یک اقتصاددان اصلاحطلب یک بسته پیشنهادی برای عبور جمهوری اسلامی از بحران خیزش ملی اخیر ارائه داده که شامل واگذاری سهام شرکتهای متعلق به نهادهای خاص به مردم، اعطای مبلغ قابل توجهی پول به جوانان و ملزم کردن نهادهای اقتصادی شبهدولتی به خروج از عرصهی اقتصاد است.
حسین راغفر اقتصاددان اصلاحطلب در نشست «ارزیابی تحولات اخیر کشور و ریشه های اقتصادی آن» که توسط شاخه اقتصادی فرهنگستان علوم برگزار شده طی سخنانی خیزش ملی که از شهریور امسال آغاز شده را با مشکلات اقتصادی کشور مرتبط دانسته و گفته که «آن انفجاری که در روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱ رخ داد، یک نوع فوران ناامیدیهای انباشته شده در دهههای گذشته بود که علیرغم پیشبینیها، هشدارها در این خصوص شنیده نشد لذا ما باز هم میتوانیم به عوامل اقتصادی این بحران بپردازیم. نخست باید گفت رابطه تنگاتنگی بین ساختار قدرت و ساختار تولید وجود دارد که همدیگر را تغذیه کرده و بهم قدرت و امنیت میدهند.»
حسین راغفر «اقتصاد مبتنی بر سفتهبازی، دلالی و فروش منابع طبیعی» را عامل بروز مشکلاتی چون «دستمزدهای نازل، مشاغل واسطهگری و دستفروشی» ارزیابی کرده و گفته که «ناکارآمدی علت اصلی فروپاشی همه قدرتهای بزرگ در طول تاریخ بوده است. بدون تردید اگر اصلاحات اساسی در اقتصاد ایران شکل نگیرد، ناکارآمدی در کشور ما یکبار دیگر قربانی خواهد گرفت.»
حسین راغفر افزوده که «اصلیترین محرک همه این نابسامانی ها نظام تمشیت امور است که تصمیمات اتخاذ شده توسط آن به شکلگیری ابرچالشهای جمعیت و بیکاری، انرژی، نوآوری، سیاست خارجی و… منتهی میشود. همه این چالشها از هم تاثیر میگیرند. اگر ما بخواهیم راهحلهایی برای آن پیشبینی کنیم، باید راهبردهای خروج از شرایط کنونی بر تقویت انسجام اجتماعی تاکید داشته باشد.»
این اقتصاددان اصلاحطلب گفته که «اصلیترین محرک همه این نابسامانیها نظام تمشیت امور است که تصمیمات اتخاذ شده توسط آن به شکلگیری ابرچالشهای جمعیت و بیکاری، انرژی، نوآوری، سیاست خارجی و… منتهی میشود. همه این چالشها از هم تأثیر میگیرند. اگر ما بخواهیم راهحلهایی برای آن پیشبینی کنیم، باید راهبردهای خروج از شرایط کنونی بر تقویت انسجام اجتماعی تأکید داشته باشد.»
حسین راغفر همچنین پیشنهاداتی برای عبور جمهوری اسلامی از خیزش ملی که او آن را «بحران» خوانده ارائه داده است: «باید راهبردهای خروج از شرایط کنونی بر تقویت انسجام اجتماعی تاکید داشته باشد. لازمه آن این است که سیاستهای اقتصادی به نسل جدید جامعه ما امید ببخشد لذا نخستین اقدامی که باید صورت بگیرد، خروج نهادهای قدرت از اقتصاد و واگذاری سهام شرکتهای آنها به مردم است چراکه هزاران شرکت وابسته به آنها وجود دارد که همهی این شرکتها با منابع مردم شکل گرفتهاند. در اینصورت است که فقط ما میتوانیم امیدواری باشیم با فساد یک مقابله جدی و اساسی کرد.»
«امیدبخشی با دادن پول به جوانان» یکی دیگر از راهکارهایی است که این فعال اصلاحطلب سادهاندیشانه برای حفظ جمهوری اسلامی ارائه کرده است: «یکی از راه های خروج از بحران کنونی و امیدبخشی به نسل جوان که اقتصاددانهای بزرگ دنیا طراحی کردهند، اعطای یک مبلغ قابل توجه به جوانانی است که به یک سن (مثلا ۲۰ سالگی) میرسند تا آن را به دلخواه خود برای سرمایهگذاری در آینده استفاده کند. همچنین تعهداتی باید در خصوص خدمات آموزش عالی عمومی برای همه، خدمات سلامت عمومی و… که در قانون اساسی تعریف شده، در قبال مردم ایفا شود. تمام منابع اینها باید از طریق مالیات تأمین شود.»
فرشاد مومنی دیگر اقتصاددان اصلاحطلب نیز در انتقاد از سیاستهای مدیریتی جمهوری اسلامی گفته که «با همه ادعاها و هارت و پورتها، ما تنها کشوری هستیم که در دنیا حدود ۵۰ سال تورم دو رقمی تجربه کرده است. پشت کردن به واقعیت مسئله را حل نمیکند. درست است که ژست رادیکال میگیرید، اما ذلیل خواهید شد. مهمترین کارکرد نظامهای آمورشی این است که وفاق جمعی ایجاد میکند. ما صد بار گفتهایم آن کشورهایی که میگویند تورم ریشه پولی دارد، صد سال است که از مرحله تولید انبوه عبور کردهاند لذا اگر اینجا تورم را اینگونه تعریف کنید، لاشخورها را ذینفع میکنید. نتیجه این میشود که تمام حیثیتهای این سیستم را به سند چشمانداز گره میزنید سپس دست به شیرینکاریهایی میزنید که حتی خودتان شرم میکنید از آنها نام ببرید.»
فرشاد مومنی که از اعضای حزب جمهوری اسلامی، و مشاور اقتصادی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بود افزوده که «ببینید چقدر مضحک شده است که اینها میگویند دولت قبلی اینهمه فساد و ناکارآمدی به بار آورد اما برای اولین بار در تاریخ برنامهریزی ایران اینها برای دومین سال پیاپی برنامه دولت قبلی را تمدید میکنند. در دهه ۱۳۹۰ ماهیت حکومت در ایران از دریچه اقتصاد سیاسی، پنج بار دگرگون شده است اما یک کلمه حرف درباره آن نمیشنوید. در این دهه سالهایی را تجربه کردهایم که رانت ناشی از سیاستهای شوک درمانی از رانت ناشی از نفت چند برابر بیشتر خلق شده است. ما با یک پدیده تسخیرشدگی ساختار قدرت به دست گروههای مافیایی و شبهمافیایی روبرو هستیم. این ساختار حتی مصالح بقای خود را رعایت نمیکند و دچار یک پریشان حالی ویژه شده است.»
با ادامه یافتن خیزش مردمی علیه جمهوری اسلامی در دومین ماه، به نظر میرسد اصلاحطلبان از یکسو تلاش دارند کارنامه خود در چهار دهه اخیر را نادیده گرفته و بخش دیگر حکومت را عامل مشکلات کنونی نشان دهند و از سوی دیگر با ارائه راه حل و راهکارهای به شدت سادهاندیشانه، از فروپاشی جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که بر سفرهی آن نشستهاند جلوگیری کنند.