فیروزه نوردستروم- نرخ فرونشست در محدوده تخت جمشید به ۱۷ سانتیمتر رسیده است. محوطه میراث جهانی تخت جمشید و نقش رستم همچون تعداد زیادی از آثار تاریخی و بناهای ارزشمند کشور در منطقههایی با خطر فرونشست زمین واقع شدهاند، اما جدا از پدیده فرونشست، فرسایش بیولوژیک، وجود گلسنگها، فرسایش حاصل از شرایط بارندگی و تغییرات آب و هوایی، فرسایش حاصل از آلودگی هوا و آسیبهای انسانی این میراث جهانی را تهدید میکنند.
مازیار کاظمی مدیر سابق مجموعه تخت جمشید در سال ۱۳۸۹ در مصاحبهای رادیویی انتقاداتی چون نبود سیستم مانیتورینگ آلودگی هوا در مجموعه تخت جمشید، علل عدم تخصیص بودجه و بیاعتنایی به آلودگیهای زیست محیطی نظیر به آتش کشیدن زمینهای کشاورزی و صنعتی شدن منطقه را مطرح کرد، این انتقادات باعث تعلیق و اخراج وی از مجموعه تخت جمشید شد.
کیهان لندن در گفتگو با این کارشناس ارشد میراث فرهنگی آخرین وضعیت محوطه میراث جهانی پاسارگاد را بررسی کرده است.
-آقای کاظمی، نخستین مشاهدات در مورد پدیده فرونشست در محدوده تخت جمشید به چه زمانی برمیگردد؟
-به دیماه ۱۳۸۸؛ تمام تصویربرداریها و مطالعات اولیه مربوط به آن زمان، دستکم در بنیاد پژوهشی «پارسه پاسارگاد» موجود است. هرچند این اتفاق، موضوع جدیدی نیست و طی این سالها همه میدانیم دلایل فرونشست زمین چه بوده. پس از جمعآوری این مستندات در ۱۳۸۸ برای مطالعات تخصصیتر و تحقیقات اساسیتر، جلسه مشترکی با دانشکده زمینشناسی دانشگاه شیراز داشتیم؛ یک دانشجو برای انجام پایاننامه دکترا به ما معرفی شد که کار مطالعاتی پایاننامه او بر روی همین موضوع بود، احتمالا پایاننامه و مطالعات مربوط به فرونشست زمین در کتابخانه پایگاه پژوهشی «پارسه پاسارگاد» موجود است.
-به لحاظ تاثیرگذاری فرونشست یا رانش زمین، مجموعه تخت جمشید و نقش رستم را در چه وضعیتی ارزیابی میکنید؟
-با توجه به اینکه مجموعه تخت جمشید و نقش رستم آثار صخرهای محسوب میشوند اساس مجموعه تخت جمشید بر روی خاک و دشت نیست، درواقع روی ریشه کوه قرار گرفته، بخشی از کوه «مهر» یا «رحمت» تراشیده و بسترسازی شده و تختگاه تخت جمشید بر روی آن ساخته شده، در نقش رستم هم تقریبا بجز کعبه زرتشت، تمامی آثار بر روی صخرهها قرار گرفتهاند و با زمین و آن بخشی که اکنون در حال فرونشست است ارتباط چندانی ندارد.
در نقش رستم، کعبه زرتشت در مقابل آرامگاه صخرهای بر روی دشت قرار گرفته، اما مطالعاتی درباره کعبه زرتشت مبنی بر اینکه گمانهزنی کرده باشند که این آثار سنگی بر روی ریشه یا صخره سنگی وجود دارد در دست نیست، اما آنچه مسلم است قطعا مکانیابیهایی که آن زمان برای چنین ساختار سنگی سنگینوزنی انجام میدادند تا آن را بستری مستحکم قرار دهند، به احتمال زیاد، این بستر باید روی ریشه کوه یا درواقع شالودهی بنا بر روی کوهپایه برپا شده باشد.
احتمال تخریب تختجمشید، نقش رستم و میدان نقش جهان بر اثر فرونشست زمین
اما نکته بسیار مهم در مورد فرونشستهای صورت گرفته در مجموعه تخت جمشید و نقش رستم آسیبهای جدی است که متوجه محوطههای باستانی اطراف این مجموعه است، بسیاری از ساختارهای شهر پارسه در ارتباط با مجموعه تخت جمشید، خشتی هستند و بر روی دشت بنا شدهاند. در اطراف مجموعه نقش رستم هم ساختارهایی داریم که به احتمال بسیار زیاد ساختارهای خشتی هستند که بر روی دشت بنا شدهاند و تاثیر مستقیمی که ممکن است در اثر فرونشست به آثار این محدوده برسد، به آثار خشتی شهر پارسه نیز وارد خواهد شد.
-با توجه به تجربه و بررسیهایی که طی چند سال در مجموعه تخت جمشید و نقش رستم داشتید، فرونشستها چه نوع آسیبی به تخت جمشید و نقش رستم خواهند زد؟
-فرونشستها آسیب مستقیمی بر روی آثار تخت جمشید و نقش رستم نخواهند داشت اما آسیبهای دیگری وجود دارند که این دو اثر را تهدید میکنند. در بررسیهای اولیهای که در سال ۸۸ انجام دادیم متوجه شدیم رانش یا فرونشست زمین فقط در محدوده نقش رستم نیست و این فرونشست به موازات کوه حرکت میکند و به سمت روستای حاجیآباد میرود. عکسهایی که در سال ۸۸ از روستای حاجیآباد و محدوده اطرافش گرفتیم نشان میدادند که فرونشست زمین حتی به خانههای مردم این منطقه هم آسیب وارد کرده، خانههایی هستند که بخشی از آنها نشست کردهاند کلافهای سیمانی، ستونها همه ترک خوردهاند و کاملا مشخص است که اثر تخریبی این فرونشست علاوه براینکه متوجه آثار زیر زمین است، آثار روی زمین مثل روستاها را هم تحت تاثیر قرارمیدهد.
-در مورد اثر تخریبی بارندگی که میتواند متوجه نقش رستم باشد لطفا توضیح دهید.
-جاری شدن آب باران در فصلهایی که شدت بارندگی بسیار زیاد میشود میتواند به شدت تخریبکننده باشد، نقشها را از بین ببرد، بر روی نقوش بیرونی نقش رستم رسوبگذاری کند، همچنین میتواند آرامگاهها را از داخل بطور کامل تخریب کند. راهکار جلوگیری از این آسیبها مشخص است: باید در قسمت بالای نقش رستم مسیرهایی پیشبینی شود، البته این کارها را سالها پیش آقای راهساز و تیم آنها که کارهای مرمتی زیادی در تخت جمشید انجام میدادند انجام دادند؛ یعنی هدایت آبهای جاری را که بالای نقش رستم جمع میشد طوری هدایت کرده بودند که آب به سمت آرامگاهها نیاید. اما این رویکرد، باید هر سه چهار سال یکبار تکرار و بودجه مشخصی برای آن مشخص شود چون آنقدر شیب و شدت جاری شدن آب در آن سطح زیاد است که بسیاری از این مسیرسازی ها را از بین میبرد و دوباره باید تمام اینها احیا شوند.
-جدا از فرونشست زمین، تا چه حد سیلابها و بارندگیها نقش رستم را تهدید میکند؟
-میتوان گفت فرونشست زمین و ایجاد بخشی از این حفرهها حاصل از یکطرف خالی شدن زیر سطح زمین و از سوی دیگر نمایان شدنش در اثر شدت آبهای حاصل از بارندگی است، یعنی از پایین به دلیل اینکه آبهای زیرزمینی کاهش پیدا میکنند زمین نشست میکند اما این نشست، زمانی به صورت حفره خود را نمایان میکند که آبهای جاری راههای خود را پیدا میکنند و این حفرهها را روی سطح زمین، نمایان میکنند. پس نکته مهمی که بیش از فرونشست زمین، نقش رستم را تهدید میکند، مشکل بارندگیهای شدید و جاری شدن سیلابهای حاصل از بارندگی در سطح و درون آرامگاهها است که از بالا به کل آثار محدوده نقش رستم آسیب میرساند.
-بر اساس اطلاعاتی که منتشر شده، آسیبهای زیادی متوجه مجموعه تخت جمشید است که اگر بخواهیم این آسیبها را اولویتبندی کنیم فرونشست زمین در اولویتهای آخر قرار میگیرد. موضوعی که برای تخت جمشید از همه مهمتر است گویا مسئله فرسایش است…
-بله، روند فرسایش در تخت جمشید بسیار سریع است، یکی از مهمترین و پرآسیب ترین علل تخریب در تخت جمشید که هماکنون اتفاق میافتد، همین فرسایش است که شکلهای مختلفی دارد: فرسایش بیولوژیک، وجود گلسنگها که به شدت در حال از بین بردن نقوش باستانی نه در همه جا ولی در حال تخریب نقوش بخشهایی از تخت جمشید هستند، همچنین فرسایش حاصل از شرایط بارندگی و تغییرات آب و هوایی، این عوامل به صورت مستقیم در مجموعه تخت جمشید تاثیرگذارند. فرسایش حاصل از آلودگی هوا و مسئله زراعت و کشاورزی در منطقه مرودشت نیز هست. بسیاری از مواقع، زمانی که برای کشتهای متوالی، زمینهای کشاورزی را آتش میزنند، وجود دودها وآلودگی دیاکسیدکربن در هوا میتواند در سنگها نفوذ کند و با اولین بارندگی، تولید اسید کند و باعث خورده شدن مجموعه شود.
-با وجود این روند فرسایشی آیا می توان حدس زد چه زمانی تخت جمشید بطور کل تخریب میشود؟
-اینکه بتوان حدس زد تخت جمشید چه زمانی تخریب میشود و از بین میرود بسیار سخت است. اگر خیلی خوششانس باشیم و حوادثی مثل زلزله پرقدرت که تخریب آنی و درجا ایجاد میکند انفاق نیفتد سایر عوامل فرسایش، تدریجی عمل میکنند، ذرهذره اثر را از بین میبرند، مثل کارکرد گلسنگها، فرسایش حاصل از آلودگی یا شرایط آب و هوایی که میتواند تاثیر مستقیم روی از بین بردن تخت جمشید بگذارد.
نکتهای که اهمیت دارد این است که واقعا امکانپذیر نیست تخت جمشید و آثار سنگی داخل منطقه پارسه پاسارگاد را به صورت صد درصد حفاظت کرد؛ حفاظتی شبیه حفاظت موزه. در هر صورت اینها «سایت موزه» محسوب میشوند، سایتموزهها عوامل تخریبی دارند و در نهایت میتوان روند این تخریب را کند کرد، به هیچ عنوان نمیتوان این روند را قطع کرد، چون نمیتوان این آثار را از بستر اتصالشان قطع کرد، تا وقتی قطعات تخت جمشید مثل ستون درگاهها و آثار معماری تخت جمشید متصل به زمین هستند فرسایش انجام میشود، رطوبت از سطح و پایین گرفته میشود، در سطح، تعریق ایجاد میشود و ریزمویینههای سنگهای آهکی تبدیل به ترک میشوند، ترکها گسترده و شکستگی ایجاد میشود اینها وجود دارند اما با یک روند کُند.
احتمال تخریب تختجمشید، نقش رستم و میدان نقش جهان بر اثر فرونشست زمین
-آیا عملکرد کارگاههای حفاظتی و مرمتی تخت جمشید در طول این سالها قابل قبول بوده؟
-آنچه بسیار مهم است مانند بسیاری از تحقیقاتی که امثال اریک اشمیت و پروفسور هرتسفلد انجام دادند باید اثر به صورت کامل با جزئیات، مستندنگاری شود تا اگر روزی به جایی برسد که دیگر اثری از آن نماند حداقل شواهد آن موجود باشد، بتوان نمونهسازی کرد و دوباره جزء به جزء اینها را احیا کرد. بعد از اینکه گروه هرتسفلد و موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو آمدند و از همه مهمتر در سال ۱۳۴۰ گروه مرمتی تیلیا و هیات اﻳﺰﻣﺌﻮ آمدند و کارهای اساسی در تخت جمشید انجام دادند، همچنین شاگردانی تربیت کردند که آنها کارهای مرمتی را ادامه میدادند و نقش بسیار اساسی در حفظ مجموعه تخت جمشید داشتند. وقتی با عکسهای پیش از مرمت مقایسه میکنیم دلگرمکننده است اما این کافی نیست، یعنی باید بودجه گذاشته شود، کارگاهها فعال بمانند تا روند فرسایش و تخریب چنین آثاری به کندترین حالت خود برسد.
-بر اساس شواهد، مجموعه تخت جمشید هیچگاه بودجه لازم دریافت نکرده؛ لطفا در مورد تخصیص بودجه نیز توضیح بدهید.
-یکی از شانسهای مجموعه پارسه پاسارگاد، شکل گرفتن بنیاد پژوهشی «پارسه پاسارگاد» بود. در این بنیاد بسیاری از کارشناسان دلسوز فعالند و زحمات بسیار زیادی کشیدند، اما نکته مهم، همانطور که اشاره کردید، مشکل بودجه است. عملی شدن تمام این پژوهشها مستلزم بودجه است، عملکرد پایگاه در تشخیص آسیبشناسیها بسیار خوب بوده، گروههای مرمتی مثل استاد حسن راهساز و کارشناسانی که زیر نظر او کار مرمتی انجام میدادند حاصل نتایج گروه تیلیو و ایزما هستند که کارهای مرمتی را از سال ۱۳۴۰ در مجموعه تخت جمشید انجام دادند، اما ادامه این راه، نیازمند بودجه بیشتر برای مجموعه تخت جمشید است. اگر این بودجهها تخصیص پیدا نکند و کارگاهها به این شکل کج دار و مریز پیش بروند قطعا روند تمام اتفاقات ناخوشایندی که در تخت جمشید در حال انجام است سرعت میگیرد و خیلی زودتر از آنچه فکر میکنیم شاهد آسیبهایی خواهیم بود که گریبانگیر تخت جمشید خواهد شد.
-از نظر حفظ استحکام و وضعیت حفاظت و مرمت، آیا آرامگاه کوروش دارای مشکلاتی مشابه مجموعه پاسارگاد است؟
-مجموعه پاسارگاد که آرامگاه کوروش در آن واقع شده مشکلات مشابه مجموعه تخت جمشید و نقش رستم یعنی همان فرسایشها، عوامل بیولوژیک و آسیبهای انسانی را دارد اما چون مجموعه پاسارگاد از چندین اثر تاریخی و شاخص تشکیل شده هر کدام از عوامل در یکی از این کاخها بیشتر تاثیرگذار است؛ به عنوان مثال در آرامگاه کوروش، رشد گلسنگها را به آن صورت نمیبینیم اما بر روی نقوش برجسته در کاخ اختصاصی و کاخ باران وجود دارد؛ یا عوامل تخریب انسانی روی تل تخت و آثاری که یک مقدار نظارت بر روی آنها کمتر است بیشتر دیده میشود، اما با توجه به اینکه حفاظت بیشتری از آرامگاه کوروش انجام شده، عملا دسترسی مستقیم افراد به آن قطع شده است. از طرفی پس از آخرین مرمتهای انجام شده در دهه ۸۰ بر روی سقف آرامگاه، راه نفوذ رطوبت و آب باران را به داخل اتاقک بست بنابراین وضعیت آرامگاه، نسبت به سایر آثار داخل پاسارگاد اکنون نسبتا پایدار و بهتر است.
اساسا گلسنگها به خاطر شرایط و خاصیت سنگهای آرامگاه امکان رشد زیادی ندارند چون بر روی آرامگاه، نقوش برجسته خاصی نیست بجز چند نقش خاص در قسمت بالای درگاه اتاقک آرامگاه، اما شاید مهمترین عامل آسیب برای آرامگاه کوروش را میبایست کشاورزی و نحوه کشت زمینها و هر سال در فصل کاشت، آتش زدن زمین و آلودگی هوا دانست.
-چه مسائلی باعث شد تا تحقیقات مطالعاتی آن پایاننامه در ۱۴ سال پیش عملی نشود؟
-یکی از مسائلی که باعث شد آن تحقیقات عملی نشود موضوع جلگه مرودشت است. حضرات، همه موضوعات را امنیتی قلمداد میکنند و ترجیح دادند بجای اینکه جلوی برداشت بیرویه آب گرفته شود و الگوی کشت در منطقه تغییر پیدا کند و اتفاقات دیگری که در آن پایاننامه مطالعاتی به آن اشاره شده بود برطرف شوند، ترجیح دادند اهمیتی به این موضوعات ندهند و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده! واقعیت این است که آثار پیش از اسلام بهخصوص دوره هخامنشی و اساسا دوره پادشاهی تاریخ ایران هیچگاه به مزاق حضرات خوش نیامده و همیشه در مورد این بخش از تاریخ، سوء تبلیغات کردند و هیچگاه برای ارتقاء سطح وضعیت حفظ و مرمت این آثار تلاشی نکردند.
پروژه توسعه گردشگری هم یک پروژه شکست خورده است، چون توسعه گردشگری با ساختار ایدئولوژیک حکومت، سازگار نیست. وقتی حکومت، هیچ تمایلی به ورود جهانگرد خارجی و ورود فرهنگ و تفکر و اطلاعات جدید ندارد و تا حد امکان کشور را در مقابل هر چیزی منزوی میکند. گردشگری پروژه شکستخوردهای است و بجز توریست مذهبی که حکومت تمام زور خود را میزند که آن را توسعه دهد، در آیندهی پیش رو هیچ اتفاق مثبتی در محوطههای تاریخی و بناهای پیش از اسلام نخواهد افتاد چون هدف، مبارزه با معرفی و نگهداری این آثار است.