کتابگزاری؛ نگاهی به کتاب «محاکمه حمید نوری»

- سه سال پس از پایان محاکمه حمید نوری و یازده ماه پس از استرداد او به جمهوی اسلامی، کتاب «محاکمه حمید نوری/ برگ زرّین جنبش دادخواهی» نوشته ایرج مصداقی در اردیبهشت ماه ۱۴۰۴/ مه ۲۰۲۵ در سه جلد انتشار یافت.
- در مقدمه جلد یک آمده است: «محاکمه‌ی حمید نوری با گشودن پرونده جنایت بزرگی که حاکمان سعی در مخفی کردنش دارند، بی‌هیچ تردید گامی‌ بسیار بزرگ در مبارزه علیه فراموشی بود که وجهی اساسی از دادخواهی است. به همین دلیل شرح مستندِ بازداشت و محاکمه‌ی نوری نیز در جهت احیای حافظه تاریخی پیرامون جنایت‌های سیاسی دهه ۶۰ ضرورتی تام دارد و امری لازم در خدمت دادخواهی است». - دستگیری، بازداشت و محاکمه حمید نوری نشان داد که راهکارهای حقوق بین‌الملل به عنوان یک ابزار موثر پیگرد،  دستگیری و محاکمه عاملین و آمرین جنایت در جمهوری اسلامی موثر هستند.
- کتاب «محاکمه حمید نوری» تلاش‌های جنبش دادخواهی ایران و ضعف‌ها و مشکلاتی را که با آن درگیر است در مقابل دیدگان خواننده قرار می‌دهد. از چالش‌های حقوقی گرفته تا رقابت‌ها و دشمنی‌های فردی و سازمانی و ایدئولوژیک. از اهمیت مستندسازی در کار حقوق بشری تا بی‌تجربگی و غیر دقیق بودن در ثبت اطلاعات. از اهمیت رسانه‌های همگانی و شبکه‌های اجتماعی در این مورد تا کمبود نگاه و کار تخصصی در بررسی و ثبت و تحلیل این واقعه بزرگ. از موج بیداری که در ایران و در نسل جدید ایجاد کرده تا سکوت نسبی اندیشه‌ورزان و«روشنفکران».

شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ برابر با ۳۱ مه ۲۰۲۵


حنیف حیدرنژاد- سه سال پس از پایان محاکمه حمید نوری و یازده ماه پس از استرداد او به جمهوی اسلامی، کتاب «محاکمه حمید نوری/ برگ زرّین جنبش دادخواهی» نوشته ایرج مصداقی در اردیبهشت ماه ۱۴۰۴/ مه ۲۰۲۵ در سه جلد انتشار یافت.

جلد کتاب درختی را نشان می‌دهد که با واژه «داد» طراحی شده است. هر جلد عنوان جداگانه‌ای دارد.  جلد نخست «تحقق یک رویای دیرین»، جلد دوم «جلاد در پیشگاه عدالت» و جلد سوم «مصاف با خشم آشکار و پنهان» نامگذاری شده است.

موضوع هر جلد

در مقدمه جلد یک آمده است: «محاکمه‌ی حمید نوری با گشودن پرونده جنایت بزرگی که حاکمان سعی در مخفی کردنش دارند، بی‌هیچ تردید گامی‌ بسیار بزرگ در مبارزه علیه فراموشی بود که وجهی اساسی از دادخواهی است. به همین دلیل شرح مستندِ بازداشت و محاکمه‌ی نوری نیز در جهت احیای حافظه تاریخی پیرامون جنایت‌های سیاسی دهه ۶۰ ضرورتی تام دارد و امری لازم در خدمت دادخواهی است».

نویسنده بخش بزرگی از جلد اول کتاب را به چگونگی به دام انداختن حمید نوری، کشاندن او به سوئد به دور از چشم دولت یا نهادهای امنیتی آن کشور و فراهم کردن اسناد حقوقی لازم برای دستگیری او اختصاص داده و به مشکلاتی که با آنها درگیر بوده می‌پردازد. کتاب با بسیاری سند و عکس‌ همراه است که در زمانی که محاکمه نوری در جریان بود امکان انتشار آنها نبوده است.

در جلد دوم نویسنده به طرح دقیق جزئیاتِ چرائی و چگونگی تلاش‌هائی می‌پردازد که هدف آن بی‌اعتبار کردن شاکی اصلی (ایرج مصداقی) و تخریب دادگاه حمید نوری بوده است. در همین ارتباط تلاش‌های سازمان مجاهدین خلق، گروه‌ها یا افرادی با پیشینه چپ و کمونیستی، افراد و شخصیت‌های مختلف شناخته شده، برخی رسانه‌های بزرگ فارسی‌زبان مورد بررسی قرار گرفته است.

در مقدمه این جلد آمده است: «تدقیق می‌کنم که در این مبحث از حقایقی سخن می‌گویم که پیش از انتشار کیفرخواست دادستان و در جریان محاکمه، نمی‌توانستم با مردم در میان بگذارم».

پایان بخش این جلد یک پیوست، شامل روزشمار کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت است که با تعداد اعدام‌شدگان و چندین عکس و کروکی مربوط به زندان همراه است.

در مقدمه جلد سوم نویسنده در مورد حمید نوری تاکید می‌کند: «او فقط یک شخص نبود بلکه آگاهانه و عامدانه نظام جمهوری اسلامی‌ را نمایندگی می‌کرد.» نویسنده در همین جلد رفتار حمید نوری در یک دادگاه دموکراتیک و کردار او «به عنوان مدافع و بلندگوی نظام اسلامی» را مورد بررسی قرار داده است. همچنین استراتژی حقوقی وکلای او، پشتیبانی‌هائی که از تهران دریافت می‌کرده، نقش خانواده او، واکنش رسانه‌های دولتی در ایران از دستگیری تا بازگشت او به تهران را به کمک اسناد مختلف بررسی و تحلیل می‌کند.

مستندسازی وقایعِ پیدا و پنهان

چگونگی دستگیری حمید نوری از همان زمان که خبر آن منتشر شد با پرسش‌های زیادی همراه شد. از آنجا که تا انتشار کیفرخواست و شروع محاکمه، وکیل پرونده، شاکی و شاهدین نمی‌توانستند به دلایل حقوقی به بسیاری از سوالات پاسخ دهند، دستگیری حمید نوری و محاکمه او بجای آنکه به عنوان یک رویداد تاریخی در جنبش دادخواهی ایران و یک موضوع بزرگ حقوق بشری مورد توجه قرار بگیرد، به موضوعی سیاسی- تبلیغی تبدیل شد که در آن تسویه حساب‌های شخصی و سازمانی و ضدیت‌های سیاسی- ایدئولوژیک در اولویت قرار گرفت. بدین ترتیب «دادخواهی» قربانی شد تا این تجربه بزرگ در سایه ضدیت‌های کور و کودکانه به حاشیه رانده شود. از این منظر کتاب سه جلدی «محاکمه حمید نوری» را می‌توان مستندسازی وقایعِ پیدا و پنهانِ مرتبط با دستگیری، محاکمه و بررسی حاشیه‌های دادگاه او دانست.

ضعف‌ها و کمبودهای جنبش دادخواهی

کتاب «محاکمه حمید نوری» تلاش‌های جنبش دادخواهی ایران و ضعف‌ها و مشکلاتی را که با آن درگیر است در مقابل دیدگان خواننده قرار می‌دهد. از چالش‌های حقوقی گرفته تا رقابت‌ها و دشمنی‌های فردی و سازمانی و ایدئولوژیک. از اهمیت مستندسازی در کار حقوق بشری تا بی‌تجربگی و غیر دقیق بودن در ثبت اطلاعات. از اهمیت رسانه‌های همگانی و شبکه‌های اجتماعی در این مورد تا کمبود نگاه و کار تخصصی در بررسی و ثبت و تحلیل این واقعه بزرگ. از موج بیداری که در ایران و در نسل جدید ایجاد کرده تا سکوت نسبی اندیشه‌ورزان و«روشنفکران».

ساختار کتاب

این کتاب جدا از آنکه انگیزه‌های نویسنده به عنوان یک زندانی سیاسی سابق و یک دادخواه را به خواننده منتقل می‌کند، در عین حال آمیزه‌ای است از روزشمار، اسناد و مدارک مختلفی که در برابر چشمان مخاطب قرار می‌گیرد.

روش نویسنده اینگونه است که در ارتباط با هر موضوع، داده‌ها و اطلاعات را در اختیار خواننده می‌گذارد و هر جا لازم باشد آنها را توضیح داده یا اطلاعات تکمیلی خود را به آن اضافه می‌کند. هر جا لازم باشد آن داده‌ها را با طرح پرسش‌های منطقی و مستدل به چالش می‌کشد و نهایتا نتیجه‌گیری یا تحلیل خود را ارائه می‌دهد. این روش به خواننده کمک می‌کند که تا مرحله دریافت داده‌ها، به دور از جهت‌گیری نویسنده و بدون تاثیرپذیری از او، خودش به مشاهده روند تحولات پرداخته و به قضاوت این روند بنشیند.

حملات غیرمنصفانه به شاکی اصلی پرونده

از همان ابتدا در مورد چگونگی دستگیری حمید نوری و روند دادگاه او، پرسش‌ها و گمانه‌زنی‌های بسیاری مطرح می‌شد. از همان ابتدا ایرج مصداقی، شاکی اصلی و مبتکر به دام انداختن حمید نوری در معرض حمله‌های بسیار گسترده و اتهام‌های عجیب و غریب قرار گرفت. به دلیل محدودیت‌های حقوقی، او نمی‌توانست به بسیاری از این پرسش‌ها و حملات پاسخ داده و اطلاعات مربوط به چگونگی به دام انداختن حمید نوری را توضیح دهد. با گذشت زمان، به ویژه پس از صدور حکم دادگاه بَدَوی، محدودیت‌های حقوقی ایرج مصداقی کمتر شد و او توانست هم در نوشته‌ها و هم در گفتگوها و در مصاحبه‌هایش بسیاری از نکاتِ مبهم را توضیح دهد.

ایرج مصداقی تا زمان صدور حکم دادگاه بَدَوی، بطور ناعادلانه و غیرمنصفانه‌ای از همه جهت مورد حمله و هجوم و اتهامات بی‌پایه و اساس قرار گرفت. از یکطرف رژیم و نهادهای اطلاعاتی- امنیتی‌اش و از طرف دیگر سازمان مجاهدین خلق این حملات را هدایت می‌کردند. علاوه بر آنها، بسیاری رسانه‌های وابسته به جریان‌های مختلف «چپ»، چهره‌های فعال در رسانه و نیز برخی افراد شناخته‌شده به او حمله می‌کردند.

صحنه این حمله‌ها تلویزیون‌های مختلف، اتاق‌های مختلف کلاب‌هاوس، کانال‌های یوتیوبی و شبکه‌های اجتماعی و در ایران روزنامه‌های مختلف حکومتی بود. حجم این حملات آنقدر زیاد، دامنه‌اش آنقدر وسیع و اتهامات مطرح شده آنقدر مختلف بود که فقط مطالعه یا گوش دادن و مطلع شدن از آنها وقت بسیار بسیار زیادی طلب می‌کرد، چه برسد به پاسخ دادن به آنها. ایرج مصداقی در حالی مورد این حمله‌های روحی- روانی قرار داشت که باید به عنوان شاکی اصلی در همه جلسات طولانی دادگاه شرکت می‌کرد. او در همان روزهای آغازین دادگاه سه روز پشت سر هم و در نوبت دیگری دو روز پشت سر هم باید در برابر دادگاه به پرسش‌های دادستان، وکلای پرونده و قاضی دادگاه پاسخ می‌داد. مصداقی در چنین وضعیتی و در حالی که از بیماری‌های مختلف رنج می‌بَرَد همه حمله‌هائی را که متوجه او بود می‌دید، می‌شنید و مطالعه می‌کرد، اما ناچار به سکوت بود.

کتاب سه جلدی «دادگاه حمید نوری» به پرسش‌ها و ابهامات و همه آن حمله‌ها و حاشیه‌سازی‌ها می‌پردازد؛ همه آن موضوعاتی که او چندین سال نمی‌توانست به آنها پاسخ دهد. مصداقی تلاش کرده در این سه جلد، زمینه‌سازی‌ها و پشت پرده و انگیزه حمله‌ها به خودش و دادگاه حمید نوری را توضیح داده و مشخص می‌کند چطور نیروهائی که با او مخالفت دارند، به قیمت ضدیت با او، «دادخواهی» را فدای اهداف‌شان کردند.

اسناد آورده‌شده در این سه جلد در اساس شامل سخنان و گفته‌های مخالفان اوست. اینکه چه کسی یا چه نیرو یا رسانه‌ای در چه زمانی چه ادعائی را انتشار داده، همه و همه عینا نقل شده و به منبع و اصل مدرک لینک داده شده و یا آدرس آن مشخص شده است. توضیحات مصداقی از یک ساختار مشخص پیروی می‌کند: ارائه فاکت‌ها و اسناد با توضیح در مورد زمینه آن، تحلیل داده‌ها، نتیجه‌‌گیری در مورد انگیزه و پیامدها و دستاوردهای آن.

یک فرصت تاریخی

دستگیری و دادگاه حمید نوری یک فرصت تاریخی بی‌نظیر بود که می‌شد از آن طریق ماهیت ضد بشری جمهوری اسلامی را هرچه بیشتر در برابر چشم جهانیان عیان کرد. دستگیری حمید نوری فرصتی شد تا در یک دادگاه بین‌المللی نقض سیستماتیک حقوق بشر، دستگیری فعالین سیاسی، زندان و شکنجه و اعدام مخالفین جمهوری اسلامی- به ویژه در دهه شصت و بطور مشخص در تابستان ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت کرج- مورد بررسی قرار گرفته و ریشه‌های ایدئولوژیک آن و نقش خمینی به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی در همه این جنایت‌ها مورد کالبدشکافی حقوقی قرار بگیرد. این، یک فرصت تاریخی برای جنبش دادخواهی ایران بود تا یک جنایت گسترده و پنهان را که جمهوری اسلامی سعی در انکار آن داشت به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر به ثبت برساند و تمامیت نظام اسلامی، از جمله رهبران کنونی را در مورد آن به پاسخگوئی بکشاند.

دادگاه حمید نوری فرصتی شد تا نسل جدید ایران با کشتارهای دهه شصت آشنا شده و سکوت و بی‌خبری درباره آن شکسته شود. از این طریق شکاف بین نسل‌ها که رژیم با تحریفِ تاریخ به آن دامن می‌زد کم و کمتر شد.

«محاکمه حمید نوری» و همه شهادت‌ها و مستندات آورده‌شده در آنجا، یک مستند بسیار با ارزش در چهارچوب حقوق بین‌الملل است که می‌تواند زمینه‌ی دستگیری دیگر آمرین و عاملین جنایت در جمهوری اسلامی را در خارج از ایران تسهیل کند. همچنین همه این تجارب و دستاوردها می‌تواند در ایرانِ آزاد پس از پایان جمهوری اسلامی به کار آمده و دادخواهی را با کمک استانداردهای بین المللی پشتیبانی حقوقی کند.

عقب‌ماندگی مدعیان دادخواهی

حمله‌هائی که به ایرج مصداقی شد باعث شد تا همه این دستاوردها آنطور که باید و شاید مورد توجه و بررسی قرار نگیرد. دادگاه حمید نوری و نوع برخورد نیروهای سیاسی و بسیاری از شخصیت‌ها و رسانه‌ها نشان داد که جنبش دادخواهی ایران تا کجا درگیر رقابت‌ها و حسادت‌های بیمارگونه است. کتاب سه جلدی «دادگاه حمید نوری» مستندسازی این عقب‌ماندگی فرهنگی- تاریخی در بین ایرانیان به ویژه مدعیان سیاسی است.

تخریب‌کنندگان دادگاه حمید نوری باید پاسخگو باشند

اینک، سه سال پس از پایان محاکمه حمید نوری و پس از روشن شدن بسیاری از حقایق، باید از حمله‌کنندگان به ایرج مصداقی و تخریب‌کنندگان دادگاه حمید نوری پرسید: چرا پس از پایان دادگاه در مورد همه آن دروغ‌ها و اتهاماتی که به ایرج مصداقی می‌زدند از مردم و جنبش دادخواهی عذرخواهی نمی‌کنند؟ چرا در مورد بی‌پایه و اساس بودن اتهامات و تحلیل‌هایشان پاسخگو نیستند؟ چرا رسانه‌ها، نظریه‌پردازان و تحلیلگرانی را که برای تخریب این تجربه بزرگ تاریخی به آنها تریبون دادند، به پاسخگوئی نمی‌کشانند؟ چرا رسانه‌ها کم‌کاری‌های خود را مورد نقد قرار نمی‌دهند؟ چرا آن بخش از اندیشه‌ورزان و روشنفکران که در مورد حملاتِ غیرمنصفانه به ایرج مصداقی و دادگاه حمید نوری ساکت بودند، سکوت و بی‌عملی خود را مورد نقد قرار نمی‌دهند؟

اشتباه نکنید، موضوع بر سر  «ایرج مصداقی» نیست! هرکسی می‌تواند با او مخالف باشد یا نباشد. موضوع، فرصت تاریخی گرانبهائی است که در عرصه حقوق بین‌الملل نصیب جنبش دادخواهی ایران شد و آنطور که باید از آن استفاده نشد.

تصور کنید اگر همه آن حملات کینه‌توزانه که به مدت سه سال بر سر و روی ایرج مصداقی ریخته شد، نمی‌بود، چه می‌شد. اگر همه آن انرژی‌ها صرف انتشار اخبار دادگاه در بین مردم در ایران و کشورهای مختلف و صرف انتقال اخبار و تجارب دادگاه به رسانه‌های مختلف و سازمان‌های حقوق بشری بین المللی و نمایندگان پارلمان‌های کشورهای مختلف می‌شد، در چنین حالتی، رژیم اسلامی حاکم بر ایران خیلی بیشتر منزوی می‌شد. جنبش دادخواهی ایران می‌توانست از این طریق همدلی و همراهی بسیار گسترده‌تر مردم کشورهای مختلف را به دست آورده و از این طریق می‌شد حمایت‌های خیلی موثرتر جامعه جهانی را برای جنبش دموکراسی‌خواهانه مردم ایران جلب نمود. فعالین جنبش دادخواهی می‌توانستند هرچه بیشتر خود را بر روی یادگیری تخصصی از دادگاه متمرکز کرده و دانش و تجربه خود را ارتقاء دهند.

دادگاه حمید نوری فقط دادگاه حمید نوری و نظام اسلامی حاکم بر ایران نبود، این دادگاه فرصتی شد تا چهره و ماهیت همه آنانی که در سمت اشتباه تاریخ قرار گرفتند نیز برای مردم ایران روشن شود.

فراز و نشیب‌های جنبش دادخواهی

دادگاه حمید نوری و مستندات آن همچنین گواه عزم و اراده و تلاش جنبش دادخواهی و پرچمداران آن است. کتاب سه جلدی «دادگاه حمید نوری» همه این فراز و نشیب‌ها را در مقابل چشمان خواننده قرار می‌دهد تا فراموش نشود.

مطالعه این کتاب کمک می‌کند تا آنان که صادقانه در جنبش دادخواهی حضور داشته و فعال هستند بیاموزند که «دادخواهی» چه راه سخت و پر پیچ و خمی‌ است. راهی که در آن فرصت‌طلبان سیاسی و منفعت‌جویان به دنبال پایمال کردن خون‌های ریخته‌شده بوده و رنج قربانیان و خانواده‌ها و بازماندگان برای آنها ارزشی ندارد.

شناخت ظرفیت‌های حقوق بین‌الملل و حقوق ملی کشورها

دستگیری، بازداشت و محاکمه حمید نوری نشان داد که راهکارهای حقوق بین‌الملل به عنوان یک ابزار موثر پیگرد،  دستگیری و محاکمه عاملین و آمرین جنایت در جمهوری اسلامی موثر هستند. اگرچه دیوان کیفری بین‌المللی بر مبنای اساسنامه رم تنها به‌ آندسته از شکایت‌های مرتبط با جنایت علیه بشریت که قبل از  ژوئیه ۲۰۰۲ (تاریخ لازم‌الاجرا شدن) به وقوع پیوسته باشد، رسیدگی می‌کند، اما هنوز در قوانین ملی کشورهای دموکراتیک می‌توان ظرفیت‌هایی را یافت که با کمک آنها می‌توان به موارد قبل از این تاریخ نیز رسیدگی کرد. دستگیری حمید نوری بر اساس قوانین کشور سوئد، در چهارچوب «جنایت جنگی و قتل عمد»، یک نمونه مشخص و بسیار مثبت در این زمینه است. کتاب «محاکمه حمید نوری» در جلد یک بطور مشروح به توضیح این موضوع می‌پردازد.

این تجربه به دادخواهان و ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی می‌آموزاند هر میزان بهتر این قوانین را بشناسند، می‌توانند به نحو موثرتری از این ابزار در عرصه بین‌المللی علیه آمرین و عاملین جنایت‌های مرتکب شده در ایران استفاده کنند. دستگاه قضائی در ایرانِ آزاد فردا باید مستقل باشد، کادرهای آن باید آموزش تخصصی دیده و مسلط به قوانین بین‌المللی باشند.

درسی برای آینده

با تجربه دادگاه حمید نوری می‌توان خوب فهمید دادگاه‌هائی که قرار است در ایرانِ فردای بعد از جمهوری اسلامی به اتهامات ناقضین حقوق بشر رسیدگی کنند، با چه مشکلاتی مواجه خواهند بود. تجربه دادگاه حمید نوری و آنچه در کتاب سه جلدی «محاکمه حمید نوری» آمده، می‌تواند کمک کند تا دست‌اندارکاران دادگاه‌های آینده در ایرانِ آزادِ فردا با آمادگی بیشتر به وظایف خود عمل کنند. باید از سیاسی- ایدئولوژیک کردن دادگاه جلوگیری کرد. باید از استفاده ابزاری از دادخواهی برای اهداف سیاسی جلوگیری کرد. سیستم قضائی، چه دادستان‌ها یا هیئت قضات باید از درگیر شدن با حاشیه‌سازی‌ها پرهیز کنند. رسانه‌ها باید از اینکه بلندگوی جریان خاصی شوند پرهیز کرده و حقایق را به اطلاع مردم رسانده و به بررسی‌های کارشناسی میدان دهند. مردم باید از درگیر شدن احساسی با موضوعات حاشیه‌ای پرهیز کرده و نگذارند گروه‌های سیاسی یا رسانه‌ها آنها را به بازی بگیرند و باید بدانند روند رسیدگی قضائی، روندی طولانی است که چندین سال طول خواهد کشید تا به نتیجه برسد و باید به قانون احترام گذاشت.

نقدی به ایرج مصداقی

ایرج مصداقی در جای جای کتاب «محاکمه حمید نوری» به بسیاری از افرادی که از آنها نام می‌بَرد، حمله می‌کند. شاید محتوای حمله او درست باشد، اما زبان به کار گرفته شده خیلی گزنده است، به نحوی که موضوع انتقاد یا ادعاهای مطرح شده را «شخصی» می‌کند. تجربه دو دهه گذشته نشان می‌دهد که او بی‌پایه و اساس علیه دیگران ادعائی را مطرح نمی‌کند. او در تائید ادعاهایش یا سند دارد یا شاهد. تجربه نشان می‌دهد که باید ادعاهای مصداقی را جدی گرفت. حتی اگر زبانِ بیان او خوشایند نباشد، باید به محتوای آنچه می‌گوید توجه کرد.

زبان مصداقی در برخی موارد تند، پرخاشگرانه و حتی در مواردی توهین‌آمیز است. او با این روش به تحریک طرف مقابل پرداخته و او را به میدان دعوت کرده تا اگر حرفی دارد بزند. اشکال این روش در آن است که در بسیاری مواقع اصل موضوع به حاشیه رفته و موضوع به «دعوای شخصی» تبدیل می‌شود. همین باعث می‌شود تا حاشیه به تدریج بر متن غلبه کند. چنین رویکردی در نهایت به ضرر همان هدفی است که او دنبال می‌کند. بی‌تردید در کنار استدلال‌های قوی، اگر مصداقی بتواند لحن بیان خود را تغییر دهد، تاثیر بیشتری خواهد داشت.

مصداقی همزمان با ارائه نقل قول از آنهائی که آنها را متهم می‌کند، به تحلیل آن پرداخته و نتیجه‌گیری می‌کند که چرا آن حرف، آن نوشته یا آن عمل بر ضد دادخواهی، به نفع حمید نوری و همسو با جمهوری اسلامی بوده است. کتاب «محاکمه حمید نوری» و ادعاها یا اتهاماتی که مصداقی در مورد افراد، شخصیت‌ها، گروه‌ها یا رسانه‌های مختلف مطرح کرده است، فرصتی است برای همه آنها که برای روشن شدن حقیقت، به مخاطبان خود پاسخ دهند.

پیشینه موضوع

حمید نوری ۱۸ آبان ۱۳۹۸ /نهم نوامبر ۲۰۱۹ در فرودگاه آرلاندا در استکهلم سوئد و تحت اصل صلاحیت قضایی جهانی بر اساس پرونده شکایت ایرج مصداقی و حمید اشتری بازداشت شد. او به اتهام مشارکت در اعدام زندانیان سیاسی مجاهد و چپ در زندان گوهردشت در تابستان سال ۱۳۶۷ بازداشت شد. اتهاماتی که دادستانی در رابطه با زندانیان مرتبط با سازمان مجاهدین خلق به حمید نوری نسبت داده شد، «جنایت جنگی و قتل عمد» است. اما اتهامی‌که دادستانی در رابطه با زندانیان چپ به او نسبت داده تنها «قتل عمد» است.

پس از دستگیری، حمید نوری برای مدت ۱۹ ماه در بازداشت موقت بود. دادگاه هر چهار هفته  تشکیل جلسه داده و در مورد ادامه بازداشت تصمیم گرفت.

محاکمه حمید نوری در تاریخ ۱۰ اوت ۲۰۲۱ در دادگاه منطقه ای استکهلم با شش قاضی، دو حقوقدان حرفه‌ای و چهار شهروند غیر حقوقدان به ریاست قاضی توماس ساندر آغاز شد. جلسات رسیدگی به اتهامات حمید نوری ۹ ماه به‌ طول انجامید که در ۹۲ جلسه برگزار و ۳۴ شاکی و ۲۶ شاهد در آن شهادت دادند. در ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۲ حمید نوری، به دلیل مشارکت در اعدام‌های زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ به حبس ابد محکوم شد.

پس از اعتراض حمید نوری، دادگاه تجدید نظر در آبان ۱۴۰۲ برگزار شد و پس از ۲۲ جلسه، روز ۱۷ آبان به کار خود پایان داد و حکم نهایی را روز سه ‌شنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۲ مبنی بر درستی حکم دادگاه بَدَوی که حبس ابد بود، اعلام نمود.

حمید نوری به حکم دادگاه تجدید نظر نیز اعتراض و درخواست فرجام کرد. دیوان عالی سوئد، عالی‌ترین مرجع قضایی سوئد روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ تقاضای فرجام را رد کرد و بدین ترتیب حکم صادر شده از سوی دادگاه تجدید‌ نظر مبنی بر حبس ابد را تائید کرد.

حکومت جمهوری اسلامی نتوانست تا زمانی که حمید نوری در اختیار دستگاه قضائی سوئد قرار داشت تبرئه، آزادی یا استرداد او را عملی کند. اما دولت سوئد کوتاه‌زمانی پس از صدور حکم دادگاه عالی سوئد و بعد از آنکه مراقبت از حمید نوری از حطیه دستگاه قضائی خارج شد، وی را در تاریخ ۱۵ ژوئن ۲۰۲۴ / ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ در ازای آزادی دوگروگان- یک سوئدی و یک ایرانی- سوئدی مبادله کرد و به دامان جمهوری اسلامی برگرداند.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۲ / معدل امتیاز: ۴٫۳

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=377942