کوروش گلنام – «…اگر در دو تا مسأله اختلاف نظر داریم، جناحها اختلاف دارند، دعوا و شعار ندارد، صندوق آرا را بیاوریم و طبق اصل ۵۹ قانون اساسی هر چه مردم گفتند، به آن عمل کنیم.»
هدف روحانی
این هدف اصلی و روشن پیشنهاد روحانی است که معنایی جز مشکل گشایی برای حل درگیریهای دو جناح حکومتی نداشته و خواستش پایداری حکومت و رهایی از بحرانی است که سراپایِ حکومت فاسدِ اسلامی را فراگرفته و ربطی به خواستِ مردم ندارد. این کجا و همهپرسیای که مردم می خواهند کجا! میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است.
مردم بیزار از این حکومت، میگویند برای دگرگونی در وضع انفجاری جامعه و پایانی بر ستمکاری، غارت، دزدی و ویرانی، ما میخواهیم با روشی مسالمتجویانه و در پی یک همهپرسی زیر کنترلِ کاملِ سازمان ملل (و چنان که نیاز باشد دیگر سازمانهای حقوق بشری) از آغاز تا پایان، اگر بیشترین شمار رأی را آوردیم، حکومتی دمکرات و آزاد را جایگزین این حکومت کنیم. آخوند حکومتی روحانی ولی میخواهد این خواست مردم را با زیرکی و سود بردن از واژه «همهپرسی» که در خیزش ماه گذشته، مردم بارها آن را فریاد زدند، آلوده درگیریهای جناحی حکومت کرده و آن را به راه دیگری بکشاند. دیگر اصلاحطلبان حکومتی نیز وارد گود شدهاند تا آب را هر چه بیشتر گلآلود کنند. اگر از عباس عبدی و انتقادش به مخالفان پیشنهاد روحانی، که در همان چهارچوب درگیریهای درونی دو جناح است بگذریم، دیدگاه یک اندیشهورز مهم اصلاحطلبانِ حکومتی، سعید حجاریان ولی شگفتآور است. او واژگونه عباس عبدی مخالف سخنان روحانی است و در بخشی از نقد خود نه تنها با پیشنهاد روحانی مخالفت کرده که طرح آن را در وضع امروز، خطرناک دانسته است. همانگونه که پیشبینی میشد، خیزش سراسری دیماه، در درون این جناحها نیز به شدت اثر گذاشته و حتا بین آنان اختلاف ایجاد نموده است. حجاریان از سر ناچاری به بیانیه تازه پانزده تن (حجاریان آن را شانزده تن خوانده) با خواست همهپرسی زیر کنترل سازمان ملل پرداخته و با تمسخر نوشته است:
«…جمع شانزده نفرهای که چند حقوقدان نیز در آن حاضر بودند، متن حقوقی- سیاسی را انتشار دادند و از انجام همهپرسی برای تغییر ماهیت نظام- زیر نظر سازمان ملل- سخن گفتند. فارغ از محتوای متن مذکور باید گفت خمیر این قبیل خواستاندیشیها که مایه سیاسی ندارند، فطیر است و به تنور نمیچسبد. اساساً هر طرحی دقیق مطرح نشود جز سرگشتکی دستاوردی به همراه ندارد و در بایگانی طرحهای ناکام خاک خواهد خورد.» (گویانیوز)
باید گفت این تنور اصلاحگرایان حکومتی است که سرد شده و پذیرای «خمیر» نیست. در آن بیانیه چه چیزی باید «دقیق مطرح میشده» که نشده است؟ خواست آن بیانیه چون روز روشن است و به خوبی نیز چرایی وجود چنین خواستی شرح داده شده است. سخنان حجاریان، آب دهان سربالاست برای خود او و هم اندیشانش که بیست سال سرگرم تئوریبافی بوده و «ناکام ماندهاند» و امروز دستشان به خوبی برای مردم رو شده است. اینک سیاستهایِ هر دو جناح حکومت شکست خورده و کاربُرد خود را از دست دادهاند. هراس حجاریان و رفقایش از گذشته خود و همراهی با این حکومت ننگین است اگر چنین نیست چرا از یک راه درست و مسالمتجویانه مورد پذیرش همگان سر باز میزنند؟
حکومت را باید مجبور به پذیرش همهپرسی کرد
همه میدانیم که این حکومت زیر بار یک همهپرسی آزاد نخواهد رفت مگر اینکه نیروی شکننده مردمِ جان به لب آمده او را مجبور کند. بنا بر این تنها بیان و خواستِ «همهپرسی» راه به جایی نمیبرد. برای رسیدن به چنین هدفی نیاز است که فشارها از همه سو افزایش یابد. ما در ببرون مرزهای ایران نیز باید با همه توان در این راه کوشش نموده و به کوشندگان در ایران یاری برسانیم تا توجه جهانیان را به آن جلب کنیم. از دید من اینک که وضع در ایران و جهان به سود مردم رنجکشیده ایران دچار دگرگونی شده است، میتوان به خوبی از آن بهره برد. در این زمینه پیشنهادهایی دارم که آن را با خوانندگان در میان میگذارم:
۱ ـ هر چه زودتر یک «پتیشن» با درخواست همهپرسی زیر کنترل همه سویه سازمان ملل از آغاز تا پایان، دست کم به دو زبان فارسی و انگلیسی فراهم شود و از همه ایرانیان آزادیخواه و مخالف حکومت در درون و برونمرزخواست تا به گونهای جدی از آن پشتیبانی و آن را امضا کنند (نه با نام مستعار و یا تنها با نام کوچک که با نامِ کامل).
۲ ـ ما در برونمرز کارزار وسیعی را در این باره به راه انداخته در زمینه انتشار آن به زبانهای دیگر کوشش کنیم؛ با همه رسانههای همگانی، مقامهای دولتها و نمایندگان مترقی پارلمانها تماس گرفته و این درخواست را برای آنها بفرستیم و در این زمینه پافشاری پیگیر داشته باشیم.
۳ ـ مردم در ایران میتوانند تا آنجا که شدنی است، مبارزه منفی خود علیه حکومت را گسترش دهند. باید توجه کرد که «مبارزه منفی» با «نافرمانی مدنی» یکی نیست. از دید من شماری در این باره دقت لازم را ندارند. نافرمانی مدنی در جایی امکانپذیر است که قانونِ مدنی حاکم باشد و حکومت قانونمدار بوده، اعتراضها و انتقادها به خود را پذیرفته و در پی بهتر کردن سیاستهای خود بر آید. در ایرانِ زیر پرچمِ حکومتِ اسلامی چنین روشی هرگز پاسخگو نبوده و نیست. نزدیک به چهار دهه رفتار وحشیانه این حکومت، باید این را به همه ما ثابت کرده باشد. بنا بر این، مبارزه میباید در راهِ سرپیچی از فرمانهایِ حکومت و به شکل منفی با دوری از خشونت باشد. برای نمونه یکی از این موردها میتواند عدم پرداخت هزینههای آب، برق، گاز و… باشد (که دیگران نیز آن را به میان آوردهاند)، یا بیرون کشیدن پول و پساندازها از بانکها. اگر همه پشتیبانی کنند، از حکومت کاری برنخواهد آمد. دامن زدن به اعتصابهایِ کارگری با پشتیبانی دانشجویان مبارز، آموزگاران و دیگر لایههای اجتماعی، میتواند بسیار اثرگذار و شکننده باشد. موردهای ساده دیگر همین شعارنویسیها، سرپیچی به هر شکل از فرمانهای حکومتی، شرکت نکردن در تظاهراتهای فرمایشی، عدم گرد آمدن برای تماشایِ کارهای رذیلانه و ضدانسانی حکومت هم چون شلاق زدنها و اعدامها. کشاندن بحثهای اجتماعی به درون خانواده و دیگر پیرامونیان خود و چارهجویی برای یافتن راههای مبارزه منفی با تاکید بر دوری از خشونت.
۴ ـ مردم ایران از زور، شکنجه، کشتار و بیقانونی بسیار رنج بردهاند و تجربههای بسیار تلخی دارند. در میان وابستگان حکومت به ویژه لایههای پایینی نیروهای بسیج، سپاه، انتظامی و ارتش باید این دیدگاه تبلیغ شود و برای آنان روشن شود که حکومت آینده ایران با شکنجه، اعدام و بیقانونی مخالف خواهد بود و حتا متهم بزرگی چون خامنهای هم میباید به شکلی قانونی محاکمه و مجازات شود. نه او و نه هیچ کس دیگری به هیچ بهانهای نباید شکنجه شوند؛ همه متهمان نیز باید از وکیل و دادگاهی قانونی برخوردار شوند.
ما نمیتوانیم با اعدام، شکنجه، زور، بیقانونی مخالف باشیم ولی اگر حکومت دلخواه ما روی کار آمد، از او بخواهیم همین رفتارهای ضدانسانی با متهمان، با هر جنایتی که انجام داده باشند، را به کار بگیرد. انتقامجویی کور میتواند جامعه را به بحرانِ بیشتری فرو کشیده، راه بر سازندگی جامعه نوین، آزاد و قانونمند را ببندد و درمانِ هیچ دردِ اجتماعی نیست. من و همنسلان من به عنوان نسلهای پیش از انقلاب در سنین سالخوردگی خود هستیم و آنچه آرزو میکنیم برای دو نسل پس از انقلاب و آینده جوانان ایران است که بهتر از ما و نسلهایِ پیشینِ، در آرامش، آزادی و قانونمندی زندگی کنند. باید به یاد داشت که نفرت بیمرز و انتقامجویی کور، ویرانگر است و آدمی را به کژراهی خونین میکشاند.