شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با «فرانس ۲۴»: وارد مرحله جدیدی از کارزار مقاومت می‌شویم؛ رژیم در مقابل مردم دوام نمی‌آورد

- «اینکه رژیم از روی درماندگی تلاش می‌کند آنها را مرعوب کند، به صورت‌شان شلیک کند، اعدام کند، شکنجه کند، نشانه ثبات نیست بلکه نشانه ضعف است.»
-«سالگرد کشته شدن مهسا فقط یک روز برای یادبود است. اما روز بعد و روزهای پس از آن، ما وارد مرحله جدیدی از کارزار مقاومت و نافرمانی مدنی می‌شویم.»
-«آنچه مهم است این است که کشورهایی که همیشه مدعی آزادی و حقوق بشر هستند، نمی‌توانند از این حرکت حمایت نکنند. ما امروز به آنها برای همبستگی با مردم ایران نیاز داریم. دیگر بس است!  پس از چهل و چند سال، ما امیدواریم که جهان آزاد، ملت‌های دموکراتیک جهان، فراتر از حمایت کلامی، اقدامات لازم را برای کمک به ما با حمایت حداکثری انجام دهند.»
-«وقتی پول در دست رژیم باشد، مطمئناً به نفع مردم ایران یا برای بهبود وضعیت وخیم اقتصادی‌شان هزینه نخواهد شد بلکه خرج تقویت نیروهای نیابتی آنها در لبنان یا سوریه خواهد شد و حفظ سیستم سرکوب در داخل خواهد شد.»
-«واقعا غیر‌قابل درک است که چرا در شرایطی که بارها و بارها شاهد این واقعیت بوده‌اید که نمی‌توان به این رژیم اعتماد کرد، همچنا به حفظ وضعیت موجود کمک می‌شود؟ بجای این کار، به مردم ایران اعتماد و روی آنها سرمایه‌گذاری کنید. آنها آلترناتیو هستند، نه این رژیم.»

جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ برابر با ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۳


همزمان با سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد اسلامی، شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با «فرانس ۲۴» تأکید کرد اینکه رژیم ایران به مردم شلیک می‌کند یا دست به شکنجه و اعدام می‌زند نشانه ثبات نیست بلکه از ترس و نشانه ضعف آن است.

وی در این مصاحبه که پنجشنبه ۱۴ سپتامبر (۲۳ شهریور) انجام شد با اشاره به معامله پنهان دولت بایدن با ملاها تأکید کرد جمهوری اسلامی قابل اعتماد نیست و هرگونه معامله با آنها به نفع مردم ایران تمام نمی‌شود.

شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با برنامه «رو در رو) شبکه تلویزیونی «فرانس ۲۴»

-یک سال پیش در ایران، یک زن ۲۲ ساله به دلیل رعایت نکردن کامل حجاب اجباری در بازداشتگاه پلیس جان باخت. او مهسا امینی نام داشت و جان‌ باختن او موج بی‌سابقه‌ای از اعتراضات را برانگیخت و این گمان شکل گرفت که رژیم در تهران در واپسین روزهای خود بسر می‌برد. با این حال، پس از یک سرکوب وحشیانه، جمهوری اسلامی ماند و رئیس جمهورش به زودی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر خواهد کرد و رژیم با دولت بایدن به توافقی در زمینه مبادله زندانیان و دسترسی به وجوه مسدودشده دست یافته. مهمان ما در سال ۱۹۷۹ به دلیل موجهی مجبور به ترک ایران شد. پدرش، شاه فقید ایران، تازه سرنگون شده بود و او از آن زمان به یکی از اعضای سرسخت اپوزیسیونِ در تبعیدِ رژیم تبدیل شده. رضا پهلوی، پسر ارشد شاه فقید ایران، از واشنگتن به ما می‌پیوندد. بسیار از شما سپاسگزارم.

-از اینکه مهمان شما هستم، سپاسگزارم.

-یک سال پس از کشته شدن مهسا امینی و آغاز این موج اعتراضی بی‌سابقه، به نظر می‌رسد که ملاها پیروز شده‌اند. آیا ارزیابی شما نیز همین است؟

-ارزیابی من کاملاً برعکس است! این نشانه‌ ترس از مردم ایران است و اینکه رژیم از روی درماندگی تلاش می‌کند آنها را مرعوب کند، به صورت‌شان شلیک کند، اعدام کند، شکنجه کند، نشانه ثبات نیست بلکه نشانه ضعف است و ما هر روز شاهد شکاف‌های بیشتر و بیشتری در رژیم هستیم. بطور فزاینده ما نشانه‌هایی از نظامیان و نیروهای انتظامی در داخل ایران می‌بینیم که بیانگر همراهی آنان با مردم است.

فکر می‌کنم به زودی زمانی خواهد رسید که آنها نیز بطور کامل از رژیم جدا شوند و به مردم بپیوندند. اما در حال حاضر تمرکز ما بر جنبش و مقاومت کنونی است که هموطنان دلیر من در چهار گوشه ایران به وضوح در جریان آن قرار دارند.

به این ترتیب رژیم، مانند بسیاری دیگر از رژیم‌های تمامیت‌خواه که در تاریخ دیده‌ایم، ممکن است اندکی بیشتر دوام بیاورد، اما این نوع رژیم‌‌ها در نهایت محکوم به شکست و سقوط هستند و این همان چیزی است که ما به آن امید داریم، که هرچه زودتر، هم‌میهنان ما در مبارزه خود برای آزادی پیروز شوند.

– در آستانه نخستین سالگرد این رویداد، شاهد دستگیری افراد، اعضای خانواده مهسا امینی و دیگر کشته‌شدگانِ سرکوب‌ها هستیم. خواسته شما در نخستین سالگرد جان‌ باختن او چیست؟

-خُب، بدیهی است که از نظر تاکتیکی، می‌دانم که بسیاری از هموطنان من در داخل ایران تلاش می‌کنند تا جایی که می‌توانند در همه‌ جا پخش و گسترده شوند و این اعتراضات را در سراسر کشور انجام می‌دهند، به این دلیل واضح است که رژیم نتواند همه نیروهایش را یکجا متمرکز کند و نیروی انسانی کافی برای متوقف کردن و سرکوب خیزش‌های مختلف در داخل کشور نداشته باشد.

در سطح بین‌المللی هم از استرالیا گرفته تا اروپا تا کانادا، ایرانیان در بسیاری از شهرهای بزرگ در سالروز قتل مهسا و برای بزرگداشت او گرد هم می‌آیند. اما بیایید یک نکته را درک کنیم. این فقط یک روز برای یادبود است. اما روز بعد و روزهای پس از آن، ما وارد مرحله جدیدی از کارزار مقاومت و نافرمانی مدنی می‌شویم. با این حال، آنچه مهم است این است که کشورهایی که همیشه مدعی آزادی و حقوق بشر هستند، نمی‌توانند از این حرکت حمایت نکنند. ما امروز به آنها برای همبستگی با مردم ایران نیاز داریم. دیگر بس است!  پس از چهل و چند سال، ما امیدواریم که جهان آزاد، ملت‌های دموکراتیک جهان، فراتر از حمایت کلامی، اقدامات لازم را برای کمک به ما با حمایت حداکثری انجام دهند تا مردم ایران در عمل باور کنند که در این مبارزه تنها نیستند و دنیا به آنها اهمیت می‌دهد و از آنها حمایت خواهد کرد.

 

– در مورد کشور‌های غربی، بیایید از کشوری که شما اکنون از آنجا با ما صحبت می‌کنید، یعنی ایالات متحده صحبت کنیم. همانطور که گفتم، آمریکا و جمهوری اسلامی توافقی را منعقد کرده‌اند که بر اساس آن قرار است پنج شهروند آمریکایی که در ایران زندانی هستند با پنج ایرانی که در ایالات متحده زندانی‌ هستند، مبادله شوند. علاوه بر این، به جمهوری اسلامی اجازه دسترسی به شش میلیارد دلار از دارایی‌های ایران که در کره جنوبی بلوکه شده بود برای مصارف بشردوستانه داده خواهد شد. در حالی که این سالگرد فرا می‌رسد، واکنش شما به این معامله‌ی ایالات متحده با جمهوری اسلامی چیست؟

– ما دیدیم که اولین بار در زمان دولت اوباما چه اتفاقی افتاد.  یکی از نگرانی‌های اصلی ما در آن زمان با برجام اولیه، پول‌های آزادشده بود. چگونه قرار است کنترل شود؟ چگونه بفهمیم قرار است برای چه چیزی هزینه شود؟ و وقتی پول در دست رژیم باشد، مطمئناً به نفع مردم ایران یا برای بهبود وضعیت وخیم اقتصادی‌شان هزینه نخواهد شد بلکه خرج تقویت نیروهای نیابتی آنها در لبنان یا سوریه خواهد شد و هر چیزی که به حفظ سیستمی کمک کند که سرکوب را نیز در داخل کشور ادامه می‌دهد. در نهایت، فکر نمی‌کنم دادن آن پول در زمان برجام، چیزی جز انداختن نوعی طناب نجات برای رژیم بوده باشد. اینبار حتا بدتر شده است چرا که با این کار شما درواقع تلاش رژیم برای استفاده از گروگان‌ها به عنوان ابزار چانه‌زنی را با قیمت بسیار بیشتر از بار اول تأیید می‌کنید! پس شما اساسا به این مشروعیت بخشیده‌اید که گروگان گرفتن جایزه دارد!

به این ترتیب، چه کسی می‌تواند بگوید که آنها فردا بار دیگر این کار را تکرار نخواهند داد؟ و اگر تصمیم گرفته‌اید، با وجود همه اینها، به چنین معامله‌ای ادامه دهید، پس چرا فقط چند گروگان آزاد شدند؟ چرا بقیه آنها را آزاد نکردید؟ و در نهایت، از کجا می‌دانید و چگونه ادعا می‌کنید که واقعاً کنترل دارید که این پول آزادشده برای موارد بشردوستانه هزینه خواهد شد؟ اگر قصد شما کمک بشردوستانه است، چرا آن را به رژیم می‌دهید؟ چرا از طریق سازمان‌های غیردولتی و سایر نهادها آن را مستقیم در اختیار مردم ایران قرار نمی‌دهید؟

به این رژیم نباید اعتماد شود و اینبار هم من هیچ چیزی متفاوت از بار نخست نمی‌بینم، جز اینکه پیامی کاملاً اشتباه به ملّتی مخابره می‌شود که برای آزادی خود می‌جنگد و مبارزه می‌کند. این یک سیلی به صورت آنهاست. و همانطور که چند ساعت پیش در توئیت خود گفتم، مردم ایران فراموش نخواهند کرد چه کسانی در زمان مبارزه، در کنار آنها ایستادند و چه کسانی هیچ کمکی به آنها نکردند.

-آیا شما فکر می‌کنید دولت بایدن با این توافق، و  آنطور که می‌شنویم شاید مذاکره برای یک توافق هسته‌ای جدید، در حال خیانت به مردم ایران است؟

-ما آنچه را می‌بینیم که این دولت دارد انجام می‌دهد. اما خوشحالم بگویم که حداقل در سطح قانونگذاری این کشور، امروز نمایندگان کنگره «قانون مهسا» را  تصویب و با اکثریت آرا از آن حمایت کردند. و من حداقل از نمایندگان کنگره به خاطر انجام این کار تشکر می‌کنم و امیدوارم در سنا نیز تصویب شود.

اینها نشان‌دهنده این است که قانونگذاران در این کشور در سمت درست معادله ایستاده‌‌اند و دارند گام‌هایی بر می‌دارند و ما نباید خود را به کاخ سفید و اقدامات آن محدود کنیم چرا که زندگی ادامه دارد و دولت‌ها تغییر می‌کنند و در نهایت، این افکار عمومی در ایالات متحده و همچنین در اروپا و جاهای دیگر هستند که باید به دولت‌های خود فشار بیاورند که ایرانیان انتظار حمایت چندحزبی یا دوحزبی از آرمان‌‌شان برای آزادی دارند. اگر آمریکا ادعا می کند که سرزمین آزاد‌ی‌هاست و مجسمه آزادی برایش بنا کرده و همیشه مدعی است که پرچمدار آزادی و دموکراسی در سراسر جهان است، خب، اکنون زمان آن است که در واقعیت آن را ثابت کند و نه فقط در حرف.

-آیا فکر می‌کنید در حال حاضر مذاکره در مورد مسائل اتمی در حال انجام است؟

-بدیهی است که این دولت دوباره تلاش می‌کند تا برجام و نسخه شماره ۲ آن را احیا کند. اما نمی‌دانم رژیم ایران با توجه به سطح غنی‌سازی که به آن رسیده، آیا واقعاً دغدغه دستیابی به نوعی معامله را دارد یا نه! برای رسیدن به چنین معامله‌ای خیلی دیر شده است.

مشکل کنونی تلاش برای دستیابی به یک معامله با رژیمی نیست که به هیچ وجه قابل اعتماد نیست بلکه مشکل انگشتی است که روی ماشه است. این در ذات و ماهیت این هیولا است و اگر هیولا را از بین ببرید، هر مشکلی، از جمله تهدید‌های هسته‌ای نیز از بین می‌رود.

واقعا غیر‌قابل درک است که چرا در شرایطی که بارها و بارها شاهد این واقعیت بوده‌اید که نمی‌توان به این رژیم اعتماد کرد، همچنا به حفظ وضعیت موجود کمک می‌شود؟ بجای این کار، به مردم ایران اعتماد و روی آنها سرمایه‌گذاری کنید. آنها آلترناتیو هستند، نه این رژیم.

-در ماه فوریه، شما در دانشگاه «جُرج تاون» با فعالانی مثل مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و حامد اسماعیلیون روی صحنه رفتید و وعده تشکیل یک جبهه متحد از مخالفان را دادید. آن را همبستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران نامیدند. من از فعل گذشته استفاده می‌کنم زیرا این گروه فقط چند هفته دوام داشت. برخی از اعضا شما را مقصر این شکست معرفی کرده‌اند. چرا شکست خورد؟ آیا شما مسئول آن هستید؟

– اول از همه، فکر می‌کنم مرا به خاطر اینکه خواهان شفافیت و مشارکت بیشتر بودم، مقصر می‌دانند! این نکته‌ای است که من در بحث‌های داخلی‌ به آن اشاره کرده بودم. و متأسفانه افراد حاضر در گروه اجازه ندادند ما آن را گسترده‌تر کنیم و پلتفرم متوازن‌تری داشته باشیم.  من به آنها هشدار داده بودم که اگر چنین اتفاقی بیفتد، ما مسیرهای موازی خواهیم داشت و دیگران به دنبال انجام ابتکارات دیگری خواهند رفت.

اما من می‌خواهم توجه شما را  بیش از این مسائل، به آنچه امروز در داخل ایران می‌گذرد، جلب کنم: یعنی در میان مردم ایران، در مراکز دانشگاهی، روشنفکران، حتا سازمان‌های سیاسی که ممکن است قابل مشاهده نباشند، اما زیرزمینی فعالیت می‌کنند.

قطعاً خواستی برای اتحاد و همکاری در داخل وجود دارد. در خارج نیز شروع شده و مانند هر چیز دیگری، شما باید بازیکنان مناسب‌تری  برای ایفای یک نقش خاص پیدا کنید. دعوت به اتحاد سر جای خود است. اصول منشور سر جایش است. در مصاحبه‌ای با یک رسانه‌ی ایرانی به این موضوع اشاره کردم که ببینید، ممکن است شما یک تئاتر داشته باشید؛ نمایشنامه ثابت می‌ماند ولی ممکن است بازیگران آن تغییر کنند، بدون اینکه نمایشنامه و داستان تغییر کند. بنابراین در نهایت خواهیم دید که کدام بازیگران توانایی بیشتری برای پیمودن این مسیر دارند آنهم تا زمانی که بجای انحصار، به گسترش و فراگیر بودن تمایل داشته باشند. اینگونه باید به آن داستان نگاه کنیم و من بجای انحصار بر فراگیر بودن اصرار داشتم.

-آخرین پرسش اینکه هدف شما چیست؟ بازگشت به رژیم دوران پدرتان؟ آیا خود را ولیعهدی در انتظار می‌بینید یا اینکه یک تغییر رژیمِ کاملاً متفاوتی را در نظر دارید و برای کشورتان از آن دفاع می‌کنید؟

-همه کسانی که مرا می‌شناسند و کتاب‌هایم را خوانده‌اند و در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های مختلف به حرف‌های من گوش داده‌اند، به خوبی می‌دانند که تنها رسالتی که برای خودم قائل هستم این است که بتوانم به هموطنانم کمک کنم که مرحله گذار را پشت سر بگذارند تا در نهایت بتوانند رای خود را در یک رفراندوم ملّی به صندوق بیندازند.

من معتقدم که پس از سقوط رژیم، با یک دوره گذار مواجه خواهیم شد که بدیهی است یک دولت موقت باید امور کشور را مدیریت کند، اما در عین حال زمینه را برای انتخابات نمایندگان مردم در مجلس مؤسسان فراهم نماید. درواقع در چنین مجلسی می‌بایست در مورد تمام جوانب اینکه مایلیم چه نوع سیستم و قانون اساسی برای آینده داشته باشیم، گفتگو کرد.

در نهایت، این روند به یک نتیجه دموکراتیک منتهی خواهد شد که در آن مردم ایران رأی خود را به صندوق می‌اندازند و در اکثریت خود تصمیم می‌گیرند که چه می‌خواهند. تا آنجا که به من مرتبط است، این همیشه تنها هدف من بوده و همیشه گفته‌ام که آن روز ماموریت من به پایان خواهد رسید. من به دنبال هیچ پست یا جایگاهی نیستم. فقط می‌خواهم و می‌توانم به این روند کمک کنم.  معتقدم که در این مسیر اعتماد بسیاری از هموطنانم را بعد از ۴۴ سال دارم که درک می‌کنند این تنها دیدگاه من است و چیزی فراتر از آن نیست.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲۳ / معدل امتیاز: ۴٫۳

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=330630