علی اصغر حقدار – جنگی که از هفت اکتبر میان حماس و اسرائیل شروع شد، اکنون در حال «آتشبس» قرار دارد؛ آتشبسی موقت و شکننده که برای تبادل گروگانها با زندانیان حماس و برخی کمکهای بشردوستانه تعیین شده است؛ با این حال، هم ارتش اسرائیل و هم گروه حماس اعلام کردهاند که بعداز اتمام چهار روز آتش بس، جنگ را ادامه خواهند داد. به نظر میرسد که این جنگ به این زودیها تمام نخواهد شد.
شروع جنگ حماس و اسرائیل، واکنشهای متعددی را از سوی سازمان ملل متحد، دولتها و افکار عمومی در پی داشت؛ دولتها، گروههای مردمنهاد و… در سرتاسر جهان با موضعگیری علیه طرفین درگیر در جنگ، با اظهارات دیپلماتیک و انجام تظاهرات عمومی، هم خواستار توقف جنگ شدهاند و هم از رفتارهای جنگی دوطرف به انتقاد برخاستهاند. در این میان، چندین بار اسم جمهوری اسلامی در راستای کمکهای نطامی و لجستیک و تبلیغاتی به حماس، در رسانههای همگانی به میان آمده است. عدهای از شخصیتهای اجرایی و سیاسی کشورهای مختلف، با اشاره به مواضع ضداسرائیلی جمهوری اسلامی، از مشارکت جدی و همهجانبه «ایران» در جنگ حماس علیه اسرائیل سخن گفتند. بر این اساس، بخشهای تندرو و جنگطلب دولتها و گروههای سیاسی، خواهان حمله نظامی اسرائیل و متحدانش به ایران شدهاند.
برخوردها و اظهارات ضدایرانی و غیرمدنی جنگافروزان در حمله نطامی به ایران، در میان بخش محدودی از مخالفان جمهوری اسلامی هم بیان شد؛ طرفه آنکه بخشهای چپگرای سنتی که همیشه در مواضع ضدامپرالیستی و فلسطینگرا کوشا هستند، در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند و خواهان پایان جنگ ارتش اسرائیل شدند.
آنچه در رابطه با جنگ حماس و اسرائیل برای ایرانیان اهمیت و اولویت دارد، بیارتباطی این جنگ برای مخالفان میهندوست و مدنی جمهوری اسلامی با ایران است که با این حکومت مقابله و مبارزه میکنند. تغییر و تبدیل مبارزه و مخالفت با جمهوری اسلامی به کشاندن جنگ به ایران، درواقع ایرانستیزی و اقدامات ضدمیهنی را در خود جای داده است؛ رفتاری که در ابراز و اصرار آن، افراد و گروههای ضدایرانی از مرتبطان پیدا و پنهان تجزیهطلبی و از بین بردن سرزمین ایران و ایرانی قرار دارند. بیتردید هرگونه مخالفت و مقابله با جمهوری اسلامی، برای ماندگاری ایران و آزادی و امنیت ایرانی بوده و بدون ماندگاری سرزمینی ایران با حدود پذیرفته شده دیپلماتیک- جغرافیایی، مدنیت و آزادیخواهی وطنپرستانه، معنایی ندارد.
در وضعیت جنگی منطقه و شرایط نامتعارف و شکننده اقتصادی- سیاسی و اجتماعی ایران، تحمیل جنگی دیگر بر کشور و کشاندن ایران به میدان جنگ، هیچ بهرهای برای ایران و ایرانی ندارد؛ کاسبکاران سیاسی و هوچیگران آلت دست صحنهسازان ضدایرانی، در پی سود و منفعت خویش، بر طبل جنگ کوبیده و خواهان بمباران خاک ایران توسط نیروی نطامی خارجی هستند. در جنگافروزی اینان، چیزی که ارزش و اهمیت ندارد، ویرانی سرزمین ایران و کشته شدن ایرانیانی است که این گروهها در سیاستبازی خود، از نام و شرایط ایرانیان عوامفریبانه ارتزاق میکنند.
منش و فکر دموکراتیک در تاریخ سیاسی معاصر ایران همبسته وطنپرستی و تأمین منافع ملی میهن بوده است؛ رفتاری که در جریان اشغال تبریز به دوران مشروطیت توسط روسیه و اشغال بخشی از کشور در دوران جنگ جهانی اول توسط قوای خارجی از سوی مشروطهخواهان در صحنههای سیاسی و اجتماعی ابراز شد، چنانکه در اشغال غیرحقوقی ایران توسط متفقین در دوران جنگ جهانی دوم و سپس اشغال آذربایجان توسط شوروی و عوامل آن، وطنپرستان علیه هرگونه دخالت نظامی و حضور بیگانه در صفی واحد و ملیگرایانه ایستاده، از ادغام و بهمریختگی مخالفت سیاسی با مداخله نظامی خارجی، دوری جستند. در دوران جنگ عراق با ایران هم بخش ایرانگرا و واقعبین نیروهای مخالف با جمهوری اسلامی، اولویت را به رهایی بخشهایی از کشور از دشمن خارجی داده و حول محور تمامیت ارضی ایران، دخالت خارجی در دعواهای خانگی را از دستور کار مبارزاتی و سیاسی خود دور ساختند.
اینک که جنگ حماس و اسرائیل در صدد تغییر نقشه سیاسی و اقتصادی منطقه است، کشاندن جنگ به ایران و به محاق بردن خواستههای دموکراتیک و حقوق ملی و مدنی، آزمونی دیگر و سرنوشتساز برای وطنپرستی و جداسازی صفوف خود از ایرانستیزان است. بدون شک مورد مخالفت نیروهای ایرانگرا و وطنپرست نه ایران، بلکه جمهوری اسلامی است.