درباره مقاله کیهان لندن با عنوان «از یک پنجاه و هفتی به یک پنجاه و هفتی دیگر: آخر عمری بهتر است سکوت کنی»

- در شرایط کنونی که  بیش از هر زمانی اتحاد علیه جمهوری اسلامی امری است مبرم و حیاتی  و کوشش‌های اپوزیسیون در این جهت تا کنون موفق نبوده است تجربه فعالین  کنفدراسیون بیش از همیشه بایستی مورد توجه و تایید  قرار گیرد.  جالب توجه است که علت پرخاشگری نویسنده نسبت به فعالین کنفدراسیون و اتهام خطای تاریخی درواقع ناشی از ارزیابی وی از موثر بودن فعالیت آنها در سرنگونی رژیم شاه است. از این رو اگر انگیزه  نویسنده مقاله کمک به جنبش مخالف رژیم کنونی و نه برون‌ریزی حب و بغض‌های شخصی است وی می‌بایست فعالین کنفدراسیون نظیر مخاطب مقاله را به شرکت فعال در این جنبش و استفاده از تجربیات  کنفدراسیونی جهت پیشبرد مبارزه علیه جمهوری اسلامی و نه طرد آنها و نه به «خفه شدن» و سکوت در شرایط کنونی دعوت می‌نمود.

دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ برابر با ۰۶ فوریه ۲۰۲۳


ف. حقیقت‌جو – کیهان لندن اخیرا نوشته‌ای با عنوان «از یک پنجاه و هفتی به یک پنجاه و هفتی دیگر: آخر عمری بهتر است سکوت کنی» منتشر کرده که درآن  نویسنده مقاله با معرفی مخاطب خود به عنوان یکی از فعالین سابق کنفدراسیون وی و «افراد مشابه» را  که منظور فعالین سابق کنفدراسیون هستند به «خفه شدن» و سکوت درباره شرایط کنونی ایران و ضروریات آن دعوت کرده است.

در این مقاله نویسنده که خود را یکی از فعالین سابق کنفدراسیون معرفی می‌کند یادآور تجربه شخصی در زمان وقوع فاجعه سینما رکس است که گویا وی به همراه چهار تن از فعالین کنفدراسیون به «دروغ» ساواک را عامل این فاجعه به روزنامه آلمانی «فرانکفورتر روندشاو» معرفی کرده‌اند.

از یک پنجاه و هفتی به یک پنجاه و هفتی دیگر: آخر عمری بهتر است سکوت کنی!

نویسنده این مطلب این حق را برای خود محفوظ داشته که بطور ناشناس این نوشته را منتشر کند. ولی  متاسفانه با نام بردن افراد دیگر  این حق را به آنها که به  «دروغگو‌یی» و «به ابزار تبلیغاتی اسلامیست تبدیل شدن» متهم شده‌اند قائل نیست. قابل توجه است که افرادی که نام آنها ذکر شده  متاسفانه فوت شده‌اند و قادر به توضیح علت و چگونگی شرکت خود در  این اقدام و اعتراض به فاش کردن نام خود در کیهان لندن نیستند. ای‌کاش این نویسنده ناشناس به ما بگوید که چگونه امکان داشت این اشخاص در  خارج از کشور،  در آن زمان در مورد روند آن فاجعه تحقیق کنند و عاملان اصلی را بشناسند؟ و این زمانی که هنری پرکت افسر مسئول امور سیاسی و نظامی‌ سفارت آمریکا در تهران و مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه ایالات متحده از قول یکی از رابطه‌های سی‌آی‌ای در ساواک  مقصر را ساواک گزارش می‌دهد.(۱). به هر حال باید توجه کرد که که این  تصمیم عجولانه  زمانی صورت گرفته که کنفدراسیون  دچار انشعاب داخلی بوده و در این اشتباه ناتوانی ساواک در شناسایی عاملین اصلی، به دلیل  سیاست غلط تمرکز بر نیروهای چپ و مماشات با نیروهای مذهبی، و متهم کردن عجولانه و بدون شاهد و مدرک «مارکسیست‌های اسلامی» می‌توانسته موثر بوده باشد.

با این حال نویسنده مقاله مدعی وجود «نمونه‌های بیشتری» از این «دروغ»هاست و عمومیت دادن چنین خاطره‌های  شخصی  خودرا به  کلیه فعالیت‌های کنفدراسیون جایز می‌داند. در نتیجه فعالیت‌های بیست ساله کنفدراسیون  در مخالفت با سلب آزادی‌های دموکراتیک در ایران، در دفاع از زندانی‌های سیاسی و جلوگیری از شکنحه و اعدام مخالفین در زمان شاه «دروغ و خطا»  قلمداد شده و از این رو  فعالین کنفدراسیون از جمله «پنجاه هفتی‌ها» متهم تاریخ‌اند و باید به حکم «خفه شدن» و عدم اظهار نظر درامور سیاسی تن دهند. اینگونه داوری بی‌شباهت به  محاکمه سران رژیم شاه بعد از انتقلاب ۵۷  نیست که با ادعای محکومیت تاریخی از نظر خمینی و خلخالی  اثبات  جرم آنها در دادگاهی عادلانه نالازم تشخیص داده می‌شد.

چنین قضاوتی در باره فعالیت کنفدراسیون  بی‌نهایت مغرضانه و توهین‌آمیز است. هزاران نفر از فعالین کنفدراسیون که بسیاری  از آنها بعد از سال‌های بعد از انقلاب توسط جمهوری اسلامی اعدام و هزاران نفر نیز مجبور به مهاجرت و پناهندگی سیاسی شدند شایسته چنین اتهامات مغرضانه نیستند.  از این منظر هر اقدامی‌ که در گذشته به انتقاد و مخالفت با بهشت سلطنت مطلقه شاه صورت گرفته است  موجب  برقراری جمهوری اسلامی شده و به مثابه خطایی تاریخی ارزیابی می‌شود.  در رد این داوری، بی‌شک می‌توان با اطمینان خاطر گفت افرادی که زمان شاه با «بله قربان گفتن» از اظهار نظر مفید  و مخالفت با سلب آزادی‌های سیاسی ابا داشتند، افرادی که  رفتار ساواک با زندانیان سیاسی از جمله شکنجه و اعدام را محکوم نمی‌کردند،  پیش و بیش از همه در سرنگونی  رژیم شاه  و استقرار جمهوری اسلامی نقش داشته‌اند.

درواقع و برخلاف اتهامات نویسنده مقاله منتشره در  کیهان لندن، کنفدراسیون تنها تجربه تاریخی ایران معاصر است که در آن کلیه نیروهای ضد دیکتاتوری و خواهان آزادی‌های سیاسی و دموکراتیک موفق شدند با اتحاد خود مبارزه موثری را در دفاع از زندانیان سیاسی و جلوگیری از شکنجه و اعدام سازمان دهند. سازمانی که به نوشته حمید شوکت و به گواهی کسانی که تجربه شرکت در آن را داشتند «به‌رغـم گرایش‌هاى گوناگون درون آن، اعمال روابط دمکراتیک را براى سالیان متمادى عملى ساخته بود. تجربه‌اى که در تاریخ مبارزه سیاسى- جامعه ایران همانند نداشت» (۲).

در شرایط کنونی که  بیش از هر زمانی اتحاد علیه جمهوری اسلامی امری است مبرم و حیاتی  و کوشش‌های اپوزیسیون در این جهت تا کنون موفق نبوده است تجربه فعالین  کنفدراسیون بیش از همیشه بایستی مورد توجه و تایید  قرار گیرد.  جالب توجه است که علت پرخاشگری نویسنده نسبت به فعالین کنفدراسیون و اتهام خطای تاریخی درواقع ناشی از ارزیابی وی از موثر بودن فعالیت آنها در سرنگونی رژیم شاه است. از این رو اگر انگیزه  نویسنده مقاله کمک به جنبش مخالف رژیم کنونی و نه برون‌ریزی حب و بغض‌های شخصی است وی می‌بایست فعالین کنفدراسیون نظیر مخاطب مقاله را به شرکت فعال در این جنبش و استفاده از تجربیات  کنفدراسیونی جهت پیشبرد مبارزه علیه جمهوری اسلامی و نه طرد آنها و نه به «خفه شدن» و سکوت در شرایط کنونی دعوت می‌نمود. وی باید توجه می‌کرد هیچکسی بجز عوامل اطلاعاتی جمهوری اسلامی نمی‌تواند از سکوت کنفدراسیونی‌های «پنجاه و هفتی» دلخوش باشد.

انتشار این مقاله در نشریه کیهان لندن بیانگر گرایش‌های برخی گروه‌ها و  افراد سلطنت‌طلب جهت  توجیه ضمنی سیاست سلب آزادی‌های سیاسی در زمان شاه در مقایسه نسبی آن با سرکوب وحشتناک آزادیخواهان در جمهوری اسلامی است.  با این عمل آنها درواقع مطلق بودن حقوق بشر و آزادی‌های سیاسی و  ارزش‌های دموکراتیک را به چالش می‌کشند و سلب آنرا در شرایطی نظیر زمان شاه جایز می‌دانند.  حامیان  گزینش «سلطنت مشروطه» که با انتخاب این نوع حکومت  درواقع خود را منتقد دیکتاتوری و سلطنت مطلقه  می‌نمایانند به ویژه  برای اثبات اصالت گزینش سیاسی خود باید صریحا و بدون قید و شرط سلب آزادی‌های  سیاسی زمان شاه و سرکوب مخالفین از جمله شکنجه و اعدام را محکوم کنند و در جهت همگامی‌ و اتحاد با گرایش‌های دیگر از انتشار داوری‌های توهین‌آمیز و مغرضانه نسبت به مخالفین رژیم شاه از جمله فعالین کنفدراسیون اجتناب کنند.


منابع:
۱- ویکی پدیا، دانشنامه آزاد؛ «آتش سوزی سینما رکس آبادان»؛ مراجعه در ۱۴ ژانویه ۲۰۲۳
۲-
حمید شوکت (۱۳۸۹)؛ جنبش دانشجوئی؛ کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی (اتحادیه ملی)؛ جلد اول؛ شرکت کتاب؛ چاپ چهارم؛ صفحه ۲۴۹


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۸ / معدل امتیاز: ۳٫۹

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=312013