کمی پس از کشته شدن سهنظامی آمریکایی در پایگاه «برج۲۲» اردن، منابع غیررسمی گزارش دادند که اسماعیل قاآنی فرمانده نیروهای «قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سفر به بغداد با محمد السودانی نخست وزیر عراق و فرماندهان ارشد گروههای نیابتی دیدار کرده است.
پس از عملیات مرگبار «هفت اکتبر» حملات موشکی و پهپادی به پایگاههای آمریکا در منطقه افزایش پیدا کرد. هرچند که حکومت ایران ادعا میکند گروههای شبهنظامی از تهران دستور نمیگیرند و مستقل عمل میکنند اما تقریباً همه مطمئن هستند که آنها بازوی نیروهای «قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند و توسط آنها هدایت میشوند.
اسماعیل قاآنی مدتهاست در فهرست سیاه اسرائیل قرار دارد اما در هفتههای اخیر که فشار بر دولت جو بایدن برای اقدام مستقیم علیه پایگاهها و فرماندهان سپاه پاسداران به شدت افزایش یافته، نگاهها بیشتر از گذشته متوجه وی شده است.
روزنامه «والاستریت ژورنال» در مقالهای که ۵ ژانویه (۱۶ بهمن) منتشر شد، قاآنی را «دلال در سایه» خوانده که از اتاق پشتی «محور مقاومت» را هدایت میکند.
سانی انگل راسموسن روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در این مقاله مینویسد، چهار سال پیش، ایالات متحده یک حمله پهپادی برای کشتن مردی که رهبری عملیاتهای شبهنظامی مخفی جمهوری اسلامی را بر عهده داشت، انجام داد. قاسم سلیمانی به عنوان شناختهشدهترین فرمانده نظامی خاورمیانه، یک شبکهی فرقهای ایجاد کرده و نیروی قدس سپاه را در رأس این شبکه قرار داد که بیش از دو دهه نفوذ نظامی جمهوری اسلامی در سراسر جهان عرب را گسترش داد.
وی میافزاید: «مردی که جانشین او شد بسیار متفاوت است، یک دلال بیادعا که اکنون با یک وظیفه دشوار جدید روبروست: استفاده از گروههای مسلح شبهنظامی برای گسترش نفوذ جمهوری اسلامی بدون برانگیختن انتقام ویرانگر از سوی ایالات متحده.»
اسماعیل قاآنی از زمان تحویل گرفتن نیروی قدس بیسر و صدا برای تحکیم شبهنظامیان از گروههای مختلف که تحت هدایت جمهوری اسلامی از بغداد تا دریای سرخ فعالاند، فعالیت کرده است، آنها وضعیتی ایجاد کردهاند که دولت ایالات متحده آن را بیثباتترین شرایط در دهههای اخیر در خاورمیانه ارزیابی میکند.
نویسنده توضیح میدهد، از حوثیها در یمن گرفته تا شبهنظامیان شیعه در سوریه و عراق، مشتریان شبهنظامی قاآنی این پتانسیل را دارند که مجموعهای از درگیریها را که با حمله حماس در «هفت اکتبر» آغاز شد، شعلهور سازند و با هدف قرار دادن پایگاههای آمریکایی، ایالات متحده را بیشتر به درون باتلاق بکشانند. به عنوان نمونه، حمله پهپادی که بیش از یک هفته پیش منجر به کشته شدن سه سرباز آمریکایی در اردن شد. وقتی ایالات متحده آخر هفته با حمله به شبهنظامیان مورد حمایت رژیم ایران در سراسر سوریه و عراق پاسخ داد، این پیام را مستقیم به قاآنی ارسال کرد: «عقبنشینی کنید!»
راسموسن تأکید میکند «هنوز در منطقه نمیدانند تصمیم بعدی قاآنی چیست و اقدام بعدی را چه زمانی انجام میدهد و آیا شبهنظامیانی که [رژیم] ایران ایجاد کرده و از آنها پشتیبانی میکند، از او پیروی خواهند کرد؟»
وی در ادامه مینویسد «ترور سردار سلیمانی توسط ایالات متحده یک اقدام ویژه برای از بین بردن زنجیره فرماندهی از تهران به متحدان مسلح آن بود که از سوریه و عراق تا یمن، لبنان و سرزمینهای فلسطینی فعالیت میکنند. اما این اقدام توانایی آنها را برای بهم ریختن منطقه کاهش نداد. این فقط آنها را گستاختر کرد، کشتیرانی در دریای سرخ را مختل کردند، به اسرائیل حمله کرده و تهدیدی فزاینده برای نیروهای آمریکایی به وجود آوردند.»
ادعای فرمانده «سپاه قدس»: انتقال قدرت از غرب به شرق عملیاتی شده؛ اگر انقلاب اسلامی نبود چنین اتفاقی نمیافتاد!
اسماعیل قاآنی فرمانده نیرویهای «قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۴ تیرماه در یک سخنرانی با ادعای اینکه «انتقال نرم قدرت از غرب به شرق آغاز شده» گفت: «امروز بحث جدی… pic.twitter.com/UpxhphUEsz
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) July 5, 2023
راسموسن میگوید اگر هدف از ترور سلیمانی کاهش کنترل حکومت ایران بر این گروهها بود، ایالات متحده به آن دست یافت و مشکل رژیم ایران نیز همین است.
یک مقام ارشد لبنانی و مشاور سپاه پاسداران در لبنان ادعا کرده «فرمانده سپاه قدس از زمان حمله حماس به اسرائیل هفتهها بین شبهنظامیان منطقه رفت و آمد میکند تا به آنها بگوید که مطمئن باشند حملاتشان علیه اسرائیل و پایگاههای آمریکایی آنقدر شدید نباشد که منجر به یک جنگ منطقهای گستردهتر شود.»
آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا، هفته گذشته با اشاره به سالگرد «یوم کیپور» هشدار داد که «ما حداقل از سال ۱۹۷۳ و احتمالاً حتی قبل از آن، وضعیتی به خطرناکی وضعیتی که اکنون در سراسر منطقه با آن روبرو هستیم ندیدهایم.»
والاستریت ژورنال مینویسد، «سلیمانی نقش مهمی در تسلیح و آموزش ائتلاف بازیگران غیردولتی ایران داشته است. او مسلماً شناختهشدهترین فرمانده منطقه بود، با هالهای تقریباً افسانهای در میان طرفدارانش و تصویری عمومی که توسط رهبری جمهوری اسلامی به عنوان شاهدی بر نفوذ فزاینده سلیمانی در خاورمیانه پرورش داده شده بود.»
اما ری تکیه کارشناس فعالیتهای سپاه پاسداران در اندیشکده آمریکایی «شورای روابط خارجی» میگوید: «آنها خیلی وقتها به نتایجی که میخواهند نمیرسند… قاآنی در حد واندازهی سلیمانی نیست.»
قاآنی که در اواخر دهه ۱۹۵۰ به دنیا آمد، جزئیات کمی از زندگینامهاش را برای عموم فاش کرده است. او که یک بوروکرات بود، بیشتر عمر خود را صرف نظارت بر منافع ایران در افغانستان کرد و کم به زبان عربی صحبت میکرد. برخلاف دیگر مقامات ارشد تهران، به نظر نمیرسد که او نقش فعالی در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ داشته باشد و یک سال بعد، در سال ۱۹۸۰، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که برای دفاع از حاکمان جدید تشکیل شده بود، پیوست. او در اوایل دهه ۱۹۸۰ در جبهه جنوب در جریان جنگ ایران و عراق با سلیمانی دوست شد و بعداً گفت که این جنگ دوستی عمیقی بین آنها ایجاد کرد.
علی آلفونه کارشناس مسائل سپاه پاسداران میگوید: «قاآنی در مصاحبهای در سال ۲۰۱۵ گفته بود ما همه بچههای جنگ هستیم. کسانی که در شرایط سخت با هم دوست میشوند، روابط عمیقتر و پایدارتری نسبت به کسانی دارند که فقط به خاطر همسایگی با هم دوست میشوند.»
اسماعیل قاآنی «هماهنگ کننده» حمله راکتی به اسرائیل بود؛ معاون سیاسی سپاه پاسداران: «اسرائیل را محو میکنیم»
روزنامه «وال استریت ژورنال» به نقل از منابع آگاه گزارش داد اسماعیل قاآنی فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در هفتههای اخیر چند جلسه مخفیانه با رهبران گروه… pic.twitter.com/cCOugyCWeG
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) April 15, 2023
در دهه ۱۹۹۰ پس از جنگ ایران و عراق، قاآنی ترفیع گرفت و به عنوان معاون نیروی زمینی سپاه توجه خود را به افغانستان معطوف کرد، جایی که با قاچاقچیان مواد مخدر مبارزه کرده و بعداً از ائتلاف شمالی ضد طالبان حمایت میکرد که با ایالات متحده نیز برای سرنگونی همکاری نمود. طالبان در سال ۲۰۰۱ زمانی که سلیمانی دهها هزار نفر را برای دفاع از دولت سوریه در برابر نیروهای داعش در طول جنگ داخلی در آنجا بسیج کرد، قاآنی به استخدام شیعیان افغان کمک کرد تا به صفوف آنها بپیوندند.
تکیه میگوید: «در حالی که سلیمانی از نفوذ خود برای بسیج محور مقاومت استفاده میکرد، قاآنی به دنبال نزدیکتر کردن متحدان ناهمگون رژیم ایران در سطح عملیاتی است که به یک گفتگوی دائمی نیاز دارد تا داشتن شخصیتی شبیه سلیمانی.»
با توجه به اینکه خاورمیانه در آستانه یک درگیری گستردهتر است، قاآنی و سایر مقامات رژیم ایران در تلاش هستند تا اطمینان حاصل کنند که شبهنظامیان آنها حملات بیشتری را تحریک نمیکنند.
والاستریت ژورنال به نقل از یک «مشاور ارشد حکومت ایران» که در جلسات قاآنی با شبهنظامیان شرکت کرده مینویسد «پس از حمله پهپادی در اردن، مقامات ایران به عراق سفر کردند تا به متحدانشان در آنجا بگویند که در این حمله با کشتن نیروهای آمریکایی خط قرمزها را رد کردهاند.»
راسموسن در بخش دیگری از این مقاله مینویسد «با کاهش جنگ در عراق و سوریه، نقش شبکه شبهنظامیان وابسته به ایران تغییر کرد. بسیاری از آنها در ساختار سیاسی ادغام شدند. در لبنان، جایی که حزبالله هم یک حزب سیاسی است و هم به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر حملات اسرائیل تلقی میشود، و در یمن، جایی که حوثیها پایتخت را به تصرف خود درآوردهاند و به عنوان دولت موجود در نظر گرفته میشوند».
گروههای مورد حمایت جمهوری اسلامی یک پل زمینی در سراسر خاورمیانه تشکیل میدهند که در اتحادی که تهران آن را «محور مقاومت» نامیده بهم متصل میشوند.
نویسنده در پایان عنوان میکند «در عراق، شبهنظامیان عمیقتر در سیستم سیاسی و امنیتی کشور ادغام شدند و در حالی که قدرت نفوذ بر سیاست کشور را به دست آوردهاند، اما خارج از کنترل دولت باقی ماندند. این گروهها با دریافت بودجه و تسلیحات از [رژیم] ایران، همگی در چارچوبی کلی که توسط تهران تعیین میشد، اما با خودمختاری برای پیگیری برنامههای داخلی خود عمل میکردهاند. خودکفایی روزافزون این گروهها، تهران را از بار اقتصادی تأمین مالی آنها رها کرد، اما همزمان نفوذ و توانایی آن را برای مهار آنها نیز کاهش داد. این یک مشکل برای جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود.»