پرویز هدایی – یوسف دباب روزنامهنگار لبنانی میگوید که پس از حمله نظامی جمهوری اسلامی به اسرائیل، همدردی بینالمللی با اسرائیل بازگشته و دولتها پیامهای حمایت خود را از دولت آن کشور ارسال میکنند. آنچه تا اواخر هفته گذشته کمتر قابل پیشبینی بود، یعنی چرخش ۱۸۰ درجه نگرش به اسراییل در سپهر سیاسی جهان و خاورمیانه در شرایط فعلی به وقوع پیوسته است.
آلمانیها را شاید بتوان محتاطترین سیاستمداران اروپا در برخور با جمهوری اسلامی دانست.(۱) اما در همین کشور، رسانهها و نشریات در این هفته در کنار مقامات رسمی برخلاف معمول رژیم را «رژیم ملاها»، «رژیم تهران» و یا «رژیم ایران»، «رژیمی سرکوبگر» (وزیر کشور آلمان) آنهم در نطقهای رسمی خطاب کردهاند.
دیوید کامرون وزیر خارجه انگلیس جمهوری اسلامی را یک مشکل جهانی و یک چالش منطقهای نامید. او از «استراتژی جهانی علیه جمهوری اسلامی» به عنوان دستاوردی که اکنون جهان بدان دست یافته یاد کرد.(۲) این اظهارات البته تا اندازهای جدید هستند، اما باید منتظر ماند و دید تا چه اندازه اقدامات عملی به دنبال دارند. در هر حال همگرایی جهانی که جوانان منطقه نیز در آن شرکت فعال دارند همراه با کاربران فضای مجازی با انواع کاریکاتور و طنز و تمسخر جمهوری اسلامی ادامه دارد. نگاهی کوتاه به روندی بیندازیم که به چنین شرایطی انجامیده است.
۱ـ پسزمینه
آنچه به شرایط امروز رسیده، ۴۵ سال پیش، از همان نخستین روزهای پس از «فاجعه ۵۷» شکل گرفت؛ یعنی جنگ اعلام نشده جمهوری اسلامی علیه اسراییل؛ جنگی که پس از پایان جنگ هشت ساله هر روز بر حدت و شدت آن افزوده شد، چنانکه بسیاری از مفسران پیشبینی میکردند به زودی چهارچوبهایی چون «جنگ نیابتی» و «جنگ در میان جنگها»را درهم شکسته و در قالب استراتژی جنگ رودررو خودنمایی کند،
۲ـ سیر حوادث
آنالنا بربوک وزیر خارجه آلمان معتقد است که «رژیم ایران خاورمیانه را به پرتگاه فلاکت کشانده است». قبل از حمله نظامی ۱۴ ــ ۱۵ آوریل جمهوری اسلامی علیه اسراییل، بخشی از مفسرین معتقد بودند که این رژیم به سبب اوضاع انفجارآمیز درونی و همچنین مسئله عاجل تعیین جانشین خامنهای در شرایط کنونی مایل به درگیرشدن در یک «جنگ مستقیم» نیست(۳) اما عملیات به اصطلاح «وعده صادق» نشان داد که زنجیره کنش و واکنشهای چند ماه اخیر ادامه سیاست «صبر استراتژیک» را برای رژیم ناممکن ساخته. گیدو اشتاینبرگ (۴) پژوهشگر علوم سیاسی در آلمان طی گفتگو با شبکه تلویزیونی «فونیکس»(۵)مهمترین علت اقدام به این عملیات را «حفظ چهره نظام در میان حامیانش» دانست. فراموش نکنیم که هانا آرنت فیلسوف آلمانی یادآوری کرده است که برای نظامهای تمامیتخواه حفظ و رضایت حلقه کوچک پیروان از مهمترین اولویتهاست و به مراتب مهمتر از رضایت و برآوردن نیازهای تودههای میلیونی است.
اما این حمله علیه اسرائیل نه تنها از نظر نظامی برای رژیم ثمری نداشت، بلکه شرمساری و انزوای سیاسی را به ارمغان آورد، چنانکه دیوید کامرون وزیر خارجه انگلیس آنرا «شکست ضربدر دو» نامید.(۶) بد نیست به این ارزیابیها اظهارات روز ۲۱ آوریل خامنهای در جمع فرماندهان نظامی را هم اضافه کرد که با بیان «موضوع تعداد موشکهای شلیک شده و یا موشکهای به هدف اصابت کرده که طرف مقابل بر روی آنها متمرکز شده، موضوع دست دوم و فرعی است» به نتایج سرافکندگی رژیم از این «حمله موشکی» اعتراف کرد.
انزوای جمهوری اسلامی در سپهر سیاسی جهان را میتوان بزرگترین رویداد و دستاورد تحولات چند روز اخیر دانست و به جرأت میتوان گفت که هیچ دولتی حاضر به تایید این اقدام جمهوری اسلامی نشد (روشن است طالبان افغانستان را نمیتوان دولت محسوب کرد). اکنون شاهد حلقه محکمی نه تنها از تمام کشورهای لیبرال دموکراتیک بلکه از کشورهای منطقه همچون مصر و اردن و عربستان هستیم. «کردیت»ی که بدون شک دولت اسرائیل میتواند آنرا به زودی نقد کند.
این تغییر توازن قوا، در صحنه سیاست ایران نیز انعکاس خود را یافته است. مصاحبههای تقریبا روزانه شاهزاده رضا پهلوی با سرشناسترین رسانههای بینالمللی از سوئی، فضای ملتهب داخلی که سپاه را به صدور بیانیه تهدیدآمیز علیه کسانی که به نفع اسرائیل در فضای مجازی سخن میگویند، و از همه مهمتر تشدید لشکرکشی «گشت کشتار» وزارت ارشاد اسلامی درست در آستانه حمله ۱۳ آوریل به اسرائیل از سوی دیگر، بیانگر آنست که هم رژیم و هم نیروهای جهانی پی به وحدت منافع و آمال این دو نیرو بردهاند.
اکنون
در این میان، پروفسور ولف زون در گفتگو با مجله اشپیگل تأکید کرده است «سنجیدهترین اقدام در حل و فصل مشکلات کنونی در ابتدا رسیدگی به مسئله غزه است».(۷)
پارهای از آلترناتیوها درباره حمله احتمالی اسرائیل میتوانند اینها باشند:
۱ــ حمله نسبتا بزرگ، برخلاف حمله ۱۹ آوریل، و در آینده نزدیک
۲ـ ابتدا اسرائیل خود را بر حل و فصل مسئله غزه متمرکز کند و پس از آن با آرامش به سایر مسائل از جمله جمهوری اسلامی بپردازد. آنچه به ویژه در این روند میتواند یاری برساند، فضای کنونی جهان در همدلی با اسرائیل است.
۳ـ در حال حاضر کاملا بر روشهای دیپلماتیک برای حل و فصل مشکل جمهوری اسلامی مترکز شود.
ایران و درگیری جمهوری اسلامی با اسرائیل
مردم ایران دهه سیاه ۶۰ را آنگاه که جنگ ادامه یافته و درگیری ناهنگام مجاهدین با رژیم پرده سیاهی بر میهنمان افکنده بود، به خاطر دارند؛ پردهای که در سیاهی خوفناک آن رژیم هزاران زندانی سیاسی را به جوخههای اعدام سپرد.
درست است که از فردای بهمن ۵۷ رژیم و در راس آن خمینی، اشتهای سیریناپذیر خود را در ریختن خون فرزندان ایرانزمین نشان دادند، اما میزان این خشونتها تا آغاز جنگ که خمینی آنرا «نعمت» خواند، نسبتا محدود ماند. اما با شروع جنگ و پس از آنکه او مطمئن شد که زیر پایش محکم است، این خشونتها ابعادی جنونآمیز به خود گرفت. کم نبودند روزهائی که اخبار جنگ در رادیو و تلویزیون همراه بود با اسامی اعدامشدگان همان روز که با بیشرمی از رادیو و تلویزیون اعلام میشد.
اصولا میتوان گفت که نظامهای ضد مردمی از شرایط جنگی برای سرکوب آزادیها و نهادهای مدنی سوء استفاده میکنند، چنانکه رژیم نازی درست پس از شکست استالینگراد خواهر و برادر «شول»(۱۲) را تنها به اتهام پخش یک اعلامیه مخالفت با جنگ به اعدام با گیوتین محکوم کرد. چنانکه جمهوری اسلامی جنایتپیشه نیز اکنون از شرایط تشدید مخاصمات با اسرائیل سوء استفاده کرده و «گشت کشتار» خود را وحشیانهتر از هر زمان به خیابان فرستاده و از همین رو میتوان فهمید چرا خانواده اسد بدون آنکه از ۱۹۷۳ تا کنون یک گلوله به سوی اسرائیل شلیک کرده باشند، کشور را «رسما» در حالت جنگی نگه داشتهاند.
اما آیا جنگ همیشه به تثبیت حاکمیت منجر میگردد؟ البته که نه! به عنوان نمونه به دنبال شکست روسیه از ژاپن در سال ۱۹۰۵ ، انقلابی سخت ارکان رژیم استبداد تزاری را لرزاند. نمونه بارزتر امواج انقلابات مردمی بودند که به دنبال شکست دولتهایشان، در پایان جنگ اول جهانی در ۱۹۱۷ سراسر شرق و مرکز اروپا را در برگرفتند، یا انقلاب دموکراتیکی که به دنبال شکست ۱۹۸۳ نظامیان آرژانتین از انگلیس این کشور را لرزاند و قدرت را در دست گرفت.
البته رژیم تمامیتخواه جمهوری اسلامی از جنس دیکتاتوریهای نظامی آمریکای لاتین نیست که در واکنش به امواج اعتراضی استعفا دهد، اما این موارد نشانگر آنست که جنگها و شکست در آنها در شرایط مشخص میتواند به قیام منجر شود و اگر در دهه ۶۰ در جریان جنگ ایران و عراق شاهد قیامهای مردمی نبودیم به مجموعهای از عوامل مربوط میشد از جمله هنوز بسیاری از اقشار پایینی در شهرها و یا بخشی از روستائیان هنوز بدان امید داشتند که با پایان جنگ همه چیز رو به بهبود خواهد رفت، اما خود رژیم که امید زیادی به بهبود امور پس از پایان جنگ نداشت ، بیش ازهمه نگران امواج گسترده نارضایتیها بود. از همین رو علاوه بر کشتارهای دهه ۶۰ درست در پایان جنگ نیز رژیم دست به کشتار هزاران زندانی سیاسی زد تا از سوئی بذر ترس را در جامعه بکارد و از دیگرسو کسانی را که احیانا میتوانستند در هدایت و سازماندهی این اعتراضات نقشی داشته باشند از صحنه حذف کند. با وجود این توحشهای رژیم، این شورشها به دلایل گوناگون از جمله سر باز کردن انبوه مسائل که یک دهه پاسخ گفته نشده بودند و سیاستهای به اصطلاح «تعدیل اقتصادی» دولت رفسنجانی به وقوع پیوستند.
امروز بسیاری از این معادلات به نفع جنبش تغییر کردهاند:
از سوئی تقریبا بجز اقشار معدود رانتخوار، هیچیک از اقشار و طبقات دیگر جامعه ایران امیدی به بهبود اوضاع ندارند. همچنین جامعه جهانی بسیار هوشیارتر شده و در پرتو انقلاب جهانی تکنولوژی- اطلاعاتی انتقال اخبار بسیار سریعتر است و رژیم نمیتواند مانع از انتشار اخبار جنایاتش گردد (امروز خواهر مبارز نیکا شاکرمی در خیابان دستگیر میشود و فردا در اروپا خانم مفسر در کانال رسمی تلویزیونی با میلیونها تماشاگر خبر آنرا همراه باتفسیر بیان میکند).
از این رو یک شکست نسبتا بزرگ نظامی از اسراییل میتواند اقشار وسیعی را به خیابان کشانده و حتی در صفوف نیروهای هوادار حکومت شکاف افکند.
رژیم نیز خود بر خطر رقصیدن بر قله آتشفشان واقف است؛ پس قبل از اقدام نظامی ۱۳ ــ ۱۴ آوریل «گشت کشتار» خود را به نحو گستردهای به خیابان آورد تا از مردم و به ویژه زنان دلیر ایران زهرچشم گرفته و به اصطلاح گربه را برای مردم دم حجله سر ببرد.
ایران و هیولای بمب اتم
امید نوری پور رئیس حزب سبزهای آلمان میگوید که برنامه اتمی ایران (جمهوری اسلامی) خطری است برای منطقه، که بدون شک با هر ابزاری باید متوقف شود.
در داستان پردرد «اتمی» ایران، چند مرکز غنیسازی و مقدار قابل ملاحظهای اورانیوم غنیشدهی ۶۰ ـ ۸۰ درصدی تمام آن چیزی است که حکومت به بهای به خاک سیاه نشاندن اقتصادی که زمانی یکی از پیشرفته ترین اقتصادهای منطقه بود، و به بهای گرسنگی دادن بیش از دو سوم مردم ایران و اتلاف تریلیونها دلار از بودجه مملکت به دست آورده و همه اینها در سراب «ضمانت بر بقای خود».
حوادث ۶ ماه گذشته، از ۷ اکتبر تا کنون، بر جهانیان بیش از پیش روشن ساخت که غول زهرآگین از چراغ جادو درآمده و آنزمان که چند بمب اتمی هم در دست داشته باشد، در منطقه آشوبزدهای چون خاورمیانه، که هنوز بخش مهمی از انرژی جهانی به آن وابسته است، چه خطر هولناکی تمام جهان را تهدید میکند (چیزی شبیه دیوانهبازی پوتین که اکنون در اوکراین شاهد هستیم).
اگر به تاریخ جنگ دوم جهانی مراجعه شود، نازیها در یکی دو سال آخر در حالی در تمام جبههها در حال عقبنشینی بودند که از سوئی بر شدت خشونت خود علیه یهودیان، دگراندیشان و دیگر اسرا افزودند، از دیگرسو سعی در پیشبرد برنامه اتمی و موشکی خود نموده تا روحیه متزلزل نیروها را تقویت کند، از جمله تبلیغات وسیعی در توصیف «سلاح معجزهگر»(۸) که به زودی به میدان آمده و تمام معادلات میدان جنگ را دگرگون میکند، به خوراک روزانه دستگاه تبلیغاتی آنها بدل شده بود. این آرزو به مدد عملیات پارتیزانی و بمبارانهای متفقین هیچگاه جامعه عمل نپوشید.
چنانکه امید نوری پور هم در میزگرد «کانال دو» آلمان توضیح میدهد، رژیم ایران نیز از سال ۲۰۱۷ به دنبال تشدید تضادهای داخلی و افزایش خیزشهای مردمی بر سرعت برنامه اتمی خود افزوده و به موازات آن از میزان نظارت سازمانهای بینالمللی بر آن کاست و اکنون فاصله کمی تا آزمایش اولین بمب اتمی خود دارد.(۱۳)
بدون شک یکی از وظایف ائتلاف نیروهای دموکرات در منطقه و جهان و مبارزان کشور جلوگیری از فاجعه مسلح شدن رژیم به سلاح هستهای با استفاده از تمام امکانات موجود است و البته نه به شیوهای که دولت اوباما در ۲۰۱۵ انجام داد که عملا چیزی جز سرازیر کردن دهها میلیارد دلار به کیسه باند حاکمه ایران، و دادن امکان به آنها برای تشکیل و تقویت باندهای شبهداعشی- فاشیستی از سوریه و لبنان گرفته تا عراق و یمن نبود.(۹)
به نظر میرسد هفتهها و ماههای آینده برهه سرنوشتسازی برای منطقه به ویژه ایران و اسراییل است(۱۰)، وحدت استراتژیک و قدمهای تاکتیکی مشترک جامعه جهانی را به اسرائیل نزدیکتر کرده(۱۱) و امید که با پاسکاری مؤثر ضربه نهایی در لحظه مناسب به ثمر رسد.
*پرویز هدایی دانشآموخته مهندسی نرمافزار در آلمان و زندانی سیاسی سابق
۱ــ این محافظهکاری در دهههای گذشته هنگامی که حجم صادرات آلمان بالای ۷ میلیارد مارک بود شاید بیشتر قابل فهم بود تا اکنون. اگرچه اکنون آلمان به عنوان بزرگترین شریک تجاری ایران در اروپا اندکی بالای ۱/۲ میلیارد دلار به ایران صادرات دارد و پس از جنبش ملی مهسا ۲۲ درصد بر این صادرات افزوده شده است. بسیاری تحلیلگران بر این هستند که همه آنچه کالاهای چند منظوره را شامل میشود باید حذف شوند.
۲ــ صدای آمریکا
۳ – Economist, Dec 14th, 2023, Iran rethinks its role as regional troublemaker
۴ –Guido Steinberg
۵ –TV Chanel Phoenix
۶ – البته مفسرینی هم هستند که معتقدند: رژیم با این اقدام در میان حلقه کوچک هواداران پایگاه خود را مستحکم کرد و این خود یک بُرد برایش محسوب میشود.
۷– Prof. Michael Wolffsohn
۸– Wunderwaffen
۹– این سخنانی است که اکنون بخش بزرگی از سیاستمداران جهان لیبرال دمکرات میگویند.
۱۰– امید که فلسطین هم به زودی نمایندگان واقعی خود را بیابد.
۱۱– در روزهای گذشته وزیر امور خارجه اسراییل در نامهای به سران ۳۲ کشور از آنها خواسته سپاه را به عنوان یک سازمان تروریستی به رسمیت بشناسند؛ یعنی هدفی که بیش از یک سال است انقلاب «زن، زندگی، آزادی» برای آن میجنگد.
۱۲– Hans and Sophie Scholl (Geschwister Scholl)
۱۳ – «فرانس۲۴» در گزارشی با توجه به سخنان اخیر یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که برای نخستین بار در آن به تهدید هستهای اشاره شده، احتمال تغییر در سیاست و دکترین هستهای جمهوری اسلامی ایران را در مقالهای مورد بررسی قرار داده است.