بیایید یک لحظه فراموش کنیم که توافق هستهای میتواند توان ساختن بمب اتمی توسط ایران را کُند و یا متوقف کند. به جایش به تیری نگاه کنیم که خامنهای یک هفته بعد از انتشار بیانیه تفاهم لوزان پرتاب کرد.
حمله او یک چانهزنی کلاسیک است که اوباما و تیماش از ریزهکاریهای آن مطلع نیستند. اصول این بازی را فقط در بازار میشود آموخت.
اصل اول: طوری عمل کن که انگار نتیجه کار برایت مهم نیست
در واقع خامنهای حرف دشمن شماره یک خود نتانیاهو را تکرار میکند «توافق نکنیم بهتر است تا به یک توافق بد گردن بگذاریم.» برعکس، کری و هیئتاش میگویند «این بهترین توافقیست که امکانش وجود دارد». در حالی که خامنهای میزان معامله را بالا میکشد، آمریکایی ها اعلام میکنند «ما میدانیم که نمیتوانیم انتظار چیزی بهتر از این داشته باشیم.» به نظر شما کدام یکی دست بالا را دارند؟
اصل دوم: در بازار بازنده کسی است که دلش نمیآید مغازه را ترک کند
ایرانیها از سال ۲۰۰۳ هر وقت دلشان خواست، میز مذاکره را ترک کردند. حتی در سال ۲۰۰۹ وقتی آمریکاییها به تیم مذاکره کننده پیوستند، ایرانیها بارها و بارها مذاکرات را نیمه کاره گذاشتد، مثل مشتری زرنگی که فروشنده را در تنگنا قرار میدهد: «این فرش به هیچ دردی نمیخورد ،من میروم چند مغازه دیگر را هم ببینم، شاید جنس بهتری گیرم بیاید». خامنهای حتی ادامه مذاکرات را هم زیر علامت سؤال می برد: «اگر نتوانیم تا تاریح ۳۰ ژوئن به توافق برسیم، دنیا به آخر نمیرسد».
اصل سوم:طوری عمل کن که انگار مسئله نه فرش بلکه حیثیت است
خامنهای میگوید: «حیثیت ایران باید حفظ شود. نکته اساسی اینجاست». یعنی باید خیلی مواظب باشید، خیلی امتیاز بدهید تا غرور ما جریحهدار نشود. در عوض آمریکاییها با پیگیری خوشبینی خود را به همه منتقل میکنند وخود را محکوم به ادامه و موفقیت مذاکرات میبینند چرا که دوره ریاست جمهوری اوباما در ژانویه ۲۰۱۷ به پایان میرسد.
اصل چهارم: به کار گرفتن تاکتیک «بازجوی خوب، بازجوی بد»
«من که با تو موافقم ، اما جواب رئیسام را چه بدهم؟!». اینجا رئیس همان خامنهای است. اوست که مرتب قیمت معامله را بالا میبرد و نکاتی را که دلش نخواست، رد میکند. تحریمها باید یکباره و نه به تدریج برداشته شود، مراکز نظامی برای بازرسان باید منطقه ممنوعه باشد، یعنی درست همان جایی که میشود تمرین بمبسازی کرد.
اوباما اما نتواست این حقه تاریخی را به کار بندد. برعکس، سعی کرد تا «بازجوی بد» آن طرفی را که «سنای امریکا»به خرابکاری متهم کرد، خفه کند و به این ترتیب برگ برنده فشار را از دست داد. در حالی که باید میگفت: «ایرانیان عزیز، اگر با من کنار نیایید، مجبور به مذاکره با جمهوریخواهان میشوید!»
شاید در ۳۰ ژوئن معاهدهای امضا شود که غربیها بتوانند ده پانزده سالی تحملاش کنند، اما معاهده برای ایرانیها که از زمان شاه دارند مواد لازم را جمع میکنند، اگر واقعأ قصد ساختن بمب را داشته باشند، فقط یک تکه کاغذ خواهد بود. دو وزیر خارجه اسبق آمریکا یعنی کیسینجر و شولتز به نکته اصلی اشاره کردهاند رژیم ایران «در این کشور پهناور و این همه تأسیسات جورواجور و امکانات امروزین، میتواند خیلی راحت اصول معاهده را زیر پا بگذارد و به این سادگی هم نمیشود مچاش را گرفت.»
در این میان اسرائیل هم نتیجهگیری خودش را کرده است. پنج زیردریایی با کلاهک هستهای دارد و در سال ۲۰۱۷ ششمین زیردریایی هم از آلمان به دستاش خواهد رسید. اسراییل این گونه خود را برای حمله اتمی ایران آماده میکند. به گمان دولت اسراییل «بهترین معاهده، ترساندن طرف است.»
*ترجمه از گلناز غبرایی
*منبع: روزنامه آلمانی دیتسایت