شاهزاده رضا پهلوی روز پنجشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۱ (۲۰ اکتبر ۲۰۲۲) در کنفرانس مطبوعاتی که در واشنگتن دیسی برگزار شد پس از صحبت درباره وضعیت انقلاب کنونی ملت ایران به پرسشهای خبرنگاران پاسخ داد. در این کنفرانس نمایندگان شبکههای تلویزیونی فارسیزبان و همچنین خبرنگار «فرانس پرس» حضور داشت. پرسش برخی رسانهها نیز کتبی ارسال شده بود.
«ایران اینترنشنال»: فکر میکنید اصلیترین معضل و مشکل در حال حاضر که باید به آن پرداخته شود چیست و راه حل فوری شما برای آن چیست؟ اشاره کردید نظری درباره شکل حکومت آینده ندارید. اگر از نظر شخصی بخواهید بگویید چه شکلی از حکومت برای ایران راهگشاست، چه خواهد بود؟
شاهزاده رضا پهلوی: مسئله را در دو فاز متفاوت باید دید. بخش اول همکاری و همسویی پشتیبانی از نهضتهای داخل کشور و همکاری مستقیم با نیروهای داخل و خارج است. اینکه از نظر تاکتیکی واقعاً چه کاری میشود و باید انجام داد بستگی به شرایط آنی کشور و منطقه دارد. همانطور که اشاره کردم یکی از راههای موفق این است که سیبل معینی به رژیم نشان داده نمیشود تا گروه یا رهبر خاصی را بتواند نشانه بگیرد. هرچه بیشتر نیروهای آنها پخش و متفرق میشوند کار برای مبارزین آسانتر و مقابله با اعتراضات را برای رژیم سختتر میکند. این یک تاکتیک موفق است تا مرحله فروپاشی. ما باید برای آن دولت موقت یا انتقالی یا هر چیزی که اسمش را بگذاریم برنامهریزی کنیم. باید بدانیم دارای چه مسئولیتهایی است. دو کار مهم داریم: وضعیت آنی کشور و مهمتر از آن از دید دموکراتیک که سالهاست دربارهاش صحبت کردیم یعنی قبول مکانیسیم تصمیمگیری است. بالاترین مرجع تصمیمگیری مجلسی است که نمایندگان مردم بتوانند این تصمیمات را بگیرند.
تفاوتی که امروز در صحنه ملاحظه میکنم این است: زمانی بود که در اپوزیسیون همه درگیر تئوریهای حکومتی خود بودند ولی کمتر به تئوری حاکمیت توجه میکردند. الان به مرحلهای رسیدیم که یک تئوری مشارکت حاکمیتی داریم و همه به عنوان مرجع تصمیمگیری قبول میکنیم. اکثر نیروهای دموکراسیخواه تا جایی که من میدانم اتفاق و توافق بر سر این مسئله دارند جایی که در تئوری حکومت اختلاف نظر هست مجلس مؤسسان به این مسائل خواهد پرداخت. حداقل با این فرم میتوانیم به یک نتیجه دموکراسی برسیم. من شخصاً هیچ تئوری خاصی را به تئوری دیگری ترجیح نمیدهم- تا زمانی که شکل و اساس آن سکولار و دموکراتیک باشد- تصمیم مردم است که در نهایت چه میخواهند ولی برای خودم هیچ نقش سیاسی و حکومتی نمیبینیم و نمیخواهم داشته باشم. دلایل زیادی هست که بهموقع دربارش توضیح خواهم داد.
شاهزاده رضا پهلوی: پولهای اختلاس شده آقازادهها در کانادا را بدهید به کارگران که با خیال راحتتر بتوانند اعتصاب کنند pic.twitter.com/D5ULWNsWjA
— ایران اینترنشنال (@IranIntl) October 20, 2022
من تنها هدفم همیشه این بوده برسیم به روزی که مردم پای صندوق رأی بروند و آزادانه بتوانند درباره سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند. تمرکز من در تمام سالها روی همین مسئله بوده و مبنای همکاری و دستی که به سوی دیگران دراز کردم تا به این مرحله برسیم. اینکه مردم میگویند «ایران را پس میگیریم» یعنی آنها میخواهند سرنوشت خودشان را خودشان به دست بگیرند و روز به روز به این مرحله نزدیکتر میشویم. پس در فاز کنونی همصدایی و همبستگی کلیدیست با درک اینکه زمان برای رقابت حزبی و سیاسی به وقت خودش خواهد رسید.
«ایران فردا»: میدانم در ۴۰ سال گذشته همواره در تماس با مقامات غربی تأکید کردید بجای سرمایهگذاری روی حکومت جمهوری اسلامی روی مردم سرمایهگذاری کنید. بعد از خیزش ملی مردم در ایران شاهد تغییر لحن برخی کشورهای غربی و مقامات آمریکایی هستیم. آیا این تغییر لحن میتواند به تغییر سیاست آنها منجر شود و اگر این اتفاق بیفتد قدم بعدی چه خواهد بود؟ مردم گفتهاند بدون کمک خارجی مبارزه میکنیم؛ این تغییر سیاست غربیها از آن جهت مهم است که هزینه مبارزه برای مردم را کاهش میدهد.
-در واقع واضحترین مسئله این است که کدام سناریو بُرد- بُرد است. تمام معضلات ناشی از بدو پدید آمدن جمهوری اسلامی در منطقه و حتا دورتر تا ونزوئلا و اوکراین به نحوی مربوط به عملکرد جمهوری اسلامی میشود. در اصل از بین رفتن این نظام مشکل خیلیها را حل خواهد کرد. اما تا به حال دیدیم اکثر سیاستهای کشورهای غربی با یک تفکر کوتاهمدت در غالب وضعیت موجود ورق میخورد. سؤال مهمی که باید از آنها بپرسیم این است که آیا برای زمانی که این نظام نباشد، هیچ پیشبینی کردهاند؟! اگر نکرده باشند که کاری غیرمسئولانه خواهد بود. آیا برای این مسئله راه حل دارند؟ اگر پاسخ آنها مثبت است حتما راه حل آن را از آقای خامنهای نخواهند گرفت. بلکه از نمایندگان مردم و آزادیخواهان باید بپرسند. برای همین هیچ برقراری دیالوگ با نمایندگان مردم ایران در داخل و خارج از کشور برای پیدا کردن راه حل و درک آلترناتیو ندیدیم. اما شاید این برخورد جدید دولتها یعنی آنها به جایی رسیدند که نمیتوانند همچنان انکار کنند که اکثریت مردم دیگر این نظام را نمیخواهند. مردم ایران با دست خالی کاری کردند که بعضی دولتها وادار به پاسخگویی شوند.
یادم میآید وقتی ماندلا در زندان بود و حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی پاربرجا بود آنقدر دنیا عاصی شد و حکومت آفریفای جنوبی غیرقابل تحمل شد که دولتهای دنیا به دولت پرتوریا فشار آوردند.
در خیلی نهضتهای آزادیخواه بینالمللی بدون حمایت بینالمللی هیچکدام نتوانستند موفق باشند و یا لااقل با کمک دنیا سادهتر و با هزینه کمتر به نتیجه رسیدند. از جنبش کارگری لهستان گرفته تا خیلی از نهضتهای دیگر… ایران هم مستثنا نیست. اما آنچه در ایران اتفاق میافتد فقط معطوف به این کشور نیست. لهستان و آفریقای جنوبی بیشتر به خودشان مربوط بود اما اتفاقی که در ایران میافتد دنیا را تغییر خواهد داد و از این نظر ایران اهمیت ویژهای دارد. به همین خاطر بهترین فرمول برای جهان که هم منافع ایران و مردم آن تأمین شود هم بسیاری از خواستههای دنیا تأمین شود تغییر نظام در ایران است. با این علم که این خواسته مردم ایران است. این نیست که یک سیاست خارجی بخواهد بگوید این رژیم باید برود یا رژیم سیاسی را در کشوری به خاطر منافع اقتصادی و سوقالجیشی خودش تغییر دهد. این خواست خود مردم است. به چه زبان دیگری مردم ایران میتوانند بگویند ما را تنها نگذارید!
خوشبختانه داریم از این خوان رد میشویم و وارد مراحل نزدیکتر به پایان عمر این نظام میشویم. اما در این کار باید هماهنگ باشیم. ما به یکصدایی نیاز داریم تا دنیا نگوید در میان نیروهای مخالف نظام چندصدایی میبینیم. تا به حال هم همیشه یکی از بهانههایشان همین بوده تا قدم بعدی را برندارند! باید در یک جبهه متحد و همهگیر قرار بگیریم.
«ایران وایر»: آنچه در این خیزش، مردم ایران در داخل و خارج کشور از دستشان برمیآمده به سهم خودشان انجام دادند. شما به عنوان اپوزیسیون کی قرار است وارد عمل شوید؟! آیا برنامهای برای این قرار دارید؟!
-این گفتگوهای چندساله که بین جریانهای دموکراسیخواه در داخل و خارج از کشور وجود داشته، مقدار زیادی در اینباره صحبت و تقسیم کار شده. برای خیلیها که در داخل کشور فعالند یا میتوانند در زمان موعود چهرههای رو باشند- چون در حال حاضر اگر رو باشند بلافاصله سرکوب میشوند- ابتدا متکی به یک مکانیسم معرفی در خارج کشور هستند. برنامهریزی و هماهنگی فکری این کار با مسئولین و نخبگان فکری است و البته خیلی کارها را انجام دادند اما نمیشود به شکل عمومی اعلام کرد تا بخواهیم از این نظر دستمان را پیش نظام رو کرده باشیم. در این مورد نقش فعالین خارج کشور بهخصوص از نظر دیپلماتیک به ویژه روابطی که با دولتهای خارجی میتوانند برقرار کنند مهم است.
به عنوان مثال دولت کانادا که نتوانست تظاهرات ایرانیها را بیجواب بگذارد. حالا ایرانیهای کانادا قدمهای بعدی را میتوانند فراتر بردارند و دیالوگ اصلی اپوزیسیون را با دولت کانادا برقرار کنند. ایرانیهایی که در سایر نقاط هم هستند به همین ترتیب. این تقسیم کار میخواهد که اولاً صدای مردم را چطور بیشتر بازتاب بدهیم که البته در این مرحله به آن رسیدیم و دیگر نمیپرسند ایرانیها چه میخواهند بلکه میپرسند چطور میتوانیم کمک کنیم. و کمکهای ویژهای هم میتوانند انجام دهند. مهمترین شکل نافرمانی مدنی، اعتصاب است اما اعتصابات را نمیشود رو هوا ول کرد؛ خیلی از کارگرانی که ممکن است از کار بیکار شوند نان شب ندارند روی میز بگذارند. چه تضمینی دارند اگر اعتصاب کنند مسئله آنها حل میشود! سالهاست بحث تشکیل صندوق برای حمایت از اعتصابات را مطرح کردم. اما امروز میبینیم کم کم این صندوقها فعال خواهد شد و حتماً موجودیت آنها به هموطنان اعلام خواهد شد. کاری که جامعه برونمرز میتواند انجام دهد کمک به این صندوقهای مالی است. یکسری مشکلات تکنیکی وجود دارد مثلاً پول فرستادن به ایران. گاهی هم ممکن است دولتها حاضر شوند کمک کنند. یا مسئله استارلینک و ارسال اینترنت. اینها کارهایی است که دولتها از پس آن برمیآیند- البته اگر بخواهند انجام دهند- تمام اینها کارگروه خودش را میخواهد.
مسائل میدانی داخل ایران است که اتاق فکرهای خودش را دارد. بخش رسانهای و دیپلماسی بینالمللی همینطور و الان فراتر از بحث، دیالوگ دموکراتیک بین نیروها برقرار شده و به نوعی تقسیم کار صورت گرفته و بحث عملی شدن این مسائل مطرح است.
مهمترین مسئله اما اصل کاریست که دست هموطنانمان در داخل ایران است. ما که در خارج از ایران هستیم اولین وظیفهمان پشتیبانی حداکثری از آنها در خارج کشور است.
ایرانیتبارهای خارج کشور میتوانند در سیاستگذاریهای کشورهایی که در آن هستند تأثیرگذار باشند و لابی تأثیرگذار باشند. جلب حمایت خارجی برای پشتیبانی از مردم ایران از هر زمانی مهمتر است. آنها اگر بپذیرند که حکومت رفتنی است، فکری برای جانشینی آن میکنند و چه کسی بهتر از مردم و نمایندگان آنها که طرف صحبت باشند؟
«ایندیپندنت فارسی»: در مورد طرح تشکیل دولت موقت ممکن است بفرمایید این دولت به چه شکل اداره میشود؟ آیا شورایی است یا شکل دیگر؟ پرسش بعدی در مورد نامه شما به دبیرکل سازمان ملل است در مورد تشکیل کمیته تحقیق جهت پیگیری جنایتهای جمهوری اسلامی. آیا ترتیب یا پیشنهادی برای این کمیته در نظر گرفته شده تا زمینه محاکمه عادلانه عاملان جنایت فراهم شود؟
-در فردای فروپاشی یک دوره انتقالی داریم و باید دولت موقت تشکیل شود که به دو کار اساسی برسد. یکی وضعیت آنی کشور و دیگر زمینه انتخابات مجلس مؤسسان برای پرداختن به نتیجه نهایی انتخاب مردم به عنوان شکل حکومت آینده.
میدانید دادگاه کیفری بینالمللی به درخواست یکی از اعضای شورای ملل متحد میتواند مسئله رسیدگی به جنایات عاملان جنایت در ایران را مطرح کند. قطعاً ما میدانیم مفهوم دادگاههای صحرایی چیست. بنابراین میخواهیم مجرمترین مجرمین به شکل عادلانه در یک دادگاه منصفه پاسخگو باشند. ما دنبال «ویجیلانتیزم» [انتقامجویی و اجرای خودسرانه عدالت] نمیخواهیم باشیم. باید مبنای قانونمندی را نشان دهیم. این فرق ما با این حکومت است که باید در عمل از حالا نشان دهیم. از آنهایی که در ایران کارشان حقوقی است. زمینهسازی برای قانونمندی اجزا و فرهنگ خاص خودش را میخواهد. از مهمترین مسائلی که در دموکراسیها دیدهایم درواقع تفکیک قواست. یک دیوان عالیست که ضامن حفظ قانون اساسی است. ضمانت آزادی و دموکراسی به نهادینه کردن قانون بستگی دارد که مستلزم پیگیری قضات و وکلا و حقوقدانان است. از آنها دعوت میکنم روی پیشنویس قانون اساسی برای آینده کار کنند همچنانکه تا الان هم خیلیها روی آن کار کردند. بحث تئوری حکومتی و آینده کشور مباحثی باشد که در کلابهاوس و جاهای دیگر مطرح میشود.
«بیبیسی»: شما گفتید مدتهاست در مورد صندوق اعتصابات کار کردید و به زودی به نتیجه خواهد رسید. این کار چقدر پیش رفته و چه ساز و کارهایی برای آن اندیشیده شده تا منابع مالی آن شفاف باشد و کسانی که در ایران این پول را دریافت میکنند بیشتر به خطر نیفتند؟ اشاره کردید به دنبال مقام سیاسی نیستید و نخواهید بود. فکر میکنید این اعلام موضع کمک بیشتری به اتحاد اپوزیسیون در خارج و داخل کشور میکند؟
-در مورد صندوقها جزئیات را ندارم که کدام صندوق قرار است چه کاری انجام دهد. مجریان این صندوقها قطعاً به رسانهها و مردم خواهند داد. طبیعی است بیشتر این صندوقها تابع قوانین همان کشورهاست. بطور مثال اگر در آمریکا مؤسسه غیرانتفاعی قصد کمک داشته باشد بر اساس قوانین آمریکا حساب و کتاب دارد و شفاف است و ضمانتهای قانونی را باید داشته باشد. هدف این است که بتواند این کمکها را به مصارف مختلف برساند. یکی از جنبهها کمک به اعتراضات و نهایتاً اعتصابات است. یکسری کمکها مربوط به لوازم و تجهیزات است. مثل ترمینالهای استارلینک. هرچه بیشتر بتوانیم از این تجهیزات به داخل ایران بفرستیم مصرفکنندهها بیشتر میشوند اما هزینهای دارد و ممکن است صندوق خاصی برای تأمین هزینه این پروژه باشد. درواقع بدون مکانیسم عملی برای این صندوقها گرفتن کمک مالی برای پرداخت وجود نخواهد داشت.
در مورد پرسش دوم من دغدغه حکومت و مسئولیت و تصمیمگیری ندارم. یکی از دلایلی که هممیهنانم به من اعتماد دارند، این است که درگیر بازیها و رقابتهای سیاسی حزبی نیستم. اینگونه نقش من خیلی مفیدتر خواهد بود برای ساخت دموکراسی در ایران… من فکر میکنم در کمک به نهادینه کردن دموکراسی نقش مؤثرتری میتوانم ایفا کنم تا اینکه خودم درگیر مسائل حکومتی شوم. تعهد من به این است و دغدغه حکومت و مسئولیت ندارم.
شاهزاده رضا پهلوی در پاسخ به خبرنگار بیبیسی: در کمک به نهادینه کردن دموکراسی نقش موثرتری میتوانم ایفا کنم تا اینکه خودم درگیر مسائل حکومتی شوم. تعهد من به این است. pic.twitter.com/ZNyZSzDRH1
— BBC NEWS فارسی (@bbcpersian) October 20, 2022
«صدای آمریکا»: حد و مرز کمکهای خارجی کجاست تا کمکهای خارجی به مردم تلقی شود و به دخالت خارجی ربط پیدا نکند. دلیل این است که یکی از انتقادهایی که به نظام شاهنشاهی پهلوی در ایران میشد، کودتای ۲۸ مرداد است که قدرت خارج از کشور بود! تمهید شما چیست که کنار مردم بمانید و صورت دیگری پیدا نکند؟! اگر با شرایط فعلی نظام جمهوری اسلامی به جایی برسد که اعلام گفتگو کند یا پیشنهاد تقسیم قدرت بدهد شدنی است یا نه؟
-راه دوری نرویم. زمانی که جنبش سبز در ایران در اعتراض به تقلب در انتخابات به حرکت افتاد شعاری که مردم میدادند «اوباما یا با اونا یا با ما» بود. آیا این یعنی ما نمیخواهیم شما موضع بگیرید؟ خیلی واضح است. امروز که «مرگ بر دیکتاتور» میگویند برای توجه بینالمللی هم میگویند. به شماها کلیپ میفرستند تا صدای آنها باشید… که فلان نماینده کنگره و در آمریکا و کانادا یا اروپا موضع مشخصتری را در حمایت از خواست مردم ایران بگیرد. نه اینکه کشور خارجی بیاید و دولت خارجی را روی کار بیاورد. تنها کسانی که سعی میکنند تخم لق را برای تردید ایجاد کنند که «وای وای به این میگویند دخالت خارجی»… نه، این دخالت خارجی نیست! اگر فشار روی دولت آپارتاید نبود ماندلا هفت کفن پوسیده بود در زندان… چرا از من میپرسید؟! از همین جوانها بپرسید! اگر مهسا و ندا آقاسلطان زنده بود الان چی به شما میگفت؟ آنها نرفتند که بگویند خامنهای برود جای او مجتبی بیاد… میخواهند کل رژیم برود… میدانید یک دست ورق بازی وقتی خیلی کهنه شد باید انداخت دور… جمهوری اسلامی بسته قدیمی را مرتب بُر میزند! اما مردم بسته جدید میخواهند… لازم نیست من توجیه کنم. از خود جوانها این را بپرسید! اعتراضشان به دنیا این نیست که نباید از ما حمایت کنید! اعتراضشان این است که چرا حمایت نمیکنید! که با دست خالی صبح تا شب داریم جان میدهیم، گلوله به مغز جوانها میزنند. ما به هیچ عنوان استقلال و آزادی واقعیمان را در گرو هیچ سیاستی نخواهیم گذاشت ولی مبنای همکاری و خواستمان و به خصوص در این مراحل حساس، فرق آنهاییست که به ما کمک کردند و آنها که به ما پشت کردند! این حسابی است که کشورهای خارجی باید بکنند. دخالت در حفظ حقوق بشر امری است واجب. وگرنه دادگاه کیفری بینالمللی به وجود نمیآمد! ما از دنیا انتظار عمل داریم. ما از دنیا نخواستیم برای ما دولت تعیین کند یا از گروه و شخص خاص حمایت کنند. ما میگوییم مردم ایران حق دارند در روند دموکراتیک، آینده خود را انتخاب کنند و دنیا باید این را حمایت کند. از خواسته ما مردم حمایت شود، از هر روشی که میتوانند داشته باشند. حمایت با مداخله خیلی متفاوت است. یکی از راههای حمایت خارجی پرداخت پولی است که مقامات جمهوری اسلامی و فرزندانشان اختلاس کردند یا خارج از کشور بلوکه شده… این پولها را به صندوقهای حمایتی بدهند تا به مردم ایران پرداخت شود تا کارگران اعتصابی سفره خود را پر کنند.
«من و تو»: علی خامنهای به کنفرانس پیشین شما که پس از فاجعه فرو ریختن ساختمان متروپل انجام شد واکنش نشان داد. پیام شما اکنون به رهبر جمهوری اسلامی چیست؟
-بعضی نگران یک سرود [سلام فرمانده] هستند من نگران آزادی! مهم نیست که دغدغه نهایی آقای خامنهای این است سرودی برایش خواندند یا نه. یکسال هم نشده جوابش را در خیابانها گرفته! مسئله ما اینجاست که سرود «ژن ژیان آزادی» امروز تبدیل به سرود مبارزه ملّی ما شده… واضح میگوید زن و زندگی و آزادی که هر سه مورد حمله نظام جمهوری اسلامی بوده که معرف آن آقای خامنهای است. به محض تشکیل نظام جمهوری اسلامی اولین ستیز آن با زنان ایران بود. آنها را تبدیل به شهروند درجه دو کرد. امروز همین ستیز باعث شد اولین انقلاب زنان در دنیا را در ایران ببینیم. زندگی یعنی حق نفس کشیدن. زندگی یعنی منِ جوان بتوانم دست دوست دخترم را بگیرم به سینما برویم… اگر در پارکیم همدیگر را در آغوش بگیریم بغلش کنم… با حجاب یا بیحجاب بدون اینکه کسی به من بگوید بالای چشمت ابروست.
جوانها میخواهند نفس بکشند. هر موزیکی که دلشان میخواهد گوش بدهند… هر گرایش فکری و سیاسی و جنسی که دارند دنبال کنند و حقوق برابر داشته باشند. رژیم این را به ستیز کشیده… با دگرباشان با بهاییها با زرتشتیها… تمام اینها در گرو آزادی است. مردم در جمهوری اسلامی مطرح نیستند. از دید خمینی مردم صغیر بودند و محتاج ولی فقیه تصمیمگیر… ما در قرن ۲۱ زندگی میکنیم؛ جامعه اینها را درک میکند. جامعه تفاوت بین جدایی دین از سیاست و دینستیزی را میفهمد. این سرمایه بزرگ بدن حکومت را به لرزه درآورده و خواب را از چشم خامنهای گرفته. بزرگترین ترس نظام از مردم است برای همین است که دائم تفرقه میاندازند و مردم را میترساند که اگر ما برویم جنگ داخلی میشود. نه… بهترین حافظان ایران مردم هستند… من نگران عکسالعمل فردای نظام نیستم… گاندی میگوید مهمترین تأثیر در مقاومت مدنی دیگر عکسالعمل به حکومت نیست بلکه باید حکومت را مجبور به عکسالعمل کنیم. نظام پاسخی ندارد و آخرین تیرش در ترکش هم باز استفاده از زور است.
«کیهان لندن»: شما به درستی اعتصابات سراسری را تکمیل کننده اعتراضات مردم دانستید. آیا تدارکی برای حمایت از اعتصاب کنندهها و خانوادههای آنها به خصوص از نظر مالی دیده شده است؟
-قطعاً یکی از اولویتها همین کمک رسانیهاست. همانطور که گفتم پیدا کردن راههای سادهتر برای رساندن کمکها به داخل ضروریست.
در اینجا باید نکتهای را تأکید کنم؛ از مسائلی که در این چهار دهه دیدیم در اصل یک تفاوت نسلی را پیش میکشد. بهخصوص که خیلی از جوانان امروز انتقادشان به نسل قبلی اینست که ما گناهی نداشتیم. در این مورد دستی نداشتیم. این بلا را شما سرمان آوردید. گرچه مدیران و تصمیمگیران آینده کشور از همین جوانان نسل امروز هستند اما همین نسل امروز میگوید ما را در خیابان تنها نگذارید پدران مادران و دیگرانی که قبلاً بودید اگر میخواهید گذشته را جبران کنید ما را در خیابان تنها نگذارید! نسل پیشین تجربیاتی را دارد که میتواند در اختیار نسل امروز بگذارد. ما لازم است وارد تفکیک نسلی نشویم بلکه کلیت جامعه ایران را در داخل و خارج کشور در نظر بگیریم؛ از بهترین نخبگانمان بتوانیم استفاده کنیم.
نکته دوم اینکه قطعاً در پیشبینی فاز انتقالی بسیاری از کسانی که نهایتاً مدیریت را به عهده میگیرند کسانی هستند که همین الان در داخل کشور سر بسیاری از پُستها هستند ولی باوری به نظام ندارند و قطعاً همراه با مردم خواهند بود.
اشاره من به نیروهای نظامی بهخصوص ارتش است که در این لحظات حساس تاریخی چقدر عکسالعمل و برخورد آنها میتواند مؤثر باشد. همانطور که میدانند زمان مناسب آن کار نهایی چه زمانی خواهد بود اما در این فاصله دستکم میتوانند باعث اخلال در کار رژیم و دستگاه سرکوب باشند. این خودش بزرگترین علامت برای پشتیبانی از خواست مردم است و همه چیز بهموقع اتفاق خواهد افتاد.
کسانی که عملکرد مرا در این سالها دیدهاید میدانید اهل تبلیغ و حرف زدن نیستم و سعی میکنم در عمل پاسخگو باشم. حرف مهمم امروز به شما این است: بدانید آینده ایران روشن است، چون شما روشن هستید. آینده ایران مثبت خواهد بود چون تصمیم گرفتید مثبت فکر کنید و مأیوس نشوید. این بزرگترین راز موفقیت است. هرگز این باور و اعتماد به نفس را از دست ندهید. بهخصوص که اینهمه هزینه دادید. بگذارید این هزینهها برای آینده کشور باشد، که هست! باور دارم که نور بر تاریکی همیشه پیروز خواهد بود.