فراگیر شدن پدیده «بیکاری ارادی» به دلیل دستمزدهای ناچیز

- رئیس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری کشور: با وجود نیازی که واحد‌های صنعتی به نیروی کار دارند، کارگران سر کار نمی‌روند و به‌ سمت مشاغل کاذب می‌روند تا بتوانند از پس هزینه‌های زندگی بربیایند.
- «سال‌های زیادی است که عدد دستمزد و سبد معیشت با هم برابری نکرده است، به همین دلیل بطور مثال اگر تورم ۴۵ درصد است، برای تعیین دستمزد روی ۲۰ درصد چانه‌زنی می‌شود.»
- در آنسوی عدم علاقمندی کارگران به اشتغال در بازار کار ایران، بخش زیادی از آنها به دنبال مهاجرت به دیگر کشورها هستند.

چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ برابر با ۰۷ فوریه ۲۰۲۴


رئیس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری کشور از فراگیر شدن پدیده «بیکاری ارادی» به علت پایین بودن دستمزدها خبر داده است. کارگران زیادی به دلیل ناامیدی از یافتن شغلی با درآمد عادلانه در ایران، جذب بازار کار کشورهای همسایه می‌شوند.

سمیه گلپور با تاکید بر پایین بودن حداقل حقوق، نامتناسب بودن دستمزد با نرخ تورم و همچنین نبود امنیت شغلی، گفته «با وجود نیازی که واحد‌های صنعتی به نیروی کار دارند، مشاهده می‌کنیم که کارگران سر کار نمی‌روند و به‌ سمت مشاغل کاذب می‌روند تا بتوانند از پس هزینه‌های زندگی بربیایند، به‌عبارتی کارگر دچار پدیده بیکاری ارادی می‌شود.»

وی  همچنین با اشاره به بررسی لایحه بودجه و برنامه هفتم توسعه در مجلس شورای اسلامی گفته تلاش فعالان کارگری برای عدم تصویب برخی طرح‌ها و بند و ماده‌هایی که به زیان کارگران بوده، از جمله افزایش سن و سابقه بازنشستگی بی‌اثر بوده است.

این فعال کارگری گفته که «اگر افزایش سن و سابقه بازنشستگی با توجه به افزایش امید به زندگی همچون کشور‌های اروپایی است باید سایر فاکتور‌ها و شاخص‌ها مانند بیمه، آموزش، بهداشت و… نیز بر اساس معیار‌های این کشور‌ها باشد، آیا روابط کار ما همچون کشور‌های اروپایی است؟ آیا مبلغ پرداختی به بازنشستگان مانند آن‌ها انجام می‌شود؟»

رئیس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری کشور همچنین گفته «دولت می‌خواهد ناترازی اقتصادی را با افزایش سن و سابقه شاغلان تراز کند در حالی که برای خروج از وضعیت فعلی صندوق تأمین اجتماعی دولت باید بدهی خود را به این صندوق بپردازد.»

سمیه گلپور با اشاره به اینکه چندین سال است که رقم واقعی دستمزد از واقعیت عقب‌ مانده است گفت که «طی سال‌های اخیر هیچوقت عدد مزد تأمین‌کننده نیاز‌های کارگران نبوده است، مطابق گزارش‌های مرکز آمار به‌ دلیل عقب‌ماندگی مزدی کارگران، چندین سال است که مصرف سرانه گوشت و پروتئین در سفره کارگران کاهش یافته است.»

او همچنین افزوده که سال‌های زیادی است که عدد دستمزد و سبد معیشت با هم برابری نکرده است، به همین دلیل بطور مثال اگر تورم ۴۵ درصد است، برای تعیین دستمزد روی ۲۰ درصد چانه‌زنی می‌شود، چون امنیت شغلی پایین است، قدرت تشکل‌ها برای چانه‌زنی  کاهش می‌یابد.»

رئیس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری کشور تأکید کرده که «به‌ دلیل پایین بودن حداقل دستمزد، با وجود نیازی که واحد‌های صنعتی به نیروی کار دارند، مشاهده می‌کنیم که کارگران سر کار نمی‌روند و به‌ سمت مشاغل کاذب می‌روند تا بتوانند از پس هزینه‌های زندگی بربیایند، به‌عبارتی کارگر دچار پدیده بیکاری ارادی می‌شود.»

عدم استقبال کارگران از اشتغال در واحدهای صنعتی و تولیدی به دلیل دستمزدهای ناچیز پیشتر نیز از سوی فعالان کارگری گزارش شده بود.

علی رضایی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی نیز دی‌ماه امسال با تأیید عدم تمایل نیروی کار به استخدام گفته بود که «خالی شدن برخی کارخانه‌ها، کارگاه‌ها و حتی ادارات از نیروهای کاربلد، حاصل تورم عجیب و غریب و افزایش اندک حقوق این افراد و گرایش آنها به مشاغل کاذب است. به معنای واقعی کلمه فضای تولید خالی از کارگر شده است.»

به گفته این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی حقوق و دستمزد باید بر اساس واقعیت‌های جامعه باشد، وگرنه اگر کارگر و کارمند، انگیزه کافی نداشته باشند، موجب نارضایتی شده و باعث می‌شود که شخص به کارش دل نبندد و به مشاغل کاذب برگردد.

او تأکید کرده بود که «در سال‌های اخیر، خیلی از کارگران و کارمندان، کار اصلی خود را رها کردند و سر از کارهای کاذب و حتی دلالی درآوردند.»

علی رضایی معتقد بود که کارگر و کارمند وقتی می‌بیند در خرج زندگی روزمره خود مانده، مجبور است، فکر اساسی برای خود بردارد. خالی شدن برخی کارخانه‌ها، کارگاه‌ها و حتی ادارات از برخی نیروهای کاربلد، حاصل تورم عجیب و غریب و افزایش اندک حقوق این افراد است. این روند، ضربه‌ای مهلک به اقتصاد کشور است و از طرفی، مسیر اقتصاد غیرمولد، پررنگ‌تر از همیشه خواهد شد.

به گفته این نماینده مجلس شورای اسلامی «وقتی کارگران در فضای کارگاه و کارخانه به اندازه کافی درآمد نداشته باشند ترجیح می‌دهند وارد مشاغلی شوند که درآمدی متناسب با تورم داشته باشند، همین موضوع باعث رشد مشاغل کاذب و از سوی دیگر ضربه به فضای تولید می‌شود.»

فاصله میان دستمزد و هزینه زندگی سالهاست زندگی اقشار حقوق‌بگیر از جمله کارگران را با بحران‌ روبرو کرده و این اقشار در تأمین ضروری‌ترین هزینه‌های زندگی نیز ناکام هستند. فعالان کارگری می‌گویند دستمزد کارگران در بهترین حالت کفاف یک هفته تا ۱۰ روز زندگی ماهانه‌ی آنها را می‌دهد و در دو سوم ماه این خانواده‌ها برای تأمین حداقل خوراک نیز به بن‌بست می‌خورند.

در نتیجه شکاف میان دستمزد و هزینه زندگی: کار هست، کارگر نیست!

محمود کریمی بیرانوند معاون وزیر کار آذرماه امسال اعلام کرده بود که دست‌کم در پنج استان ایران فرصت‌های شغلی زیادی برای کارگران خالی است اما نیروی کارگز متقاضی کار وجود ندارد. او از تعداد زیادی از کارفرمایانی خبر داده بود که دنبال کارگر ماهر و افراد متخصص هستند، اما پس از ماه‌ها تلاش نتوانسته‌اند نیروی موردنیاز خود را جذب کنند.

دستمزدهای ناچیز سبب شده غالب شاغلان زیر خط فقر قرار بگیرند و همین روند تمایل به اشتغال از سوی نیروهای فارغ التحصیل دانشگاهی را هم کاهش داده و البته فرصت‌های کاری برای این قشر نیز وجود ندارد؛ این موضوع در گزارش اخیر مرکز آمار ایران درباره نرخ اشتغال در کشور نیز نمایان بوده است.

آیت اسدی نماینده کارگران در شورای عالی کار نیز به آمار بالای فارغ‌التحصیلان بیکار اشاره کرده و گفته بود که «آمار‌های اشتغال دست وزارت کار است؛ من که در جامعه می‌بینم متاسفانه به شکلی دستمزد مشخص کرده‌اند که نیروی کار جوان و تحصیلکرده انگیزه‌ای برای کار ندارد. این موضوع به وفور در جامعه مشاهده می‌شود. با تدام این روند نیروی کار جوان از کشور خارج می‌شود و واکنش خود را به جامعه نشان می‌دهد. پایین آمدن نرخ ازدواج و رضایتمندی بخشی از این چالش است.»

در آنسوی عدم علاقمندی کارگران به اشتغال در بازار کار ایران، بخش زیادی از آنها به دنبال مهاجرت به دیگر کشورها هستند. روزنامه «خراسان» ماه گذشهه در مطلبی با اشاره به موج گسترده مهاجرت کارگران ایرانی به عراق نوشته بود که «پیش از این مهاجرت نیروی کار به کشورهای حوزه خلیج فارس همچون قطر، کویت، بحرین، امارات و این اواخر عمان کم و بیش مرسوم بوده و هست اما سفر به عراق به ویژه استان اربیل از اتفاقات جدیدی است که جای تأمل دارد.»

این گزارش افزوده بود که «بطور قطع، مهم ترین عامل مهاجرت و گرایش به آن در میان اقشار مختلف اجتماعی، فراهم آوردن شرایط بهتر زندگی است. شرایطی که اکنون با میزان دستمزد کارگری به نظر محقق نمی شود. چراکه به گواه کارشناسان اعتبار سبد معیشت، ماهانه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون برآورد می‌شود، در حالی که دستمزد اغلب کارگران حتی با احتساب مزایای مرتبط هم به ۱۰ میلیون تومان نمی‌رسد. این دستمزد‌ها توانایی تأمین هزینه‌های زندگی کارگران را فراهم نمی‌آورد. همچنین با وجود وعده‌های کاهش تورم تا ۱۵ درصد، همچنان شاهد رشد نرخ تورم بین ۴۵ تا ۵۰ درصد هستیم و پیش‌بینی‌ها از کاهش این نرخ به صورت غیردقیق به نظر می‌رسد.»

بهرام صلواتی مدیر رصدخانه مهاجرت ایران به روزنامه «خراسان» گفته بود که «شاید تا حدود یک دهه آینده به‌دلیل مشکلات اقتصادی و اقلیمی نیروی‌ کاری نداشته باشیم. همچون سایر کم توجهی‌هایی که به این قشر شده، موضوع مهاجرت کارگران نیز کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.»

بهرام صلواتی افزوده بود که «هزینه‌های نیروی کار ایرانی به دلار اما درآمدهایش ریالی است که این خودش می‌تواند، گرایش او را به مهاجرت تقویت کند. این درست است که درباره مهاجرت کارگران، آمار دقیقی پیش رویمان نیست اما به نظر می رسد، دلایل «مهاجرت» اکنون برای اغلب افراد متمایل به مهاجرت یکسان است و به نوعی می توان این مهاجرت را مهاجرت توده‌وار یا اجتماعی خواند.»

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۳ / معدل امتیاز: ۳٫۷

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=341817