نامه ترامپ به جمهوری اسلامی: مذاکره یا اقدام نظامی؟

- موضع‌ جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که مسئولان آن با آگاهی از ضعف موقعیت خود تلاش دارند از ورود به مذاکره‌ای که می‌تواند منجر به تحقیر و پذیرش شرایط سخت شود، جلوگیری کنند. اما این تصمیم چه پیامدهایی خواهد داشت؟ آیا گزینه‌ای جز مذاکره برای جمهوری اسلامی باقی می‌ماند؟ و در صورت رد مذاکره، آیا اقدام نظامی آمریکا حتمی خواهد بود؟
- جمهوری اسلامی در یک بن‌بست خطرناک قرار دارد: اگر مذاکره نکند، فشارهای داخلی و خارجی آن را به نقطه فروپاشی خواهد رساند. اگر مذاکره کند، حامیان خودش را از دست می‌دهد و ضربه حیثیتی سنگینی می‌خورد.

دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ مارس ۲۰۲۵


مسعود باباپور- دونالد ترامپ رئیس‌ جمهور آمریکا هفته گذشته در مصاحبه‌ای تأکید کرده که جمهوری اسلامی ایران باید بین دو گزینه یکی را انتخاب کند: توافق یا اقدام نظامی. این اظهارات نشان‌دهنده افزایش فشار واشنگتن بر تهران و تعیین مهلتی برای تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی است. در مقابل، تهران پیش از دریافت رسمی نامه ترامپ اعلام کرد که مذاکره نخواهد کرد.

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در نشست سالانه «اقدام سیاسی محافظه‌کاران» در مریلند / ۲۲ فوریه ۲۰۲۵ / رویترز

این موضع‌ جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که مسئولان آن با آگاهی از ضعف موقعیت خود تلاش دارند از ورود به مذاکره‌ای که می‌تواند منجر به تحقیر و پذیرش شرایط سخت شود، جلوگیری کنند. اما این تصمیم چه پیامدهایی خواهد داشت؟ آیا گزینه‌ای جز مذاکره برای جمهوری اسلامی باقی می‌ماند؟ و در صورت رد مذاکره، آیا اقدام نظامی آمریکا حتمی خواهد بود؟

ترامپ: یا توافق، یا اقدام نظامی

مسعود باباپور

ترامپ در مصاحبه اخیر خود به صراحت اعلام کرده که جمهوری اسلامی باید یکی از دو مسیر را انتخاب کند: یا وارد یک توافق شود که از نظر آمریکا به اندازه یک اقدام نظامی مؤثر باشد، یا با پیامدهای مستقیم اقدام نظامی روبرو گردد.

این موضع علاوه بر نشان دادن قاطعیت دولت آمریکا، حامل این پیام به ایران است که واشنگتن دیگر به سیاست‌های وقت‌کشی و مقاومت تهران در برابر فشارها تن نخواهد داد. این در حالیست که جمهوری اسلامی با از دست دادن نفوذ منطقه‌ای خود و ضعف اقتصادی شدید در یکی از بدترین شرایط ممکن قرار دارد.

چرا جمهوری اسلامی مذاکره را رد می‌کند؟

جمهوری اسلامی پیش از دریافت رسمی نامه ترامپ اعلام کرد که «مذاکره نمی‌کنیم.» این موضع‌ نشان‌دهنده چند مسئله کلیدی است:

۱. تجربه زلینسکی و هراس از تحقیر
رهبران جمهوری اسلامی از رفتار تحقیرآمیز ترامپ با زلینسکی رئیس‌ جمهور اوکراین درس گرفته‌اند. ترامپ در دیدار با زلینسکی در کاخ سفید گفت: «شما در موقعیت خوبی نیستید و کارتی در دست ندارید.»

ترامپ به زلینسکی فهماند که اوکراین در موضع ضعف قرار دارد، گزینه‌های چندانی ندارد، و باید به خواسته‌های آمریکا تن بدهد.

این برخورد نشان داد که در مذاکرات با آمریکا، طرفی که موقعیت ضعیف‌تری دارد، باید به شرایط واشنگتن تن دهد. رهبران جمهوری اسلامی که اکنون در یکی از ضعیف‌ترین موقعیت‌های خود قرار دارند، احتمالاً پیش‌بینی کرده‌اند که مذاکره با ترامپ به چیزی جز تحقیر بیشتر منجر نخواهد شد.

۲. نداشتن کارت‌های مؤثر در بازی مذاکره
جمهوری اسلامی در گذشته از ابزارهایی مانند نفوذ در سوریه، حزب‌الله لبنان و گروه‌های نیابتی در منطقه برای چانه‌زنی در برابر آمریکا استفاده می‌کرد. اما اکنون:
سوریه عملاً دیگر در اختیار رژیم ایران نیست.
بسیاری از فرماندهان و رهبران نیروهای نیابتی ایران از بین رفته‌اند.
حزب‌الله و سایر گروه‌های وابسته به شدت تضعیف شده‌اند.

بدون این ابزارها جمهوری اسلامی دیگر چیزی برای چانه‌زنی ندارد و مذاکره بدون قدرت چانه‌زنی یعنی پذیرش شروط سخت آمریکا؛ چیزی که جمهوری اسلامی حاضر به انجام آن نیست.

۳. جلوگیری از یک شکست حیثیتی برای خامنه‌ای و کل نظام
اگر جمهوری اسلامی تصمیم به مذاکره با ترامپ بگیرد، این مسئله برای حامیان ایدئولوژیک نظام یک شوک سنگین خواهد بود. چرا؟ چون آنها ترامپ را قاتل قاسم سلیمانی می‌دانند و مذاکره با او، یعنی پذیرفتن شرایطی که از نظر آنها خیانت به سلیمانی و آرمان‌های جمهوری اسلامی است.

برای خود علی خامنه‌ای هم این موضوع بسیار حساس است. او سال‌ها بر سیاست «مقاومت» تأکید کرده و هرگونه مذاکره با آمریکا را تابو و خط قرمز نظام معرفی کرده است. حالا اگر مجبور شود با قاتل سلیمانی مذاکره کند، این می‌تواند یک شکست حیثیتی برای او و کل نظام و ساختار حکومت باشد.

بن‌بست جمهوری اسلامی: سقوط از درون یا شکست در مذاکرات

اگر جمهوری اسلامی به سیاست عدم مذاکره ادامه دهد، فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها می‌تواند نارضایتی‌های مردمی را تشدید کند و زمینه‌ساز سقوط رژیم از داخل شود. مردم ایران که هم‌اکنون نیز مستعد یک خیزش اعتراضی گسترده هستند، ممکن است در نتیجه وخامت اوضاع اقتصادی و اجتماعی، یک جنبش بزرگ علیه حکومت شکل دهند که جمهوری اسلامی نتواند آن را سرکوب کند.

در نتیجه، جمهوری اسلامی در یک بن‌بست خطرناک قرار دارد:

اگر مذاکره نکند، فشارهای داخلی و خارجی آن را به نقطه فروپاشی خواهد رساند.
اگر مذاکره کند، حامیان خودش را از دست می‌دهد و ضربه حیثیتی سنگینی می‌خورد.

رهبران جمهوری اسلامی نه تنها با معضل تحریم‌ها و فشارهای خارجی مواجه‌اند، بلکه بحران‌های داخلی نیز آنها را در موقعیتی شکننده قرار داده است. اقتصاد ایران در وضعیت وخیمی قرار دارد؛ «ناترازی» یا درواقع کمبود  انرژی به نقطه بحرانی رسیده، فساد و سوء مدیریت ساختاری عمیق‌تر شده و دولت توانایی کنترل تورم افسارگسیخته را ندارد. مردم که سال‌هاست از فشار اقتصادی، سرکوب و ناکارآمدی حاکمیت به ستوه آمده‌اند، دیگر اعتمادی به وعده‌های اصلاح و بهبود ندارند.

در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی در برابر یک دوراهی مرگبار قرار گرفته است. عدم مذاکره، فشارهای خارجی و نارضایتی داخلی را به نقطه انفجار خواهد رساند و بقای آن را تهدید می‌کند. اما حتی در صورت مذاکره، شرایط سخت آمریکا چنان است که پذیرش آنها نه‌تنها ساختار سیاسی و ایدئولوژیک رژیم را تضعیف می‌کند، بلکه مشروعیت آن را نزد حامیانش  نیز از بین خواهد برد و عملا جمهوری اسلامی را کیش و مات خواهد کرد. این بن‌بست جمهوری اسلامی را در وضعیتی گرفتار کرده که خروج از آن جز با هزینه‌ای گزاف ممکن نخواهد بود.

سناریوهای احتمالی پیش رو

۱. اقدام نظامی محدود علیه تأسیسات هسته‌ای
اگر جمهوری اسلامی همچنان از مذاکره امتناع کند، آمریکا ممکن است به اقدام نظامی محدود علیه تأسیسات هسته‌ای ایران دست بزند.
حملات هوایی می‌تواند مراکز غنی‌سازی اورانیوم و تأسیسات موشکی را هدف قرار دهد.
این حملات  می‌توانند به‌ گونه‌ای طراحی شوند که بدون ورود به یک جنگ تمام‌عیار، برنامه هسته‌ای ایران را به‌ شدت تضعیف کنند.
چنین حمله‌ای می‌تواند جمهوری اسلامی را مجبور کند که در شرایطی به مراتب بدتر از امروز پای میز مذاکره بنشیند.

۲. جنگ گسترده در منطقه
اگر جمهوری اسلامی در واکنش به حملات احتمالی آمریکا، باقیمانده نیروهای نیابتی خود را فعال کند یا دست به اقدامات تلافی‌جویانه نظیر بستن تنگه هرمز بزند، این درگیری می‌تواند به یک جنگ تمام‌عیار در منطقه تبدیل شود.

۳. سقوط رژیم از طریق نارضایتی و اعتراضات داخلی
اگر جمهوری اسلامی به سیاست عدم مذاکره ادامه دهد، فشارهای اقتصادی و اجتماعی می‌تواند موجب افزایش اعتراضات مردمی و حتی فروپاشی داخلی حکومت شود. در چنین شرایطی، سقوط نظام ممکن است نه از طریق حمله خارجی، بلکه از طریق قیام مردمی رقم بخورد.

نتیجه‌گیری

ترامپ صراحتاً اعلام کرده که جمهوری اسلامی باید بین توافق و اقدام نظامی یکی را انتخاب کند. در مقابل، جمهوری اسلامی پیش از دریافت رسمی نامه ترامپ، اعلام کرد که مذاکره نخواهد کرد.

با توجه به شرایط موجود، جمهوری اسلامی در یک بن‌بست سخت قرار دارد و گزینه‌های آن محدود است. مذاکره یا عدم مذاکره، هر دو برای جمهوری اسلامی هزینه‌های سنگینی دارند. در هر دو سناریو، احتمال افزایش نارضایتی‌ها، تشدید اعتراضات، و حتی سقوط رژیم در آینده نزدیک وجود دارد.

*مسعود باباپور فعال و تحلیلگر سیاسی

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۹ / معدل امتیاز: ۳٫۹

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=372491