مزدوران صادراتی یا اپوزیسیون صادراتی چه مشخصاتی می‌توانند داشته باشند؟

پنج شنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ برابر با ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳


احسان تاری نیا – مزدور کیست؟ مزدور یا سرباز اجیرشده به نیروی نظامی یا شبه‌نظامی گفته می‌شود که بدون انگیزه‌های ملی یا ایدئولوژیک و فقط در برابر دریافت دستمزد به صورت پیمانکار جنگی یا جاسوسی برای اجرای عملیات خاص عمل می‌کند. اگر چندین سال قبل با عبارت «مزدور صادراتی» روبرو می‌شدیم، شاید این گمان به ذهن خطور می‌کرد که منفی‌نگریِ ما باعث شده تا بخشی از مخالفین راستین جمهوری اسلامی در مظان اتهام‌های بی‌پایه و اساس قرار بگیرند و یا شاید هم فکر می‌کردیم که صدور مزدور، یک فرآیند و عملیاتِ محیرالعقول و پیچیده است که از عهده رژیم اشغالگر آخوندی بر نمی‌آید. اما حال دیگر آشکار شده که رژیم اشغالگر آخوندی شدیداً مشغولِ طراحیِ اپوزیسیون‌ها و مخالف‌های موازی و جعلی است تا بتواند از هر راه و به هر روشی، سرنگونی و فروپاشیِ خود را به تأخیر بیاندازد و چند صباحی زمان بخرد. اما باید دید که این مزدورهای صادراتی چگونه کار می‌کنند.

 

ماجرا از اینجا آغاز می‌شود که یک مزدورِ خودفروخته، ترجیحاً بر اساس گذشته و سابقه و یا با ظاهر و شکل و شمایل فریبنده برای این کار اجیر می‌شود و با چند انتقادِ «کج دار و مریز» که نَه سیخ بسوزد، نَه کباب و یا انتقادهای تند و تیز ، خودش را وارد جمع‌های اپوزیسیون و مخالفین می‌کند و سعی می‌کند با کمک بازوهای رسانه‌ای رژیم اشغالگر آخوندی و ترفندهای عوام‌فریبانه، خودش را کم‌کم به عنوان یک چهره شناخته‌شده مستقل و مخالف رژیم آخوندی مطرح کند. باید دقت داشت که مزدوران در پوشش اپوزیسیون‌های موازی، جعلی و صادراتی، همانطور که از اسمشان پیداست، مأموریتِ خاصِ خودشان را دارند و نباید از این جماعت انتظار داشت که از همان ابتدا مثل یک بسیجیِ دهن‌گشاد، علناً از تمامیت جمهوری اسلامی حمایت و مخالفین رژیم را به بازداشت و شکنجه تهدید کنند، هرچند اگر هویت و گذشته بعضی از این مزدوران را موشکافی کنید، ممکن است سابقه آدم‌کشی، اسیدپاشی و عضویت در نهادهای سرکوب هم داشته باشند اما شرایط اقتضاء می‌کند که فعلاً گذشته خودشان را کنار بگذارند و در قالب یک هویت و رنگ و لباس جدید، به عنوان اپوزیسیون و مخالف رژیم معرفی شوند.

در مرحله بعدی، این مزدورانِ اپوزیسیون‌نما با استفاده از چند روش و راهکار مختلف سعی می‌کنند تا فعالیت‌های اپوزیسیون‌ها، اشخاص و گروه‌های فعال را در سایه قرار بدهند:

۱. تزریق ایدئولوژی‌های پوسیده و گندیده و نکبت‌بار و خانمان‌سوز جمهوری تروریستی اسلامی به بدنه اپوزیسیون: آمریکاستیزی، اسرائیل‌ستیزی، بهایی‌ستیزی، پادشاهی‌ستیزی، مشروطه‌ستیزی، اپوزیسیون‌ستیزی… و توجیهِ جنگ‌طلبی و صدور تروریسم در منطقه و حماسه‌سرایی در مورد حماقت‌های سپاه تروریستی پاسداران و انتقاد از تحریم‌های بین‌المللی و حمایت از تغییرات آهسته و آرام و تدریجی و پله‌پله، حمایت از کارزار‌های انتخاباتی، حمایت از اصلاحات و مخالفت با سرنگونی، مخالفت با تحریم‌ها علیه ایران، همه و همه از ایدئولوژی‌ها و تفکراتی هستند که مزدورهای صادراتی سعی می‌کنند بین مخالفین رژیم تروریستی آخوندی تبلیغ و ترویج کنند تا بتوانند مردم ایران را طبق روالِ ۴۴ سال گذشته فریب بدهند، غارت کنند و بکشند. این ایدئولوژی‌ها همه نَه مستقیماً در حمایت از رژیم اشغالگر آخوندی، بلکه معمولاً در پوشش «وطن‌پرستی» و «حمایت از مردم ایران» و «جلوگیری از تجزیه ایران» و «دفاع از تمامیت ارضی» و «جلوگیری از دخالت بیگانگان» و «حمایت از پیشرفت علمی» و «دفاع از مظلوم» و «عرب‌ستیزی» و «حمایت از اصلاح‌طلبان» و توجیهات و نظرات متناقض و تماماً خوددرآوردی و اغلب با رنگ و لعاب مظلوم‌نمایی به مخاطبین خورانده می‌شوند. مثلاً دیده می‌شود عده‌ای که در ظاهر در لباس مخالف یا اپوزیسیون خودنمایی می‌کنند، به صورت مستمر و خیلی منظم و هماهنگ و سیستماتیک، مشغول تبلیغات علیه دولت‌های آمریکا و اسرائیل هستند، در صورتی که به وضوح دیده می‌شود که یک درصد از این زمان را هم صرفِ اطلاع‌رسانی و روشنگری در مورد ماهیت و جنایات جمهوری تروریستی اسلامی نمی‌کنند و هرگاه هم با انتقاد و افشاگری مواجه می‌شوند، مخالفین را به همدستی با دولت‌های آمریکا، اسرائیل، عربستان، امارات متحده، انگلیس، سلطنت‌طلب‌ها، بهایی‌ها… و دریافت پول متهم می‌کنند. عده‌ای آزمایش‌های موشکی سپاه پاسداران در پوششِ پرتاب ماهواره را «دستاورد علمی‌ مردم ایران» جا می‌زنند و تلاش می‌کنند تا مخالفین و منتقدینِ این اقدام را در مقابل مردم ایران قرار دهند. یا مثلاً وقتی سپاه تروریستی پاسداران با احزاب کُردی درگیر می‌شود، عده‌ای تلاش می‌کنند که ذهن مردم ایران را با دوراهی و بن‌بستِ «یا حامی‌ نیروهای مظلومِ سپاه پاسداران هستی و یا تروریست و تجزیه‌طلب!» روبرو کنند و آنها رو وادار به انتخاب کنند. یا مثلاً مشاهده می‌شود که بعد از کشته شدن یکی از مهره‌های اصلی نظام قاسم سلیمانی، این تروریستِ بین‌المللی و عامل اصلی کشتار و قتل‌ عام هزاران نفر از مردم بی‌گناه ایران و سوریه و عراق و افغانستان و سایر کشورها در سراسر دنیا را به عنوان یک «قهرمان ملی و تاریخی» معرفی می‌کنند تا با سوء استفاده از تمایلات عوام، مردم را وارد دسته‌های سینه‌زنی کنند و گرایش به آمریکاستیزی را در دل مردم شعله‌ور کنند و برای جنایاتِ بعدی خودشان خوراک تهیه کنند. تلاش شبانه‌روزی برای لغو تحریم‌ها و مشارکت در سیرک «تحریم دارو» با چاشنیِ موج‌سواریِ احساسی و با نقاب «حمایت از مردم ایران» هم در سال‌های اخیر، پایه ثابت فعالیت‌ این مزدوران اپوزیسیون‌نما بوده است.

معمولاً هم توجیهات و تفاسیر ناشیانه و نخ‌نما و مضحکی را در این موارد ارائه می‌دهند که اتفاقاً همین تفاسیر نشان‌دهنده دست‌های سیاه و سناریوسازی‌های دروغین رژیم تروریستی آخوندیست.  اپوزیسیون‌های جعلی و صادراتی، خودشان به خوبی می‌دانند که عامل بدبختی و فلاکت و قتل و غارت مردم ایران در ۴۴ سال گذشته، چیزی جز جمهوری اسلامی و ایدئولوژی‌های گندیده نبوده و نیست و همین ایدئولوژی‌هاست که امروز رژیم آخوندی را با بن‌بست کامل مواجه کرده و به همین خاطر سعی می‌کنند تا با تزریقِ همین ایدئولوژی‌ها، علاوه بر حمایتِ با چراغ‌ خاموش از جمهوری اسلامی در لباسِ یک مخالفِ مستقل و آزاداندیش، اپوزیسیون را در ادامه کار با مشکل مواجه کنند. البته همیشه بعد از خروارها آمریکاستیزی و تروریست‌پرستی و ماله‌کشی، منتظر یک انتقادِ آبکی و بی‌مایه و کج دار و مریز و دوسویه از جمهوری تروریستی اسلامی هم از سوی این مزدوران باشید، اما بعد از همین انتقاد هم منتظر باشید تا مجدداً ایدئولوژی‌ها و سناریوها و پروژه‌های تبلیغاتی و امنیتی و اطلاعاتی رژیم آخوندی را دوچندان به خوردِ شما بدهند.

در اعتراضات جدید به خاطر قتل حکومتی مهسا امینی توسط گشت کشتار جمهوری اسلامی، همین مزدوران اپوزیسیون‌نما و دروغین به دو نیت خود را در جمع‌های مخالفین و معترضین جای دادند.
نیت اول: که با خیزش سراسری به یکباره ترس زیادی به همین مزدوران وارد شد که نکند سرنگونی نظام نزدیک باشد، پس سریعا و بدون مکث خود را در تجمعات ظاهر و حتی گاه به تکاپو افتادند و در رادیو و تلویزیون و جراید مصاحبه‌های انتقادی بر علیه نبود حقوق بشر در ایران ارائه کردند، که اعتباری خریده یا پرونده گذشته خود را پاکسازی کنند، اگر نگاهی به گذشته همین افراد کنیم می‌بینیم که اینان همان‌هایی هستند که زمان انتخابات طرفدار روحانی و اصلاح‌طلب‌ها بودند و در همین اروپا ایرانیان را دعوت به رای دادند می‌کردند و یا در گروه‌های اینترنتی‌شان ساعات و زمان ورود نمایندگان کنسولگری رژیم تروریسیتی آخوندی را اعلام می‌کردند.
نیت دوم: انجام ماموریت‌های محوله بود که با ورود به گروه‌های مخالفین سعی به تفرقه‌اندازی بین اتحاد‌های در حال شکل‌گیری و اعلام شده توسط مخالفین نظام آخوندی داشتند، نمونه این را هم به دفعات با چشم خود دیدیم که چگونه همین مزدوران در قالب مخالف گاه مجاهدین خلق و تجزیه‌طلب‌ها را با سیاست وارد تجمعات می‌کردند و با شعار نخ‌نمای «این اعتراضات برای مردم ایران است و همه باید حضور داشته باشند» باعث جنگ و تفرقه میان اتحاد شکل گرفته در تجمعات می‌شدند.

٢. لجن‌پراکنی و اتهام‌زنی و پرونده‌سازی علیه فعالین اپوزیسیون: از آنجا که این مزدوران اپوزیسیون‌نما، بعضاً آن وقاحتِ آشنا و مشهورِ اصلاح‌طلبانِ قاتل و غارتگر رژیم تروریستی آخوندی در رگ‌هایشان جریان دارد، همین که احساس کنند که یک مقدار مورد پذیرش و توجه قرار گرفته‌اند، به سرعت وارد مرحله بعدی مأموریت خودشان می‌شوند و نَه تنها خودشان را اپوزیسیونِ واقعی معرفی می‌کنند، بلکه به تمامی‌مخالفین جمهوری اشغالگر اسلامی و فعالین اپوزیسیون هم برچسب «جعلی» می‌زنند و سعی می‌کنند تا علیه شخصیت‌های شناخته‌شده و مؤثر اپوزیسیون، دروغ‌پراکنی و پرونده‌سازی کنند. البته هدف اصلی مأموریت برخی از این مزدورانِ اپوزیسیون‌نما دقیقاً در همین مرحله تحقق پیدا می‌کند و به همین خاطر ممکن است برای موفقیت بیشتر، حتی مورد اول را هم نادیده بگیرند و یک راست روی همین مرحله سرمایه‌گذاری کنند که مطمئناً لازمه‌اش این است که قبلش کمتر بند را آب داده باشند. اتهاماتی هم که این خودفروختگان معمولاً متوجه فعالین اپوزیسیون می‌کنند، حول همان اتهاماتِ قدیمی‌ و نخ‌نمای «تجزیه‌طلبی» و «جنگ‌طلبی» و «دریافت پول از دولت‌های خارجی» و «آدم‌فروش سفارت جمهوری اسلامی» خلاصه می‌شود که برای گمراهی ذهن عوام از آن استفاده ابزاری می‌کنند. البته باید توجه کرد که هر یک از این مزدورهای صادراتی تاریخ مصرف خاصی دارند و باید بعد از اتمام ماموریت به دامن خامنه‌ای ضحاک برگردند.

معمولا این مزدوران صادراتی خود را در سه دسته مهاجر، پناهنده و دانشجوها مخفی می‌کنند و بعد از اجرای ماموریت بدون نگرانی از شناخته شدن منتظر دیپورت یا دریافت بلیت از طرف رژیم خواهند بود.

کم‌اعتبارترین تاریخ مصرف در این مزدوارن در دسته‌های دانشجویی مخفی شده‌اند و به دو هدف کسب علم برای پایداری نظام و ایجاد تفرقه و تاسیس گروه‌ها و انجمن‌های پوششی اجیر شده‌اند که بعد از اتمام تحصیل در صورت شناسایی نشدن با برگشت به کشور در وزارتخانه‌ها سریعا مشغول به کار خواهند شد که معمولا شعارشان خدمت به «ایران اسلامی» است.

دسته دوم دارای تاریخ مصرف بیشتری هستند یعنی در گروه‌های مهاجرین کار، ازدواج یا سرمایه‌گذاری خود را کاملا مخفی کرده‌اند، این دسته تا حدی خطرناک و مرگبار هستند، چون از لحاظ مالی گروه‌های اول و سوم را پشتیبانی می‌کنند و معمولا با چهره بی‌طرفی و بی‌تفاوتی خود را غرق در روزمرگی و تجارت نشان می‌دهند.

دسته سوم با تاریخ انقضای طولانی خطرناک‌ترین مزدوران صادراتی هستند که با ارائه کیس‌های پناهندگی سیاسی دروغین و داشتن اقامت دائم به صورت فردی و علنی به اپوزیسیون و مخالفین و چهره‌های تاثیرگذار می‌تازند، که شناسایی آنان برای دولت‌های اروپایی و غربی نیز بسیار سخت و دشوار است، چون معمولا این موجودات بی‌وجود با توجه به دوره‌هایی احتمالی که دیده‌اند، به خوبی می‌توانند رنگ عوض کنند، در پوشش یک مخالف اپوزیسیون‌نما به مخالفین واقعی رژیم می‌تازند و به آنها برچسب سلطنت‌طلب، منافق، تجزیه‌طلب می‌زنند یا حتی آشکارا همسان‌پنداری کرده و برچسب جاسوس رژیم را به مخالفین واقعی می‌چسیانند، و در هر گروهی با ساز آن گروه آهنگ می‌نوازند. این افراد معمولا خود را آدمی‌ جسور و افشاگر جا می‌زنند و با فحاشی و هتاکی و هوچیگری به سادگی ذهنیت عوام را نسبت به اشخاص تاثیرپذیر تغییر می‌دهند.

٣. تزریق شک و ترس و نا‌امیدی به توده‌های مردم: نتیجه‌ای که اساساً رژیم تروریستی آخوندی از ایجاد تیم‌های تک‌نفره و یا گروهی اپوزیسیون‌های موازی و جعلی به دنبالش است اینست که از یکطرف فعالیت‌های اپوزیسیون را با مشکل مواجه کند و بین فعالین اپوزیسیون دودستگی و اختلاف ایجاد کند و اپوزیسیون را دچار اصطکاک و فرسایش کند و از طرف دیگر و از همه مهمتر اینکه بتواند نوعی شک و تردید و بی‌انگیزگی در مردم برای مبارزه با جمهوری تروریستی اسلامی به وجود بیاورد و مردم را نسبت به مخالفین رژیم آخوندی بدبین و نسبت به ادامه راه ناامید کند تا از این طریق بتواند برای بقای رژیم تروریستی زمان بخرد. حتی دیده می‌شود که همین اپوزیسیون‌های جعلی و صادراتی گاهاً به بنگاه‌های تبلیغاتی نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی و سپاه تروریستی پاسداران تبدیل می‌شوند و در مورد قدرت این نهادها قصه‌بافی و افسانه‌سرایی می‌کنند و چنین القاء می‌کنند که انقلابی در ایران رخ نخواهد داد و باید با همین اصلاح‌طلبانِ  قاتل و دزد و غارتگر سوخت و ساخت و هر هزینه‌ای هم که از سوی مردم ایران برای مبارزه با این رژیم پرداخت شود، بی‌ثمر و بادِ هواست. نمونه جدید این تزریق شک را می‌توانیم در دو موضوع اخیر ببینیم. یکی بدنام کردن و زیر سوال بردن فعالیت‌های شاهزاده پهلوی در شبکه‌های اجتماعی  و دیگری حضور جلاد بزرگ ابراهیم رئیسی و هیئت تروریستی همراه وی در نیویورک و سخنرانی در صحن سازمان ملل که به جوک بیشتر شبیه بود تا اقتدار ملی، و همین مزدوران در شبکه‌های اجتماعی کمپین تمسخرآمیزی را به راه‌ انداخته‌اند که با تمسخر و کنایه به اپوزیسیون خارج این امر را القاء می‌کنند که حالا نوبت شماست به خیابان‌ها رفته و ایجاد ناامنی کنید با شعار «هموطن نیویورک نشین بپا خیز!»  آنها ادعا می‌کنند حالا که رئیسی در نیویورک است به خیابان‌ها بروید و خیابان‌های نیویورک را بر روی رفت آمد ببندید و نیویورک را برای رئیسی ناامن کنید و مخالفت خود را به حضور نمایندگان جمهوری اسلامی در سازمان ملل نشان دهید و با ایجاد شک و ناامیدی بین مخالفین اینگونه تفسیر می‌کنند، دیدید که دست غرب و جمهوری اسلامی در یک کاسه است یا دیدید اینهمه خون که در اعتراضات اخیر در ایران ریخته شد بیهوده بود و امثال اینگونه خزعبلات و با ایجاد نا امیدی در دل اپوزیسیون به بهترین نحو ممکن ماموریت خود را انجام می‌دهند.

چند مثال از فعالیت‌های این اپوزیسیون‌های صادراتی برای تشخیص عاقلانه‌تر از مخالفین واقعی:
– این اپوزیسیون‌ها چه در حالت فردی چه به روش گروهی باید مراقب رفتارشان هم باشند که نکند یک وقتی به عنوان مهره سوخته شناسایی شوند و سریعاً توسط خود همکارانشان حذف شوند، برای همین در قالب اپوزیسیون پوششی معمولا مخالفت خود را خفیف و در حد فعالیت‌های تعریف شده قبلی توسط رژیم محدود می‌کنند، مانند: وقتی که همه مردم چه در داخل چه در خارج در خیابان‌ها در حال اعتراض و شعار دادن هستند، این افراد یا گروه مشغول برگزاری مراسم یادبود و شمع روشن کردن می‌شوند و نوحه‌سرایی می‌کنند و برای جلب و فریب افکار عمومی‌ بیانیه‌ای کج دار و مریز و کاملا با رنگ و بوی اصلاح‌طلبانه صادر می‌کنند.
– یا اینکه برای بی‌احترامی‌ به خون کشته‌شدگان و جانباختگان و مغزشوئی، در یک بار یا دیسکو یا نایت کلاب برنامه‌های اعتراضی با نام «هنر اعتراض» با پخش دی جی و موزیک همراه رقص برگزار می‌کنند و به ریش اپوزیسیون‌ واقعی و مردم ساده‌باور می‌خندند، یا با دستکاری شعار‌  «Woman Live Freedom» برای تبلیغات در برنامه‌های نایت کلاب به تخریب  انقلاب مردم می‌پردازند.
– یا اینکه برای سوء استفاده از روحیه خسته و ناراحت مخالفین رژیم دست به تبلیغات روانی و احساسی می‌زنند که مثلا دیگر خسته شده‌ایم و باید کمی‌ هم به زندگی و خوشحالی خودمان برسیم و با وجود داغداری خانواده‌های کشته‌شدگان و خشم عمومی‌ به بهانه‌های مختلف به دنبال گمراه کردن مردم از اعتراضات هستند مانند: پیشنهاد تماشای بازی فوتبال ملی یا بازی پرسپولیس در برابر رونالدو یا برگزاری جشن‌های به اصطلاح اعتراضی.
– یا اینکه شما را به شرکت نکردن در اعتراضات تشویق میکنند و شما را با این جملات می‌ترسانند که اگر در این سبک از اعتراضات شرکت کنید دیگر نمی‌توانید به ایران برگردید، این رژیم که رفتنی نیست، باید مراقب باشید، جان خانواده‌های‌تان در ایران به خطر می‌افتد. یا اینکه شما که سیاسی نیستید و در خارج کشور در آرامش و آزادی زندگی می‌کنید به شما چه مربوط که در ایران چه می‌گذرد به فکر خودت و خانواده‌ات باش، مردم ایران خودشان باید کاری بکنند، اگر اتفاقی نمی‌افتد یعنی که همه با رژیم موافقند پس به ما چه، ما بی‌طرف هستیم و داخل سیاست نمی‌شویم.
– یا اینکه به مقامات خارجی اطلاعات غلط و اشتباه می‌دهند و قصد تحریف وقایع را دارند و معمولا سعی می‌کنند که در محدوده فعالیت‌هایشان که قبلا آن را برای خود به مکان امنی برای جولان دادن عوامل و سپاه و آقازاده‌ها تبدیل کرده‌اند قلمرو تعیین کنند و با شاخ و شانه کشیدن برای دیگر اپوزیسیون‌ها یا مخالفین نمی‌گذارند در این مکان‌ها برنامه اعتراضی برگزار شود و اطلاعات غلط و دروغین به مقامات آن کشور در مورد اپوزیسیون‌های واقعی مخابره می‌کنند.
– یا اینکه در قالب مخالف، گروه یا تشکلی را که در حال فعالیت است می‌کوبند و ساز مخالف می‌زنند که چرا باید این گروه مسئول این اعتراضات باشد، و سعی در بدنام کردن گروه یا افرادی می‌کنند که در سابقه خود کارنامه درخشانی برای برگزاری مراسم و برنامه‌ها داشته است، و برای شناسایی دقیق این افراد فقط لازم است که از آنها بپرسید اگر این گروه انجام ندهد آیا شما حاضرید کاری بکنید، سریعا شروع خواهد کرد به آسمان و ریسمان بافتن که نه این کار من نیست اما نباید این گروه هم باشد! در حقیقت فقط با کمی‌ دقت متوجه خواهید شد این اشخاص تمام سعی‌شان بر انجام نگرفتن اعتراضات است و با گرفتن قیافه موجه به خودشان به دنبال فریب شما و شستشوی مغزی شما هستند، فقط لازم است کمی‌ در مورد گذشته این افراد تحقیق کنید؛ به وضوح برای شما نیت این افراد آشکار خواهد شد.
– هر انسان آزاداندیشی به خوبی می‌تواند ضدایرانی‌هایی را که در پایگاه‌های بسیج و سپاه دوره‌های تخریبی و آتش به اختیاری را به خوبی یاد گرفته‌اند و با توهین و تهدید و استفاده از فحش‌های رکیک ناموسی به اپوزیسیون‌ها می‌تازند شناسایی کند. این افراد معمولا در قالب پوششی ضد جمهوری اسلامی بر افراد تاثیرگذار تاخته و با تخریب و تهمت و دروغ سعی به فریب مخاطبان می‌کنند و با هوچیگری و استفاده از کلمات و جملات کلیدی همچون جاسوس یا منافق سعی بر تخریب مخالفین و اپوزیسیون‌های فعال می‌کنند و معمولا ادعا دارند که با هیچیک از اپوزیسیون‌ها موافق نیستند و به تنهایی مبارزه می‌کنند و یا حتا برای بدنام کردن یک اپوزیسیون خاص خود را طرفدار آن اپوزیسیون نیز جا می‌زنند، مانند طرفداران دروغین پادشاهی یا مشروطه که در حال توهین، تهمت و فحاشی به دیگر مخالفین هستند و هدفی جز بدنام کردن طرفداران واقعی این گروه ندارند.

مراقب باشید هر یک از این گزینه‌ها قرار است نسبت به آنچه دور و بر شما می‌گذرد فقط شما را آگاه کند و دلیلی بر صد درصدی بودن آن نیست، گاهی آدم‌های احمق و نادان و «خاله خرسه» هم هستند که به اشتباه رفتارهای ناشیانه‌ای انجام می‌دهند که ممکن است با مزدوران صادراتی اشتباه گرفته شوند.

البته هدف این نوشتار این نیست که از فردا راه بیفتیم و به هر کس که عقیده‌ای مخالف عقیده ما داشت، برچسب «مزدور صادارتی یا اپوزیسیون صادراتی» بزنیم، اما باید ذره‌ای (باز هم تأکید می‌کنم که فقط ذره‌ای) هوشیار بود و در صداقت‌سنجی و برخورد با افرادی که به هر نحو، خودشان را مبارز مستقل و آزاداندیش جا می‌زنند و سعی دارند که از نام و اعتبار و خونِ مردم معترض ایران در جهت حفظ و بقای رژیم تروریستی آخوندی سوء استفاده کنند، نهایت دقت را به عمل آورد و این مزدوران را بایکوت کرد و از آنها فاصله گرفت و در مورد آنان اطلاع‌رسانی کرد.

*احسان تاری نیا روانشناس بالینی، مترجم رسمی و سردبیر پایگاه خبری «لوکزامبورگ چه خبر» است. این نوشته برای اولین بار در ۱۸ ژوئیه ۲۰۰۹ نوشته و منتشر شد و بر اساس رویداد‌ها و خیزش‌های بعدی به‌روز شده است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲۸ / معدل امتیاز: ۳٫۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=331309