حمید تفضلی – اکنون با گذشت بیش از چهل سال، جنبشی در ایران شکل گرفته است که از یکسو اندوه برانگیز است، چون انسانهای بسیاری در راه به دست آوردن دوباره حقوق طبیعی خود با وحشیترین برخورد نظام حاکم روبرو میشوند و در این راه جان میدهند. اما این جنبش از سوی دیگر امیدبخش است، چون راه رسیدن به ایرانی آزاد، با حکومتی مقتدر و لیبرال– دمکرات را کوتاهتر و هدفمندتر کرده است. جنبش جوانان در ایران و همصدا شدن ایرانیان خارج از کشور شتابی به مراتب بیشتر از واکنشهای دولتهای خارجی گرفته است.

وزیر امور خارجه آلمان، آنالنا بربوک (Annalena Baerbock)، ناتوانی و درماندگی خود را در درک جنبش جوانان، در قانع کردن پارلمان و دولت آلمان جهت برنامهریزی موثر در برابر جمهوری اسلامی در حالی نشان داده است که با شعار «هر که زنان را بزند در سمت اشتباه تاریخ ایستاده» برای این کار تلاش کرده است. در مورد موضعگیری وزارت امور خارجه جمهوری فدرال آلمان در برابر جمهوری اسلامی و سران آن از پیش از استقرار حکومت اسلامی تا امروز، نکات انتقادی بسیاری وجود دارد، به ویژه اینکه سیاستهای خارجی کشورها هرگز از موضع سیاست داخلی دولتها در برابر یکدیگر جلو نمیزند. به عبارت دیگر، برخورد وزارت امور خارجه آلمان با دولت و مردم ایران بازتاب موضع دولت آلمان است. اما در این کوتاه سخن به بررسی دو نکته بسنده میکنم.
نکته نخست اینکه، وزیر امور خارجه آلمان در سخنان خود به جنبش جوانان بُعد فمینیستی، یعنی یک بُعد ایدئولوژیک و کاهشگرا داده است. بر اساس دادههای تاریخی، نقش زنان ایران در گسترش ایدئولوژی چپ و در برقراری انقلاب اسلامی مؤثر بوده است. همچنین در جریانات اصلاحگرایانه دوران خاتمی و روحانی، زنان نقش بسزایی ایفا کرده اند. نتیجه اینکه زنان ایرانی با توجه به تمام محدودیتها و تبعیضهای جمهوری اسلامی، هرگز میدان مبارزه را خالی نکردهاند. بر خلاف این واقعیت، رسانههای دولتی اروپایی، از جمله در فرانسه و آلمان، همواره تصویر عقبماندهای از زنان ایرانی نشان دادهاند. در بیست سال گذشته در کمتر سخنرانیهایی پیش میآمد که از نویسنده پرسشی در این راستا نشود. در سالهای آخر دهه نود میلادی که خاتمی رییس جمهوری اسلامی بود و یوشکا فیشر از حزب سبزهای وزارت امور خارجه آلمان را به عهده داشت، دو رسانه تلویزیونی در آلمان و فرانسه شب پیش از ورود تیم فوتبال ایران به اروپا، فیلم «بدون دخترم هرگز» را برای چندمین بار نمایش دادند. هدف تبلیغ فرهنگی منفی و تضعیف روحیه ایرانیان بود.
نکته دیگر اینکه، بر مشاهدهگران ملی و بینالمللی مشخص شده است، که نسلهای جوان امروز با میانگین سنی حدود بیست و پنج سال، با دیگر نسلها متفاوت است. زنان جوان امروز با به آتش کشاندن روسری، یعنی با نابود کردن یکی از پر معنیترین نمادهای جمهوری اسلامی در سلطهگری بر انسان به قیمت قدرتمندی مذهب، از یکسو جایگاه خود را در برابر رژیم مشخص کردهاند و از سوی دیگر از دو نسل گذشته زنان که با حجاب اسلامی در صحنه سیاسی حاضر بودند فاصله گرفتهاند. یکی از شعارهای پرمعنی در کنار «زن، زندگی، آزادی» شعار «مرد، میهن، آبادی» است. جنبش امروز ایران با توجه به نقش سازنده زنان امروز، جنبش تنها فمینیستی نیست، بلکه یک جنبش ملی است.
آنالنا بربوک وزیر امور خارجه آلمان زمانی آگاهی و درایت خود را نشان خواهد داد که از تجزیه کردن ایدئولوژیک جوانان ایران و جنبش آنان دست بردارد. این جنبش هنوز نوپاست، اما هدف ملی خود را مشخص کرده و راه خود را هموار خواهد کرد. یکی از متنهای کوتاه و پر مفهومی که به تازگی به دستم رسیده، با این جمله پایان مییابد: «همه ایران هستیم؛ ایران! ما تجزیه شده بودیم خبر نداشتیم! تازه داریم ترکیب میشیم.» بیشتر رسانههای بینالمللی سمبل این ترکیب را پرچم سه رنگ شیروخورشید نشان میدهند، اما هفتهنامه معتبری چون Die Zeit تنها یک پرچم سبز، سفید و قرمز برای انتشار انتخاب کرده است. تجزیه کردن ایدئولوژیک جنبش جوانان ایران در این گامهای نخست، آب به آسیاب رژیم جمهوری اسلامی و دیگر تجزیهطلبان میرسد که دولت آلمان البته در این امر تجربه بیش از چهل ساله دارد. اما جوانان ایران هم در دهههای گذشته تجربه به دست آوردهاند.
پشتیبانی از جوانان و روحیه بخشیدن به مردم ایران در کاشتن بذر تجزیه و ایدئولوژیک کردن این جنبش آزادیخواهانه نیست، بلکه در ساقط کردن بینالمللی جمهوری اسلامی، در بستن راههای فرار سران رژیم به خارج کشور و در توقیف سرمایههای آنان و وابستگان آنان در دنیاست. هرچه زودتر این گامها برداشته شوند، کمتر جوانان ایرانی دستگیر و کشته میشوند.