شاهزاده رضا پهلوی در سومین کنفرانس سالانه «ایران» که به میزبانی «اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران» (نوفدی) در واشنگتن در حال برگزاری است به عنوان «سخنران اصلی» شرکت کرد.
سومین «کنفرانس ایران» در روزهای جمعه و شنبه، ۲۶ و ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴، برابر با پنجم و ششم مهرماه ۱۴۰۳ در واشنگتن دی سی برگزار میشود. در این کنفرانس کارشناسان و تحلیلگران و فعالان مدنی و سیاسی و اقتصادی از طیفهای متفاوت سیاسی در پنلهای مختلف حضور پیدا کرده و درباره ایران و سیاست ایران به بحث و تبادل نظر میپردازند.
سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در بعد از ظهر جمعه ۲۶ سپتامبر ایراد شد که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
خانمها و آقایان، عصر بخیر. دکتر رزمزن، دکتر گنجی، اعضای هیئت مدیره «نوفدی» از اینکه مرا دعوت کردید سپاسگزارم.
بسیار خوشحالم که بار دیگر در کنار شما هستم و برای نخستین بار در کنفرانس «ایران» سخنرانی میکنم.
در ابتدا میخواهم از «نوفدی» به دلیل پیشرفتهای چشمگیری که در چند سال گذشته داشته قدردانی کنم. تا همین پنج سال پیش گفتگوهای مربوط به «ایران» در واشنگتن دی سی نخست تحت تأثیر لابیهای شرور جمهوری اسلامی و دوم از سوی گروههای حاشیهای مطرح میشد. در عرض تنها چند سال، این دو گروه سودجو و برخوردار از حمایت مالی جمهوری اسلامی با چالشی از سوی یک گرووه با امکاناتی به مراتب کمتر یعنی «نوفدی» روبرو شدند.
اکنون، سرانجام صدای واقعی و صادقانهای برای ایرانیان در واشنگتن وجود دارد. باید به دستاوردهایتان افتخار کنید اما هنوز کارهای زیادی مانده که باید به سرانجام برسد.
چالش امروز ما در مبارزه برای آزادی ایران نه تنها سیاسی بلکه اقتصادی نیز هست. این مبارزه نه تنها برای رهایی مردم از سرکوب سیاسی، بلکه شامل رهایی از زنجیرهای فقر نیز میشود.
به همین دلیل خوشحالم که در رابطه با «پروژه شکوفایی ایران» و برنامه و مسیر بازسازی اقتصادی کشورمان صحبت میکنم.
نزدیک به نیم قرن پیش، خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، صراحتا استراتژی اقصادی ایران را با بیان اینکه «اقتصاد مال خر است» مشخص کرد.
این جهل و تکبر او، فراتر از توحش و تحجرش، زندگی میلیونها ایرانی را ویران کرد و جهان را از یک شریک تجاری ارزشمند و بازاری نویدبخش و یک اعتباردهنده قابل اعتماد محروم ساخت.
امروز باید ایران کره جنوبی خاورمیانه میبود اما در عوض تبدیل به کره شمالی منطقه شده است. آمار تولید ناخالص داخلی نشان میدهد که در سال ۱۹۷۷ سرانه درآمد ملی ایران بیش از دو برابر سرانه درآمد در کره جنوبی بود. امروز اما سرانه درآمد کره جنوبی هفت برابر ایران است و به شکل ناگواری، تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه ایران هرگز به میزان پیش از انقلاب نرسیده است. در پیامد سیاستهای فرقهای که معتقد به تعلق اقتصاد به چهارپایان بودهاند، ایران از انقلاب دیجیتال و انقلاب اینترنتی و عصر جهانیشدن جا مانده و اکنون در حال از دست دادن فرصتهای دوران هوش مصنوعی هستیم.
علاوه بر فرصتهای از دست رفته نوین، ایران مزایای طبیعی خود را نیز از دست داده و جایگاه پیشرو در حوزه انرژی را از دست داده است. از زمانی که تأمینکننده مهم انرژی در ۵۰ سال پیش بودیم، رسیدهایم به امروز که ایران تنها یک بازیگر حاشیهای است. اقلیت فاسدی بهرهمند شدهاند و اکثریت مردم در فقر زندگی میکنند. اما هنوز جای امیدواریست. در حقیقت چیزی بیش از امیدواری.
من برخلاف خمینی به شما وعده آب و برق و اتوبوس مجانی نمیدهم. آنچه من وعده آن را به شما میدهم، چشماندازی است که بر اساس مشاورههای مداوم با اقتصاددانان برجسته و رهبران موفق تجاری شکل گرفته است. دانش و تخصص آنهاست که به من کمک کرده تا اصولی را که پایهگذار اقتصاد ما در ایران سکولار و دموکراتیک باشد، ترسیم کنم:
نخست، در یک سیاستگذاری اقتصادی باید به شهروندان اعتماد کرد تا تصمیماتی مبتنی بر منافع خود بگیرند.
دوم، دولت باید فرصتهای برابر برای شکوفایی تمامی شهروندان فراهم سازد.
سوم، سیاستها باید با تقویت مسئولیت فردی و نوآوری افراد را توانمند سازند.
چهارم، اقتصاد پویا با احترام به مالکیت خصوصی و حفاظت از آن در برابر مداخله [دولت] وابسته است.
پنجم، ساز و کار بازار باید تا حد ممکن راهنمای توافقهای اقتصادی میان شهروندان باشد.
ششم، دولت باید با اطمینان از امنیت سرمایهگذاری و ایجاد محیط کسب و کار مناسب، موانع را از سر راه کارآفرینان داخلی بردارد و شرایط مطلوب برای آنها را فراهم کند.
هفتم، کنترل تورم نیازمند انضباط مالی و نیز برقراری یک بانک مرکزی مستقل است.
هشتم، موانع مشارکت زنان در بازار کار باید برداشته شود.
نهم، تولید و بهرهوری باید موتور محرک رشد اقتصادی باشد که با ارتقاء سرمایه انسانی و برخورداری از تکنولوژی و فناوری ممکن میشود.
دهم و در نهایت، ایران باید به اقتصاد جهانی بازگردد و شرایط برای جذب سرمایهگذاری خارجی را فراهم سازد.
هماکنون پروتکل، مجامع و سازمانهای بینالمللی وجود دارند که میتوانند چارچوب لازم برای ورود سریع و موثر ایران به بازار جهانی را فراهم کنند، از جمله گروه ویژه اقدام مالی (FATF)، مشارکت بینالمللی بودجه (IBP)، سازمان جهانی کار، آژانس چند جانبه تضمین سرمایهگذاری (MIGA)، و همچنین موسسه داوری استکهلم (SCC).
برای بازسازی اقتصادی و بازگرداندن ایران به چرخه شکوفایی و احیای آن، ایران نیازی به اختراع دوبارهی چرخ ندارد بلکه می توانیم با استناد به اصول اقتصادی که به دیگر کشورها و منطقه کمک کرده به احیای اقتصادی دست پیدا کنیم.
برای دستیابی به این هدف، هم مردم کشورمان و هم ضرورتهای اجرایی، نیازمند یک نقشه راه برای بهبود شرایط اقتصادی و بازسازی ملّی کشور هستند.
به همین دلیل است که من بسیار خوشحالم که اینجا هستم تا از مرحله اول «پروژه شکوفایی ایران» رونمایی کنم. این تیم از اقتصاددانان و کارشناسان حوزههای مختلف بیشتر از حرف و فلسفهبافیِ صرف درباره مشکلات اقتصاد ایران، راهحلهای قابل اجرا و مشخص ارائه میدهند.
همانگونه که در صحبتهای سخنرانان شنیدیم، در مرحله نخست پروژه که به تازگی تکمیل شده است، آنها برنامههای ضروری تثبیت مالی و اجتماعی در ۱۰۰ روز نخست بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی را تدوین کردهاند.
به زودی آنها تدوین دومین مرحله از این پروژه را با تمرکز بر دوره انتقال و تثبیت سیاسی و قانونی آغاز خواهند کرد. مرحله سوم بر بازسازی بلندمدت اقتصادی و فرصتهای سرمایهگذاری متمرکز خواهد بود.
بر اساس آنچه «پروژه شکوفایی ایران» (IPP) در مراحل بعدی کار خود مستند خواهد کرد، ایران احتمالا آخرین بازار نوظهور مهم در جهان باشد؛ با برخورداری از ۸۵ میلیون نفر جمعیت جوان، تحصیلکرده و بااستعداد، این کشور در جستجوی سرمایهگذاری و سرشار از فرصتهای فراوان است.
امروز در سرتاسر جهان و تمامی عرصهها، ایرانیان در حال مدیریت برخی از بزرگترین شرکتهای پیشرو و موفق هستند و این افراد استثنا نیستند. ایرانیان مهاجر همواره در میان بالاترین سطوح تحصیلی و پردرآمدترین گروهها قرار دارند. این توانایی طبیعی همراه با انگیزه و اشتیاق نسل جوان امروزی ایرانیان داخل کشور که از بسیاری از فرصتها محروم بودهاند، میتواند ما را به یکی از پیشرفتهترین کشور استارتآپی تبدیل کند.
میتوانیم با استفاده از ارتباطات اساتید برجسته ایرانی در غرب با بسیاری از دیگر دانشمندان و محققان برجسته، دانشگاههای خود را از محلی برای شستشوی مغزی جوانان و تفکیک جنسیتی زنان، به مراکز پیشرو تحقیقات جهان تبدیل کنیم.
کشور پهناور ما از سواحل دریای کاسپین تا دشتهای دیلم، از ارتفاعات پر برف سهند و سبلان در آذربایجان تا کوههای سراسر سبز زاگرس در کردستان، از دشتهای بلوچستان تا رودخانه اروند در خوزستان، از صحراهای خراسان و کرمان تا روستاها و شهرهای ساحلی خلیج فارس ایران میتواند به قطب گردشگری جهان و منطقه تبدیل شود.
البته که نباید از منابع نفت و گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی چشمپوشی کنیم. اما بجای استفاده از آن برای تأمین مالی ترور و مرگ و نابودی در منطقه، میتوانیم از آن برای مردم کشور خود و بازسازی کشورمان و ایجاد تنوع اقتصادی بلندمدت بهره ببریم.
ارزشمندترین منبع بکر ایران، نفت نیست بلکه استعداد و انگیزه مردم آن است و همه مردم باید بتوانند رشد کنند. بازسازی اقتصادی از اهمیت فوقالعاده زیادی برای مناطق محروم و کمتر توسعهیافته کشورمان از کردستان تا سیستان و بلوچستان و خوزستان و لرستان و کرمانشاه برخوردار است.
این استانها و ایرانیانی که این مناطق را خانه خود میدانند، ۴۵ سال است که از فرصتهای ابتدایی اقتصادی محروم ماندهاند. در ایران آزاد این شرایط نباید ادامه پیدا کند. ثروت ملی و فرصتهای ما باید در خدمت تمام مردم ایران باشد.
علاوه بر آن، فجایعی همچون انفجار اخیر معدن طبس که منجر به کشته شدن دستکم ۵۰ تن از کارگران این معدن شد، در ایران بسیار بیش از حد معمول رخ میدهد. کارگران هر روز جان خود را به خطر میاندازند اما همچنان از کرامت انسانی و شئون اولیهای که ضرورت کارشان است، محروم مانده و درآمد آنها متناسب با تلاشها و در خور آنان نیست.
اصلاحاتی که در «پروژه شکوفایی ایران» (IPP) بطور برجسته به تصویر کشیده شده است، از چنین جنایاتی در حق کارگران ایرانی جلوگیری خواهد کرد. تنها رفاه مردم نیست که ضرورت و لزوم چنین بازسازی اقتصادی را برجسته میکند بلکه امنیت شهروندان و ثبات منطقه را نیز در بر میگیرد.
در طول زمان بارها و بارها ثابت شده که دولتهایی که قادر به فراهم ساختن فرصتها و چهارچوبهای کاری برای رشد و شکوفایی شهروندان خود نیستند، نمیتوانند به دموکراسی پایدار دست پیدا کرده و امنیت خود را پایدار نگه دارند. برنامه ارائه شده توسط «پروژه شکوفایی ایران» (IPP) و مسیری که برای بازسازی اقتصادی طراحی کردهایم میتواند دموکراسی را که به دنبال آن هستیم برای ما تضمین کند.
دوستان عزیز، این فرصتی است که هم مردم ایران و هم مردم جهان میتوانند از آن برخوردار شوند. اما برای این کار ابتدا جمهوری اسلامی باید برود زیرا در دو دهه گذشته ایران شاهد هیچگونه رشد اقتصادی چشمگیری نبوده است. این امر قابل قبول نیست و به همین دلیل است که برنامه و نقشهی راه برای ما حیاتی است.
همانگونه که هفته گذشته در سخنان خود در اجلاس شورای اسرائیلی- آمریکایی بیان کردم ما به دنبال مشارکت و همکاری با جهان هستیم و این همکاری تنها محدود به عرصه سیاست نیست. زمانی که ایران دوباره فرصت را به دست آورد، بار دیگر به دنبال مشارکت در سرمایهگذاری، تجارت و بازرگانی خواهد بود. این مسیری است که پیش روی ما قرار دارد. این همان مسیری است که به واسطه آن میتوانیم کشور خود را بازسازی کرده و با جهان ارتباط برقرار کنیم نه به واسطه یاوهگوییهای نخنماشدهای که مهرههای خامنهای مانند آقای پزشکیان با اعزام به نیویورک در این هفته تحویل دادند.
ایران نه تنها آماده تغییرات بنیادین است بلکه ایرانیان جان خود را به خطر میاندازند تا این تغییرات را تحقق بخشند. زمان آن فرا خواهد رسید و آن هنگام فرصتی تاریخی و حتی مسئولیت بزرگتری برای ایرانیان مهاجر (دیاسپورا) به همراه خواهد داشت.
در پایان میخواهم خطاب به آنها و شمایی که امروز در اینجا گرد آمدهاید به نکتهای اشاره کنم. پس از جنگ جهانی دوم و ویرانی اروپا توسط نیروهای متحدین، ایالات متحده آمریکا «طرح مارشال» را برای بازسازی این قاره ارائه کرد.
ایران نیز بعد از ویرانیهایی که جمهوری اسلامی به بار آورده به یک «طرح مارشال» نیاز خواهد داشت.
سقوط جمهوری اسلامی پایان کار نیست بلکه آغاز رنسانس ایران خواهد بود. این همان چیزی است که من به همراه کارشناسان و رهبران تجاری وقتی که دوره انتقالی فرا برسد برای آن برنامهریزی کردهام و برای تحقق آن تلاش میکنم.
ایران چه برای برای ایرانیان داخل کشور، چه برای ایرانیان خارج کشور و چه برای سرمایه گذاران خارجی بعد از نزدیک به پنج دهه آماده تجارت خواهد بود. این پروژه فقط برای سرنگونی جمهوری اسلامی نیست؛ این پروژه برای ساختن ایران است.
به زودی ما خواهیم توانست کشور بزرگمان را بازسازی کنیم.
از شما سپاسگزارم