ورود پلیس به مدارس برای سرکوب دانشآموزان و معلمان است!
در شرایطی که وزارت آموزش و پرورش به عنوان نهاد متولی [مسئول] آموزش و پرورش دانش آموزان که کودکان، نوجوانان و جوانان را در پوشش خویش دارد، قادر نیست به وظایف خود در تأمین محیط آموزشی امن، استاندارد و پرنشاط با محتوایی باکیفیت، عمل کند و از سوی دیگر با افزایش سرسامآور هزینههای تحصیلی و تحمیل فقر فزاینده به مردم، عملاً بخشی از دانشآموزان واجب التحصیل را از چرخه آموزش کنار گذاشتهاند، در تکمیل این ناتوانی و بیکفایتی، وزارت آموزش و پرورش در اتحادی نامیمون تحت عنوان «تفاهمنامه» با نهادی همسو و همآوا میشود که جز اعمال سرکوب و خشونت و به بند کشیدن حق آزادیهای مسلم تمامی عرصههای جامعه، در سوابق خود ندارد.
با اعمال چنین طرحهای سرکوبگرانه، مدارس و فضاهای آموزشی جولانگاه برخوردهای امنیتی و نظامیگری و ارعاب، خشونت و سرکوب علیه دانشآموزان و معلمان خواهد بود و بس. اهداف این طرح روشن است: زیرا دولت و وزارت آموزش و پرورش به دانشآموزان که طیفی از جوانان و نوجوانان پر شور، پرسشگر، معترض و جسور در آنجا جای دارند، به دیده یک خطر و تهدید مینگرند.
این امر به ویژه طی جنبشهای اعتراضی اخیر و شرکت گسترده دانشآموزان و دانشجویان معترض در سطح خیابانها و مراکز آموزشی خطری بالقوه از سوی حاکمیت قلمداد می گردد.
از این رو این دو نهاد به رغم تفاوت در وظایف خود به دو بازوی سرکوبگری حاکمیتی تبدیل میشوند که هم میخواهد با آموزشهای مسموم ایدئولوژیک فکر و مغز جوانان دانشآموز را به اختیار در آورند و هم با نظامیگری و پادگانی کردن مدارس فضایی نا امن را ایجاد کنند.
نظام سیاسی حاکم تفاهمنامه امنیتی میان نیروی انتظامی و وزارت آموزش و پرورش را متعاقب سیاست های ضد آموزشی از جمله مسمومیت دانش آموزان، اخراج و به بند کشیدن معلمان متعهد و آگاه و استخدام طلبهها به عنوان کادر آموزشی به پیش میبرد. تجربه تاریخی به ما نشان میدهد که دولتهای مستبد همواره سایه سرکوب را بر مراکز آموزشی اعمال کردهاند.
بستن دانشگاهها تحت عنوان انقلاب فرهنگی، ورود نیروی انتظامی به دانشگاهها و حمله به کوی دانشگاه پروژه هایی بودند که هدف آنها مهار و کنترل بر اعتراضات جنبش پیشرو دانشجویی بود.
اکنون نیز سودای پادگانی کردن مدارس را در سر میپرورانند و مترصد آنند که با سرنیزه و سلاح، دانشآموزان و معلمان را مرعوب کنند.
اما این سیاستها محکوم به شکست است و دانشآموزان و معلمان آگاه مانع از آن هستند که دشمنان علم و آموزش و آگاهی به اهداف پلید خود دست پیدا کنند.
همچنانکه در گذشته نیز بسیج مدارس و امور تربیتی ها نتوانستند در ایجاد محدودیت بر مراکز آموزشی، موفقیتی کسب کنند. برای سلامت و پاگیزگی محیط آموزشی، همه آحاد مردم، خانوادهها و اولیاء دانشآموزان، معلمان و همه جنبشهای اجتماعی مترقی متحدانه وظیفه دارند در مقابل چنین اهداف و طرح های خشونتبار و ننگین عمل نمایند.
تشکلهای امضاءکننده این بیانیه که بخشی از طبقه کارگر و مردم زحمتکش ایران هستند، نیز هم صدا با همه نیروهای آگاه و معترض، این سیاست ضد آموزشی را محکوم میکنند و خواهان مخالفت با این تفاهمنامه و منع ورود نیروهای انتظامی در مدارس هستیم.
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
-سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
-کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
-گروه اتحاد بازنشستگان
-کارگران بازنشسته خوزستان