انتشار ویدئوهای مربوط به نشست خبرگان درباره تعیین «رهبر موقت» پس از مرگ خمینی که در آن از یک سو علی خامنهای میگوید «باید بر جامعهای گریست که احتمال رهبر شدن من در آن مطرح باشد» و از سوی دیگر علیاکبر رفسنجانی توصیه میکند چیزی از این نشست منتشر و رسانهای نشود، در واقع سندی است بر آنچه همه میدانند: خدعه، فریب، دسیسه، توطئه و پنهانکاری و عدم شفافیت زیربنای نظام مذهبی ایران است. پیشینهی آن هم در تاریخ معاصر به انقلاب مشروطه و سپس به غائلههایی میرسد که یک سرش را باید در تفکر «اخوانالمسلمین» یافت که «فداییان اسلام» نسخهی ایرانیاش شدند و در بهمن ۵۷ به قدرت رسیدند.
ایرانیان نبرد سهمگین بین ارتجاع و پیشرفت، سنت و مدرنیته، رجعت و گذار را هم در انقلاب مشروطه و هم در انقلاب ۵۷ تجربه کردهاند. در انقلاب مشروطه یک گام بزرگ به پیش برداشتند و در انقلاب ۵۷ چندین گام به عقب رانده شدند. جمهوری اسلامی حرکت ناگزیر جامعه به سوی پیشرفت را دچار اختلال و انسداد کرد اما نه تنها نتوانست آن را متوقف کند، بلکه ناخواسته آخرین میخها را بر تابوت «مشروعهخواهی» و ادعای قدرت سیاسی توسط «دکانداران دین» (اصطلاح احمد کسروی) کوبید.
نظام مذهبی ایران ثابت کرد وقتی حکومت به دست «دکانداران دین» اعم از معمم و مکلا بیفتد، دین و دولت هر دو ضایع میشود. برای این تجربهی ویرانگر، دست کم سه نسل تا کنون هزینه پرداختهاند.
امروز زمامداران رژیم هراسان از شعارهایی که در تظاهرات شهرها سرداده میشود چنین تبلیغ میکنند که گویا معترضان میخواهند به «دوران قبل» باز گردند! حال آنکه بازگشت به «دوران قبل» در سال ۵۷ و با روی کار آمدن آنها صورت گرفت! حسن روحانی که بر قبر «امام» و «رهبر»ش از «مردمسالاری» و «جمهوریت» دم میزند و میگوید «هرگز نخواهیم گذاشت که استبداد به ایران بازگردد» آیا نمیداند که «تدارکاتچی» یک استبداد مذهبی است؟! شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای» را نمیشنود؟!
موضوع نه بازگشت به «دوران قبل» بلکه بر سر عبور از آنهایی است که ایران را به پیش از «دوران قبل» برگرداندند! از همین رو به نظر مقامات رژیم میآید که وقتی مردم میگویند «جمهوری اسلامی، نمیخوایم نمیخوایم» پس میخواهند به «دوران قبل» برگردند! غافل از اینکه چنین ادعایی یک اعتراف ناخواسته به این واقعیت است که «دوران قبل» در مقایسه با جمهوری اسلامی به «آینده» شبیه است!
واقعیت خیلی ساده اما این است که مردم آزادی، حقوق خود و حق مشارکت در تعیین سرنوشت خویش و کشورشان را میخواهند. و این قطعا بازگشت به «دوران قبل» نیست بلکه بستن پرانتز سیاه جمهوری اسلامی و عبور از آن به عنوان یک نظام موقت با همهی جناحها و زمامداران موقتاش است. این نظام موقت را با هیچ ترفندی نمیتوان «مقدس» جلوه داد.
مگر نواب صفوی در زمان پهلوی دوم محاکمه و اعدام نشد؟
جناب بیطرف به شما بر نخورد.
با اجازه اسم شاه عباس را بر میداریم و به جایش شاهپور و اردشیر و یعقوب لیث صفاری و… را میگذاریم تا مشکل امروز ایران بهتر حل گردد.
ضمنا بفرمایید که چرا پهلوی دوم قاتل احمد کسروی را دستگیر ننمود و محاکمه نکرد؟
صفویه عثمانیان و دیگر متجاوزین به کشور را مغلوب و یکپارچگی ایران را تثبیت نمود و از ملاها برای تثبیت حکومتش استفاده نمود (بر عکس پهلوی دوم). شهر اصفهان که امروز افتخار ایران در نزد جهانیان است یکی از کارهای ماندگار آن دوران است. باید موارد خوب و مثبت را هم گفت و همانند وهابیها صحبت نکرد!
خواننده محترمی که که حرف از شاه عباس میزنید بدانید که ریشه و بنیان این ساز و کار سیاسی یا استبداد دینی از زمان اجداد این تفالههای انسانی شاه اسماعیل و… در این مرز و بوم به وجود آمده؛ ابتدا با جنگ و خونریزی سپس با مهاجرت آخوندهای جنوب لبنان و… گسترش ویروسهای فکری در سراسر ایرانزمین. استبداد دینی یک شبه به وجود نیامده. نقد استبداد دینی را باید مثل احمد کسروی از زمان قبلتر بهخصوص دوران صفویه آغاز کرد گه حتی دکتر علی شریعتی عاشق مذهب شیعه اثنی عشری شیعه صفوی را شیعه انحرافی میدانست.
اقای ازغندی نامی از تئوریسینهای حکومت ولایت فقیه اخوندها اخیرا گفته که ما بعد از پیروزی انقلاب برای حفظ و حراست از ان بیش از ۳۰۰ هزار کشته دادهایم و ضد انقلابیها اگر میخواهند انقلاب کنند برای رسیدن به خواستهشان باید حداقل ۳ هزار کشته بدهند!
از نظر این فرد جایگزین شده به جای امثال اقای سروش و انگشتشماری از حرافان و اب به اسیاب ملاها ریخته در خارج از کشور قتل عام بیش از ۱۰۰ هزار نفر از جوانان رشید ایران در زندانها و سیاهچالهای اخوندها در طی این سالها در مبارزه با ظلم و جنایت انها کشته در راه ازادی مملکت به حساب نمیایند؟!
باید دمل چرکین حاکمان مذهبی در وقت مناسبش سر باز کند.
حاکمان قرون وسطایی طی این چهل سال هزاران نفر از مخالفان خود را با نُسَخ و فتاوی فقهی چون یاغی و مهدورالدم و… تیرباران کرده و یا به دار کشیدند.
از جهتی تحمل ۴۰ سال حاکمیت ملاها بر کشور در تاریخ مملکت زمان زیادی نیست و سوختن حداقل یک نسل که به برچیدن بساط این جانوران منتهی شود شاید به ضررش بیارزد.
این لعنتیهای مفتخور روزگار مردم را به خاک سیاه نشاندهاند. خدایا کسی همچون کوروش و داریوش و شاه عباس و رضا شاه و… را نصیب این مردم بگردان و انها را نجات بده!