هفتهنامه «اکونومیست» در یک مقاله تحلیلی پیشبینی کرده است که با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، دومین مرحله از کارزار «فشار حداکثری» علیه حکومت ایران آغاز خواهد شد و ممکن است فشارها برای مقابله با هستهای شدن جمهوری اسلامی حتا تا حمله به تأسیسات اتمی آن پیش برود.
در مقدمه این مقاله آمده، گاهی اوقات دیپلماسی آمریکا دومرحلهای است. در دولت اول دونالد ترامپ، او توافق هستهای برجام را کنار گذاشت و سیاست «فشار حداکثری» را اتخاذ کرد که شامل تحریمهای شدید برای وادارساختن ایران به توافقی سختتر میشد؛ اما این سیاست نتوانست به هدف اصلی خود برسد. اگرچه تحریمها اقتصاد ایران را تضعیف کرد، اما دولت ترامپ بدون دستیابی به توافقی جدید پایان یافت.
به نوشته اکونومیست، بسیاری از تحریمهای واشنگتن علیه تهران در دوران ریاست جمهوری جو بایدن همچنان به قوت خود باقی مانده، اما گفته شد اجرای آنها توسط دولت بایدن کاهش یافته است. مثلاً صادرات نفت ایران از کمتر از ۶۰۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۱۹، به بیش از ۱/۸ میلیون بشکه در روز در اوایل سال ۲۰۲۳ رسید که تقریباً تمام آن به چین فروخته شد. نزدیکان رئیس جمهور منتخب آمریکا به دنبال از سر گرفتن فشارها در دولت دوم او هستند. اکونومیست مینویسد: «چنین مواضعی نه تنها در ایران، بلکه در خاورمیانه نیز نگرانیهایی برانگیخته است.»
ترامپ و واقعیت برجام
اگرچه ترامپ در مورد برنامههای خود در قبال ایران مبهم صحبت کرده است، اما بسیاری از گزینههای او برای کابینه جدید از تحریمهای شدیدتر علیه جمهوری اسلامی حمایت میکنند. مارکو روبیو گزینه او برای وزارت خارجه مخالف توافق هستهای اولیه بود و از بایدن به خاطر عدم اجرای تحریمهای نفتی انتقاد کرد. مایکل والتز مشاور امنیت ملی دولت دوم ترامپ نیز خواستار «بازگرداندن کارزار فشار دیپلماتیک و اقتصادی» علیه حکومت ایران است.
تدوین برنامههای تحریمی
در این مقاله آمده، احتمالاً افزایش تحریمها علیه جمهوری اسلامی و از سر گرفتن کارزار «فشار حداکثری» مخالفانی نیز داشته باشد اما حامیان تحریمهای شدید علیه حکومت ایران چهار سال است که برنامههای دقیقی برای اجرای تحریمها تدوین کردهاند و آنهایی که نسبت به اثربخش بودن تحریمها تردید دارند، هیچ جایگزین روشنی ارائه ندادهاند. بنابراین احتمالاً دولت جدید به سیاست آمادهای که وجود دارد، تمایل خواهد داشت.
کسری بودجه شدید در ایران
بعضی تحلیلگران بر این باورند که اجرای قویتر تحریمها توسط آمریکا میتواند تا یک میلیون بشکه از صادرات نفت ایران را کاهش دهد. این فشارها درآمد نفتی تهران را در زمانی که با کسری بودجه شدید مواجه است، نصف خواهد کرد. بعلاوه، شاید ترامپ بتواند از افزایش شدید قیمت بنزین در آمریکا جلوگیری کند. آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی کرده که در سال ۲۰۲۵، مازاد عرضه نفت به بیش از یک میلیون بشکه در روز برسد. این بازار احتمالاً میتواند کاهش بخشی از نفت خام ایران را جبران کند.
اکونومیست با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی شبکهای مقاوم برای مقابله با تحریمهای آمریکا ساخته است، میپرسد «آمریکا چه هدفی از تحریمها دارد؟» زیرا ادعا میشود تحریمها ابزار است و نه «هدف نهایی». برای برخی جریانها در واشنگتن، «هدف نهایی همیشه تغییر حکومت ایران بوده است.»
«بنیاد دفاع از دموکراسیها» (FDD) میخواهد آمریکا علاوه بر تحریمها، از اعتصابهای کارگری و اعتراضات ضدحکومتی برای کمک به فروپاشی جمهوری اسلامی حمایت کند.
اکونومیست با اشاره به اینکه مشخص نیست برای اجرای سیاست «تغییر رژیم در ایران» در دولت دوم ترامپ تا چه اتفاق نظر وجود دارد اما تأکید کرد جلوگیری از هستهای شدن ایران برای همه یک ضرورت است. با اینهمه برخی از حامیان «برجام» میدانند که این توافق دیگر «قابل احیا» نیست.
در برجام سعی شده بود زمان گریز هستهای ایران حدود یک سال نگه داشته شود. این توافق ذخیره اورانیوم ایران را به ۳۰۰ کیلوگرم با غنای ۳.۶۷ درصد محدود کرده بود اما طبق آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، میزان اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی در ایران به بالای ۱۸۵ کیلوگرم رسیده است که فاصله کمی تا دستیابی به مواد کافی برای ساخت سلاح هستهای دارد.
شروط احتمالی ترامپ از تهران
در این مقاله تحلیلی آمده که شاید دولت ترامپ از جمهوری اسلامی بخواهد برخی از تأسیسات هستهای خود، به ویژه آنهایی را که قبلاً برای تحقیقات خاص استفاده میشدند تعطیل کند. همچنین میتواند از رژیم ایران بخواهد که پروتکل الحاقی را که به آژانس بینالمللی انرژی اتمی قدرت بازرسیهای بیشتری را میدهد اجرا کند. علاوه بر محدودکردن غنیسازی، ممکن است توافق جدید برنامه موشکی ایران را نیز هدف قرار داده یا از حکومت ایران بخواهد که حمایتهای نظامی خود از گروههایی مانند حماس و حزبالله را کاهش دهد.
البته مسئله اینجاست که دیپلماتها پیشتر تلاش کردهاند درباره برخی از این شرایط مذاکره کنند اما این مذاکرات پیشرفتی نداشته است. در ارتباط با همین موضوع است که حامیان فشار حداکثری معتقدند ترامپ میتواند سلاح مخفی آنها باشد. شاید او تهدید کند که اگر دیپلماسی شکست بخورد، تأسیسات هستهای ایران را مورد حمله قرار خواهد داد و شاید این تهدید آنقدر جنونآمیز به نظر برسد که تهران مجبور شود آن را جدی بگیرد.
مخالفان مذاکره با آمر قتل سلیمانی
اکونومیست در ادامه تأکید میکند، این احتمال وجود دارد که مقامات جمهوری اسلامی نخواهند با کسی که او را عامل اصلی کشته شدن قاسم سلیمانی میدانند وارد مذاکره شوند.
بر همین اساس این سناریو مطرح شده است که «شاید تهران بخواهد بلوف ترامپ را رو کند. ایران میداند که رئیس جمهور جدید نمیخواهد با ایران وارد جنگ شود و برخی از متحدانش علاقمند به دور شدن از خاورمیانه هستند تا روی چین تمرکز کنند. بجای توافقی جامع، شاید [رژیم] ایران توافقی محدود پیشنهاد بدهد که فقط برنامه هستهایش را از آستانه هستهای بازگرداند. تهران ممکن است پیشنهاد دهد که ذخیره اورانیوم ۶۰ درصدی خود را از بین ببرد یا آن را رقیق کرده یا به خارج کشور منتقل کند و غنیسازی را دوباره محدود سازد.»
سناریوی دیگری که اکونومیست مطرح میکند، این است که «شاید بنیامین نتانیاهو وسوسه شود تا در مسیر مذاکرات و توافق سنگاندازی کند. او مخالف برجام بود و سالهاست که آرزو دارد آمریکا تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار دهد.»
اکونومیست در مجموع در این مقاله تلاش کرده است چنین القاء کند که دولت ترامپ مجبور است با جمهوری اسلامی مذاکره کند تا به یک توافق دست پیدا کند. درواقع این مقاله همسو با خط جریانی است که سیاستهای جمهوری اسلامی را برجسته میکند، از جمله آنکه بدون مستندات و شواهد تأکید میشود که «کشورهای حاشیه خلیج فارس و بطور خاص عربستان سعودی سعی کردهاند از اسرائیل فاصله بگیرند و سیاستی اتخاذ نکنند که ریسک جنگ در خاورمیانه بالا برود.»