دکتر پرستو بخشی متخصص قلب و عروق جوان در شهر خرمآباد خودکشی کرد. او یکی از دهها پزشک جوانی است که در سالهای اخیر نبودن را بر بودن در شرایطی که جمهوری اسلامی برای شهروندان به وجود آورده، ترجیح داده است. در این میان، یک فعال صنفی پزشکان معتقد است پدیده خودکشی پزشکان جوان، کشتار سیستماتیک آنها توسط وزارت بهداشت جمهوری اسلامی است.
دکتر پرستو بخشی۳۴ ساله و متخصص بیماریهای قلب و عروق، در محل سکونت خود در بیمارستان نورآباد دلفان در استان لرستان خودکشی کرده است. مدیر شبکه بهداشت و درمان دلفان گفته که «چند تن از پرسنل بیمارستان شنبهشب گذشته، چهار فروردین، جسد او را در پانسیون بیمارستان یافتهاند.»
مرگ دکتر پرستو بخشی موجی از خشم از سوی جامعه پزشکی را در پی داشته است. فعالان صنفی از زیر فشار بودن این پزشک جوان خبر داده و معتقدند باید با افرادی که سببساز خودکشی این متخصص قلب و عروق بودند برخورد شود.
علی سلحشور سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران در پی درگذشت دکتر پرستو بخشی در مطلبی با عنوان «این حجم از افسردگی میان جوان پزشکان بیسابقه است!» در اینستاگرام نوشت: «خانم دکتر بخشی پس از دو ترومای بزرگ (از دست دادن پدر و مادر) و با یک سال تاخیر طرح خود را آغاز کردند. وزارت بهداشت کمکی به جابجایی محل طرح ایشان نکردند (ایشان در لیست سیاه وزارتخانه بودند).»
«مرگ مشکوک» یک پزشک متخصص قلب در خرمآباد
یک پزشک: دکتر پرستو بخشی خودکشی کردهیوسف رضا جهانی مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان دلفان در استان لرستان به خبرگزاریها گفته که این پزشک جوان با رضایت خودش بیمارستان ابن سینا این شهر را انتخاب کرده و چند روز پیش در آن مشغول به کار شده… pic.twitter.com/edU79nBBCF
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) March 25, 2024
علی سلحشور افزوده که «یک تن از اساتید داخلی (گوارش) بیمارستان رحیمی خرمآباد هم نهایت بیانصافی، توهین و تحقیر را در حق ایشان انجام دادند. حقوق ایشان و متخصص دیگر قلب طرحی را نصف پرداخت کردند! به دلیل اینکه مسئول آموزش بیمارستان رحیمی نامهای به ریاست بیمارستان نوشته بودند و در آخر این اتفاق ناگوار و فاجعه رخ میدهد.»
دکتر بابک خطی پزشک متخصص کودکان و فعال صنفی پس از خودکشی پرستو بخشی در یادداشتی نوشته که «نگوییم خودکشی پزشکان متخصص و دستیاران تخصصی پزشکی؛ بگوییم کشتار سیستماتیک آنان توسط وزارت بهداشت!»
دکتر بابک خطی «سوء استفاده عمدی وزارت بهداشت» را عامل خودکشی پزشکان جوان و رزیدنتها دانسته و نوشته وزارت بهداشت بجای تأمین حقوق و تعرفهی مناسب و متناسب با زحمات کادر درمان در بیمارستانهای دولتی و آموزشی و آماده کردن محیط برای آرامش هرچه بیشتر کادر درمان در ارائه بهترین خدمات درمانی به مردم، صرفا بر آن است تا هزینه گرداندن بیمارستانهای دولتی تحت پوشش خود را با افزایش بیرویه و غیرعلمی ظرفیتهای تخصص پزشکی و استثمار همهجانبهی این نیروهای ارزان، بطور تقریبا مجانی درآورد و از طرفی با ایجاد انواع آزارهای روانی و جسمی عرصه را بر آنان تنگ نماید.
این فعال صنفی در یادداشت انتقادی خود نوشته «شاید این یک واقعیت کمتر مورد توجه قرار گرفته توسط مردم باشد که دستیاران تخصصی پزشکی با حقوق ماهانهی زیر خط فقر روزگار میگذرانند و علیرغم ساعات کار هفتگی که گاه- برخلاف تمام قوانین کار در ایران و جهان- به بیش از ۹۰ ساعت هم میرسد، فاقد هرگونه پوشش بیمهای و حمایت هستند.»
در ادامه آمده که یکی دیگر از مسائلی که محیطهای درمانی را در دورهی طرح بطور فزایندهای غیرقابل تحمل میکند، وجود رؤسای دانشگاه، معاونتهای درمان و بهداشت، مدیران گروههای تخصصی و در سطح بعد رؤسای بیمارستانها و مدیران شبکه و بطور کلی مسئولینی است که دارای شخصیتهای ضد اجتماعی، هذیانهای خودبزرگبینی و خصوصا ولع قدرت هستند.
به عقیده دکتر بابک خطی، این افراد به علت فضای رانتی در ساختار وزارت بهداشت «بجای تنبیه، توبیخ و عزل، رشد کرده و در جایگاه مسئولیت قرار گرفته، دمار از روزگار کادر درمان به در میآورند و آنچنان عرصه را بر پزشکان دستیار و طرحی تنگ مینمایند که وضعیت این نیروهای خدوم و استعدادهای برجسته به ابتلا به انواع سخت افسردگی، اضطراب و… کشیده، در مواردی نیز شوربختانه کار به اتفاقات غیرقابل جبرانی مثل خودکشی میکشد.»
آمار خودکشی رزیدنتها و دستیاران تخصصی پزشکی ۱۰ برابر خودکشی جمعیت عمومی
در واکنش به خودکشی دکتر پرستو بخشی، یکصد فعال سیاسی، فرهنگی و روزنامهنگار لرستانی طی نامهای به وزارت بهداشت و درمان، مجلس شورای اسلامی، هیئت مدیره نظام پزشکی تهران، دادستان دادسرای عمومی وانقلاب مرکز استان لرستان درباره خودکشی پرستو بخشی، خواستار پیگیری و بررسی علت خودکشی این پزشک جوان شدند.
در این نامه آمده که «با توجه به انتشار اخبار ضد ونقیض در رسانه های مختلف ،انتظار می رود کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی ایران، در اسرع وقت کمیتهای تخصصی را جهت پیگیری و بررسی علل مرگ اعم از سوء مدیریت درمانی استان، مشکلات روحی متوفی و… تشکیل و نتایج به دست آمده را به اطلاع مردم برسانند.»
محمدرضا اسدی عضو هیئت مدیره نظام پزشکی تهران بزرگ نیز در واکنش به خودکشی پرستو بخشی گفته «شاید تنها با پیگیری علل خودکشی مرحوم خانم دکتر پرستو بخشی بتوان جلوی دومینوی فاجعهبار خودکشی پزشکان و دستیاران که با بیتوجهی یا سوءمدیریت برخی مسئولان، نظام سلامت کشور را با تهدید جدی مواجه کرده، گرفت تا مانع خودکشی بعدی شد. قطعا عوامل انسانی دخیل در این امر قابل شناسایی و مجازات هستند.»
در همین حال علاءالدین شیخی رئیس هیئت مدیره نظام پزشکی خرمآباد نیز گفته «با جدیت در حال پیگیری موضوع هستیم و نظام پزشکی دفاع از حقوق پزشکان به خصوص پزشکان جوان را از اولویتها کاری خود میداند.»
خودکشی دانشجویان ترمهای آخر پزشکی که دوران انترنی یا رزیدنتی خود را سپری میکنند و همچنین پزشکان تازه فارغالتحصیل شده به یک پدیده در ایران تبدیل شده بطوری که آمار خودکشی رزیدنتها و دستیاران تخصصی پزشکی ۱۰ برابر خودکشی جمعیت عمومی کشور است.
در نیمه دیماه و تنها در طول یک هفته خبر خودکشی سه عضو کادر درمان شامل یک رزیدنت چشمپزشکی، یک رزیدنت روانپزشکی و یک دندانپزشک تازه فاغالتحصیل منتشر شد.
تداوم بحران خودکشی رزیدنتها؛ هشدار انجمن علمی روانپزشکان ایران به دولت
پگاه طلاییزاد رزیدنت چشمپزشکی در بیمارستانی در دزفول استان خوزستان مشغول به کار بود. پس از درگذشت این پزشک متخصص جوان، همکارانش از نامهای توسط او خبر دادهاند که پیشتر درخواست انصراف از تحصیل داده بود.
علی قانعیفرد دندانپزشک طرحی در میاندوآب (آذربایجان غربی) یکی دیگر از کسانی است که خبر خودکشی او منتشر شد. چند روز پیشتر نیز خبر خودکشی سیامک بهروان رزیدنت روانپزشکی در بابل منتشر شده بود.
وبسایت «تجارت نیوز» در رابطه با افزایش خودکشی در میان پزشکان و دندانپزشکان جوان نوشته بود که «برخی از فارغالتحصیلان پزشکی بطور کلی قید کار در ایران را میزنند. همان ابتدای مسیر مهاجرت از ایران را انتخاب میکنند. آنها که میمانند اما با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند که به گفته خودشان «هفت خان رستم» است. کارزارهای اینترنتی مختلفی هم از سوی آنها به جریان افتاده است، اما صدای این اعتراض هم تاکنون به گوش مقامات نرسیده است.»
بابک شکارچی، معاون آموزشی و پژوهشی سازمان نظام پزشکی ایران در گفتگو با این وبسایت گفته بود که «رزیدنتی هیچ زمان کار راحتی نبود، اما قبلا امید به آینده وجود داشت. مجموعهای از مشکلات وجود دارد، اما حالا مشکل اصلی نداشتن امید به آینده است. پزشکانی که آموزش دیدهاند تا سلامت مردم را تامین میکنند، خودشان به بنبست خورده و خودکشی میکنند.»
بابک شکارچی توضیح داده بود که «امید به آینده لزوما جنبه اقتصادی ندارد. امید به آینده میتواند اقتصادی، اجتماعی و معنوی باشد. نداشتن امید به آینده یکی از مهمترین عواملی است که موجب شده دستیاران ما اقدام به خودکشی کنند. دلایل دیگری هم وجود دارد که این وضعیت را تشدید میکند. متناسب با شرایط اقتصادی فعلی، حقوق دستیاران پزشکی و پزشکان طرحی افزایش پیدا نکرده است.»
به گفته این مقام سازمان نظام پزشکی «دستیاران پزشکی [رزیدنتها]، هشت تا ۱۱ میلیون تومان حقوق دریافت میکنند. با این میزان حقوق چطور باید زندگی خود را بگذرانند؟ حداقل حقوق کارگری را دریافت میکنند.»
او افزوده بود که «بطور کلی این پرداختی به دستیاران پزشکی را حقوق هم نمیگویند. به آن کمک هزینه تحصیلی میگویند. یعنی بر سر آنها منت گذاشته میشود. بنابراین اول باید آن را شغل در نظر بگیریم. این افراد دانشجو نیستند. پزشکانی هستند که میخواهند تخصص بگیرند. بنابراین چون پزشک هستند باید مزایای شغلی به آنها تعلق بگیرد. مزایای شغلی هم یعنی داشتن حقوق، بیمه و امتیازات دیگری که در مشاغل وجود دارد و شاغلان میتوانند از آن بهره ببرند.»
خودکشی ناشی از فقر و ناامیدی به رزیدنتهای پزشکی رسید؛ ۱۳ مورد در یک سال!
در همین حال انجمن علمی روانپزشکان ایران ۱۹ دی ۱۴۰۲ در نامهای به ابراهیم رئیسی با اشاره به آمار بالای خودکشی در بین رزیدنتها، هشدار داده بود که تداوم این روند را زمینهساز «فروپاشی نظام سلامت کشور» است.
در این نامه با اشاره به اینکه «فراوانی خودکشی پزشکان جوان و دستیاران پزشکی چندین برابر از آنچه در جمعیت عمومی کشور رخ میدهد، بالاتر است»، بر ضرورت تشکیل کمیتهای از متخصصان با اختیارات لازم برای مداخله فوری و جلوگیری از تبدیل روند کنونی خودکشی رزیدنتها به یک بحران فراگیرتر تأکید شده بود.
این نامه افزوده بود که «در ماههای اخیر شاهد موارد متعددی از فوت پزشکان جوان و دستیاران پزشکی به دلیل اقدام به خودکشی بودهایم که باعث نگرانی شده است. لازم به ذکر است که فراوانی خودکشی در این گروه، شوربختانه چندین برابر از آنچه در جمعیت عمومی کشور رخ میدهد، بالاتر است. عوامل متعددی در پیدایش این امر سهم دارند که بسیاری از آنها مربوط به شرایط اجتماعی-اقتصادی-شغلی هستند. این پدیده نهتنها نشانگر وجود بحران و فشار در جامعه درمانی کشور بهویژه جوانان این عرصه است، [بلکه] بهنوعی بازتابی از شرایط اجتماعی و نیازمند توجه جدی و فوری است.»