عاقبت ملت ما چون شود، عصر فضاحت برود، گل شود

- نوروز برای مردم ما فقط شادی کردن و روییدن جوانه و شکوفه زدن درختان نیست، برای آنان نو شدن زندگی است که سالیان سال در انتظارش بوده وهستند، جانشان را بر کف گرفته در خیابان‌ها فریادش می‌زنند: زن زندگی آزادی!
-  بروجردی، از هر طریقی که بتواند با مردم مظلوم ایران هم‌صدا می‌شود، بطوری‌ که از حصر خانگی، از طریق سرودن «رنج‌نامه»هایی‌، درد و دل و حقایق زندگی مردم را بازگو می‌کند.
- بروجردی یک شخصیت مردمی بوده و هرگز تمایلی به خروج از کشور نداشته است. او در کنار مردم و همسو با مبارزات آنان، این لحظات طاقت‌فرسا را در ایران سپری می‌کند.

دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ برابر با ۲۰ مارس ۲۰۲۳


مریم موذن زاده- سال ۱۴۰۱ با تمام اتفاقات تلخ و شیرین به پایان رسید. سالی پر از التهاب، حماسه و افتخار در وسعت بین‌المللی برای ملت ایران. سالی که انقلابی دیگر برای ایران رقم خورد. انقلاب به معنای یک تحول و دگرگونی اعتقادی  که در طول استیلای ۴۴ ساله یک حکومت توتالیتر دینی، آرام آرام شعله‌هایش روشن شد و در این سال به انفجار انجامید. فریاد خشمی که از گلوی دختران و زنان ایرانی بیرون آمد، حمایت پسران و مردان فهیم را برانگیخت. آنها دست در دست هم از هر نژاد و قوم و رنگ در کنار هم به حاکمیت اللهِ ساختگی و نمایندگانش، «نه» گفتند. این انقلاب در درون ایرانیان انجام شده است خواه به زودی منجر به تغییر حکومت سیاسی ایران بشود و خواه به درازا بکشد.

نگارنده به عنوان یکی از نمایندگان آقای بروجردی، سال‌هاست شاهد مبارزات بروجردی بوده است. تلاش‌های ایشان که در مقابله با حکومت ایدئولوژیک ایران از یکسو و به‌کارگیری روش‌های ابتکاری و موثر در ایجاد دگرگونی بنیادی در ساختار فکری و فرهنگی و ترویج تفکر نقاد در بین اقشار مختلف مردم در دفع خرافات و تندروی‌های دینی، از سوی دیگر در چند بعد اجرایی می‌شد. فعالیت‌های سیاسی بروجردی به دلیل اعتقاد به لزوم برقراری یک حکومت سکولار در ایران به منظور رهایی از استبداد دینی که یکی از بدترین انواع استبدادهاست پیش می‌رفت. ایشان کمپینی را در طول سه دهه هدایت می‌کرد که حتی در مدت یازده سال حبس در زندان‌های مخوف ایران هم متوقف نشد و ادامه یافت.

ایشان از داخل زندان، نامه‌هایی برای مقامات مختلف سیاسی مذهبی در دنیا ارسال می‌کرد که در آنها، با اشاره به خفقان و سرکوب غیرقابل وصف مردم ایران، ازصاحبان وجدان در سراسر جهان تقاضا می‌کرد که به مردم ایران کمک کنند و آنها را در مبارزه‌شان برای آزادی تنها نگذارند. فعالیت‌های فرهنگی و اعتقادی بروجردی بصورت مطالعات و تحقیقات عدم تطابق‌های اسناد و مدارک دینی بود وتدریس برای علاقه‌مندان از طریق تلفن زندان! که این همه، در کتاب منتشر نشده‌ای به نام دایره‌المعارف ادیان، گردآوری شده است. در این کتاب مخاطبین، بویژه باورمندان و متدینین، به تفکر نقادانه و نفی خرافات دینی دعوت شده‌اند.

چهل و چهارسال است مردم از تهران و شهرستانهای دور و نزدیک به  بروجردی مراجعه می‌کرده‌‌اند؛ جلسات تدریس و مناجات او در دهه هشتاد، به‌ دلیل حضور گسترده مردم، در استادیوم‌های ورزشی برگزار می‌شد که در فیلم‌ها و عکس‌ها در کانال‌ها و اخبار جهانی ثبت شده‌است. بروجردی یک شخصیت مردمی بوده و هرگز تمایلی به خروج از کشور نداشته است. او در کنار مردم و همسو با مبارزات آنان، این لحظات طاقت فرسا را در ایران سپری می‌کند.

با شروع اعتراضات مردم ایران به قتل مهسا امینی به دست پلیس ضداخلاقی، اعمال تدابیر امنیتی برای بروجردی که پس از بیرون آمدن از زندان – از سال نود و پنج- در شرایط حصر خانگی قراردارد، چندین برابر شد و او که همواره صدای حق‌طلبی مردم را پژواک می‌داد، اجبارا وادار به سکوت شد. پرواضح است که بروجردی، از هر طریقی که بتواند با مردم مظلوم ایران هم‌صدا می‌شود، به‌طوری‌که از حصر خانگی، از طریق سرودن «رنج‌نامه»هایی‌، درد و دل و حقایق زندگی مردم را بازگو می‌کند.

از دیار من فقط یک غصّه مانده
در وجودم ناله‌های‌ دلخراشی تازه مانده

***

امان از دست دیندارِ ستمگر
که هر چه می‌کند، فرمان ز اشرر

***

مرگ، مرا، فقر، مرا، ذلّتِ آزار مرا
قدر تو را، زور تو را، ثروتِ جانانه تو را

***

دیکتاتور، الله شد چون جابر است
قاتل و هم ضارب و هم کاذب است
کشته‌های کشورم از دست توست
قتل و غارت از یَم الطاف توست
دین و آیینم همه شلّاقی است
مذهب و ایمان من قلّابی است
خلق را الله‌شان بر باد داد
ای دو صد نفرین بر این الله باد

«هر بلایی که سر ما می‌آید به نام‌ الله است. نفرین بر این اعتقادات آبا و اجدادی که جز خسارت و ضرر برای بشریّت چیزی نداشت.»

***

ناله‌های بچه‌های این زمان
هست غالب بر هیاهوی مکان
جمله مردان و زنانِ مضطرند
کودکان بی‌پناه مغرمند

با این وصف، ایشان امکان ارسال پیام نوروزی ندارند؛ سنتی که هر ساله انجام می‌شد. نگفتن تبریک نوروزی از زبان ایشان نشان دهنده اوج خفقان و فشاری است که بر او وارد است.

مردمی که به گواهی تاریخ  در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و امنیتی به معنای واقعی، زندگی نداشته و ندارند و برای داشتن یک زندگی معمولی باید بجنگند و جان بدهند در جایی که حتی تهیه قوت لایموت هم برای مردم مشکل است کودکان کار در خیابانها روزمرگی می‌کنند، زنان از حقوق اولیه خود محرومند، مردان، تحقیر و توهین را تحمل می‌کنند، دانش آموزان در مدارس مورد تهدید جانی و حملات شیمیایی هستند، دستگیر شده و به آنها تجاوز می‌شود و… همه مردم به امید رسیدن به یک «زندگی واقعی»، روز و شب را سپری می‌کنند. آنها با گفتن تبریک‌های نوروزی در حقیقت، شعله‌های امید را زنده نگه می‌دارند. نوروز برای مردم ما فقط شادی کردن و روییدن جوانه و شکوفه زدن درختان نیست، برای آنان نو شدن زندگی است که سالیان سال در انتظارش بوده وهستند، جانشان را بر کف گرفته در خیابان‌ها فریادش می‌زنند: زن زندگی آزادی!

سال قدیم است که جان می‌برد
لقمهٔ زهرست، به دل می‌دهد

***

عیب آمده بر همه ز این فقر فلک
عیدست تمسخر که شده زجرِ کلک

زندگی پررنجی که بروجردی، به‌عنوان یکی از همین مردم و در بطن این جامعه سپری کرده‌است، نمونه بارز زندگی تباه ‌شده یک فرد ایرانی است که برای بهبود وضعیت مردمانش مبارزه و جوانی‌اش را هزینه کرده‌است. بدنش که زیر بار شکنجه‌های یازده ساله زندان، رنجور و شکسته شده‌، شرح حال ملت ایران است.

امروز هم در اوج فشارهای امنیتی و تحمل دردها و بیماری‌های ناشی از حبس و حصر، نه می‌تواند گفتگوی رسانه‌ای داشته باشد تا آشکارا موضع‌گیری نماید و نه حتی یک پیام نوروزی بدهد! کسی که در زندان هم ساکت نشد، امروز اما شدت بیماری و افزایش خفقان و تدابیر امنیتی، شرایطی بدتر از زندان را برایش بوجود آورده که نمی‌تواند حرکتی بکند.

کیست این جانی که ما را می‌کُشد؟
ناله‌ها در حلقمان سد می‌کند
کیست آن ثروت‌مَدار حق کُشم؟
از فقیران پشته کرده، ناخوشم
کیست آن رحمان که داعی می‌کند؟
رحمتش خشک و عذابم می‌کند
کیست لطفش، چون سراسر نافی است؟
چونکه الطافش همه، افسانه است
کیست آن صاحب که مردم می‌زند؟
زور خود را بر رعیّت می‌تپد
کیست کز دین شاخص است؟
خود بساط زورگویی بر سر است
نیست اینها جز یکی الله ما
قاتلان را او مددکار عزا

با امید رهایی مردم ایران در سال جدید
نوروزتان پیروز

*اشعار این نوشتار گزیده‌ای از تحریم سخن بروجردی است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۷ / معدل امتیاز: ۳٫۹

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=315423