پیامدهای تغییرات اقلیمی در هفتههای گذشته درمنطقه خلیج فارس و دریای عمان رکورد شکست. بارندگی شدید سبب سیل در کشورهایی چون ایران و افغانستان شد و حتی امارات، بحرین، قطر و عربستان نیز بارندگیهای کمسابقه داشتند. در ایران اما طی روزهای گذشته مرتب خبرهای نگرانکننده درباره آنچه به عنوان آثار تغییرات آب و هوایی شناخته میشود منتشر شده است.
طی سه ماه گذشته ۲۳ استان ایران گرفتار سیل و آبگرفتگی شدهاند. بارندگیهای سیلآسا مشکلات فراوانی برای ساکنان این مناطق به وجود آورد که در این میان وضعیت استان سیستان و بلوچستان بحرانیتر از دیگر استانهاست.
خبرهای ناگواری نیز درباره فرونشست زمین در ایران منتشر شده بطوری که به گفته علی بیتالهی رئیس بخش خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و شهرسازی، نیمی از جمعیت کشور روی پهنه درگیر با فرونشست سکونت دارند. فرونشست زمین در تمام استانهای ایران دیده میشود و بر اساس آمارهای جهانی ایران به عنوان دومین کشور دنیا از نظر میزان و سومین کشور از نظر مساحت فرونشست در جهان شناخته میشود.
این پدیده که ناشی از کمآبی و کاهش آبهای زیرزمینی است حتی به استانهای پرآب و مرطوب شمالی کشور نیز رسیده و در یک نوار ساحلی شمالی، جمعیتی بالغ بر ۲ میلیون و ۱۵۰ هزار نفر را در استان گیلان و مازندران تهدید میکند.
در این میان استان اصفهان به عنوان بحرانیترین استان از نظر گسترش فرونشست زمین معرفی شده است. نرخ فرونشست در اصفهان ۴۵ برابر نرخ جهانی است؛ طبق استاندارد جهانی ۴ میلیمتر فرونشست در یک سال به معنای بحران است. فرونشست زمین در اصفهان تا ۱۸۴ میلیمتر در سال افزایش داشته است.
در روزهای گذشته همچنین اطلاعاتی از اثرات فرونشست بر آثار تاریخی و میراث فرهنگی کشور منتشر شد. بر این اساس در استان فارس بیشترین نرخ فرونشست زمین در محدوده مرودشت است که به ۱۷ سانتیمتر در سال میرسد. تخت جمشید و نقش رستم در این محدوده قرار دارد. در اصفهان نیز میدان نقش جهان و سی و سه پل و پل خواجو متأثر از فرونشست زمین ترک خورده و آسیب دیدهاند.
آمارها نشان میدهد ایران از نظر مدیریت منابع طبیعی از میان ۸۹ کشور صاحب منابع، رتبه ۶۹ و شاخص ۳۸ از ۱۰۰ را کسب کرده که بیانگر مدیریت بسیار ضعیف است. علی طالبی رئیس انجمن آبخیزداری ایران فروردین امسال اعلام کرد وضعیت فرسایش خاک در ایران سه برابر میانگین کشورهای آسیایی و ۲۰ برابر میانگین جهانی است.
همچنین بر اساس آمارهای رسمی در بیش از یک دهه اخیر، ۵۰۰ گونه جانوری در جهان به دلیل تغییرات اقلیمی منقرض شده و نزدیک به ۶۰۰ گونه دیگر در معرض انقراض قرار دارند.
بخش قابل توجهی از خسارتهای محیط زیست در ایران اما به دلیل اقدامات جمهوری اسلامی از جمله مدیریت ناکارآمد منابع آب و یا تخریبهای گسترده زیست محیطی بطور مستقیم است که پیامدهای تغییرات آب و هوایی را تشدید کرده است.
دامنه گسترده خسارت؛ انسان و اقتصاد
مؤلفههای تغییرات اقلیمی در ایران نشان میدهند شرایطی بحرانی بر محیط زیست ایران حاکم است؛ با افزایش دما میزان بارشها هر ساله روند کاهشی داشته و در نتیجه کاهش آبهای زیرمینی و تبخیر آب سرعت یافته است.
تغییرات اقلیمی به تغییر مداوم در دما، بارش، باد و سایر عناصر آب و هوایی گفته میشود که پیامدهای فراگیر و پیچیده و غالبا پایدار در محیطزیست و فعالیت انسان دارد. این پیامدها ابعاد مختلفی دارد بطوری که امسال سازمان جهانی کار هدف «کنترل اثرات تحولات اقلیمی بر سلامت کارگران» را در روز جهانی ایمنی و بهداشت حرفهای در دستور کار قرار داده و از جمله با شعار «در شرایط تغییرات اقلیمی از سلامت کارگران مطمئن شوید» آن را مطرح کرده است.
حسن اصیلیان مهابانی رئیس انجمن متخصصین بهداشت حرفهای ایران نیز گفته بیش از ۷۰ درصد کارگران در معرض خطرات ناشی از این تغییرات هستند و اقدامات ایمنی هنوز تاثیری بر مهار مخاطرات تازه نداشته است.
بر اساس آخرین ارقام سازمان جهانی کار در سال ۲۰۲۰، حدودا دو میلیارد کارگر در سال در معرض مشکلات گرمای بیش از حد قرار میگیرند. طبق همین گزارش یک میلیارد کارگر در معرض اشعه فرابنفش و بیش از یک و نیم میلیارد کارگر نیز در معرض آلودگی هوای محیط کار قرار میگیرند. همچنین ۸۷۰ میلیون کارگر در معرض سموم مختلف هستند و سالانه ۳۰۰ هزار کارگر در جهان از همین مسمومیت جان خود را از دست میدهند.
از سوی دیگر سالهاست که شهروندان، اقتصاد، محیط زیست و حتی میراث تاریخی کشور همراه با تغییرات اقلیمی از جمله خشکسالی و ترسالی دچار هزینه میشوند. برای نمونه از بارزترین آثار باستانی در معرض تهدیدات تغییرات اقلیمی تختجمشید است که با شرایط شدید جوّی از جمله توفان شن و نوسانات دما روبرو شده و فرسایش و تخریب ویرانههای تاریخی و نگارههای برجستهی آن سرعت گرفته است. چغازنبیل هم مورد دیگر است؛ این میراث جهانی یونسکو در خوزستان به دلیل تغییرات هیدرولوژیک منطقه، مستعد تبلور نمک است که باعث آسیب ساختاری به سازههای آن میشود.
دردناک آنکه هنوز راهکارهای اقلیمی در طرحهای کلان کشور جایی ندارد و در لوایح سالانه بودجه یا برنامههای پنج ساله توسعه به صورت نمایشی نشانهای از مسائل مرتبط با تغییرات اقلیمی دیده میشود.
در خارج از مرزهای ایران اما سالهاست بسیاری از کشورها از جمله بریتانیا، ایتالیا، ایالات متحده، فرانسه، چین و هند از فناوریهای جدید دیجیتال و هوش مصنوعی برای کمک به حفاظت از میراث فرهنگی و تاریخی خود استفاده میکنند.
همچنین از آنجا که کودکان و زنان در صف اول آسیبپذیری از این تغییرات قرار دارند، در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته با آموزش و برنامهریزی تلاش میشود از اضطراب محیط زیستی و اثرات آن بر زنان و کودکان بکاهند. همچنین تلاش شده این پدیده وارد ادبیات عمومی و ساختار آموزشی شود تا درباره تغییرات اقلیمی و شیوه سازگاری با آن برای همه اقشار و از سنین پایین روشنگری شود.
تخریب نظام تاریخیِ سازگار با اقلیم ایران توسط حکومت
در حالی که کارشناسان «مدیریت منابع آب» را یکی از ضروریترین و مهمترین اقدامات برای جلوگیری از افزایش خسارتهای تغییر اقلیم میدانند اما برنامههای دولتهای مختلف جمهوری اسلامی در سالهای گذشته برای مدیریت منابع آبی ناکارآمد و غیرموثر بوده است.
کارشناسان «راندمان آبیاری و بهرهوری آب کشاورزی»، «تغییر الگوی بارندگی»، «بیلان منفی آبخوانها» و از همه مهمتر «پروژههای انتقال آب بین حوضهای» را از جمله عوامل تشدیدکننده مشکلات تغییر اقلیم در ایران ارزیابی میکنند.
با اینکه نیم قرن پیش و در زمان محمدرضا شاه فقید تحقیقات برای جایگزین کردن انرژیهای تجدیدپذیر در دستور دولت قرار داشت اما چهار دهه تعلل جمهوری اسلامی سبب شده همچنان ۹۰ درصد انرژی کشور از محل سوختهای فسیلی تأمین شود. این در حالیست که ایران با توجه به گستردگی و تنوع جغرافیایی امکان بهرهبرداری از انرژیهای پاک و تجدیدپذیر از جمله انرژی خورشید و باد را دارد.
سحر تاجبخش مسلمان رئیس سازمان هواشناسی کشور اسفندماه گذشته اعلام کرد که روند تغییرات پارامترهای جوی دنیا در سال ۲۰۲۲ نشان میدهد که غرب آسیا و ایران یکی از مناطق شاخص از نظر افزایش دما، افزایش خشکسالی و کاهش بارش در دنیا بوده است.
تمدن ایران در حالی طی دو هزار و پانصد سال گذشته توانسته بود با طبیعت خشک و نیمهخشک کشور سازگار شود و منابع آبی را با اقداماتی مانند احداث قنات حفظ کند و همزمان بیشترین بهرهبرداری را نیز از آنها داشته باشد، اما جمهوری اسلامی طی نیم قرن توانسته مشکلاتی عمیق و حتی غیرقابل جبران در حوزه محیطزیست ایران ایجاد کند که اثراتی مخربتر از تغییرات اقلیمی داشتهاند.
یک سال و نیم پیش بود که مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران اعلام کرد که بررسی مدلهای تغییرات اقلیمی ایران، از احتمال وقوع ناهنجاریهای دما تا افق ۲۰۴۰ در نیمه شمالی کشور و تغییرات عمده در بارشهای یکروزه و افزایش روزهای خشک در سایر نقاط، به ویژه در منطقه زاگرس و منطقه جنوب و شرق کشور حکایت دارد.
بر اساس اعلام این مرکز پیامد دیگر این تغییرات تا بیست سال آینده، تغییر پهنههای اقلیمی در ایران است. برای مثال در استان «خراسان رضوی»، پهنه اقلیم سرد از دست خواهد رفت و با تابستانهای خشک و بسیار گرم در ۲۰ سال آینده، بیابانهای خشک و بسیار گرم در این استان افزایش خواهند یافت. همچنین در مناطقی مانند سرخس، کلات و درگز که در حال حاضر دارای اقلیم بیابانی خشک و سرد هستند، در ۲۰ سال آینده به مناطق بیابانی خشک و بسیار گرم تبدیل خواهند شد.
با وجود آمارهای نگرانکننده و هشدارهای پی در پی و چند ساله کارشناسان اما هیچ تلاشی برای رویارویی با تغییرات اقلیمی و کاهش عوارض آن صورت نگرفته است.
ایران طی سالهای گذشته عوارض ناشی از تغییر اقلیم از جمله کاهش ذخایر آبی پشت سدها، ریزگردها و توفانهای شدید، سیل، خشکسالی، موجهای گرمایی، موجهای سرمایی و کاهش منابع ذخایر برف و کاهش کیفیت هوا را تحمل کرده است. این عوارض همچنین اثراتی بر شهروندان و تغییر آرایش جمعیتی، اقتصاد، میراث تاریخی و حتی افزایش نارضایتیهای سیاسی داشته است.
بیعملی دولت در مورد تغییرات اقلیمی در کشور حتی انتقاد داریوش گلعلیزاده رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست را نیز در پی داشته است؛ او گفته « تا کنون اقداماتی تأثیرگذار جهت سازگاری و افزایش تابآوری کشور در مقابل اثرات تغییرات اقلیمی اجرایی نشده است و این امر خسارتهای بسیاری به اقتصاد، منابع طبیعی و محیطزیست وارد میکند.»
داریوش گلعلیزاده افزوده که در ۲ سال اخیر، ۸۰۰ هزار نفر از استانهای مرکزی و جنوبی کشور به دلیل تغییرات اقلیمی به استانهای شمالی مهاجرت کردند که و این پیامد جدی تغییرات اقلیمی در کشور است و میتواند در آینده ابعاد امنیتی نیز داشته باشد.
او همچنین نقش خشک شدن تالابها را بر مباحث اقتصادی و معیشت مردم محلی را مورد اشاره قرار داده و گفته بود که با نابودی اراضی کشاورزی، جنگلها و مراتع براثر آتشسوزی، معیشت مردم تحت تأثیر قرار میگیرد و با افزایش مشکلات اقتصادی، تخریب منابع و محیطزیست ایجاد خواهد شد.
حسین اینانلو کارشناس اقلیمشناسی نیز سال گذشته خبر داد که استانهای دو سوی رشته کوه البرز خشکسالی و تغییر اقلیم فاجعهآمیزتری را تجربه میکنند.
حسین اینانلو با تأکید بر اینکه «ایران نه با خشکسالی که با خشکیدگی روبروست» گفته بود «اگر موضوع خشکسالی باشد پس از چند سال رفع میشود و این موضوعی است که در طول تاریخ بارها اتفاق افتاده و پس از خشکسالی شاهد ترسالی بودهایم اما پدیدهای که امروز با آن روبرو هستیم مسئله خشکیدگی است که قطع نمیشود و ادامه دارد.»
بخشی از آنچه حسین اینانلو «خشکیدگی» در کشور خوانده در نتیجه اقدامات غیرکارشناسی دولتهای مختلف جمهوری اسلامی، از جمله سدسازیهای غیراصولی و غیرعلمی است که از دوران اکبر هاشمی رفسنجانی آغاز شد.
محمدرضا فرزانه پژوهشگر ارشد مطالعات آب و توسعه پایدار معتقد است «تنها استراتژی متناسب با کشور ما، استراتژی تالاب است که جنبه سازگاری و کاهش انتشار گازهای گلخانهای و کاهش خسارتهای مخاطرات طبیعی را دارد.»
او توضیح داده که «در کشورمان ۲۲۶ تالاب داریم که متاسفانه بسیاری از آنها در حال خشک شدن هستند. بنابراین جا دارد درباره اهمیت تالاب بیشتر گفتگو و مطالعه کنیم و ببینیم ما در حال از دست دادن چه نعمت بزرگی هستیم. اگر تالابها خشک شوند ما نمیتوانیم هیچ چیز دیگری را جایگزین آن کنیم. تنها استراتژی متناسب با کشور ما، استراتژی تالاب است که جنبه سازگاری و کاهش انتشار گازهای گلخانهای و کاهش خسارتهای مخاطرات طبیعی دارد.»
تجارب کشورهای دیگر از جمله اسرائیل و عربستان سعودی و همچنین ایالتهای خشک آمریکا نشان میدهد که برای مشکل «خشکیدگی» و تغییرات اقلیمی در ایران به عنوان یک سرزمین خشک و کویری، راهکارهای مدرن و عملی وجود دارد اما نیازمند مدیریت و برنامهریزیهای اصولی است که نه از جمهوری اسلامی بر میآید و نه اساسا دغدغهی آن است.