احمد رأفت – جمهوری اسلامی ایران حداقل ۱۶ میلیارد در سال هزینه جنگ در سوریه و حمایت از حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی در غزه، حشدالشعبی و دیگر گروههای شبه نظامی در عراق میکند. این رقمی است که «بنیاد دفاع از دمکراسیها» یکی از اندیشکدههای واشنگتن در گزارش کوتاهی به آن اشاره کرده است. برخی دیگر از کارشناسان معتقدند که حداقل هزینه ایران برای حضور نظامی در سوریه و حمایت از گروههای شبهنظامی و تروریستی بالغ از ۲۰ میلیارد دلار در سال است.
صدای نگرانی و نارضایی مردم از صرف این رقم هنگفت از درآمدهای نفتی برای حضور در جنگ سوریه و حمایت از شبهنظامیان در منطقه، در اعتراض های سه هفته گذشته با شعارهایی چون «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و «فکری بهحال ما کن، سوریه را رها کن» که در تظاهراتها سرداده شدند، بار دیگر شنیده شد. در سال ۸۸ در جریان جنبش موسوم به سبز نیز این چنین شعارهایی شنیده میشد. نگرانی از حیف و میل این بخش از درآمدهای نفتی تنها بُعدِ چنین شعارهایی نیست. مخالفت با سیاستهای ماجراجویانه جمهوری اسلامی ایران در منطقه نیز یکی دیگر از ابعاد آن است. سیاستهایی که یکی از مهمترین دلایل انزوای جمهوری اسلامی ایران در منطقه و در جهان به شمار میروند. نه تنها آمریکا، بلکه بسیاری دیگر از کشورهای غربی نیز نگران اقدامات آشوبآفرین جمهوری اسلامی ایران در منطقه هستند.
هزینه سنگین جنگ در سوریه
در پژوهش «بنیاد دفاع از دمکراسیها» اشاره میشود که جنگ در سوریه برای جمهوری اسلامی ایران ۱۴ میلیارد دلار در سال هزینه دارد که البته باید به آن کمکهای اقتصادی، نفت ارزانقیمت و وامهای بانکی را نیز افزود. هزینههای جاری فعال نگهداشتن حشدالشعبی و دیگر گروه های شبهنظامی در عراق بر مبنای همین پژوهش حدود ۱۵۰ میلیون دلار است، در حالی که ۱۰۰ میلیون دلار دیگر نیز در غزه برای حمایت از حماس و جهاد اسلامی هزینه میشود. حزبالله نیز سالیانه بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون دلار دریافت میکند. البته مخالفان رژیم بشار اسد هزینه حضور جمهوری اسلامی در سوریه و کمکهای بلاعوض تهران در سال ۲۰۱۶ میلادی را رقمی نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار برآورد میکنند.
در این پژوهش به کمکهای مالی و تسلیحاتی به حوثیها در یمن، بخشهایی از طالبان در افغانستان، شیعیان تندرو در بحرین، کویت و پادشاهی سعودی اشارهای نشده است. بهنام طالبلو از پژوهشگران «بنیاد دفاع از دمکراسیها» به کیهان لندن میگوید «منبع ارقامی که در این گزارش به آنها اشاره شده است همگی علنی هستند و از گزارشهای تائید نشده استفاده نشده است». خبرگزاری اقتصادی بلومبرگ در گزارشی که سال گذشته منتشر کرد، هزینه سالیانه حضور نظامی ایران در سوریه را رقمی بین ۶ تا ۱۵ میلیارد دلار برآورد کرده است. البته رقم ۱۵ میلیارد دلار علاوه بر هزینههای تسلیحاتی، حقوق نظامیانی که از سوی ایران به سوریه اعزام شدند، چه ایرانی و چه غیرایرانی چون افغانستانی، پاکستانی و عراقی را نیز در بر میگیرد. تنها در سال گذشته میلادی، جمهوری اسلامی ایران ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار اعتبار برای خرید محصولات نفتی در اختیار رژیم بشار اسد قرار داده است.
هزینه صدور انقلاب
جمهوری اسلامی ایران شاید در زمینه هزینههای حضور در جنگ سوریه و یا حمایت از حزبالله، حشدالشعبی و حماس، شفافیت نداشته باشد، ولی از زبان مقامات عالیرتبهاش به این حمایتهای مالی و تسلیحاتی اذعان دارد و آنها را انکار نمیکند. حسن روحانی در تیرماه گذشته اعلام کرد که دولت هر سلاحی عراقیها لازم داشتند را در اختیار آنها قرار داده است. قاسم سلیمانی هم اخیرا در اشاره به تصمیم دونالد ترامپ به انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس یا اورشلیم گفت «ما با تمام قوا در جنگ علیه دشمن صیهونیستی حضور داریم و به جریانهای فلسطینی هر نوع کمکی میکنیم». تیرماه سال گذشته، حسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان هم با صراحت گفت «تا زمانی که ایران پول داشته باشد ما هم پول خواهیم داشت». رهبر حزبالله افزود «این پولها از همان طریقی به لبنان میرسند که موشکهای ساخت ایران را دریافت میکنیم.»
بهنام طالبلو معتقد است «به دو دلیل ایران تصمیم گرفته چنین مبلغی و احتمالا بیش از آن را هزینه حضور در جنگ سوریه و یا حمایت از گروههای شبهنظامی بکند. دلیل اول ایدئولوژیک است. از ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی، صدور انقلاب در دستور کار قرار داشته است. ایران از طریق حمایت مالی، سیاسی و تسلیحاتی و همچنین آموزش نظامی به نیروهای محلی وارد جنگها و بحرانهای منطقهای میشود تا از پایین بر تحولات در این کشورها تاثیر بگذارد و از سوی دیگر پیام انقلاب اسلامی را زنده نگهدارد.»
جبهه ضدغرب و آمریکا
بهنام طالبلو در همین زمینه میافزاید «منظور از ایدئولوژی تنها اسلام و تشیع نیست، وگرنه جمهوری اسلامی ایران از رژیم سکولار بشار اسد و یا سنیهای فلسطینی حمایت نمیکرد. محور مقاومتی که رهبران جمهوری اسلامی و قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به آن اشاره میکنند، جبهه گستردهتری است که آمریکاستیزان و بهطور عامتر نیروهای مخالف غرب را در بر میگیرد. نیروهایی که هدف انها بههم ریختن ثبات و آرامش در منطقه است.»
این پژوهشگر «بنیاد دفاع از دمکراسیها» در ادامه به دلیل دوم نیز اشاره میکند: «جمهوری اسلامی ایران در زمینه نیروی نظامی کلاسیک حرف زیادی در منطقه در مقایسه با دیگر کشورها چون ترکیه یا پادشاهی سعودی ندارد زیرا ترکیه ارتشی دارد که عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است و پادشاهی سعودی یا حتی امارات متحده عربی و قطر از نظر تسلیحاتی بر جمهوری اسلامی ایران ارجحیت دارند و ارتشهای آنها مجهز به مدرنترین جنگافزارهای موجود هستند. با ایجاد و حمایت از گروههای شبهنظامی، جمهوری اسلامی تلاش دارد که این ضعف را جبران کند. گروههای شبهنظامی با هزینهای به مراتب کمتر از یک ارتش کلاسیک و با سهولتی بیشتر از حضور نظامی یک کشور در یک منطقه جنگی یا بحرانی، عمل میکنند».
بهنام طالبلو به هدف سومی هم اشاره میکند: «ایران با استفاده از گروههای شبهنظامی که در منطقه ایجاد کرده، توانسته نقشی برای خود در صحنه بینالمللی نیز بیافریند و بهعنوان بازیگری تعیینکننده بر سر میز مذاکرات بنشیند. مثال بارز آن جنگ سوریه است. دو سال پیش که رژیم بشار اسد در شرایط بسیار بدی قرار داشت، ایران با اعزام شبهنظامیان پاکستانی، افغانستانی، ستیزگران عراقی و لبنانی توانست شرایط را به نفع نظام حاکم بر دمشق تغییر دهد و در نهایت بر مذاکرات بینالمللی برای برونرفت از بحران سوریه تاثیرگذار باشد».
پارادوکس آمریکایی
این پژوهشگر «بنیاد دفاع از دمکراسیها» بخشی از تقصیر گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه را به گردن سیاستهای واشنگتن نیز میاندازد: «یکی از پارادوکسهای سیاستهای آمریکا در منطقه را در عراق ناظر هستیم. واشنگتن دولت عراق را از نظر سیاسی، مالی و نظامی زیر چتر حمایت خود دارد، ولی ما شاهد هستیم که سخن اول در این کشور را جمهوری اسلامی ایران میزند. داعش را تنها مشکل و یا عمدهترین مشکل عراق دانستن و خطر نفوذ ایران در این کشور را نادیده گرفتن، یکی از بزرگترین اشتباهات آمریکا است که میتواند نتایج فاجعهباری را رقم بزند».
نتیجه میگیرم، که این رژیم باید شرنگون شود. تمام اموال و سرمایه ملی اسرانیان و کشور ایران که به نوعی به اعراب و دیگر برادران آنها بخشیده شده قانونی گرفته شود. تمام اموال افراد گروهی به نام شبه تظامیان ایران به نام پاسداران اسلام باید مصادره شود و به کشور ایران باز گردد. اولین کار تربیت مردم و فهماندن به آنها که دینی به نام اسلام فقط برای مصادره اموال، جان، فکر و کشورشان از بدو تولدش بیش از ١۴٠٠ سال پیش بوده و هنوز هم هست. ایران درخشان و پر قدرت آینده فقط بدون دینی به نام اسلام در ایران ممکن میباشد.
هـدف نهایی تقویت جبهه شیعه در مقابل سنی، دشمنی جنگ و جدال برای همیشه،
١- نجات اسراییل.
٢- فروش اسلحه و مصرف مداوم آن
٣- بردن نفت مجانی برای صد سال آینده از سال ١٣۵٧ خورشیدی.
این جنگها و مصیبتها فقط برای سیر کردن شکم سیر نشدنی ابرقدرتهاست و بس. جمهوری اسلامی هم غلام حلقه به گوش قابلی است.
خمینی میگفت سهم هر ایرانی از پول فروش نفت را در خانهاش به وی خواهیم پرداخت.
نه او و نه جانشیناش علی خامنهای این وعده را عملی نکردند که هیچ، پول نفت ایران چهل سال است صرف جنگ برای ترویج اسلام عزیز میشود در حالی که نیمی از مردم ایران به نان شب محتاجاند.
چند شعار اصلی مردم در قیام دی ماه عبارت بودند از:
– اصلاح طلب ، اصولگرا دیگه تمامه ماجرا.
– ما انقلاب کردیم چه اشتباه کردیم.
– رضا شاه روحت شاد.
– ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره.
– استقلال ازادی جمهوری ایرانی و…
از ترکیب این خواستهها میتوان برداشت نمود که خواسته انان حکومتی است پادشاهی و جمهوری یعنی مشروطه سلطنتی؟
البته نه از نوع پادشاهی- پارلمانی همچون کشورهای اردن و مراکش که پادشاه و حاکم همهکاره است بلکه همانند کشورهای ژاپن و سوئد که مجلس به هیئت وزرای پیشنهادی رای اعتماد میدهد و پادشاه بیشتر جنبه تشریفاتی دارد.