صادق هاتفی – نخست اینکه خوشحال شدم که ۶ سازمان و تشکل سیاسی سرانجام بیانیه مشترکی انتشار دادهاند. مشتاق و امیدوار به استقبال آن رفتم اما پس از خواندن این بیانیه ۶۶ سطری اشتیاق اولیه از میان رفت و پرسشهایی برایم ایجاد شد که امیدوارم این دوستان در برخوردی باز و دمکراتیک به آن پاسخ گویند.
۱- آیا پس از آوار اینهمه بلا و مصیبت توانستهایم بیاموزیم که در مسائل و راههای پیش رو چه چیز مهم و دارای اولویت نخست، چه چیز مهم اما فعلا فاقد اولویت و چه چیز نه مهم و نه دارای اولویت است؟
اگر جواب آری است و خود را دارای تحلیل مشخص از اوضاع مشخص میدانید، آیا اولویت مبارزه شما با شاهزاده رضا پهلوی است و یا با جمهوری اسلامی؟ و آیا فکر نمیکنید که وقتی در بیانیه ۶۶ سطری شما ۴۳ سطر آن یعنی حدود ۷۳ درصد حجم بیانیه علیه شاهزاده رضا پهلوی است اولویت مبارزه با حکومت ملایان را مسئله ثانوی قرار دادهاید و به عبارت دیگر مبارزه را به بیراهه کشاندهاید؟
۲- آیا فکر نمیکنید که عبارت «رهبرتراشی» در شرایط فعلی یکی از تبلیغات اتاق فکر رژیم است و محتوای بیانیه شما متاسفانه و در کمال حیرت هماهنگی کاملی دارد با بیانات علی خامنهای علیه حکومت پهلوی؟
۳- آیا بیانیه شما در ضدیت و علیه مبارزان و زندانیان سیاسی داخل که در صف اول مبارزه علیه حکومت انسانستیز اسلامی ایستادهاند نیست؟ و شما در برابر آنان که شاهزاده رضا پهلوی را به عنوان هماهنگکننده و سخنگوی خود برگزیدهاند نایستادهاید؟
۴- آیا در تئوری و پراتیک فعلی خود تجربههای گذشته را مد نظر قرار دادهاید؟ و آیا گمان ندارید که در تحلیلهای پیش از سال ۵۷ خود- گیرم با حسن نیت- اما دچار اشتباه بودهاید و در تولد فاشیسم مذهبی به هر صورت نقش داشتهاید؟ و روشن کنید تحلیلهای امروز شما چه تفاوتی با آن روزگار دارد؟
۵- آیا در مبارزه با حکومت محمدرضا شاه پهلوی، دارای برنامههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای حکومت جایگزین بودهاید؟ و آیا هماکنون دارای چنین برنامهای با سرفصلها و جزئیات مشخص هستید؟
۶- آیا هماهنگی با انقلابیون مسلمان به رهبری روحالله خمینی برای براندازی شاه که به فاجعهای ملی و دردناک تبدیل شد هنوز مورد تأیید شماست؟ اگر هست اعلام کنید؛ و اگر نیست انتقاد.
۷- آیا اعدامهای فراقانونی سال ۵۷ به دستور خمینی و از میان بردن چهرههای نخبه فرهنگی، فنی، سیاسی و نظامی وطنمان را هیچگاه محکوم کردهاید؟ یا خواهید کرد؟
۸- آیا هیچ به خود انتقاد کردهاید که چرا از نخست وزیری زندهیاد شاپور بختیار که میتوانست راه را برای یک حکومت ملی و دمکراتیک هموار کند حمایت نکردید و شعار «بختیار نوکر بیاختیار» از انبانهای شما بیرون آمد؟
۹- آیا تاریخ به شما ثابت نکرده است که زندهیاد محمدرضا شاه با وجود همه اتهاماتی که به او وارد میکنید٬ یا وارد است، مردی میهندوست بود که با تمام توان از منافع ملی ایران در برابر بیگانگان دفاع میکرد و هم به وسیله آنان و «رهبر تراشیدن» از خمینی و خام کردن ما و شما و همه از صحنه حذف شد؟
۱۰- آیا فکر نمیکنید که مقایسه اوضاع فلاکتبار کنونی با شرایط پیش از سال ۵۷ وطن حق یک یک آحاد میهن و پشیمانی از آن حرکت کور و شوم موجد سردادن شعار «رضاشاه روحت شاد» شده است؟
۱۱- پرسشهای بسیاری هست که میتواند طرح شود اما اینک مهمترین پرسش را با شما مطرح میکنم: آیا فکر نمیکنید در یک هماهنگی و با پذیرفتن دیدگاه مبارزان و زندانیان سیاسی داخل ایران و قائل شدن نقش هماهنگ کننده و سخنگو برای شاهزاده رضا پهلوی میتوانید گامی مهم و اساسی در راه وحدت ملی و سقوط رژیم سفاک آخوندی بردارید؟
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.