اهمیت فعالیت سیاسی- اجتماعی ایرانیان در جوامع آزاد

- باید به دولت‌های کشورهای دمکراتیک فهماند که مردم ایران خواستار یک حکومت سکولار هستند که حقوق بشر و برابری حقوقی جنسیتی زنان و مردان را تامین و کرامت انسانی را بدون خدشه تضمین و تامین رفاه شهروندان را هدف خود دانسته و آن را در مرکز فعالیت‌های خودش قرار دهد و  حمایت از خواست‌های دمکراتیک برای ایران آزاد، حمایت از دنیایی انسانی‌تر برای مردم جهان و برای یک زندگی توام با صلح برای همه جهانیان است.

چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۱ برابر با ۰۲ نوامبر ۲۰۲۲


حنیف حیدرنژاد- حمایت کشورهای دمکراتیک و جوامع باز از انقلاب نوین مردم ایران هر روز بیشتر می‌شود. از جمله جلوه‌های این موضوع، توجه مردم و رسانه‌های مختلف این کشورها و حمایت و پشتیبانی چهره‌های شناخته شده فرهنگی- هنری، ورزشی جهانی از مردم ایران است.

تصویری از شعارهای اعتراضی در خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی مازندران علیه خامنه‌ای و گروهی که سکوت کرده‌اند

حمایت کشورهای آزاد از مردم ایران در ده سطح مختلف مشهود است:

– مردم و نیروهای اجتماعی
– چهره‌های شناخته شده و تاثیرگذار (سلبریتی‌ها)
– رسانه‌های سنتی (رادیو و تلویزیون، روزنامه‌ها و مجله‌ها)
– رسانه‌های اجتماعی اینترنتی (که بیشتر نسل جوان و نوجوان مخاطب آن هستند)
– سازمان‌های حقوق بشری مختلف
– شخصیت‌های علمی‌ و آکادمیک یا نویسندگان و صاحبان اندیشه و نظر (که حمایت آنها کمتر بوده)
– اتحادیه‌ها یا تشکل‌های مختلف صنفی مانند کارگران، زنان و…
– سیاستمداران در سطوح مختلف محلی، استانی، کشوری
– احزاب سیاسی (چه در قدرت یا خارج از قدرت)
– دولت‌ها

دلیل حمایت دولت‌های دمکراتیک از اعتراضات مردم ایران

هر دولتی در سیاست خارجی خود به درستی منافع ملی کشور خود را مورد نظر دارد. با همین استدلال بوده که دولت‌های غربی در چهل سال گذشته برای تامین منافع اقتصادی و یا به خاطر ترس از مشکلات امنیتی که جمهوری اسلامی می‌توانست برای آنها ایجاد کند، از رو در رو شدن با جمهوری اسلامی طفره رفته و به دنبال مماشات و مصالحه با این رژیم بودند. با وجود این شاهدیم که از زمان شروع انقلاب نوین مردم ایران بسیاری از کشورهای غربی محافظه‌کاریِ پیشین در مورد جمهوری اسلامی را کنار گذاشته و به میزان زیادی بطور صریح و علنی به حمایت از مردم ایران پرداخته و سرکوب رژیم را محکوم می‌کنند.

این چرخش سیاسی چندان هم داوطلبانه نبوده و می‌توان برای این چرخش شش دلیل عمده برشمرد:

– حضور گسترده مردم ایران در خیابان‌ها در اکثر شهرهای کوچک و بزرگ کشور، استمرار این اعتراضات، فرااِتنیکی- فرا مذهبی بودن اعتراضات، حضور لایه‌ها و اقشار مختلف اجتماعی در اعتراضات، مسالمت‌آمیز بودن اعتراضات.

– حضور زنان در پیشتازی این انقلاب و شعار پیشرو و انسانی «زن، زندگی، آزادی» که بسیاری آن را اولین انقلاب زنان در جهان می‌دانند.

– حمایت گسترده ایرانیان در خارج کشور و استمرار آن به اشکال مختلف از جمله: تجمع، تظاهرات، جلسه‌های سخنرانی، حضور در رسانه‌های مختلف، دادخواست‌های اینترنتی و … (سیاستمدارن غربی به خوبی تجربه کرده‌اند که در ۴۰ سال گذشته ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی تا کجا پراکنده و متفرق و نسبت بهم بی‌اعتماد بوده‌اند. اما وقتی آنها یکباره می‌بینند که جای آن بی‌اعتمادی و دوری و تفرقه را همدلی و همبستگی نسبی گرفته، این را نشانه‌ای می‌بینند از جدیت تغییراتی که در ایران در جریان است. از طرف دیگر بسیاری از ایرانیان یا ایرانی‌تباران، تابعیت کشورهای محل زندگی خود را داشته بوده و دارای حق رای بوده و بسیاری از آنها به لحاظ شغلی و زندگی اجتماعی موفق و تاثیرگذار بوده و می‌توانند بر روی درصدی از رای‌دهندگان در کشور محل زندگی خود نیز تاثیر داشته باشند. سیاستمداران غربی از زاویه منافع خودشان نمی‌توانند به این موضوع بی تفاوت باشند.

– ضد اسلامیسم بودن اعتراضات (نبود شعارهای اسلامگرا یک وجه مهم حمایت غربی‌ها از این انقلاب است. این کاملا متفاوت از چهره‌ای است که این کشورها در سال‌های گذشته از ایران دیده‌اند. از بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، اسلامیست‌ها به پیشروی در کشورهای غربی دست زدند. جدا از عملیات‌های تروریسیتی، به لحاظ «فرهنگی» و زندگی روزمره افزایش زنان با حجاب یکی از جلوه‌های مشهود پیشروی اسلامیسم در این کشورهاست. اینکه حالا از یک کشور اسلام‌زده که حکومت آن از سال ۱۳۵۷/ ۱۹۷۹ منشاء صدور اسلامیسم بوده زنان علیه آن حکومت و  علیه حجاب اجباری بپا خاسته‌اند، هم باعت تعجب و غافلگیر شدن و هم سبب تحسین اکثر مردم  در این کشورها شده و حمایت از آن را به نوعی مقابله با اسلامیسم تازه جان گرفته در کشورهای خود می‌دانند و امید دارند پیروزی انقلاب نوین مردم ایران با خصلت زنانه‌ی آن، آغازی شود برای پایان اسلامیسم در منطقه و جهان).

– توجه گسترده چهره‌های شناخته شده و تاثیرگذار به تحولات در ایران و انعکاس آن در رسانه‌ها (اعلام حمایت‌های شفاهی یا ویدئویی، همدلی و کوتاه کردن مو در جلوی دوربین یا در مراسم رسمی، به زبان آوردن نام مهسا/ ژینا امینی و یاد کردن از او و…)

– سرخوردگی از جمهوری اسلامی؛ با وجود اینکه در جریان مذاکرات موسوم به احیای برجام کشورهای غربی بیشترین نرمش و مصالحه را نشان دادند، اما هربار تجربه کردند که جمهوری اسلامی فقط می‌خواهد وقت بخرد و آنها را بازی داده و هربار بعد از مذاکرات طولانی و خسته کننده، بهانه جدیدی مطرح کرده و همه چیز را بهم می‌زند. آنها وقتی به تداوم اعتراضات مردم ایران و استقامت و خواست آنها برای پایان جمهوری اسلامی نگاه می‌کنند، از زاویه منافع خودشان هم که شده می‌فهمند آینده‌ای برای این رژیم متصور نیست. از همین رو با اینکه هنوز آلترناتیوی برای بعد از این رژیم نمی‌بینند، اما مایل نیستند دیگر روی این رژیم سرمایه‌گذاری کنند، یا حداقل مایلند از این رژیم کمی‌ فاصله گرفته و به مردم ایران بیشتر نزدیک شوند.

چطور می‌توان کشورهای غربی را به تغییر سیاست در قبال جمهوری اسلامی ترغیب کرد؟

اهرم اصلی در کشورهای آزاد برای تاثیرگذاری بر سیاست و سیاستمداران، مردم هستند. مردم یعنی رای‌دهندگان. سیاستمداران برای آنکه بتوانند بر قدرت ماندن خود را تضمین کنند، نیاز به رای مردم دارند. وقتی نظر و خواستِ افکار عمومی‌ با توجه رسانه‌ها به یک موضوع با یکدیگر ترکیب شود اهرمی‌ قوی ایجاد می‌کند که هیچ سیاستمدار غربی نمی‌تواند نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. چنین ترکیبی می‌تواند فرد یا حزبی را به قدرت رسانده یا اگر در قدرت باشد به زمین بکشاند. در کشورهای آزاد غربی ساختارهای سیاسی متفاوت است (سیستم متمرکز، سیستم فدرال و…)، اما سه سطح اصلی تاثیرگذار در عرصه سیاسی را می‌توان بطور عمومی‌تشخیص داد:

– سطح محلی: بخش و بخشداری‌ها، شهر و شهرداری (شورای بخش و شهر/ بخشدار و شهردار)
– سطح منطقه‌ای: استان یا ایالت‌ها (شورای استان، استاندار، فرماندار)
– سطح سراسری و کشوری یا در سیستم‌های فدرال سطح فدرال (پارلمان و مجالس مختلف/ دولت مرکزی، پارلمان و دولت‌های ایالتی/ دولت فدرال)

هر نوع فعالیت سیاسی- اجتماعی ایرانیان در پیوند با مردم محلی در هر یک از سطوح مختلف اگر بتواند حمایت و پشتیبانی رسانه‌ای را نیز همراه خود داشته باشد، به همان اندازه که بزرگ باشد و به آن میزان که بتواند استمرار داشته و توجه افکار عمومی‌ را به خود جلب کند، سیاستمداران را نیز ناگزیر به واکنش خواهد کرد.

بسیاری ناظران هم‌عقیده هستند که چرخش نسبی سیاست دولت کانادا و آلمان در چند هفته اخیر به تاثیر تظاهرات ۵۰ هزار نفری تورنتو و تظاهرات ۱۰۰ هزار نفری در برلین بر می‌گردد.

از آنجا که نمی‌شود هر هفته چنین تظاهرات‌ بزرگی برگزار کرد، مهم است که حضور سیاسی- اجتماعی ایرانیان در سطوح مختلف (محلی، منطقه‌ای، سراسری) استمرار داشته باشد و از آن طریق پیوسته خواست‌های ایرانیان بطور مشخص تکرار و بر آن تاکید شود. جدا از تجمع و تظاهرات‌ کوچک و بزرگ در شهرهای مختلف، می‌توان به چند نمونه دیگر از اینگونه فعالیت‌ها اشاره کرد:

تحصن ایرانیان مقابل حزب سبز آلمان و مطالبه کاهش روابط دیپلماتیک آلمان با ایران

حزب سبزها در دولت ائتلافی آلمان سهیم بوده و وزیر خارجه از این حزب است. درصد بالایی از رای‌دهندگان به این حزب را دوتابعیتی‌ها از جمله ایرانی‌تباران تشکیل می‌دهند. یکی از رهبران این حزب، ایرانی‌تبار است. این حزب بطور سنتی و از زمان تاسیس با مسائل مربوط به ایران درگیر بوده است. این حزب در سال‌های گذشته متمایل به اصلاح‌طلبان بود. از زمانی که در دولت فعلی سهیم شده، وزیر خارجه سیاست خود را سیاستی «فمینیستی» اعلام کرده است. نظر به سرکوب زنان توسط رژیم ایران و شعار «زن، زندگی، آزادی»، وزیر خارجه آلمان زیر فشار قرار گرفت تا فراتر از لفاظی، گام‌های عملی بردارد. بعد از یک هفته از شروع اعتراضات مردم ایران، او به تدریج موضع فعال‌تری در حمایت از مردم ایران در پیش گرفت. فعال شدن آلمان می‌تواند فعال‌تر شدن اتحادیه اروپا را هم در پی داشته باشد.

کارزار اینترنتی: درخواست برکناری رابرت مالی از مقام نماینده آمریکا در امور ایران

رابرت مالی مجری سیاست مماشات با رژیم ایران در دولت ایالات متحده آمریکا است. او عملا خواست مردم برای تغییر رژیم را نادیده گرفته و آن را به مطالبه در زمینه حقوق بشر تقلیل می‌دهد و از این طریق افکار عمومی‌ کشورش را گمراه کرده و به آخوندها پیام دوستی می‌فرستد. فشار برای برکنار کردن او، هشداری است به بایدن که اگر در سیاست خود در قبال رژیم ایران تجدید نظر نکند، خود او نیز می‌تواند مورد مخالفت ایرانیان و ایرانی‌تباران ساکن در ایالات متحده قرار بگیرد و آرای آنها را از دست بدهد. نظر به وزنه‌ای که ایرانیان و ایرانی‌تباران در این کشور دارند، مخالفت آشکار و علنی آنها با  بایدن، به زیان حزب دمکرات خواهد بود. این چیزی نیست که رهبران حزب به راحتی بپذیرند و به ویژه در آستانه انتخابات میاندوره‌ای کنگره در این کشور، حتما بر بایدن فشار خواهند آورد تا به صدای اعتراضات ایرانیان توجه کند.

کارزار اینترنتی: درخواست از وزرای خارجه کشورهای «گروه هفت» برای اخراج سفرای جمهوری اسلامی

این کارزار با دو خواست مشخص تنظیم شده و در زمانی کوتاه از سوی چندصد هزار نفر امضا و حمایت شد. وزرای خارجه کشورهای گروه ۷ با دیدن چنین حمایتی از سراسر جهان ناگزیر هستند به خواست ایرانیان توجه کنند. اگرچه انتظار نمی‌رود آنها سفرای جمهوری اسلامی را از کشور خود خارج کنند، اما ناگزیر خواهند شد تا بر فشار‌های دیپلماتیک خود بر روی رژیم ایران بیافزایند.

در سطح محلی: جلسه تبادل نظر با یک نماینده پارلمان آلمان در شهر ویتن

شهر ویتن یک شهر کوچک در غرب آلمان است و تعداد ایرانیان در آن شهر شاید به دویست نفر هم نرسد. اما آنها در همکاری با آلمانی‌های فعال در زمینه امور سیاسی- اجتماعی، نماینده این شهر در پارلمان آلمان را برای شرکت در یک جلسه دعوت کردند. او نماینده‌ای از حزب سوسیال دمکرات است که در در دولت ائتلافی سهیم است. از طریق همین نماینده می‌توان فشار بر روی حزب و دولت را بالا برد. این تجربه نشان می‌دهد حتی اگر ایرانیان خارج  کشور در یک شهر کوچک ساکن باشند، باز هم می‌توانند در بالاترین سطح ممکن سیاستمداران را به حرکت در آورند. همین قدم‌های کوچک ولی مستمر می‌تواند به مرور حمایت کشورهای دمکراتیک از مردم ایران را بطور کیفی تغییر دهد.

*****

در بالا چند نمونه از فعالیت‌های  مختلف چه در سطح بین المللی یا در سطح کوچک و محلی آورده شد. بی‌تردید نمونه‌های دیگری نیز وجود دارد. در هر شهر و کشوری می‌توان با ابتکار فعالیت‌های مختلفی را رو به مردم، رسانه‌ها یا احزاب سیاسی یا دولت برنامه‌ریزی، سازماندهی و اجرا کرد. هرقدر این فعالیت‌ها استمرار داشته و بتواند شهروندان محلی را با خود همراه کرده و رسانه‌های محلی یا سراسری بتوانند به آن بازتاب دهند، می‌توان سیاستمداران غربی و دولت‌ها را به تدریج متقاعد کرد که بیشتر و بیشتر از جمهوری اسلامی دور شده و رابطه با آن را در عرصه‌های مختلف محدود کرده یا قطع کنند.

اهمیت طرح کردن خواست‌های مشخص

تجربه شش هفته گذشته نشان داده که دولت‌های غربی تمایلی به قطع رابطه با جمهوری اسلامی نداشته و مایل نیستند همه پیوندهای خود را با این رژیم قطع کنند. آنها در مواضع خود به لفاظی و صدور بیانیه یا اِعمال تحریم علیه برخی نهادها و شخصیت‌های حکومتی اقدام کرده‌اند که بطور مستقیم تاثیری بر کم شدن سرکوب در ایران نداشته است. بر این اساس باید خطاب به  سیاستمدران به ویژه دولت‌های غربی خواست‌های مشخصی را مطرح کرد و مواضع کلی و بی‌عمل آنها را مورد انتقاد قرار داد.

خواست‌های مشخص از دولت‌ها یا سیاستمداران می‌توانند در یک دسته‌بندی کلی بر این موارد متمرکز باشند:

– حکومت جمهوری اسلامی مردم ایران را نمایندگی نمی‌کند، جمهوری اسلامی را با ایران برابر ندانید و برابر نخوانید.
– تعطیلی سفارتخانه و همه نمایندگی‌های دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران. برگرداندن همه کارمندان آنها به ایران (اگرچه این خواست، خواستی حداکثری است، اما می‌توان پله به پله آن را مطرح کرد، مثلا: اخراج سفرای جمهوری اسلامی و تقلیل سطح ارتباط دیپلماتیک تا حد کاردار و حل و فصل امور کنسولی و…)
– عدم صدور ویزای دیپلماتیک و خدمت برای ماموران جمهوری اسلامی و افراد خانواده آنها
– تعطیلی همه مراکز مذهبی- فرهنگی وابسته به رژیم ایران (مثلا: مسجد «امام علی» در‌ هامبورگ)
– تعطیل همه شرکت‌های پوششی که برای جمهوری اسلامی کار کرده و منبع درآمد برای این رژیم هستند. یا تعطیلی شرکت‌هایی که در خرید و صدور تجهیزات سرکوب علیه مردم ایران شرکت داشته و یا در صدور تجهیزات کنترل اینترنت دخالت دارند.
– ضبط همه اموال و دارایی‌های اشخاص حقیقی و حقوقی رژیم ایران و یا وابستگان آن
– قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمان‌های تروریستی
– اخراج رژیم ایران از کمیسیون حقوق مقام زن سازمان ملل متحد
– حمایت‌های فنی از مردم ایران برای دسترسی آزاد به اینترنت
– پایان همکاری با لابی‌های جمهوری اسلامی. اشخاص و گروه‌های لابی رژیم ایران نباید از کمک‌های مالی دولتی برخوردار بوده و نباید از مرتبه مشاورتی در نهادهای دولتی و در وزارتخانه‌ها برخوردار باشند.

در نوشته‌های خود خطاب به سیاستمداران یا در گفتگو با مردم و رسانه‌ها بر این موضوع تاکید کنید که تظاهرکنندگان در ایران از یکسو خواهان پایان حاکمیت اسلام سیاسی بر کشور و از طرف دیگر خواهان یک حکومت دمکراتیک در ایران هستند که در منطقه و جهان برای تامین صلح تلاش کند و دیگر به ترور، جنگ و درگیری دامن نزده یا آن را تامین مالی نکند. باید به دولت‌های کشورهای دمکراتیک فهماند که مردم ایران خواستار یک حکومت سکولار هستند که حقوق بشر و برابری حقوقی جنسیتی زنان و مردان را تامین و کرامت انسانی را بدون خدشه تضمین و تامین رفاه شهروندان را هدف خود دانسته و آن را در مرکز فعالیت‌های خودش قرار دهد و  حمایت از خواست‌های دمکراتیک برای ایران آزاد، حمایت از دنیایی انسانی‌تر برای مردم جهان و برای یک زندگی توام با صلح برای همه جهانیان است.

 

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=304202