حامد محمدی- جمهوری اسلامی برای تلافی ترور اسماعیل هنیه از سوی هواداران سرسخت خود زیر فشار قرار دارد و برای آنکه شرمندهی آنها نباشد، به اقدام واقعی برای عملی کردن وعده «خونخواهی» نیاز دارد اما فهرست طولانی از محدودیتها و ضعفها مانع چنین اقدامی میشود.
در نخستین روزهای سال ۱۴۰۳ بعد از کشته شدن چند سپاهی در حمله هوایی اسرائیل به ساختمان مجاور کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هدف انتقام از اسرائیل عملیاتی به نام «وعده صادق» را اجرا کرد.
در این عملیات شامگاه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ بیش از ۳۰۰ فروند موشک بالستیک و پهپاد انتحاری به سوی اسرائیل پرتاب شد. بنا بر ادعاهای مقامات جمهوری اسلامی از جمله حسن سلامی فرمانده کل سپاه، هدف از این عملیات «تثبیت موازنه قدرت نظامی منطقه»، «تنبیه اسرائیل» و «تثبیت قدرت بازدارندگی» بود. او حتا در چند سخنرانی مدعی شد «عظمت عملیات وعده صادق افتخارآفرین است.»
بعد از عملیات «وعده صادق» در شرایطی که هنوز نتایج آن مشخص نبود، دهها بسیجی و حزباللهی در چند شهر ایران به خیابان ریختند، جشن گرفتند و شیرینی پخش کردند اما یکی از اصلیترین پرسشهای بیپاسخ حتا در بین طرفداران نظام این بود که جلسه فرماندهان ارشد «سپاه قدس» در ساختمان کنار کنسولگری ایران در دمشق چگونه لو رفت؟
کمتر از چهار ماه بعد از این درگیریها اسماعیل هنیه رهبر گروه تروریستی حماس که برای حضور در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان به ایران دعوت شده بود، در شمال تهران در یک منطقه حفاظت شده در مهمانسرای متعلق به سپاه کشته شد. این بار دو پرسش مطرح شد: اقامتگاه هنیه چگونه لو رفت و عملیات ترور چطور انجام شد؟
شکار رهبر حماس در تهران ضربه سنگینی به حیثیت دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی وارد آورده که سه پیام مخابره میکند: عمق نفوذ در دستگاه امنیتی نظام، ضربهپذیری آن و شکست مطلق دلایلی که برای انجام عملیات «وعده صادق» مطرح شده بود. «وعده صادق» که هزینه هنگفتی روی دست جمهوری اسلامی گذاشت و ایران را تا آستانه تحمیل یک جنگ پیش بُرد، قرار بود «بازدارنده» باشد اما کمتر از چهار ماه بعد هنیه در قلب تهران کشته شد.
اولین و شاخصترین ضعف عملیات «وعده صادق» عدم رعایت «اصل غافلگیری» بود. ساعتها پیش از پرتاب موشکها و پهپادها حکومت مستقیم و غیرمستقیم به اسرائیل خبر داده بود که قرار است چه کند. پس از آغاز عملیات نیز در حالی که هنوز پرتابهها به هدف نرسیده بودند، رسانههای حکومتی ویدیوهای مختلفی از پرواز پهپادها و رد موشکها در آسمان ایران و عراق منتشر کردند. به احتمال زیاد همه اینها به ارتش اسرائیل و متحدان آن کمک کرد تا بخش عمده موشکها و پهپادها را رهگیری و منهدم کنند.
حکومت تلاش کرد با تبلیغات سنگین و به زور رجزخوانی مداحان و تحلیل به اصطلاح «کارشناسان» در صداوسیمای خود به همراه طراحی پوسترهای فتوشاپی و نصب بیلبوردهای هالیوودی از «وعده صادق» یک عملیات منحصر به فرد بسازد که نه تنها نبود بلکه یک افتضاح به تمام معنا بود بطوری که حتا طرفداران نظام نیز نسبت به اثرات بسیار خفیف آن انتقاد کردند. درواقع آنچه در عمل به اجرا درآمد با تبلیغات وسیع در مورد قدرت موشکی جمهوری اسلامی اصلا مطابقت نداشت.
پس از ترور هنیه، ناموفق بودن عملیات «وعده صادق» بیشتر آشکار شد. وبسایت امنیتی «مشرق» برای توجیه عدم رعایت اصل غافلگیری این توجیه عجیب و غیرقابل باور را مطرح کرد که دلیلاش این بود که «به شهروندان سرزمینهای اشغالی مهلت داده شد از مراکز نظامی فاصله بگیرند و به پناهگاهها بروند، برای اینکه به زنان و کودکان و خانوادههای یهودی کمترین آسیبها وارد بشود!» اما آیا برای رهبر جمهوری اسلامی، رهبران شبهنظامیان و طرفداران حکومت که کشته شدن ۱۲۰۰ شهروند اسرائیلی در جنایت مرگبار «هفت اکتبر» (توفان الاقصی) را «حماسه» و «پیروزی امت اسلامی» میدانند، اصلا جان یهودیان و شهروندان غیرنظامی اهمیتی دارد؟!
بدیهی است وقتی آیتالله حسین نوری همدانی از برجستهترین مراجع تقلید شیعه بر اساس آیات قرآن میگوید «تا یهود از بین نرود امام زمان ظهور نمیکند»، این توجیه مضحک که «عدم رعایت اصل غافلگیری در عملیات وعده صادق» برای حفاظت از جان غیرنظامیان یهودی بود از اساس دروغ است.
حمله هوایی اسرائیل به سفارت جمهوری اسلامی در دمشق؛
سردار محمدرضا زاهدی و چند سپاهی دیگر کشته شدند– در حمله هوایی جنگندههای اسرائیل به سفارت جمهوری اسلامی در دمشق هشت نفر از عوامل جمهوری اسلامی از جمله سردار پاسدار محمدرضا زاهدی کشته شدند.
-زاهدی با نام مستعار (حاج حسن مهدوی)… pic.twitter.com/4MYJ926BZK
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) April 2, 2024
واقعیت این است که جمهوری اسلامی برای گرفتن انتقام از اسرائیل یا «ایجاد بازدارندگی» و «توازن» اطلاعاتی و نظامی با کمبودهای اساسی روبروست که اصلیترین آنها عدم دسترسی به تکنولوژی و تسلیحات نوین است.
پرتاب موشک و پهپادهای قارقارک از فاصله ۱۲۰۰ کیلومتری به اسرائیل فرصت نسبتاً کافی در اختیار اسرائیل و متحدانش برای دفاع و منهدم کردن آنها میگذارد. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی فاقد جنگندههای قدرتمند و پیشرفته مثل «اف-۳۵» هستند. جنگندههای فرسوده کنونی در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی نیز فرسودهتر از آن هستند که ظرفیت اجرای عملیات سنگین در مسافت دور را داشته باشند. چنین عملیاتی مستلزم سوختگیری در طول مسیر پرواز است. هرچند ارتش ایران چند فروند بوئینگ سوخترسان قدیمی از خریدهای پیش از انقلاب را در اختیار دارد اما به دلایل مختلف پرواز آنها در آسمان منطقه مثلاً کشور عراق یا سوریه برای سوختگیری جنگندهها ممکن نیست. به معنای دیگر سوریه و عراق هرچند متحد نزدیک جمهوری اسلامی هستند اما دولتهای آنها آنقدر تحت نفوذ دولتهای خارجی هستند که زیر بار چنین خطری نمیروند. فرای اینها شناسایی سوخترسانهای جمهوری اسلامی در آسمان عراق برای آمریکا که خود را متعهد به دفاع از اسرائیل میداند مطلقا سخت نیست.
علاوه بر اینها بعید است جمهوری اسلامی تحمل پیامدهای یک درگیری یا «انتقام سخت» واقعی را داشته باشد. پس از ترور هنیه در حالی که تهدیدات حکومت فراتر از شعار نرفته، اقتصاد ایران بهم ریخته است آنهم در شرایطی که کشور به دلیل بیبرقی و گرمای شدید نیمهتعطیل است.
رژیمهای ایدوئولوژیک شاید بتوانند به پشتوانه حمایت مردم بحرانهایی نظیر جنگ را در میانمدت و حتا بلندمدت تحمل کنند اما جمهوری اسلامی پایگاه اجتماعی خود را از دست داده و اصلیترین ترس حکومت نه اسرائیل و آمریکا بلکه به خیابان ریختن مردم به ویژه همزمان با یک درگیری خارجی است.
به نظر میرسد آنچه برای حکومت مقدور است عملیات ایذایی غیرمستقیم انتحاری علیه شهروندان اسرائیل، سفارتخانهها و مراکز فرهنگی و کشتیرانی است، مگر یک «معجزه» با پشتیبانی روسها اتفاق بیفتد که آنهم برای نظام دردسرهای خودش را دارد.
با این حال آنچه برای حکومت ضروری است، دستکم اجرای مجدد یک «نمایش اقتدار» است، وگرنه پایگاه اصلی اقلیت هواداران نظام نیز به دلیل تحقیرهای پیاپی دچار ریزش بیشتر خواهد شد. در محافل نظامی و سیاسی اجرای عملیات «وعده صادق ۲» مطرح شده است. آنهایی که برای حفظ نظام جانشان را کف دست میگیرند و در خیابان به جان مردم معترض میافتند تا «سنگر انقلاب» در داخل را حفظ کنند توقع دارند در خارج از مرزها حکومت در برابر «دشمن» اینقدر ذلیل و توسریخور نباشد. ولی عملی شدن خواست آنها آنقدر پُرخطر است که حتا اصل نظام را تهدید میکند و این یعنی بازی دو سر باخت! تا جایی که برخی تحلیلگران مطرح میکنند «اسب بازنده» خاورمیانه خود علی خامنهای است.