دعایی خودش در مورد دلایل شروع جنگ ایران و عراق میگفت، «با اعلام انحلال ساواک و مراکز قدرت امنیتی و سیاسی رژیم شاه و با فروپاشی نظم سابق و از هم گسستنِ بدنه ارتش که درواقع پس از فرار سربازان از پادگانهای ایران آغاز شده بود، صدام به فکر انتقام از ایرانیها افتاد و در صدد برآمد تا حقارتی را که در درون از زمان امضای قرارداد الجزایر به دست خودش به دلیل تسلیم در برابر شاه احساس میکرد، جبران کند.»
محمود دعایی بهمن ۱۳۹۸ چند روز پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در مصاحبه با وبسایت «جماران» از علاقه و احترامی که برای فرمانده پیشین «سپاه قدس» قائل بود حرف میزند و تعریف میکند که در چند نوبت میخواسته دستان سلیمانی را ببوسد.
محمود دعایی پیش از انقلاب با توصیه تراب حقشناس به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد. حقشناس از اعضای اولیه سازمان مجاهدین بود که بعدا با همفکرانش سازمان مارکسیستی «پیکار» را تأسیس کرد.
دعایی در مورد عضویت در سازمان مجاهدین میگفت «به هر حال من تحت آن شرایط، شور و هیجانی که در جوانی داشتیم، مبارزه مسلحانه، تشکیلات زیرزمینی، ارتباطات قوی با الفتح، هستهها و کادرهای نیرومند، توصیفاتی که از سازمان شده بود و از همه مهمتر اعتمادی که آقای [محمود] طالقانی داشتند، گفتم اشکالی ندارد و در نهایت پذیرفتم.»
دعایی به خاطر فعالیت مسلحانه و تروریستی تحت تعقیب ساواک قرار داشت. در نهایت آبان ۱۳۴۶ از گاراژ شمسالعماره تهران بلیت اتوبوس آبادان را خرید و راهی جنوب ایران شد و از آنجا به نجف گریخت.
اواخر فروردین ۱۴۰۱ تلاشهای ناکام دعایی برای دستبوسی ابراهیم رئیسی «قاضی مرگ» در مراسم افطاری دولت سیزدهم سوژه رسانهها شد.