حملات نیابتی‌های جمهوری اسلامی به نیروهای آمریکایی در خاورمیانه؛ نقشه متقابل آمریکا چیست؟!

- در پاسخ به این پرسش که امروز پس از روابط جمهوری اسلامی و پادشاهی عربستان تحت نظارت جمهوری خلق چین، طولانی شدن جنگ اوکراین، تشدید نبرد سیاسی بین دمکرات‌ها و جمهوریخواهان در داخل آمریکا و تداوم مخالفت‌های مردمی در داخل ایران، آیا نشانه‌هایی از تشدید تقابل شبه‌نظامیان وابسته به تهران با نیروهای آمریکایی از عراق تا سوریه، لبنان و اردن، وجود دارد، می‌بایست پاسخ مثبت داد و این چیزی است که ما از رویکرد جدید واشنگتن مشاهده می‌کنیم.
- پاندمی کرونا و مشکلات ناشی از آن، همراه با کمپین گسترده‌ای که جریان اوباما- بایدن علیه ترامپ در آخرین سال فعالیت‌اش برای برکناری او از کاخ سفید سازماندهی کرده بودند، همه دست به دست هم داد تا استراتژی آمریکا به رهبری ترامپ علیه شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی عملا فلج شود.
- مهم‌ترین تحولات در سال گذشته و ماه‌های اخیر باعث تقویت مواضع پنتاگون مبنی بر برخورد قاطعانه با شبه‌نظامیان منطقه شده است، به همین دلیل فرماندهی مرکزی آمریکا هرگونه تضعیف حضور نظامی واشنگتن در منطقه را علاوه بر خطر رژیم ایران، به نفع روسیه و چین به دلیل جنگ اوکراین ارزیابی می‌کند و از همین رو استراتژی پنتاگون حضور قوی و رویارویی با هرگونه تحرک شبه‌نظامیان جمهوری اسلامی در سوریه و عراق است.

دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ برابر با ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۳


ولید فارِس (ایندیپندن عربی) – پیشتر درباره رویارویی جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در منطقه بطور کلی و رویارویی در کشورهای «هلال خصیب» [کشورهای حاصلخیز شامل عراق و سوریه و فلسطین و منطقه بین دو رود دجله و فرات) بطور خاص مقاله‌هایی نوشته بودم.

شبه‌نظامیان حشدالشعبی

 

در آن مقالات عرصه‌های مختلف حملات رژیم ایران را در دوران دولت حسین باراک اوباما در مرحله توافق هسته‌ای، زمانی که عراق به رهبران این شبه‌نظامیان تحویل داده شد، مرور شد، و سپس زمانی رسید که دولت ترامپ سیاست آمریکا را تغییر داد و شروع به مقابله با آنها کرد و به درگیری‌های سال ۲۰۲۰ منجر شد؛ به دوره دولت بایدن که برای مماشات و تحقق سیاست به اصطلاح تنش‌زدایی با این گروه‌ها گام برداشت تا به توافق مجدد با تهران برسد.

در پاسخ به این پرسش که امروز پس از روابط جمهوری اسلامی و پادشاهی عربستان تحت نظارت جمهوری خلق چین، طولانی شدن جنگ اوکراین، تشدید نبرد سیاسی بین دمکرات‌ها و جمهوریخواهان در داخل آمریکا و تداوم مخالفت‌های مردمی در داخل ایران، آیا نشانه‌هایی از تشدید تقابل شبه‌نظامیان وابسته به تهران با نیروهای آمریکایی از عراق تا سوریه، لبنان و اردن، وجود دارد، می‌بایست پاسخ مثبت داد و این چیزی است که ما از رویکرد جدید واشنگتن مشاهده می‌کنیم.

استراتژی رژیم ایران

خطرناک‌ترین مرحله‌ای که راهبرد توسعه‌طلبانه رژیم ایران با آن مواجه شده، بدون شک چهار سال دوره دولت دونالد ترامپ بود که با خروج او از توافق هسته‌ای در هشتم ماه مه سال ۲۰۱۸ متبلور شد. در آن زمان بود که تهران متوجه شد که موضع آمریکا در قبال آن تغییر کرده است. در سال ۲۰۱۹  واشنگتن سپاه پاسداران را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد و این نهاد را تحریم کرد و با این اقدامات رهبران رژیم ایران شوکه شدند.

نگرانی زمامداران جمهوری اسلامی با آغاز تظاهرات اعتراضی اکتبر ۲۰۱۹ به به اوج خود رسید. رژیم ایران از اینکه  دولت ترامپ از این اعتراضات مردمی حمایت می کند و در تلاش است تا رژیم را از درون و بیرون سرنگون کند، بسیار در هراس بود. رژیم اما با سرکوب اعتراضات باقی ماند و قاسم سلیمانی نیروهای خود را در عراق به حرکت درآورد تا به مراکز آمریکایی حمله کنند. این اقدام ترامپ را بر آن داشت تا پاسخی محکم و غیرقابل تصور به رژیم ایران بدهد و در اوایل بهار در روزهای جشن سال نو میلادی ۲۰۲۰ قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس رهبر حشد الشعبی عراق را که برجسته‌ترین و مهمترین عناصر هدایت و رهبری شبه‌نظامیان در منطقه کشورهای عربی هستند با یک ضربه کاری از بین ببرد.

این امر می‌توانست جرقه جنگی همه‌جانبه از عراق تا لبنان را بین نیروهای آمریکایی وشبه‌نظامیان وابسته به ایران برانگیزد، اما همه‌گیری کرونا همه چیز را در سیاست بین‌الملل از جمله سیاست خارجی آمریکا  منجمد کرد. به دلیل کرونا جنبش اعتراضات داخلی ایران نیز متوقف شده و رژیم تهران جان سالم به در برد و نیروهایش وابسته‌اش در منطقه نفس راحتی کشیدند.

پاندمی کرونا و مشکلات ناشی از آن، همراه با کمپین گسترده‌ای که جریان اوباما- بایدن علیه ترامپ در آخرین سال فعالیت‌اش برای برکناری او از کاخ سفید سازماندهی کرده بودند، همه دست به دست هم داد تا استراتژی آمریکا به رهبری ترامپ علیه شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی عملا فلج شود.

با ورود بایدن و تیم اوباما به کاخ سفید، تهران از نظر موقعیت منطقه‌ای خود احساس اطمینان کرد، زیرا از نظر جریان اوباما- بایدن، بازگشت به توافق و معامله با رژیم ایران، از جنگ همه‌جانبه آمریکا علیه شبه‌نظامیان جلوگیری می‌کند، همانطور که در دولت ترامپ نیز تقریباً همین انتظار می‌رفت. به این ترتیب، رژیم تهران با تلاش برای بازگشت به مذاکرات، سرنوشت و بقای مجموعه‌های شبه‌نظامی وابسته به خود را تضمین کرد.

دولت بایدن تنها یکی دو روز پس از ادای سوگند، شبه‌نظامیان حوثی‌ را از لیست تروریستی  حذف کرد (۲۰۲۱) و این یک موضع و علامت جدید از سوی کاخ سفید برای زمامداران جمهوری اسلامی بود.

اکنون نیز رهبران رژیم ایران با ابتکار جمهوری خلق چین برای برقراری روابط با عربستان سعودی و اعضای ائتلاف عربی در یمن  جهت کاهش فشار از سوی اعراب بر شبکه‌های خود در یمن گام برداشت و امتیازاتی نیز داد که به تهران اجازه دهند تا اولویت خود را برای تحکیم نفود بر منطقه «هلال خصیب» (عراق، سوریه، یمن) متمرکز کند.

موقعیت نظامی آمریکا

در دولت اوباما، نگرانی اصلی پنتاگون بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲، تضمین خروج همه‌جانبه از عراق و آماده‌ شدن برای خروج از افغانستان بود. اما دو سال پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، داعش بخش‌های وسیعی از سوریه و عراق را تحت کنترل خود درآورد و واشنگتن را مجبور به اعزام نیرویی برای نابودی این سازمان تروریستی کرد.

به دلیل ترس تهران و بغداد از داعش که یک سوم عراق را گرفته بود، رژیم ایران مجبور شد محور مواضع خود را در قبال نیروهای آمریکایی تغییر دهد و به این نیروها هیچ حمله‌ای نکند، بلکه «شبه‌نظامیان ایرانی» با ائتلاف بین‌المللی علیه «خلافت شبه‌نظامیان داعش» همکاری کردند.

در آن دوره، درگیری با آمریکا کاهش یافت، به ویژه که دولت اوباما و رژیم ایران در حال سازماندهی «معامله ۲۰۱۵» بودند که میلیاردها دلار به جیب رژیم جمهوری اسلامی سرازیر کرد و تقریباً به تقابل بین دو کشور پایان داد. نیروهای آمریکایی بیشتر وزن نظامی خود را بر داعش متمرکز کردند و به شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی از حشد الشعبی گرفته تا عصایب اهل حق و حزب‌الله عراق اجازه دادند تا به تدریج همه سرزمین‌های آزاد شده از داعش در استان‌های سنی‌نشین «هلال خصیب» در مجاورت سوریه را که ائتلاف بین‌المللی و ارتش عراق آن را آزاد کرد، به دست شبه‌نظامیان وابسته به رژیم ایران بیفتد.

با این حال، با اعلام دولت ترامپ برای مقابله با شبه‌نظامیان از ابتدای سال ۲۰۱۷، تقویت مواضع و هشدار نسبت به شبکه‌های وابسته به رژیم ایران به سرعت تغییر کرد و به رویارویی مستقیم آمریکا با آنها منجر شد. با این حال رژیم تهران تصمیم گرفته به هر طریقی به حضور آمریکا در منطقه پایان دهد و این هدف استراتژیک را در دولت بایدن توسعه داده است.

از سوی دیگر، پنتاگون بدون توجه به دستورات کاخ سفید مبنی بر نوع برخورد با شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی که هنوز در حال اجرای آن است، و با وجود مذاکرات کنونی توافق، موضع خاصی اتخاذ کرده است که عبارت است از «دفاع از مواضع آمریکا در برابر هر متجاوزی»، از جمله شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی که رهبران آنها در تهران از آنها می‌خواهند برای تضعیف نیروهای «استکبار جهانی» عمل کنند، اقدامی که گاهی دولت بایدن را در موقعیت بسیار حساسی قرار می‌دهد.

مهم‌ترین تحولات در سال گذشته و ماه‌های اخیر باعث تقویت مواضع پنتاگون مبنی بر برخورد قاطعانه با شبه‌نظامیان منطقه شده است، به همین دلیل فرماندهی مرکزی آمریکا هرگونه تضعیف حضور نظامی واشنگتن در منطقه را علاوه بر خطر رژیم ایران، به نفع روسیه و چین به دلیل جنگ اوکراین ارزیابی می‌کند و از همین رو استراتژی پنتاگون حضور قوی و رویارویی با هرگونه تحرک شبه‌نظامیان جمهوری اسلامی در سوریه و عراق است.

حکومت ایران اکنون تلاش دارد از طریق صلح با عربستان سعودی حمایت از شبه‌نظامیان حوثی را کاهش دهد. هرچند این اقدام نیز تاکتیکی است تا سپاه پاسداران فرصت تمرکز بیشتری برای تقویت خود در «هلال خصیب» پیدا کند. همه اینها باعث شد تا وزارت دفاع آمریکا در سه کشور عراق و سوریه و تا حدودی در لبنان خطوط قرمز در اطراف میدان‌های حضور خود ترسیم کند و در کشور چهارم که اردن است، توانمندی‌های خود را تقویت نماید. اما پایگاه‌های آمریکا در ترکیه و خلیج فارس از استراتژی‌های دیگری پیروی می‌کنند.

بر همین اساس است که وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، جدول اصلی مراکز نظامی خود را به شرح زیر تعریف کرده است:

۱- اقلیم کردستان عراق به عنوان پایگاه‌های ثابت با امکان استفاده از نقاط  استان الانبار از جمله عین الاسد
۲ – منطقه «نیروهای شرق سوریه» در چندین منطقه و نقاط موردی
۳ – منطقه التنف بین سوریه و عراق
۴ – منطقه‌ای در پایگاه حالات در شمال لبنان
۵ – منطقه پشتیبانی در شمال اردن

فعالیت و تحرک نظامی فعلی رژیم ایران

فعالیت شبه‌نظامیان وابسته به حکومت ایران بر اساس هدف نهایی آنها یعنی کنترل «هلال خصیب» و تشکیل «هلال شیعی» از ایران تا عراق و سوریه و تا دریای مدیترانه را در بر می‌گیرد  و این برنامه با هدف اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه صورت می‌گیرد که با ادامه عملیات میدانی علیه مراکز نظامی واشنگتن پیش می‌رود و این رویکرد تهران با گذشت زمان بیش از پیش روشن می‌شود.

نیروهای حشد الشعبی عراقی در اطراف کردستان عراق از سمت ایران و در خاک عراق به عنوان ابزار علیه پیشمرگه‌های کُرد و یگان‌های آمریکایی در اطراف اربیل مستقر هستند. وظیفه این نیروها بسیج هرچه بیشتر پیاده‌نظام، نصب موشک برای قطع راه‌های تدارکاتیِ مراکز نظامی آمریکا در عراق برای کمک به نیروهای این کشور در سوریه در آینده است.

در سوریه نیروهای «ارتش عربی سوریه» از سوی غرب و جنوب به سوی الحسکه پیشروی می‌کنند. اگر به موازات آن شبه‌نظامیان حشد الشعبی و دیگر گروه‌های شبه‌نظامی از استان نینوا به سمت درگیری بین دو منطقه کردنشین عراق و سوریه، از غرب و جنوب به‌ سمت الحسکه پیشروی ‌کنند، اینجاست که هدف سپاه پاسداران در منزوی کردن و سپس اشغال میدان نفتی که در دست نیروهای عربی-آمریکایی است، تحقق می‌یابد.

اما درباره  لبنان باید گفت که حزب‌الله که به رژیم ایران وابسته است به دنبال کنترل رشته کوه‌های غربی لبنان از طریق قله‌های آن است تا دیوار آتشی در برابر حرکات احتمالی ناوگان ششم آمریکایی ایجاد کند و ممکن است تمرکز بر پایگاه «حامات» در شمال این کشور باشد.

در مورد حضور آمریکا در اردن نیز به نظر می‌رسد حساب دیگری باز شده. نقشه و رویکرد جمهوری اسلامی برای حمله به مراکز نظامی آمریکا مشخص است. اما پرسش مهم‌تر این است: نقشه و رویکرد متقابل آمریکا چیست؟!

*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: ولید فارِس مشاور سابق ترامپ در امور جهان عرب و دبیرکل کنونی گروه پارلمانی آتلانتیک
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۱ / معدل امتیاز: ۴٫۳

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=325765