گفتگویی درباره ریشه‌های جشن تیرگان

- در ایران باستان جشن‌ها معمولاً حول دو عنصر آب و آتش برگزار می‌شدند. مهمترین جشن‌­های آتش عبارتند از جشن سده، جشن مهرگان و چهارشنبه سوری. محور همه این جشن‌ها آتش است و مردم گرد آتش می‌­آیند و با آواز و موسیقی می­‌رقصند.
- جشن تیرگان عملاً بارزترین جشن آب است و مراسم آن بین تمام اقوام ایرانی، از آذربایجان گرفته تا کرمان و یزد، مشترک است. مردم روی همدیگر آب می‌پاشند و به دست‌ها و صورت خود آب می‌زنند. در این ایام هوا در ایران گرم است و به این ترتیب آب پاشیدن تجلّی عطش و خواسته‌ ما از طبیعت است. این نمادی است از لطف طبیعت که آب را به ما تقدیم می‌کند.

یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳ برابر با ۰۷ ژوئیه ۲۰۲۴


جشن تیرگان از جشن های باستانی است که در سال‌های اخیر مانند دیگر جشن‌های ملی در میان ایرانیان درون و بیرون کشور مورد توجه بسیار قرار گرفته و توسط بسیاری جشن گرفته می شود. در ارتباط با ریشه‌های این جشن و اسطوره‌هایی که مبنای آن را تشکیل می‌دهند با دکتر امیرعباس ورشوی پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران گفتگو کردیم. دکتر ورشوی در پژوهش‌های تاریخی خود بر روی نشان دادن پیوند منطقی بین داستان و اسطوره از یکسو و رویدادهای تاریخی واقعی از سوی دیگر تمرکز دارد.

 

-داستان و یا اسطوره جشن تیرگان چیست؟

-تیرگان جشن آب و منسوب به ایزد “تیشتر” است که در فرهنگ اوستایی ایزد بارش باران بود. در فرهنگ اوستایی ما دو ایزد متضاد و متخاصم داریم: ایزد “اپوش” که ایزد خشکی است و ایزد “تیشتر” که مسئول بارش و بارندگی است. در پایان عصر ودایی وقتی هندی‌ها و ایرانی‌ها از هم جدا شدند و هندی‌ها به شبه‌قاره هند سرازیر گشتند و ایرانی‌ها به سوی فلات ایران رفتند در نگرش آنها نسبت به این ایزدان اختلاف پیش آمد. از دید ایرانیان که وارد فلات ایران، یعنی سرزمینی خشک و کم آب شده بودند، خشکی یک تهدید بود؛ بنابراین، دیو اپوش صورتی منفی به خود گرفت. در حالی که نزد هندی‌ها که ساکن سرزمینی بسیار مرطوب و بارانی شده بودند و آب عامل مخرب در زندگی آنها شده بود، تیشتر نقش مقدس خود را از دست داد و در عمل ناپدید شد. در مقایسه دو فرهنگ ایرانی و هندی می‌بینیم که تنها ایرانیان هستند که تیشتر را می­‌شناسند، آن را ستایش می‌کنند و برایش جشن آب برگزار می‌کنند. ناگفته نماند در هر منطقه در ایران این جشن با آیینی ویژه برگزار می­‌شود؛ گروهی فال کوزه­ می‌­گیرند و برخی دستبند هفت ­رنگ به دست می­‌بندند، اما در اغلب مناطق به روی یکدیگر آب‌ می‌پاشند.

در ایران باستان جشن‌ها معمولاً حول دو عنصر آب و آتش برگزار می‌شدند. مهمترین جشن‌­های آتش عبارتند از جشن سده، جشن مهرگان و چهارشنبه سوری. محور همه این جشن‌ها آتش است و مردم گرد آتش می‌­آیند و با آواز و موسیقی می­‌رقصند. پُرواضح است که چهارشنبه سوری– که متاسفانه ریشه‌های تاریخی آن به خوبی شناخته نشده– خود یک جشن آتش است، در حالی که تنها ۵ روز بعد از آن ما نوروز را داریم که به نوعی جشن آب قلمداد می‌شود. زیرا ما کاسه آب را می‌گذاریم و یا از سبزه استفاده می‌کنیم که منشاء آن آب است. این سبزه را هم ۱۳ روز بعد در آب رها می­‌کنیم. نوروز طلیعه آمدن بهار است  و آبادانی را به طبیعت برمی‌گرداند. خلاصه کلام اینکه تمام جشن‌های باستانی ایران حول عنصر آب یا آتش می‌گردند.

جشن تیرگان عملاً بارزترین جشن آب است و مراسم آن بین تمام اقوام ایرانی، از آذربایجان گرفته تا کرمان و یزد، مشترک است. مردم روی همدیگر آب می‌پاشند و به دست‌ها و صورت خود آب می‌زنند. در این ایام هوا در ایران گرم است و به این ترتیب آب پاشیدن تجلّی عطش و خواسته‌ ما از طبیعت است. این نمادی است از لطف طبیعت که آب را به ما تقدیم می‌کند.   تیرگان بزرگداشت ایزد تیشتر است. همانطور که گفتیم رسم دیگری که در این ایام بجا آورده می‌شود بستن دستبند هفت رنگ روی مچ دست‌هاست که نماد “تیر و باد” است چراکه وایو، ایزد بادها، صورت کهن ایزد تیشتر در فرهنگ ودایی بوده است. عدد هفت هم از نشانه‌های آیین مهر است و اهمیت زیادی در این آئین دارد. باید توجه داشته باشیم که بسیاری از جشن‌های باستانی ما ریشه هندوایرانی دارند، یعنی به پیش از دوران زرتشت برمی­‌گردند. مراسم و مناسک میترایی را در همه این جشن‌ها و مراسم می‌توان دید. جشن تیرگان هم تا حد زیادی متاثر از این امر است و مولفه‌های مهرپرستی در آن دیده می‌­شود.

-گفته می‌شود که تیرگان جشن پیروزی تیشتر بر اپوش و جاری شدن آب در ایران سرزمین است…

-بله، داستان مصافی است که بین اپوش و تیشتر رخ می‌دهد و در نهایت به پیروزی تیشتر ختم می­شود و آب در ایرانزمین جاری می‌شود. این اسطوره به نوعی درک ایرانیان از رابطه بین ایزدان و طبیعت را نشان می‌­دهد. البته هندی‌ها که رطوبت را زیانبار می‌­دیدند و خشکی را دوست داشتند ماهیت اپوش را به نوعی در ایندرا آمیختند و نقشی مقدس به او دادند. خلاصه اینکه جشن تیرگان بزرگداشت پیروزی تیشتر نزد ایرانیان است. آنچه در نتیجه‌­اش، دسترسی ایرانیان به آب میسر می‌شود.

-اسطوره ایرانی دیگری که با جشن تیرگان پیوند دارد اسطوره آرش کمانگیر است. آیا ارتباطی از نظر موضوعی بین این دو اسطوره وجود دارد؟ 

-درواقع ما هیچ منبعی را پیدا نمی‌کنیم که آرش کمانگیر چگونه با این داستان ارتباط پیدا می‌کند؛ اگر از تأویل‌­ها و تفسیرها بگذریم ارتباط آرش با تیشتر اساساً روشن نیست. توجه داشته باشیم ایزدانی که در اسطوره آرش کمانگیر به او یاری می‌رسانند، از جمله به او کمان می‌دهند و تیرش را هدایت می‌کنند هیچکدام تیشتر نیستند؛ این ایزد سپندارمذ، یعنی ایزد زمین است، که کمان را به آرش کمانگیر می‌دهد. البته منطقی‌تر است ایزدی که کمان را به آرش می‌دهد ایزد مهر باشد. زیرا نه تنها آرش اسطوره­‌ای مهری است، بلکه میترا خودش کماندار و ایزد نبرد و تیراندازی است. البته وایو که در عصر ودایی صورت اولیه تیشتر بود در هدایت تیر آرش یاریگر اوست. اما در مجموع پیوند محکمی میان جانفشانی آرش با پیروزی تیشتر بر اپوش دیده نمی­‌شود. بنابراین، تنها گزینه واقع­‌بینانه آن است که احتمالاً هسته تاریخی افسانه آرش در بحبوحه جشن تیرگان اتفاق افتاده است.

شاهنامه فردوسی، خیال یا واقعیت؟

پژوهش‌­های من درباره اساطیر ایرانی نشان می­دهند که جغرافیای حقیقی داستان‌های شاهنامه و اسطوره‌های باستانی دیگر، نه در شرق و شمال شرقی ایرانزمین، بلکه در بین‌­النهرین یا “میاندورود” واقع بوده است. من در لندن سخنرانی­‌های مفصلی در اینباره داشته‌­ام که گزارش یکی از آنها در کیهان لندن آمده است. این اظهارات بر مبنای محتویات کتاب “شاهنامه فردوسی؛ خیال یا واقعیت؟” ارائه می‌­شوند که به یاری همسرم، سایا ضیائی، نوشته شده و به زودی توسط دانشگاه کوروش در کالیفرنیای آمریکا منتشر می­شود. حقیقت آن است که هسته‌­های تاریخی اساطیر ایرانی اتفاقاتی بوده‌­اند که در بین‌­النهرین رخ داده‌­اند اما آریایی‌­ها پس از آمیزش با مهاجرین بین‌‌النهرینی در فلات ایران همان رخدادها را با جغرافیایی دیگر و طبق سنت‌­های روایی خویش در متون اوستایی و بعدها پهلوی بازگو کردند. باری، اسطوره آرش کمانگیر هم از این نظر مستثنا نیست. توجه کنیم که جنگ‌ها در بین­‌النهرین به دلایل آشکار، از جمله دشواری تهیه آذوقه و علوفه، در فصل زمستان روی نمی‌­دادند. زیرا در آن دوره تاریخی لازمه پیروزی در جنگ تامین نیازمندی‌های لشکر بود. به همین دلیل تلاش می­‌شد جنگ‌ها به بهار و اوایل تابستان موکول شوند. هرودت هم در اینباره بسیار گفته است. در مجموع وقتی به زمستان می‌­رسیدند جنگ‌ها را متوقف می‌کردند؛ زمستان یک وقفه بود. بنابراین، به احتمال زیاد آن رویداد تاریخی که اسطوره آرش کمانگیر بدان اشاره دارد– هر چند که من هنوز وارد بحث تاریخی این رویداد نشده‌ام– در اوایل تابستان و در بین‌­النهرین روی داده است.

توجه کنیم اقوامی که از بین‌­النهرین به فلات ایران مهاجرت می­کردند تاریخ و اسامی جغرافیایی موطن خویش را هم با خود می‌­آوردند. یکی از رسوم ثابت مهاجرین آن است که نام  زیستگاه قبلی خود را روی مکان جدید می‌گذارند. همین حالا هم در دنیای مدرن این کار صورت می‌گیرد. این اتفاق در مورد مهاجرین بین‌­النهرینی که به فلات ایران می‌­آمدند– و اوج مهاجرت‌شان حدود چهار صد سال قبل از موج دوم مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران بود– نیز صورت گرفت. این اقوام ساکن فلات ایران شدند و نام‌های قدیمی خود را بر محل سکونت جدید خود گذاشتند. پس نام کوهستان تور‌ که در آناتولی و در میان شهر کهن آدانا تا فلات ارمنستان واقع است به آسیای مرکزی منتقل شد و آنجا توران نام گرفت. امروزه آن رشته کوه را در آناتولی با نام یونانی شده “توروس” می­‌شناسند. اما این نام خیلی قدیمی است. نام تور از هزاره سوم قبل از میلاد روی آن منطقه بوده چون تور نام خدای قوم باستانی هوری بود. یعنی بین­‌النهرینی­‌ها منطقه مرکزی ترکیه کنونی را تور می‌خواندند. نکته شگفت‌­آور آن است که هنوز هم در مرزهای کوهستان توروس دو رود با نام جیهان و سیهان جاری هستند که اسامی خود را به رودهای جیحون و سیحون در آسیای مرکزی داده‌­اند. قدمت سیهان به قرن پانزدهم قبل از میلاد، یعنی عصر هیتی‌­ها، و قدمت جیهان نیز حداقل به زمان کتابت سفر پیدایش تورات بازمی‌­گردد. من در کتاب خود با ارائه ده‌­ها سند باستان­شناسی و مقایسه آنها با متن­‌های اساطیری نشان داده­‌ام روایت آرش کمانگیر و تیری که به سوی شرق پرتاب کرد از نظر تاریخی مربوط به غرب و جنگی است که میان اکدیان و دشمنان غربی آنها صورت گرفت. یعنی شواهد می‌­گویند آن رویداد تاریخی که اسطوره آرش کمانگیر متکی بدان است احتمالاً در غرب ایران بزرگ، یعنی ایران هخامنشی اتفاق افتاده است. تأکید می‌­کنم واژه خاور که به شرق اطلاق می‌­شود در اصل به معنای غرب است و این جابجایی معانی نتیجه همین انتقال اسامی جغرافیایی از غرب به شرق است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۳ / معدل امتیاز: ۳٫۷

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=353420