دردِ دگردیسی؛ مقاله هفتم: محیط ما و موضوع براندازی

- میهن ما در محاصره کشورهایی است که همگی تعارض منافع شدیدی با منافع ملی ما دارند. برخی از این همسایگان محترم، کشورهایی ثروتمند هستند با رهبرانی مستبد، عملگرا و جهاندیده که همواره با قدرت‌های شرق و غرب عالم برای حفاظت از منافع‌شان متحد می‌شوند. همین همسایگان ثروتمند و عملگرا، مثل هر حکومت توانمندی، از پول و روابطشان برای نفوذ در همسایگان نابرخوردار و بی‌ثباتشان بهره می‌برند. سیاست خارجی این حکومت‌ها مبتنی بر حفظ نظم منطقه‌ایِ شکننده‌ی موجود است.
- در ایام اوج گرفتن خیزش سراسری ۱۴۰۱، این گمان در برخی از معترضان و تحلیلگران برانداز به وجود آمد که رقبای منطقه‌ای جمهوری اسلامی از این فرصت برای تغییر رژیم در ایران استفاده خواهند کرد. رفتار شبه‌رسانه‌‌ی لندنی که با دلارهای سعودی اداره می‌شد و می‌شود نیز بر این گمان دامن می‌زد که ارباب این شبه‌رسانه دل در گرو براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق حمایت از خیزش سراسری دارد. واقعیت اما یکسره متفاوت از این گمانِ خام بود و هست.
- هر قدر که جامعه ایران آماده دگردیسی است، محیط و جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه پذیرای این دگردیسی نیست. یکی از مهمترین وظایف کوشندگان سیاسی و چهره‌های اثرگذار ایرانی در اپوزیسیون، تلاش برای آماده کردن محیط و اقناع قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی برای پذیرش عملی گفتمان براندازی حکومت تبهکار جمهوری اسلامی و شاید کمک به براندازی آن است.

دوشنبه ۵ تیر ۱۴۰۲ برابر با ۲۶ ژوئن ۲۰۲۳


یوسف مصدقی- دگردیسی، راه بقا و دروازه تکامل است. جاندارانی که برای بقا و تکامل‌ راه دگردیسی را در پیش می‌گیرند، برای چنین طی طریقی، جدا از توانایی‌های ذاتی و قوای درونی نیاز به محیط مناسب دارند. پر واضح است که هیچ تحول و تغییری بدون شرایط محیطی مناسب به سرانجام نمی‌رسد. کرم ابریشم در مسیر دگردیسی در مناسب‌ترین محیط و در بهترین وضعیت مکانی و جوّی، به دور خود پیله می‌تند تا امکان پروانه‌شدنش به نهایت برسد. حال اگر این شرایط محیطی مناسب پس از در پیله شدنِ او تغییر کند، مثلا دمای محیط به طرز چشمگیری سرد یا گرما شود یا باد و توفان و تگرگ وضعیت جوّی را به هم بریزند یا جانوران موذی و رقبای طبیعی به پیله و موجود در حال تحول درونش آسیب بزنند، بدیهی است که سیر دگردیسی متوقف می‌شود و موجود درون پیله نابود می‌شود.

جوامع در حال دگردیسیِ گرفتارِ استبداد نیز برای به سرانجام رساندن این تحول، محتاج وضعیت محیطی مناسب هستند. مشکلاتی چون دخالت و تهدید خارجی یا بدتر از آن حمایت قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی از نیروی مستبد و سرکوبگر داخلی از عواملی هستند که می‌توانند دگردیسی این جوامع را به فاجعه تبدیل کنند. جغرافیای خاورمیانه در صد سال اخیر، با استمراری شگفت‌آور، شاهد نمونه‌های فراوانی از چنین فاجعه‌هایی بوده، به حدّی که تا هنوز، خاک این منطقه از دنیا از زخم‌های عمیق حاصل از این فجایع خون‌آلود است. بیش از چهار دهه زمامداری نابخردانه و تبهکارانه نظام جمهوری اسلامی باعث شده که چنین خطراتی، جامعه‌ی در حال دگردیسیِ ایران را هم تهدید کند.

بنا به جبر جغرافیایی، میهن ما در محاصره کشورهایی است که همگی تعارض منافع شدیدی با منافع ملی ما دارند. برخی از این همسایگان محترم، کشورهایی ثروتمند هستند با رهبرانی مستبد، عملگرا و جهاندیده که همواره با قدرت‌های شرق و غرب عالم برای حفاظت از منافع‌شان متحد می‌شوند. همین همسایگان ثروتمند و عملگرا، مثل هر حکومت توانمندی، از پول و روابطشان برای نفوذ در همسایگان نابرخوردار و بی‌ثباتشان بهره می‌برند. سیاست خارجی این حکومت‌ها مبتنی بر حفظ نظم منطقه‌ایِ شکننده‌ی موجود است. این سیاست از طریق جلب حمایت قدرت‌های جهانی و تضعیف رقبای همسایه از یکسو و کنترل درگیری‌های منطقه‌ای در چارچوب مرزهای همسایگانِ بی‌ثبات از سوی دیگر، تأمین می‌شود.

این همسایگان محترم، طی سال‌ها تقابل و رقابت با حکومت جمهوری اسلامی آموخته‌اند که برای طولانی‌مدت، هیچ شکلی از مسالمت و همزیستی با گانگسترهای شیعه حاکم بر ایران ممکن نیست و این شیعیان پاکیزه برای ارضاء امیال و توهمات آخرالزمانی‌شان هر از چند گاهی عزم دخالت و شَرانگیزی در قلمرو همسایگانِ رقیب می‌کنند. بنا بر این تجربه ناخوشایند، طبیعی است که این حکومت‌های همسایه نیز برای کنترل صدور انقلاب تروریست‌های شیعه‌گرا به درون مرزهای کشورشان از کلیه اهرم‌های فشاری که در اختیار دارند استفاده کنند. برای نمونه می‌شود به مقابله به مثل در تربیت و اجاره‌ی نیروهای نیابتی خرابکار و تروریست، تأسیس بنگاه‌های طاق و جفت شبه‌خبری برای پروپاگاندا و جنگ رسانه‌ای، تأمین مالی هم‌مذهبان اقلیت در داخل ایران، تقویت و باد زدن آتش خصومت دیگر همسایگان با جمهوری اسلامی و… اشاره کرد.

در ایام اوج گرفتن خیزش سراسری ۱۴۰۱، این گمان در برخی از معترضان و تحلیلگران برانداز به وجود آمد که رقبای منطقه‌ای جمهوری اسلامی از این فرصت برای تغییر رژیم در ایران استفاده خواهند کرد. رفتار شبه‌رسانه‌‌ی لندنی که با دلارهای سعودی اداره می‌شد و می‌شود نیز بر این گمان دامن می‌زد که ارباب این شبه‌رسانه دل در گرو براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق حمایت از خیزش سراسری دارد. واقعیت اما یکسره متفاوت از این گمانِ خام بود و هست.

واقعیت این است که نفع و صَرفه هیچیک از همسایگان معارض ایران و البته هیچکدام از قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی در براندازی حکومت تبهکار جمهوری اسلامی نیست. آنچه مطلوب تمامی این دولت‌ها و حکومت‌هاست، وجود یک حکومت ضعیف، منزوی، بدنام و واپسگرا در ایران است. چنین حکومتی، از یکسو با سرکوب بخش بزرگی از ناراضیان مانع رشد و شکوفایی منابع مادی و انسانی جامعه ایران می‌شود و با این کار از پیدایش یک رقیب قدرتمند برای باقی کشورهای این منطقه جلوگیری می‌کند و از سوی دیگر برای استمرار حاکمیتش جلوی آشوب، هرج‌ و مرج و ایجاد موج‌های پناهندگی به سمت مرزهای کشورهای همسایه را می‌گیرد. درواقع، استمرار یک جمهوری اسلامی ضعیف کم‌هزینه‌ترین و پرسودترین گزینه برای رقبا و دشمنان ایران است.

اگر ایران صاحب یک حکومت توانا، پیشرفته، کارآمد، خوشنام و گشوده به جهان آزاد شود، نه تنها می‌تواند نظم منطقه خاورمیانه را برای همیشه دگرگون کند بلکه ممکن است که موجب شود که فیل اتباع باقی کشورهای استبدادزده این منطقه یاد هندوستانِ آزادی و دموکراسی کند. کشوری با ظرفیت‌های یک ایران پیشرفته، بدون شک همه عرصه‌های رقابت را در منطقه خاورمیانه به راحتی فتح خواهد کرد و هژمونی سیاسی- اقتصادی‌اش را به سادگی در این منطقه به باقی دولت‌ها خواهد قبولاند. چنین وضعیتی به هیچ عنوان مطلوب حکومت‌هایی که طی چهل و اندی سال از صدقه ‌سر اوضاع ناهموار ایران به آلاف و الوف رسیده‌اند نیست.

طبیعی است که دولت‌های منطقه در عین اینکه علاقه‌ای به قدرت گرفتن جمهوری اسلامی ندارند اما از فروپاشی این حکومت هم حمایت نمی‌کنند. از این منظر، فروپاشی یا به هرج‌ و مرج می‌رسد و موجب رشد تروریسم و موج آوارگان می‌شود یا به حکومتی بهتر از جمهوری اسلامی ختم می‌شود و قدرت ایران را افزایش می‌دهد. هیچیک از این سناریوها مطلوب رقبای ایران و قدرت‌های جهان نیست. پرواضح است که شبه‌رسانه‌ها و بوق‌های تبلیغاتی که بودجه و امکاناتشان از دولت‌های خارجی تأمین می‌شود راهی جز پیروی از سیاست‌های صاحب آخورشان ندارند.

خیزش ۱۴۰۱ نشان داد که میل و امید به تغییر، در بالاترین حد ممکن، جامعه ایران را در بر گرفته است. بسیاری از ایرانیان از هر طبقه و نسل چنان به این تغییر امید بسته‌اند که حتی زیست روزمره‌شان نیز دچار دگرگونی‌های اساسی شده است. با این حال، هر قدر که جامعه ایران آماده دگردیسی است، محیط و جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه پذیرای این دگردیسی نیست. یکی از مهمترین وظایف کوشندگان سیاسی و چهره‌های اثرگذار ایرانی در اپوزیسیون، تلاش برای آماده کردن محیط و اقناع قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی برای پذیرش عملی گفتمان براندازی حکومت تبهکار جمهوری اسلامی و شاید کمک به براندازی آن است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۲ / معدل امتیاز: ۴٫۸

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=323357