روزنامه «نیویورک پست» روز شنبه ۱۳ آوریل (۲۵ فروردینماه) با انتشار گزارشی با عنوان «رضا پهلوی، مردی که میتوانست شاه باشد» نوشت، جاهطلبیهای حکومت همراه با نزدیکی روزافزون جمهوری اسلامی به روسیه و چین به توضیح این باور رضا پهلوی کمک میکند که دولتهای غربی باید از دیپلماسی بیهوده با جمهوری اسلامی دست بردارند و بیشتر بر توانمندسازی مستقیم ایرانیان تمرکز کنند.
در مقدمه این گزارش آمده است که ولیعهد رضا پهلوی پسر آخرین شاه ایران و وارث تاج و تخت ۴۵ سال است که بیکار ننشسته است. همسرش یاسمین نیز همچنین. سه دختر آنها که در حومه واشنگتن دیسی بزرگ شدهاند، هرگز پا به سرزمین آبا و اجدادی خود نگذاشتهاند. پهلوی که اکنون ۶۳ سال دارد، درست پیش از آنکه پدرش محمدرضاشاه پهلوی در ۱۶ ژانویه ۱۹۷۹ از سلطنت کنارهگیری کند، در سن ۱۷ سالگی ایران را ترک کرد و به مدرسه نظامی در ایالات متحده رفت.
با خروج شاه از ایران، روحالله خمینی خلاء رهبری را پُر کرد و ایران به دست یک رژیم محافظهکار مذهبی افتاد و در دنیا منزوی شد. از آن زمان تا کنون، پهلوی که تئوریهای خشونتپرهیز مارتین لوترکینگ و مهاتما گاندی را مطالعه کرده، به یک هدف امید بسته است: شعلهور کردن یک انقلاب که رژیم بیرحمی را که اکنون بر ایران حاکم است با یک دموکراسی سکولار که توسط ایرانیان انتخاب شده، با اتکاء به مردم جایگزین آن کند.
شاهزاده رضا پهلوی به «نیویورک پست» میگوید، «رژیم اسلامی عامل اصلی مشکلاتی است که ما در منطقه میبینیم، چه تروریسم، چه افراطگرایی و چه تهدید گسترش سلاحهای هستهای… دشمنی با مدرنیزاسیون و پیشرفت در دیانای آیتاللههاست. نگاه کنید که دوبی امروز در مقایسه با ۴۰ سال پیش چگونه است. ایران بجای تبدیل شدن به ژاپن دوم، تبدیل به کره شمالی دوم شده است.»
این سخنان پهلوی ماهها پس از جنگ حماس علیه اسرائیل بیان میشود که ریشههای عمیق تعهد رژیم حاکم بر تهران مبنی بر صدور افراطگرایی بسیار فراتر از مرزهایش رفته است. حمایت ملاها از حماس و جهاد اسلامی فلسطین بیشتر شده و گزارشها نشان میدهد که حکومت ایران برای دامن زدن به ناآرامیهای بیشتر در اسرائیل سلاح به کرانه باختری قاچاق میکند.
این جاهطلبیها همراه با نزدیکی روزافزون جمهوری اسلامی به روسیه و چین به توضیح این باور رضا پهلوی کمک میکند که دولتهای غربی باید از دیپلماسی بیهوده با جمهوری اسلامی دست بردارند و بیشتر بر توانمندسازی مستقیم ایرانیان تمرکز کنند.
وی در همین ارتباط میگوید، «مردم ایران نماینده واقعی عوامل تغییر هستند. ما باید روی آنها سرمایهگذاری کنیم، نه اینکه برای ادامه رژیم، آن را و نیابتیهایش را تأمین مالی کنیم یا پول بیشتری به آنها بپردازیم.»
شاهزاده پهلوی در بخش دیگری از این مصاحبه میگوید، «وقتی آمریکا در سیاست خارجی خود ضعیف عمل میکند، تهران جرأت میکند تا در داخل و خارج، هرج و مرج را گسترش دهد.»
بر اساس گزارش «اتحاد ملّی برای دموکراسی در ایران» (نوفدی)، اعدامها در ایران، هزینههای نظامی رژیم و پیشرفت تسلیحات هستهای آن همگی بطور قابل توجهی افزایش یافته زیرا دولتهای تحت رهبری اوباما و بایدن بجای به چالش کشیدن رژیم، با آن مماشات کردهاند.
شاهزاده پهلوی با بیان اینکه پیشفرض برخورد با رژیم از منظر مذاکره و دیپلماسی مبتنی بر یک انتظار غیرعملی یعنی «تغییر رفتار رژیم» است، توضیح داد، «حمله حماس به اسرائیل تا حدی به این دلیل رخ داد که تهران با ضعف واشنگتن جرأت پیدا کرد. مانند توافق پنهانی سال گذشته با بایدن برای انتقال شش میلیارد دلار به ایران در ازای آزادی پنج زندانی آمریکایی.»
نویسنده در ادامه بیان میکند، حامیان پهلوی، متشکل از سکولارها، پادشاهیخواهان، مشروطهخواهان و لیبرال دموکراتها، او را به عنوان مردی که میبایست شاه ایران میبود، میستایند.
از نظر آنها، او یک سیاستمدار باپشتکار است که سال گذشته در بازدیدهای رسمی از پارلمان اروپا در استراسبورگ، کنفرانس امنیتی مونیخ و اسرائیل، نماینده آرمانهای دموکراتیک مردم ایران بود.
اگرچه اسرائیل و رژیم ایران همچنان درگیر «جنگ سایه» هستند که به سرعت به سمت درگیری بر سر برنامههای هستهای جمهوری اسلامی نزدیکتر میشود، به ویژه پس از حمله اسرائیل به دمشق که شماری از سپاهیها در آن کشته شدند، رضا پهلوی به مسئلهای فکر میکند که در حال حاضر غیرقابل تصور به نظر میرسد: «پیمان کوروش بین اسرائیل و ایران پس از آیتاللهها».
به باور نویسنده، اگرچه هنوز این یک رویاست، اما میتوان از «پیمان ابراهیم» بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس و همچنین دههها همکاری نزدیک تجاری و نظامی که هر دو کشور قبل از انقلاب ۵۷ با یکدیگر داشتند، الگوبرداری کرد.
رضا پهلوی یک اتحاد بین دولتهای خاورمیانه شبیه ناتو را تصور میکند که نه جنگ بلکه صلح را پیش میبرد. او توضیح میدهد: «منطقهای را تصور کنید که در آن ایران، اسرائیل، عربستان و امارات پولهای اختصاص داده شده به دفاع و امنیت را به آموزش و مراقبتهای بهداشتی هدایت میکنند.»
روزنامه «نیویورک پست» با بیان اینکه بیثباتی منطقهای بر برنامه سیاست خارجی تهران مسلط شده، ادامه میدهد: «ربودن ۲۵۳ غیرنظامی عمدتاً اسرائیلی توسط حماس در هفت اکتبر متکی بر استراتژی نشأت گرفته از تهران بود که رهبران آن با بحران گروگانگیری ۴۴۴ روزه دیپلماتهای سفارت ایالات متحده در سال ۱۹۷۹ پیشگام دیپلماسی گروگانگیری شدند.»
جمهوری اسلامی از آن زمان گروگانگیری را به عنوان یک استراتژی موفق برای تشویق ایالات متحده و متحدانش به مبادله زندانیان و امتیازات مالی به کار گرفته است.
رضا پهلوی در اینباره میگوید، «وقتی برای آزادی گروگانها باج میهید، چه انتظاری دارید؟ آنها بیشتر گروگان میگیرند!»
حملات حماس در ماه اکتبر ۲۰۲۳ همچنین برای بهم زدن «پیمان ابراهیم» میان اسرائیل و عربستان با میانجیگری ایالات متحده انجام شد. چنین اتحاد سنی- اسرائیلی جاهطلبیهای منطقهای جمهوری اسلامی با اکثریت شیعه را تهدید میکرد زیرا ایالات متحده در ازای به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ریاض با فروش سلاحهای پیشرفته و فناوری نظامی به عربستان از این پیمان حمایت میکرد.
همانطور که پهلوی توضیح میدهد، نقشه بزرگ او برای سقوط جمهوری اسلامی چند جانبه است: ابتدا اعمال «فشار حداکثری» بر رژیم از طریق تحریمهای شدیدتر بر مقامات ارشد دولتی و نظامی، همراه با تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط بریتانیا و اتحادیه اروپا.
سپس «حمایت حداکثری» از مردم ایران که در سالهای اخیر چندین تلاش ناموفق برای براندازی جمهوری اسلامی انجام دادهاند. برای مثال، در سال ۲۰۰۹ میلیونها ایرانی در مورد گزینش مجدد محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری اعتراض کردند. سپس، از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ ایرانیان ناامید از حل مشکلات اقتصادی و کمآبی و خفقان سیاسی دست به اعتراض زدند. اما هیچ جنبشی به اندازه خیزش «سپتامبر ۲۰۲۱» که با مرگ مهسا امینی در پایگاه «گشت ارشاد» جرقه خورد، موجودیت جمهوری اسلامی را تهدید نکرد. اگرچه این جنبش توجه جهانی را به خود جلب کرد، اما پس از چند ماه با تحریمهای اقتصادیِ نه چندان اثرگذار روی رژیم، کمرنگ شد.
روزنامه «نیویورک پست» در ادامه با اشاره به کشته شدن بیش از ۵۳۷ معترض در جریان تظاهرات سال ۱۴۰۱ و دستگیری دستکم ۲۰ هزار در آن اعتراضات تأکید کرد، در سال ۲۰۲۳ بیش از ۸۵۳ نفر در ایران اعدام شدند که بالاترین میزان ثبت شده از سال ۲۰۱۵ تا کنون است. چنین اعدادی، در عین حال که نگران کننده هستند، عمدتاً به صورت رسمی گزارش نشدهاند.
رضا پهلوی با اشاره به درگیری اسرائیل و فلسطین و جنگ اوکراین گفت: «همیشه کمتر از دیگران به اهداف مردم ایران توجه میشود… این بخشی از مشکل کاخ سفید است؛ جایی که دولت بایدن از انجام اقدامات مشخص برای حمایت از مردم ایران که در نبرد داوود علیه جالوت هستند، غفلت کرده است… جالوت [جمهوری اسلامی] سالانه صدها میلیون دلار برای روابط عمومی خرج میکند و در عین حال دسترسی به اینترنت را برای مردم محدود میکند تا نتوانند با دنیای خارج ارتباط برقرار کنند.»
با این حال، رضا پهلوی همچنان امیدوار است زیرا به اعتقاد او انگیزه برای خیزش در ایران همچنان تداوم دارد.
وی توضیح میدهد «برای مثال، انتخابات اخیر مجلس، از بین رفتن مشروعیت حکومت را نشان داد، زیرا مشارکت رأیدهندگان به پایینترین حد خود رسید.» پهلوی در ادامه افزود: «ما نیازی به دخالت کشورهای خارجی برای سرنگونی رژیم نداریم. ایرانیها خواستار تغییر هستند و هر روز با جان خود هزینه میدهند.»
وی در بخش دیگری از این مصاحبه در مورد نقش خود در آینده ایران میگوید، «من برای هیچ مقام یا منصبی نامزد نمیشوم. برای من، خط پایان روزی است که مردم به پای صندوقهای رأی بروند و در نهایت در یک همهپرسی در باره سرنوشت خود تصمیم بگیرند.»
روزنامه «نیویورک پست» در ادامه مینویسد، «رضا پهلوی به دبیرخانه خود که شبیه یک کابینه در تبعید عمل میکند متکی است که متشکل از چند مشاور سیاسی و رسانهای نزدیک است که برنامههای او را پیش میبرند و او را در جلسات سخنرانی همراهی میکنند. وی البته مخالفانی هم دارد. به عنوان پسر آخرین پادشاه اقتدارگرای ایران که در یک انقلاب خونین سرنگون شد، بسیاری او را فاقد هرگونه نفوذ معنادار واقعی میدانند.»
همانطور که توماس جونو استادیار دانشکده امور عمومی و بینالملل دانشگاه اوتاوا در «ایکس» نوشت، «پهلوی توسط مشاوران نزدیک [که] افراد سمّی و راست افراطی هستند احاطه شده که به مخالفان در تبعید آسیب بزرگی وارد کرده و به جمهوری اسلامی کمک میکنند.»
نیویورک پست در این گزارش به انتقادات علیرضا نادر عضو سابق نایاک و پشتیبان بعدی شاهزاده و منتقد کنونی وی نیز اشاره کرده است.
در بخش پایانی این گزارش آمده، هیچکدام از مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران به اندازه رضا پهلوی طرفدار ندارد. بر اساس نظرسنجی مؤسسه «گمان» حدود ۷۹/۹ درصد از ایرانیها رضا پهلوی را به عنوان رهبر مورد علاقه خود برای جایگزینی رژیم فعلی انتخاب کردند.
روزنامه «نیویورک پست» با اشاره به اینکه «ایرانیها نیز بطور فزایندهای به دنبال حکومتی سکولار هستند» به نقل از سعید قاسمینژاد مشاور ارشد امور ایران در «بنیاد دفاع از دموکراسیها» مینویسد، «عامل کلیدی محبوبیت پهلوی، چشمانداز ثابت و چند دههای او برای یک ایران سکولار و دموکراتیک است که به احساسات ملیگرایانه در حال افزایش در کشور باور دارد.»
قاسمینژاد گفت: «تنها آلترناتیو برای رژیم اسلامگرای افراطی جمهوری اسلامی که میتواند عموم جامعه را بسیج کند، ملیگرایی است… سه موج اعتراضات گسترده در شش سال گذشته همگی دارای گرایشهای ملیگرایی قوی بودند. شاهزاده پهلوی به دلیل موقعیت، نام و پیشینهای که دارد، طبیعتاً رهبر این بازگشت به هویت ملی ایران تلقی میشود.»
برای رضا پهلوی، «وظیفه میهنی» و مأموریت او در ۴۰ سال گذشته این بوده است که گذار دموکراتیک ایران را مستقیم در دست مردم این کشور قرار دهد. وی در اینباره میگوید، «نقش من این است که اطمینان حاصل کنم که یک دولت موقت داریم که زمینه را برای انتخابات آماده میکند که در آن بحثها درباره آینده ایران و آنچه در نهایت مردم میخواهند انجام شود.»