در سال ۱۹۶۵ جایزه نوبل ادبیات در رقابتی تنگاتنگ با نویسندگان بزرگی همچون ساموئل بکت، پابلو نرودا، هاینریش بُل، آنا آخماتووا؛ آندره مالرو و ولادیمیر ناباکُف به میخاییل شولوخُف رسید.
در بیانیهی کمیته نوبل آمده است که دلیل شایستگی شولوخف تنها به دلیل یک اثر است: «دن آرام».
واقعیت هم این است که شولوخف پس از «دن آرام» در طول ۲۵ سال هیچ تولید ادبی با ارزشی دیگری خلق نکرده بود و این نتیجه بررسی کمیته ادبی نوبل بود. ولی کمیته ادبی نوبل به ناگهان در بررسی و تصمیم خود در آن دوران تجدید نظر میکند و حتی یک اثررا نیز برای گرفتن این جایزه کافی میشمارد.
در این روزها اما بر پایهی اسناد معتبر به نظر میرسد که نویسنده رمان مشهور «دن آرام» کسی بهجز میخاییل شولوخف است.
این اسناد نشان میدهند که میخاییل شولوخوف یک بلوف ادبی است.
در گذشته در سال ۱۹۷۵ نامهای از سولژنیتسین، دگراندیش روس، به بیرون از شوروی درز کرد که در آن نام یک نویسنده قزاق ضدبلشویک به عنوان آفریننده «دن آرام» عنوان شده بود: فیودور کرویوکف !
البته مقایسههای کامپیوتری نتوانستند این اظهارات را تایید کنند. اما آندری چرنوف پژوهشگر ادبی ساکن سن پترزبورگ که سالها در این زمینه کند و کاو کرده است به تازگی نامهای از یک متخصص تکنولوژی در آن دوران به نام آلکساندر ایلسکی خطاب به شولوخفشناس معروف لیو کولودنی در تاریخ ۱۹۸۹در فیسبوک خود به اشتراک گذاشته است.
این نامه بیانگر حقایق تکاندهندهای است.
دلیل این افشاگری چه بود؟
کولودنی در مقاله مفصلی به جنگ همه کسانی که نام شولوخوف را زیر پرسش میبرند میرود. البته در دوران شوروی بدنام کردن شولوخوف پیامد جزایی و سیاسی داشت ولی در دوران گلاسنوست (شفافیت) بارها این شایعه که «دن آرام» نوشتهی شولوخف نیست به مطبوعات نیز کشیده شد.
نامه ایلسکی از این رو شگفتانگیز است که او یک شاهد عینی است. او به عنوان نویسنده جوان از نزدیک شاهد نشرو تبلیغ این اثر بوده است و بیان میکند که بین سالهای ۱۹۲۷-۱۹۳۰ به عنوان ویراستار فنی در هیات تحریریه «رمان گازتا» مشغول به کار بوده است.
«رمان گازتا» گروهی از نویسندگان کارگری بودند که شولوخف نیز در آن به کار ادبی مشغول بود. این گروه زیرمجموعه نشریه «ماسکوسکی رابوتی» (کارگران مسکو) بودند.
کار اصلی ایلسکی ثبت کارهای تازه نویسندگان در این نشریه بود.
یک روز در سال ۱۹۲۷ مدیر این گروه به نام آنا گرودسکایا دو قسمت نخست یک اثر تازه را برای ویراستاری در اختیار ایلسکی میگذارد (آنا گرودسکایا به عنوان «دشمن خلق» در سال ۱۹۳۸ اعدام شد).
هر دو قسمت بسیار جذاب و تاثیرگذار بودند.
پس از چندی آنا گرودسکایا گروه ویراستاران را به یک نشست فوری فرا میخواند و میگوید که از مقامات بالا دستور رسیده که این دو رمان تازه باید به نام «میخاییل شولوخف ۲۲ ساله» ثبت و نشرشود.
دلیل این تصمیم آن بود که نویسنده اصلی رمان از نظرمقامات وابسته به «دشمن خلق» و یا به زبان دیگر «ضدانقلاب» بوده است!
همزمان در آن دوران، دستگاه تبلیغاتی حزب نیاز به یک اثر ادبی پرولتری و بیهمتا در نخستین سال برنامه ۵ ساله داشت که نوشته یک فرد خودی و قهرمان پرولتری باشد.
ایلسکی میگوید که شولوخف که زیاد به نشریه سر میزد مردی فروتن و خجالتی بود و زیاد وارد گفتگوهای ادبی نمیشد.
کمی بعد هر دو بخش نخست و دوم رمان به نام او منتشر شد و پس از آن شولوخف به انجام نقش خود درآمد وبه بخشی از نمایش حکومتی شوروی تبدیل شد.
سال ۱۹۳۲ و ۱۹۴۰ بخش سوم و چهارم «دن آرام» منتشر شد که بنا به گفته ایلسکی، شولوخف در تولید آن تلاشهای ناموفقی انجام داد و برای همین یک گروه بزرگ از نویسندگان این کار مهم را به سرانجام رساندند.
دو بخش پایانی از نظر تداوم سبک به کلی با دو بخش نخست ناهمخوانی دارند.
در سالهای ۱۹۲۸-۱۹۲۹ شولوخف بر روی رمان دیگری به نام «زمین نوآباد» کار میکرد. وی سرانجام اثر را به پایان رسانده و آن را تحویل گروه ویراستار داد. اما چنان ناکاستیهایی داشت که یک تیم متشکل از نویسندگان شامل یوری لیبدینسکی، الکساندر فادایف و ایلسکی ماموریت گرفتند که طی یک سال با شولوخف در آبادی قزاقنشین «ویوشنسکایا» که او درآنجا بسر میبرد بروند تا رمان با همکاری شولوخف بازنویسی شده و قابل انتشار گردد.
پس از «زمین نوآباد» که یک اثر به شدت تبلیغاتی در زمینهی سازندگیهای اتحاد شوروی است، شولوخف جز چند نوشته کوتاه کار مهمی منتشر نکرد.
آکادمی ادبی سوئد بر اساس این دادههای تازه دردسر بسیار بزرگی پیدا کرده و مشغول بررسی شواهد است.
*منبع: وبسایت سوئدی Forum AXESS
*ترجمه و تنظیم: فرامرز نوروزی
please correct…Don not Dom
چیزی به نام دست نوشته های شولوخوف ( حد اقل در باره دن آرام )وجود ندارد. حکومت شوروی در آن دوران برای پایان دادن به همه شایعات اعلام داشت که همه دست نوشته های شلوخوف در بمباران خانه شلوخوف در زمان جنگ دوم از بین رفته است !!!!!
چیزی به نام دست نوشته های شولوخوف ( حد اقل در باره دم آرام )وجود ندارد. حکومت شوروی در آن دوران برای پایان دادن به همه شایعات اعلام داشت که همه دست نوشته های شلوخوف در بمباران خانه شلوخوف در زمان جنگ دوم از بین رفته است !!!!!
عرض شود خدمت دوستان که این شایعه از سالها پیش وجود دارد مبنی براینکه شولوخف این نوشته را از نوشته های یک نویسنده گمنام قزاق دزدیده است ولی بعدها ، این ادعاها با بررسی دست نوشته های بجا مانده از شولوخف رد شدند.
سرقت ادبی داشتیم ولی این یکی اگر درست باشد ، باید گفت غارت ادبی !
وقتی کارل یاکوبی و یانوش بویوئی و سایرین، کشفهای تازه خود را به حضور گاوس (: «استاد») می بردند، تنها کاری که بلد بود این بود که پشت میزش می رفت؛ کشوی آن را باز می کرد و دسته ای کاغذ بیرون می کشید و می گفت: می بینی؟ من این فرمول را سالها پیش کشف کرده ام! یکی هم نبود بهش بگه آخه ای خدای ریاضی! افتخار و مالکیت یک کشف متعلق به نشر دهنده آن است نه آنکس که آن را در کمدش پنهان می کند. البته یاکوبی افسرده شد و بویوئی هم خودکشی/دوئل کرد. و گاوس هم شده غول ریاضی
مشکلی نیست. تمام آن نویسندگان را می توان عضو «بنیاد فرهنگی شولوخوف» در نظر گرفت. جایزه هم به جای فرد، به بنیاد (البته با همان نام) تعلق می گیرد
درست مثل آثار نیکولا بورباکی در ریاضیات
تازه و جالب!