طی سال گذشته، ۷۷ زن در استان کردستان خودکشی کردند که ۲۱ نفر از آنها دختران زیر ۱۸ سال بودند. بر اساس گزارشی که در روزنامه «اعتماد» منتشر شده است در سال گذشته ۷۷ زن در استان کردستان خودکشی کردند که ۲۱ نفر از آنها دختران زیر ۱۸ سال بودند. ۲۸ مورد از این خودکشیها با روش حلقآویز صورت گرفته است.
بیشترین آمار خودکشیهایی که در استان کردستان ثبت میشوند به دلیل اختلافات خانوادگی ثبت شده است. پس از آن فقر به عنوان دلیل بیشتر خودکشیهای این استان گزارش شده است.
فواد احمدی یکی از فعالان اجتماعی دیواندره پیرامون خودکشی در این منطقه گوید: «آمار خودکشی در شهرستان دیواندره تقریبا بالاست. فقط سالی یازده نفر در این شهرستان خودکشی میکنند.»
چند روز پیش پایگاه «دادههای باز ایران» در گزارشی به افزایش ۴۰ درصدی خودکشی در ایران پرداخت و با ارائه آمارهایی نشان داد این افزایش با نرخ فلاکت در ایران رابطه مستقیم دارد.
آمار رو به افزایش خودکشی در ایران ارتباط مستقیم با «شاخص فلاکت» دارد
طی یک دهه گذشته بیش از ۴۰ هزار مرگ ناشی از خودکشی توسط نیروی انتظامی ثبت شده است. این رقم بیش از دو برابر کل آمار قتل در دهه ۱۳۹۰ است، که کمتر از ۲۰ هزار تن گزارش شده بود.
خودکشی زنان در استانها و مناطقی که مناسبات سنتی بر خانوادهها حاکم است بیش از مناطق دیگر ایران است که ازدواج اجباری و محدودیتهای تحمیلی از دلایل آن به شمار میروند.
همچنین در آمارهای نیروی انتظامی تعداد قابل توجهی مرگ، تحت عنوان «سایر موارد مرگهای مشکوک» وجود دارد که دقیقا مشخص نیست به چه مواردی اطلاق میشود. آمار این مرگهای مشکوک در دهه ۱۳۹۰، حدود ۶ برابر آمار کل خودکشی و ۱۲ برابر آمار قتل است.
در این گزارش تأکید شده بود که بجز نیروی انتظامی، دو نهاد دیگر یعنی پزشکی قانونی و وزارت بهداشت هم بطور پراکنده آمارهای مربوط به خودکشی را ارائه میکنند که اطلاعات آنها بطور عمومی در دسترس نیست. اما نقل قولهای منتشر شده در رسانهها تحت عنوان آمار پزشکی قانونی نشان میدهد که بین آمارهای موجود نهادهای رسمی اختلاف قابل توجهی وجود دارد.
بطور نمونه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در اسفند ۱۳۹۹، در گزارشی به نقل از پزشکی قانونی نوشت در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸، به ترتیب ۵۱۰۱ و ۵۱۴۳ مورد خودکشی کامل رخ داده است. این آمار تقریبا ۲۰ درصد بالاتر از آماری است که نیروی انتظامی با عنوان موارد خودکشی منتشر کرده است.
از سوی دیگر بخش زیادی از اقدام به خودکشیها به مرگ منجر نمیشود و فرد نجات پیدا میکند. همچنین در موارد زیادی خودکشی به دلیل «حفظ آبرو» یا مواردی اینچنینی از سوی اطرافیان فرد خودکشیکرده پنهان میشود و در آمارها ثبت نمیشود.
در گزارش «پایگاه دادههای باز ایران» تأکید شده که افزایش ۴۰ درصدی میزان خودکشی منجر به مرگ در ایران رابطه مستقیمی با افزایش شاخص فلاکت در کشور دارد. شاخص فلاکت حاصل جمع جبری دو شاخص تورم و بیکاری و سهم استانها از اقتصاد از حاصل تقسیم آمار تولید ناخالص داخلی هر استان به محصول ناخالص داخلی کل کشور است. دهه ۹۰ خورشیدی مردم ایران در معرض شدیدترین بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار داشتهاند.
قابل توجه اینکه در نیمه دوم دهه ۹۰ که تورم و رکود اقتصادی افزایش پیدا کرده و فقر گستردهتر شده، آمار خودکشی نیز سیر صعودی داشته است. طبق آمار نیروی انتظامی در فاصله سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹، هر سال بطور متوسط ۴۱۸۳ نفر در ایران به دلیل خودکشی جان خود را از دست دادهاند. با این حساب نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی ۵/۱ مورد به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است.
پراکندگی آمار خودکشی بیانگر اینست که استانهای غربی ایران با میزان بیشتری خودکشی در سال روبرو بودهاند. بطور مشخص نرخ خودکشی در استان کرمانشاه ۱۱/۸ به ازای ۱۰۰ هزار نفر، در استان ایلام ۱۱/۵ به ازای ۱۰۰ هزار نفر و در استان کهگیلویه و بویراحمد ۱۰/۵ به ازای ۱۰۰ هزار نفر است که بیش از دو برابر متوسط کشوری محاسبه میشود. پس از آن استانهای لرستان، همدان و چهارمحال بختیاری بالاترین آمار خودکشی به نسبت جمعیت را دارند.
شهریورماه سال گذشته و در آستانه دهم سپتامبر «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» انجمن جامعهشناسى ایران آماری از نرخ خودکشی در ایران ارائه کرد که بر اساس آن، در حدود دو دهه اخیر، آمار خودکشی در کشور افزایش ۴۴ درصدی داشته است.
محمدعلی محمدی جامعهشناس و عضو کرسی یونسکو در سلامت اجتماعی و توسعه نیز گفته بود که «خودکشی در ایران پدیده رو به رشدی دانسته شده و کشور ما در میان ممالک اسلامی در جایگاه سوم و در جهان در رتبه پنجاه و هشتم قرار دارد. ۱۲۵ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر اقدام به خودکشی میکنند که از این بین ۶ نفر موفق میشوند. همچنین از سال ۹۹ ، روزانه ۱۵ نفر در ایران دست به خودکشی میزنند.»
با وجود آنکه عوامل متعدد و گاه نامعلوم و پیچیدهای در اقدام به خودکشی دخیل هستند اما پزشکان اغلب «افسردگیهای ناشی از مسائل استرسزا، مشکلات مالی، استیصال، درماندگی و ناامیدی» را در صدر دلایل شناخته شده برای پایان دادن به زندگى مىدانند.