در یک سال گذشته ایران با چند فاجعه روبرو شد که پایانی تلخ برای آنها رقم خورد؛ پایانی که به اعتقاد کارشناسان اگر مدیریت بحران یکپارچه و اصولی در زمان وقوع حادثه صورت میگرفت شاید ابعاد آن کوچکتر و خسارت مالی و جانی آن کمتر میبود.
آتشسوزی ساختمان پلاسکو در دیماه سال ۹۵، فروریختن معدن یورت آزادشهر در اردیبهشتماه سال ۹۶ و آتشسوزی و غرق شدن نفتکش سانچی در دیماه ۹۶ از جمله این فجایع بودند. فجایعی که در کنار خسارت مالی هنگفت، تعداد زیادی جانِ خود را در آنها از دست دادند. نقطهی مشترک این حوادث که بسیار برجسته دیده میشود، عدم مدیریت اصولی و صحیح بحران است.
سانچی با دهها اما و اگر غرق شد
نفتکش سانچی حامل ۱۳۶هزار تُن میعانات گازی و معادل حدود یک میلیون بشکه نفت بود که ایران را به مقصد کره جنوبی ترک کرد. بنا به اعلام خبرگزاری رویترز ارزش این محموله حدود ۶۰میلیون دلار و ارزش خود نفتکش نیز حدود ۶۰میلیون دلار اعلام شده است.
این نفتکش که قرار بود روز یکشنبه، ۱۷ دیماه، در کره جنوبی پهلو بگیرد روز شنبه، ۱۶ دیماه، در برخورد با یک کشتی چینی آتش گرفت و ۹ روز بعد، ۲۴ دیماه، خبر غرق شدن این کشتی اعلام شد. همچنین مقامات ایران اعلام کردند همه ۳۲سرنشین کشتی جان باختهاند اما تنها پیکر سه تن از آنها در زمان عملیات مهار آتش پیدا شد.
این فاجعه در حالی رخ داد که موجی از آشفتگی در اقدامات مقامات ایران برای پیگیری و شرکت در عملیات نجات سرنشینان و مهار آتش کشتی دیده میشد.
پس از گذشت چهار روز از اعلام خبر آتش گرفتن این نفتکش، حسن روحانی رئیس جمهور اسلامی ایران، تازه موضوع را جدی گرفته و به فکر تشکیل کمیتهای برای اعزام به چین و پیگیری مستقیم وضعیت نفتکش و سرنشینانش افتاد. در حالی که هیچ خبری از وزیر نفت در ۹ روزی که نفتکش سانچی در میان آب میسوخت نبود، وزیر کار و امور اقتصادی به چین اعزام شد.
به گفته فرمانده ارتش، از نخستین ساعات اعلام خبر آتش گرفتن این نفتکش، ارتش به دولت اعلام کرد که آماده اعزام تکاوران تجسس و امداد ارتش به چین است اما دولت این موضوع را نیازمند هماهنگیهای وزارت خارجه جمهوری اسلامی دانسته و با تاخیری قابل توجه پس از شش روز از آغاز آتشسوزی تازه مراحل اداری اعزام تکاوران ایرانی به شانگهای چین انجام شد؛ زمانی که سانچی دیگر در حال غرق شدن بود!
در این میان پرسشهای زیادی برای کارشناسان، خانوادههای پرسنل نفتکش سانچی و افکار عمومی باقی ماند.
خانواده پرسنل سانچی از روز نخست در ساختمان شرکت ملی نفتکش در تهران جمع شدند تا شاید زودتر خبری از سلامت عزیزانشان دریافت کنند؛ آنها معتقدند دولت با سهلانگاری و کندی برای نجات جان سرنشینان پیگیری و اقدام کرده است.
چرا دولت در ساعتهای اولیه بروز این حادثه اقدامات خود را آغاز نکرد؟ چرا حسن روحانی چند روز پس از آنکه نفتکش در حال سوختن بود دست به اقدام زد؟ چرا تازه شش روز پس از حادثه وزارت خارجه هماهنگیهای لازم را برای اعزام تکاوران انجام داد؟ چرا دولت چین همکاری لازم را برای اعزام نیروهای ایران به محل حادثه انجام نداد؟ چرا خبر و یا تصویری از کشتی چینی که با نفتکش برخورد کرد منتشر نشده؟ چرا به گفته مقامات دولتی جمهوری اسلامی، اجازه ملاقات و تحقیق از پرسنل کشتی چینی به مقامات ایرانی داده نشد؟ چرا آزمایش دی.ان.ای سه پیکر پیداشده هنوز انجام نشده است؟ اینها نمونهی پرسشهایی است که خانوادهها مدام تکرار میکنند و هیچ پاسخی از سوی مقامات دولتی نمیشنوند.
این در حالیست که افرادی که در نفتکش سانچی جان باختهاند سرمایهی کشور بودند و به نسبت جمعیت ایران تعدادشان در رشتههای مربوطه انگشتشمار است. برای تربیت هر یک از پرسنل متخصص دریانوردی که در سانچی جان باختند باید ۲۰ سال وقت و هزینه صرف شود.
پرونده پلاسکو و یورت همچنان باز است
در حادثه آتشسوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو در دی ماه سال ۹۵ نیز بحران مدیریت و ناهماهنگی مسئولان از آغاز عملیات مهار آتشسوزی و نجات افراد محبوس در ساختمان دیده میشود.
حدود ۳۰ نفر در ماجرای پلاسکو جان باختند، ۵۶۰ واحد صنفی تخریب و حدود ۱۵۰۰میلیارد تومان خسارت مالی نیز به کسبه و ساختمان وارد شد.
نه تنها مشخص نیست سرنوشت گزارش کمیته حقیقتیاب این حادثه چه شد، بلکه عملیات بازسازی این ساختمان با مالکیت بنیاد مستضعفان هنوز آغاز نشده و کسبه همچنان سرگردان هستند.
معدن یورت در استان گلستان نیز وضعیت بهتری نسبت به ساختمان پلاسکو ندارد. در حالی که بیش از ۴۰معدنچی در حادثه انفجار و فرو ریختن معدن یورت بر اثر رعایت نشدن استانداردهای ایمنی جان باختند، هنوز این معدن در وضعیت مناسب قرار نگرفته و مسئولان نتوانستهاند به وضعیت ایمنی این معدن سر و سامان دهند. از سوی دیگر کارشناسان در مورد وضعیت نامناسب دیگر معدنهای ایران همچنان هشدار میدهند که همگی از سوی مسئولان نادیده گرفته میشود.
بحران در مدیریت بحران، مشتی نمونه خروار
مخرج مشترک افزایش خسارات مالی و جانی، نه تنها در حوادثی از این دست که در بروز حوادث طبیعی مانند زلزله و سیل، بحران در مدیریت بحران است.
مدیریت بحران در صورتی میتواند به درستی انجام شود که در بخش امکانات و تجهیزات پیشبینی لازم صورت گرفته و در بخش مدیریت و قوانین نیز ساماندهی کافی وجود داشته باشد. در ایران اما هر دو بخش از کاستیهای اساسی رنج میبرد. نبود نیروی انسانی و کمبود امکانات و تجهیزات لازم در حادثهای مانند پلاسکو به خوبی دیده میشود که نهادهای مسئول در تامین امکانات برای مهار آتشسوزی حتی در پایتخت هم با مشکلات اساسی روبرو هستند.
از سوی دیگر عدم مدیریت کارآمد و یکپارچه برای برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی لازم و اقدام بهموقع در حادثهای چون نفتکش سانچی نیز نمایان میشود.
واقعیت اینست که در ایران، مدیریت بحران مانند دیگر بخشهای کشوری و لشکری دچار ضعفهای عمیق مدیریتی است. سازمانهای مربوطه برای حضور و اقدام در بروز حوادث طبیعی و غیرطبیعی هماهنگ نیستند و غالبا یا به وظایف خود به درستی عمل نمیکنند یا موازیکاریها باعث کند شدن روند امدادرسانی و مهار بحران میشود.
بر این همه باید ضعف اطلاعرسانی درست و به موقع در مورد حوادث را هم اضافه کرد که سبب فشار مضاعف بر مردم میشود و بازار شایعات را نیز داغ میکند. نبود رسانههای آزاد و مستقل در ایران که به اطلاعرسانی شفاف و همهجانبه درباره ابعاد حوادث بپردازند مردم را بیاعتماد نسبت به اخبار حکومت به شدت بیاعتماد کرده است. سالهاست مردم ایران درباره حوادثی چون آتشسوزی پلاسکو و انفجار معدن یورت و غرق شدن کشتی سانچی و یا زلزله کرمانشاه نه به امدادرسانی بهموقع و موثر دولت باور دارند و نه به خبرهایی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و رسانههای دولتی منتشر میشود.
همه ذرهبین حقیقتیاب خود را به دست میگیرند تا مبادا حکومت موضوعی را از افکار عمومی مخفی کند یا حقیقتی پشت پرده باشد که از سوی مقامات و رسانههای وابسته سانسور میشود. از سوی دیگر آنجایی که مانند زلزله کرمانشاه امکانش باشد مردم خود به کمک زلزلهزدگان میشتابند و حاضر نیستند کمکهای نقدی و غیرنقدی خود را به دست سازمانهای حکومتی بسپارند.
بحران مدیریت در جمهوری اسلامی فقط مربوط به مدیریت بحران در حوادث طبیعی و غیرطبیعی نیست. مدیریت، بحرانی عمیق و مزمن است که سرانجام نظام را با همهی ناتوانیهایش در کام خود فرو خواهد کشید.
روشنک آسترکی