فهیمه ایلغمی – تحولات اجتماعی ایران در دهههای اخیر نشان از نقش برجسته و تغییرپذیر زنان در شکل دادن به تاریخ این کشور دارد. بررسی و مقایسه نقش زنان در انقلاب ۱۳۵۷ و جنبش “زن، زندگی، آزادی” نهتنها نشاندهنده مسیر طیشده است، بلکه تصویری روشن از تغییرات بنیادین در اولویتها، ایدئولوژیها، آرمانها و خواستههای زنان ایرانی ارائه میدهد.
انقلاب ۱۳۵۷ با هدف سرنگونی نظام پهلوی و ایجاد جمهوری اسلامی شکل گرفت. در این دوره، زنان از تمامی اقشار جامعه نقش فعالی در اعتراضات و اعتصابات داشتند. اما نقش آنها عمدتاً در سایه اهداف کلی انقلاب تعریف شد و عمدتاً بر پایه ایدئولوژی اسلامی شکل گرفت. با پیروزی انقلاب، هویت زنان به نقشهای سنتی در خانواده، عفاف، و مادری تقلیل یافت و قانون حجاب اجباری و سایر قوانین مرتبط با حقوق خانواده، هویت زنان را در چارچوب ایدئولوژی اسلامی محدود کرد. خواستههای خاص زنان مانند برابری جنسیتی یا آزادی فردی، در سایه آرمانهای کلان سیاسی و ضد غربی انقلاب قرار گرفت و مشارکت زنان در انقلاب در نهایت به تغییر قوانین و ساختارهایی انجامید که آزادیهای فردی و اجتماعی آنها را محدودتر کرد حتی مشارکت آنها در فضای سیاسی و اجتماعی هم تحت نظارت و کنترل ایدئولوژیک قرار گرفت.
در حالی که جنبش «زن، زندگی، آزادی» که پس از جان باختن مهسا امینی آغاز شد، تجلی خواستههای انباشتهشده چندین دهه زنان ایرانی است. این جنبش تمرکز ویژهای بر برابری جنسیتی، آزادی فردی، و پایان سرکوب سیستماتیک دارد. آرمانهای «جنبش مهسا» برخلاف انقلاب ۵۷ که هویت زنان را در چارچوب ارزشهای اسلامی بازتعریف کرد، این جنبش از اصول جهانی حقوق بشر و عدالت اجتماعی الهام گرفته است. شعار محوری “زن، زندگی، آزادی” نمادی از اولویتبندی خواستههای انسانی، کرامت فردی، و عدالت جنسیتی است. زنان در این جنبش، نهتنها در خط مقدم اعتراضات قرار دارند، بلکه رهبری فکری و عملی آن را بر عهده گرفتهاند. نقش زنان در این جنبش، فراتر از نقشهای سنتی خانوادگی تعریف شده و بر هویت مستقل آنها تأکید دارد.
به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای این جنبش میتوان به گفتگوهای ملی و بین المللی اشاره کرد که مسائل جنسیتی و حقوق زنان را تحت شعاع قرار داد، موضوعاتی نظیر آزادی پوشش، پایان تبعیض های جنسیتی، و نقش زنان در جامعه، به محور اصلی این جنبش تبدیل شده است.
در انقلاب ۱۳۵۷ اهداف این انقلاب عمدتاً سیاسی و ایدئولوژیک بود و نقش زنان در چارچوب آرمانهای اسلامی و ملی تعریف شد.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» از اصول حقوق بشری و آزادی فردی الهام گرفته و بر برابری جنسیتی و کرامت انسانی تأکید دارد.
در انقلاب ۵۷، زنان به عنوان حامی و پشتیبان انقلاب نقشآفرینی کردند، اما خواستههای آنها به حاشیه رفت.
ولی در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، زنان به عنوان عاملان اصلی تغییر اجتماعی و رهبران فکری معرفی شدهاند.
انقلاب ۱۳۵۷ منجر به تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی شد، اما آزادیهای فردی زنان را محدود کرد.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» بر بازگرداندن این آزادیها و بازتعریف نقش زنان در جامعه تمرکز دارد.
انقلاب ۵۷ هویت زنان را در چارچوب نقشهای خانوادگی و عفاف تعریف کرد ولی جنبش کنونی، هویت زنان را به عنوان افرادی مستقل و دارای حق انتخاب آزادانه بازتعریف کرده است.
در نهایت باید گفت انقلاب ۱۳۵۷ و جنبش «زن، زندگی، آزادی» هر دو فصلهای مهمی در تاریخ ایران هستند که نشاندهنده نقش کلیدی زنان در شکلدهی به تحولات اجتماعی است.
در انقلاب ۵۷، زنان برای تغییر سیاسی تلاش کردند، اما دستاوردهای آنها به محدودیتهای اجتماعی منجر شد ولی در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، زنان به دنبال رهایی از محدودیتهای پیشین و دستیابی به برابری و آزادیهای فردی هستند.
این مقایسه نشان میدهد که جامعه ایران در حال گذار از نگرشهای سنتی و محدودکننده به سوی باز تعریف آزادیها و حقوق زنان است. جنبش «زن، زندگی، آزادی» همچنان در حال شکلگیری است و میتواند نقش تعیینکنندهای در آینده حقوق بشر در ایران داشته باشد.
این جنبش، صدای زنانی است که دیگر نمیخواهند تنها «نماد» باشند، بلکه به دنبال بازسازی جامعهای هستند که عدالت، آزادی و برابری را برای همه به ارمغان آورد.
*فهیمه ایلغمی مدافع حقوق زنان