الاهه بقراط – یک کلمه، یک خبر، یک شایعه، حتی یک عروسک بیفکر میتواند جامعهی امروز ایران را به تلاطم درآورده و کبریت به خشم فروخوردهی مردم بکشد. موج نارضایتی و اعتراضات در ایران سالهاست خیز برمیدارد؛ سرکوب میشود؛ عقب مینشیند تا بار دیگر بلندتر از پیش خیز بردارد؛ اما این روند را تا ابد نمیشود ادامه داد. زمانی میرسد که این موج چنان عظیم خواهد بود که هیچ سرکوبی نه تنها نمیتواند آن را به عقب براند بلکه کشتی فرسودهی دزدان دریایی جمهوری اسلامی را در خود فرو خواهد شکست.
واکنش گسترده به خطای عمد یا غیرعمد «کلاه قرمزی» در استان خوزستان با شعارهای سرنگونی علیه نظام این ظرفیت را به روشنی به نمایش میگذارد. واکنشی که در عین حال نشانگر یکی از حساسیتهای موجود در ایران است که همواره نادیده گرفته شده و سرکوب میشود: هویت! هویتهای قومی در استانهای مختلف و هویت ملی و فرهنگی در سراسر کشور. هویتی که ظرفیتاش در اتحاد و گرد آوردن شهروندان، حتی آنهایی که الزاما تعلقات و یا حساسیتهای قومی ندارند نیز، ظاهرا بسی بیش از خشکسالی و بیآبی و هجوم ریزگردهاست. این هویت گاه میتواند نقشی حیاتیتر از آب و هوا در بقای جامعه بازی کند زیرا آبی که به یغما میرود و زمین خشک بر جای میگذارد و هوایی که در پیامد خشکسالی به ریزگرد تبدیل میشود و راه نفس را میبندد، بدون تکیه بر این هویت قابل تأمین شدن نیست.
چهار بازیگر اصلی تحولات کشور
وقتی جامعهای به هر دلیلی، و در هر مسیری، دچار تلاطم و امواج تحولات اجتنابناپذیر است، همهی نیروهای موجود در آن جامعه و همچنین در منطقه و جهان، تلاش میکنند از این مسیر به سود خود بهره گیرند.
یک: نظام جمهوری اسلامی. زمامداران حکومت اسلامی در ایران جزو نیروهایی نیستند که تظاهرات و اعتراضات و خیزشهای اجتماعی به نفع آنها باشد. برعکس؛ آنها مسئول و پاسخگو و مخاطب این اعتراضات هستند. سود آنها همواره در سکوت و در یک جامعهی گورستانی است که حرفی نزند و اعتراضی نکند تا آنها بتوانند اهداف خود را در کشور و منطقه پیش ببرند.
از آنجا که این نظام یک حکومت دینی است، اهداف ایدئولوژیک آن که بر سلطهجویی و اقتدار نظامی متکی است، برایش در اولویت قرار دارد. از همین رو در مقابله با اعتراضات و تظاهرات صنفی و سیاسی دو تلاش را همزمان پیش میبرد: سرکوب و ایجاد تفرقه.
سپاه پاسداران و انواع نیروهای امنیتی موازی و لباسشخصی نیز در این جبهه قرار دارند و چه با سرکوب و چه با تفرقه، در برابر مردم قرار میگیرند.
جناحین نظام نیز، اعم از استمرارطلب و تندرو، خارج از این صف نیستند و این را علاوه بر سرکوب دو جنبش زنان و دانشجویی در دوران به اصطلاح «دولت اصلاحات» به ریاست دو دورهای حجتالاسلام محمد خاتمی، مواضع آنها درباره جنبش دیماه ۹۶ و همچنین سکوت و یا تخطئهشان درباره تظاهرات اخیر خوزستان نیز نشان میدهد.
اما هر چه جنبش اجتماعی گسترده و پیگیر و پایدار و از همه مهمتر سازمانیافته باشد، به همان اندازه حکومت از درون بیشتر دچار انشقاق و انشعاب و ریزش میشود. این ریزش را نه تنها در میان استمرارطلبان بلکه در میان تندروها و حتی بدنهی سپاه و بسیج و حزبالله و «ساندیسخورها» نیز شاهدیم. البته «فرصتطلبی» و غریزه و تنازع بقای اجتماعی نیز یکی از عاملان جابجایی افراد در جبهههای سیاسی است.
دو: مردم خشمگین و ناراضی و معترض. جمهوری اسلامی به دلیل سیاستهای انحصارطلبانه و ایدئولوژیک متکی بر استبداد دینی، سبب شده است تا هر خواست و هر حرکت جامعه، سیاسی شود؛ حتی اگر مردم تمایلی به سیاست نداشته باشند! از مطالبات صنفی و حجاب گرفته تا نوشیدن و خوردن و رقصیدن و خواندن، و هر عملی که در یک جامعهی عادی و باثبات، حقی بدیهی و امری پیش پا افتاده به شمار میرود، در ایران ملایان یک معضل و مشکل است! به این ترتیب اعتراضات مالباختگان یا کارگرانی که حقوق نگرفتهاند به همان اندازه سیاسی میشود که اعتراض دختران علیه حجاب اجباری. و وقتی حکومت به هر دلیلی به هیچ کدام از مطالبات و اعتراضات اعتنایی نمیکند، و یا تلاش میکند با سرکوب آنها را خاموش کند، طبیعی است که ناراضیان و معترضان را به آخر خطی میرساند که چیزی نیست جز مقابله با نظام حاکم، آن هم با حداکثر ظرفیت خشم و انفجار.
برای مردم ناراضی و جان به لب رسیده راهی جز اعتراض و مقابله باقی نمیماند. آنها به تجربه دریافتهاند سودشان نه در همراهی با ترفندهای نظام و یا سکوت و استمرار بلکه در ایستادگی علیه شرایط موجود است.
سه: نیروهای اپوزیسیون. نیروهای مخالف جمهوری اسلامی که الزاما همگی به دنبال برقراری دمکراسی نیستند، عمدتا در پراکندگی بسر میبرند.
اگر فرض کنیم تجربهی انقلاب مترقی مشروطه (۱۲۸۵) و انقلاب ارتجاعی مشروعه (۱۳۵۷) و چهل سال تجربهی ناکام و سرکوبگر استبداد دینی ولایت مطلقه فقیه، همراه با پایان «جنگ سرد» و فروپاشی اتحاد شوروی و از میان برداشته شدن دو بلوک شرق و غرب و وقوع انقلابهای مخملین و گسترش دمکراسیها در جهان، و گسترش آگاهی سیاسی متکی بر تکنولوژی ارتباطات، جامعهی ایران را نیز برای پذیرش دمکراسی آماده کرده باشد، میتوان این را نیز فرض کرد که نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی عمدتا از زاویهی دمکراسی و حقوق بشر به تحولات ایران مینگرند.
اما تا یک مخرج مشترک قابل دفاع از سوی نیروهای مختلف در داخل و خارج کشور به دست نیابد، نمیتوان آن را به یک همگرایی ملی چنان فرا رویاند که بتواند گروههای متنوع جامعهی ایران را زیر یک چتر فراگیر گرد بیاورد. برای این کار میبایست نخبگان دمکرات داخل و خارج اقدام عملی و عاجل کنند و به صدور بیانیه و اعلامیه و فراخوان برای انجام اقداماتی مبهم در شرایطی نامعلوم که باید توسط دیگرانی نامشخص برگزار شود (رفراندوم، انتخابات آزاد و…) اکتفا نکنند.
نخستین گام باید در خود اپوزیسیون صورت گیرد و هر اقدام دیگری بدون این گامِ سرنوشتساز، فقط پیشنهاداتی هستند برای مراحل بعدی که بدون برداشتن این گام امکان تحقق ندارند: ائتلاف گسترده و سراسری دمکراتهای ایران با حفظ همهی تفاوتها و اختلافاتی که دارند برای رسیدن به مرحلهای که بتوانند این تفاوتها و اختلافات را در آزادی و امنیت به رقابت و رأی مردم بگذارند. نیروهای اپوزیسیون دمکرات نمیتوانند از روی این مرحله بپرند و در پراکندگی صفوف خود، درباره آینده پیشنهاد رفراندوم و انتخابات آزاد و غیره بدهند و انتظار داشته باشند، جمهوری اسلامی و جامعه و جهان آنها را جدی بگیرند!
چهار: رقبای منطقهای و قدرتهای جهانی. در چنین شرایطی روشن است که هم کشورهای منطقه و هم قدرتهای جهانی برای حفظ منافع خود در تحولات کشوری مانند ایران که دارای اهمیت استراتژیک است به تکاپو میافتند.
از نظر رفتاری، آنها بیشتر به نظام جمهوری اسلامی شباهت و نزدیکی دارند تا به مردم و اپوزیسیون دمکرات ایران! آنها مانند زمامداران حکومت ایران به فکر منافع خود هستند! از همین رو هر راهی که بتواند این منافع را حفظ و یا تأمین کند در پیش میگیرند؛ از دیپلماسی و مماشات تا گسترش تفرقه، جنگ و یا تجزیه! وقتی از نظر مقامات جمهوری اسلامی اهمیت سوریه بیش از استان خوزستان باشد و وقتی روحانیت حاکم و سپاه پاسدارانش میلیاردها دلار برای «شیعهپروری» و «شیعهپراکنی» در عراق و لبنان و یمن هزینه میکنند در حالی که کارگران و کارکنان و بازنشستگان و مالباختگان و زلزلهزدگان و کولبران و ساکنان استانهایی مانند سیستان و بلوچستان قادر به تأمین یک زندگی عادی نیستند، باید جمهوری اسلامی را دشمن اصلی مردم ایران و یکی از عاملان مهم خطر تجزیهی کشور دانست. جمهوری اسلامی در عمل با کشورهایی که خواهان تکهپاره شدن ایران و تبدیل کشور به مناطق وابسته و دستنشاندهی خود هستند، همدستی میکند.
تجزیهی ایران به عنوان یک «راه حل» برای مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی اسلامی و مهار سلطهجویی و ماجراجوییهای حکومت ایران سخن تازهای نیست. پس از سرنگونی صدام که برنامهی اتمی جمهوری اسلامی بر سر زبانها افتاد و بحثهای بیپایان و بینتیجهی هستهای «تروئیکا» (آلمان و فرانسه و آلمان) با نمایندگان حکومت ایران در دوران خاتمی و بعد هم احمدی نژاد به جایی نرسید، کم در اینباره گفته نشد. این «راه حل» اما برای حفظ منافع «دیگران» است و ربطی به منافع مردم ایران و اهداف مدافعان دمکراسی و حقوق بشر ندارد. منافع و اهدافی که حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور در صدر آنها قرار دارد.
هر اندازه برقراری دمکراسی و توزیع قدرت سیاسی و اقتصادی در ایران میتواند مانع خطر درگیریهای قومی و فرقهای علیه مردمانی شود که سدههای طولانی در کنار یکدیگر زندگی کردهاند، به همان اندازه ادامهی سیاستهای جمهوری اسلامی میتواند گروههای جداییطلب را که سودای قدرت در سر میپرورانند به دامان آن نیروهای منطقهای و جهانی براند که چشم طمع به تمامیت ارضی ایران دوختهاند و تنها راه از میان برداشتن جمهوری اسلامی را در این میبینند که ایرانیان را در برابر یکدیگر قرار دهند تا خود یکدیگر را «تجزیه» کنند!
چنین تصویری بسیار هولناک است چرا که ایرانیان از هر شهر و دیاری در گوشه و کنار کشور پراکندهاند و هیچ منطقهای را نمیتوان یافت که دارای تنوع قومی و فرهنگی نباشد. دامن زدن به اختلافات قومی و فرقهای در ایران فقط میتواند فاجعهای تصورناپذیر به بار آورد. برای زمامداران جمهوری اسلامی، کشورهای منطقه، قدرتهای خارجی و رهبران تجزیهطلب که متکی بر حمایتهای هدفمند بیگانگان هستند و خود را سادهانگارانه در شکل و شمایل حاکمان مناطقی میبینند که از پیکر واحد کشور ایران کندهاند، اهمیتی ندارد. این تفرقه اما برای مردمی که از همه طرف قربانی میشوند و برای اپوزیسیون دمکرات که مدافع صلح و امنیت و تمامیت ارضی ایران است، چیزی نیست جز مصیبتی که تنها میتواند پیامد سیاستها و ناتوانیهای جمهوری اسلامی باشد.
ضرورت همگرایی ملّی
ایران به سوی یک تعیین تکلیف نهایی با حاکمان خود و جمهوری اسلامی پیش میرود.
در این مسیر نیروهای جبهههای مختلف آنقدر جابجا میشوند تا به آرایش نهایی برسند. امکان سوء استفاده از خشم و نارضایتی و اعتراضات مردمی در هر کجای ایران که باشد همواره از سوی نیروهای سودجوی داخلی و خارجی وجود دارد. مردم ناراضی و معترض باید همیشه هشیار باشند و اجازه ندهند هدایت اعتراضات آنها به دست گروههای وابسته به رژیم و یا بیگانگان بیفتد. این اعتراضات علیه شرایط موجود و برای گذار به موقعیتی بهتر است و نه برای ایجاد درگیری و تفرقه بین خود معترضان و ناراضیان!
از همین رو هشیاری همگانی در جبههی مردم یک ضرورت است و همین نیز باری سنگین بر دوش نیروهای اپوزیسیون قرار میدهد. در شرایط بحرانی کمتر کسی به نیرویی میپیوندد که قرار است از قدرت خلع شده و به تاریخ سپرده شود. از همین رو جبههی مردم میبایست از یک سو با تمام قدرت در برابر تفرقه و نفرتپراکنی بایستد و از سوی دیگر همواره آمادهی پذیرش نیروهای جدید به صفوف خود باشد.
تصمیمگیری مهمی در برابر وابستگان و دلبستگان کشوری و لشکری نظام جمهوری اسلامی قرار دارد تا پیش از آنکه دیر شود جایگاه خود را مشخص کرده و از هزینهی تغییرات و تحولات اجتنابناپذیری که در راه است بکاهند.
مسئولیتی تاریخی نیز در برابر همهی شخصیتها و گروههای اپوزیسیون در داخل و خارج کشور قرار گرفته تا از روی سایهی سنگین منافع فردی و گروهی خود پریده و با درک شرایط کنونی، با توجه به مطالبات همگانی مردم، چشماندازی نو و امیدوارکننده در برابر دید همگان بگشایند.
ایرانِ ۹۷، چهل سال پس از ۵۷، از خشم فروخورده و نارضایتی و انبوه مطالبات برآورده نشده به انبار باروت تبدیل شده است. برای هدایت این موج عظیمِ بغض و خشم ناشی از سرکوب مزمن که سرانجام دفتر جمهوری اسلامی را خواهد بست، پیشاپیش باید چارهای ملی، دمکراتیک و فراگیر اندیشید؛ وگرنه دیگران با مهرههای در آب نمک خواباندهی خود، از جمله در میان وابستگان جمهوری اسلامی، برای ایران تصمیم خواهند گرفت.
خانم بقراط خوش برگشتید،
شخصا مقالات فوق العاده ای که در گذشته در مطبوعات آلمان مینوشتید بسیار دوست داشتم،
ساخت یک ایران خودی درون ایران زمین از دهه ۴۰ شروع شد و به کمک پول نفت و سهمیه های
رنگارنگ،حالا شرکت سهامی جمهوری اسلامی و شرکا حتی درس خوانده ها و تکنوکرات های خودش را دارد،
و وضعیت ایران امروز برای وقت خریدن تا ملحق شدن آقازادگان فرنگ رفته و فرنگ پند با فامیلی های عوض شده به سیستم آپارتاید است،
بعنوان کسی که توانایی کشتن یک پشه را ندارد،باید اعتراف کرد که نهایتا تنها راه چاره،به جنگ آن ۱۵ درصد نشسته سر سفره انقلاب است،درست مثل آفریقای جنوبی۰
خانم بقراط، مقاله بسیار زیبا و روشن و پر از واقعیت، ما ایرانیان برای نجات کشور از اشغالگران موج دوم تازیها در سال ۵۷، امروز بیشتر از هر زمانی به ملی گرایی و ایرانگرایی نیاز داریم. چون دشمنان ملت و کشور ایران در خارج از مرزهای ایران همیشه بوده و خواهد بود ولی دشمن اصلی گروهها و فعالین سیاسی هستند که خود را خندق رژیم میدانند مانند نهضت ازادی و اکثریت و ملی مذهبی ها که چه در داخل و خارج از ایران سالهاست از این رژیم دفاع کرده و میکنند.
خوشبختانه دی ماه گذشته نشانگر تکامل فکری و شعور جوانان ایران بود که مانند توفانی بود که تمام ریاکارها را کنار زد. امید را به گروههای سوخته و شورشیان ۵۷ نباید بست چون انان به تکامل فکری و سیاسی و شعور کامل هنوز نرسیده اند.
پاسخ عسگر اقا…یک تعریف و حقیقت کلی ست.به سوال کننده: اقا مگر انسان باید معتقد به مذهبی..دینی باشد؟پاکترین مذهب .ندای وجدان و قلب است.قوانین طبیعت کاملترین و پاکیزه ترین قوانین است برای زندگی انسانها..
به : مانیفست پسا دیماه..جناب مملکت شما/ما ایرانیان توسط طایفه ئی بیرحم/غارت گر و تبهکار/جنگطلب و چپاولگر..خدا نشناس ۴۰ سال قبل اشغال شده است.خانه شما اشغال شده جناب.با این طایفه باید با زبان خودشان حرف زد و گفتگو کرد.اسلحه خون..باید ما /ایرانیان از جان و سر بگذریم برای نجات وطن.خانه امان..بله باید همه در خیابانها تکلیفشان را با این تبهکاران یکسره کنند
می پرسید که » اقاعسگر شما یک بی خدا و لامذهب هستی ؟«
نخست برای مردم و کاربران اینجا آشکارا بگوئید که : دین و مذهب چیست و از بهر کیست؟ آدمیان از بهر دینند یا برعکس؟ دین و مذهب از بهر توسعه اخلاق و بهتر زیستن انسانها ست یا سقوط و قتل عام و نابودی آنان؟ کاری که این ملایان بر ایرانیان و این سرزمین روا می دارند از کدام دین و مذهب است ؟ رواج دروغگوئی، انحتاط و زوال اخلاقی، جنگ و غارتگری و ربا خواری ، تجاوز جنسی و حقوقی به انسان ها و…همه و همه از دین و مذهب است یا از دکان داران دین و مذهب؟ اگر از قزلباشان ملایان نیستی؛ پاسخ را میدانی!
خانم بقراط مقاله شیوا و کامل است. دو سه بار اونو خوندم، حق با شماست ایران و تمام خاورمیانه دچار درد زایمان است (جمله از آقای میبدی است) امیدوارم ایران بعد از ۱۴۰۰ سال سالم بماند. آقای دکتر کنگرلو راجع به ابن سینا گفت و گو می کرد و می گفت که نظریه او راجع به علت و معلول بسیار پیشرو و مطابق با تئوری های امروزی فیزیک بوده وبرخلاف دیدگاه یونان بوده ولی اگر توسط امام محمد غزالی منتفی نمی شد ایران هم مبتلای ملایان نمی شد.
شما سربازانتان را برای دفاع منافع ملی و جان و مال و حیثیت مردم امریکا بکار می گیرید و ایران همان جایی است که بایست توانایی های خود را بکار گیرید! خب هنوز ایران این قدر منافع اقتصادی دارد تا جبران هزینه های کمک شما را بکند، و قطعا مردم ایران بایست- در شرایط برابر میان رقبا- اولویت مشاکت اقتصادی را به کسانی بدهند که در راه براندازی دیکتاتوری مذهبی بهشان کمک کرده اند، این سپاس و قدرشناسی کاملا موجه است از نظر منافع ملی و اخلاقی و عقلانی.
اما چگونه امثال ترامپ را قانع کنیم؟، خب الان کشور ایران مهم هم از نظر اقتصادی و ژئوپلتیک و غیره در دست دشمنان و رقبای شما است، از این دلیل محمکتر می خواهی آقای ترامپ؟!
شما هر گونه کاری علیه دیکتاتوری ایران بکیند بیشتر سود خواهید بر تا اینکه این دیکتاتوری مذهبی به حیات ننگین ضد بشری اش ادامه دهد آقای ترامپ و بقیه جهان مدعی حقوق بشر!
ما اتفاقا با یک حکومت انیرانی ضد ایرانی حاکم بر ایران طرف هستیم که سران و عواملش یا خود از همین قماشی هستند شما فکر می کنید مظلومند و یا تحت نفوذ ایدئولوژی انیرانی اینان بوده و موجودات الینه و خودباخته ضد ایرانی شده اند! اینها همانهایی هستند که مردم مظولم ایران را کشته و شکنجه و زندانی کرده و رفتاری بدتر از حیوان با آنها کرده و بدانها تجاوز کرده و شلاقشان می زنند و میلیون نفرشان را قراری داده و آوراه دیار قربت کرده و کشورمان ایران را به سرعت دارند نابود میکنند !
اگر آنها بخش از اپوزیسیون ایرانی فلسطین پرست و اسرائیل ستیز هنوز تردید دارد در تجدید نظر در مورد این کار نابخردانه و برخلاف منافع ملی ایرانی شان، دوباره و چند باره کامنتهای منتقدان دیماهیان (همسایه دیماه، دیماه محذوف و.. بخواند)، تا به این درک و باور برسند که
از جیب و حیثیت و منافع ملی ما ایرانی بیش از اندازه از خرج فلیسطنی ها شده، و حتی یک مورد من نیافتم این فلسطینی ها از منافع ملی ما و حقوق تضییع شده ما توسط دیکتاتوری ایران و دشمنان خراجی ما دفاع کرده باشند ولو در حد حرف! فلسطینی ها مهمترین کارهایی کرده اند در مقابل این همه خرجی از ما خوردند؛ این بود با صدام علیه ما بجگند در چنگ ۸ ساله !، برای هلاکت صدام ضد ایرانی سوگواری کنند و مثل باقی همقومانشان تاکید همیشگی بر عربی بودن خلیج فارس و حمایت از ادعای مالکیت جزایر سه گانه توسط امارت کنند!
خب آن مدعی اپوزیسون دیکتاتور ی مذهبی، چرا شبانه روز اخبار فلسطین را گوشزد میکنی و هی از مظلومیت مردم فلسطین میگویی، آخر به توچه کاسه داغتر از آش شدی؟! تکلیف ما را روشن کن، ایرانی هستی یا فلسطینی؟!
البته قبل از اینکه امثال آقای ترامپ را قانع کیم برای حمایت جید از مردم ایران، ابتدا بایست خودمان راحت کنیم از کارهایی که سد راه ما است در قانع کردن امثال ترامپ! مثلا همین موضوع فلسطین!
رک گویم که برای مردم ایران مهم نیست اسرائیل چه میکند، مهم این است مردم یهود و اسرایئل یک کشور مهم و موثر و کلیدی در دنیا است و نبایست با او دشمنی کرد! ما مردم و کشور ایران نه کدخدای جهانیم و نه سازمان ملل و نه قیم مردم فلسطین، ما اساسا حق نداریم کاسه داغتر از آش شویم و مثلا این حماقت محض است کشورمان و منافع ملی مان را بخاطر فلسطینی ها نابود کنیم!،
مثلا این آقای ترامپ سرمایه دار و گفته شده دمدمی مزاج است (وی اخیرا گفته، امریکا ۷ تریلیون دلار طی ۱۶ سال در خاورمیانه خرج کرد و اما نفتش را نگرفتیم!)، اینجا اهمیت ندارد که سخن وی چقدر درست ساتف مهم این است دارد عقیده اش می گوید ! اتفاقا مردم ایران بهتر می توانند با امثال ترامپ به توافق برسند برای سرنگونگی دیکتاتوری مذهبی ظالم و فاسد و جنایتکار! چرا؟ اگر به امثالهم فرصت بدهید من بخوبی روشن می کنم قضیه را ! و چگونه قانع کنیم امثال ترامپ را ؟!
دی محذوف ! : وقتی ایران اشغال شده بدانیم مشابه آنچه فرانسه با نازیم بود، پس می توان افراد را در مواجه به سه گروه تقسیم کرد (پتن ها، دوگل ها، نامفیدها)
https://kayhan.london/fa/?p=110874
بله ما یک فرصت داریم همانند دوگل ها، ائتلاف کنیم با دشمنان دشمن خودمان (دیکتاتوری مذهبی)، اما سوال این است
چند وقتیست به نکات مهمی میخواهم بپردازم که اتفاقا جناب ” no name ” اشاراتی بدان کرده، ایشان بخوبییک مبحث راهبردی گشوده است درباره چگونگی براندازی دیکتاتوری مذهبی ایران، سوالی که جرات طرح وپرسیدنش همه براندزان داشته باشند، دقیقا سوال این است، به کدام دلیل بایست خارجی ها به مردم ایران کمک کنند؟ چرا که هر کشور خارجی براساس منافع ملی اش کاری می کند (حکومت ایران، انیرانی است و در نتیجه برخلاف و حتی ضد منافع ملی ایرانیان تاکنون عمل کرده است ، و یکی از دلایل اینکه می گوییم اشغالگر ایران است و غیر ایرانی و بلکه ضد ایرانی همین است!!).
جواب سوال:
از اینکه کامنتهای دگراندیشان دیماهی منتشر میکنید، تشکر میکنم، دنیای مدعی حقوق بشر و آزادی بیان و دموکراسی بایست از پس دیماه، یک جریان موثر ضد دیکتاتوری در ایران دیگری را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کند، این جریان را من “دیماهیان” می نامم. دیماهیان چه کسانی هستند؟ هماهایی که در هیچ سازمانی عضو نیتسند، اکثریت مردم ایران و آنهایی معمول اند و زنده مانی به شدیدترین وجه رنج و محرومیت تحمل میکنند و فقط یک کورسوی امیدی دارند به آینده نزدیک! آینده نزدیکی که یک براندازی حقیقی علیه دیکتاتوری ذهبی انیرانی انجام شود. حداقل توقع دیماهیان، نشر کامنتهایشان است. کامنت از مهمترین ابزار اطلاع رسانی اینهاست! اینها نه رسانه و نه تریبون رسمی دارند !
کارنامه درخشان جمهوری نادانان به زعم
چهارشنبه / ۱۵ فروردین ۱۳۹۷
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی ضمن تشریح اولویتهای کاری سال ۹۷ خبر داد
علی باقرزاده در گفتوگو با ایسنا،
به گفته وی، طبق نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال بالغ بر دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بی سواد شناسایی شده است که حدود ۴۰۰ هزار نفرشان را اتباع خارجی تشکیل میدهند. اما در مجموع در همه گروههای سنی هشت میلیون و ۸۰۰ هزار بی سواد مطلق و ۱۱ میلیون کم سواد در کشور داریم.
اقاعسگر شما یک بی خدا و لامذهب هستی ؟
برای همین می گویند: کودتا سریعترین روش براندازی است، حمله نظامی یک ابرقدرت در مرحله بعدی، و انقلاب در آخرین مرحله، رویای گذار مسالمت آمیز به دمکراسی فقط وقتی صورت می گیرد که اساسا یک رژیم از درون متلاشی شده باشد و وجود خارجی نداشته باشد و از آن طرف آلترناتیو منسجمی برای گرفتن قدرت باشد، ما این مورد شرایط آخر نمی بینیم در این استبداد مذهبی ایران / اتفاقا به خوبی کاست ها و دریوزگی و امتیازوری و رانتی و الیناسون و و تفرقه و بی عرقی ملی، امکان برای براندزای نرم اخته شده. این هیولا با این نوازش های طرفدارن گذار مسالمت آمیز به دمکراسی راحت صد سال دیگر عمر خواهد کرد!
یکی از اندیشمندان منتقد که صلاح نمیدانم نامش بگویم: به ما گفته اند، در انقلاب ۵۷ فلان روز سه میلیون فر ریختند توی فلان خیابان ها در حوالی فلان میدان، ما رفتیم بعد از سالها متر کردیم با کمک دوستان، محاسبه کردیم کل آن محدود فوقش سیصد هزار نفر گنجایش دارد اگر همه کیپ تا کیپ به ایستند! در واقع بررسی دیگر هم می گوید که اساسا نیازی به مشارکت سخت همه نیست برای پیروزی یک انقلاب و ۱۰% کفایت میکند! مهمتر توازن قوا است، اینکه برتری نیروی سخت از آن کدام طرفست.
من هیچ شکی ندارم در این امر که اکثر مردم نارضی اند و خواهان حکومت سکولار دموکراسی. اما نه لازمست همه شرکت سخت کنند مثلا بیاند در خیابان یا اسلحه بدست بیگرند، اگر هم بخواهند نبایست بیاند! مگر می شود کار کشور را تعطیل کرد برای چند هفته یا چند ماه؟!
قطعا اکثریت مردم دموکراسی خواه هستند، اما اولیتشان عدالت توزیعی است چون اکثرا فقیر هستند و این را در یک رفراندم حقیقی در فراخوان انصراف از یارانه اعلام کردند و ۹۷% خواهان دریافت یارانه شدند! در حالی که می دانیم شاید ۳۰% آنها نیازمنت نیتسند! در واقع مردم خواهان عدالت توزیعی حقشان از منابع ثروت عمومی است، که احمدی نژاد تنها در بخش نهادهای رهبری آن را ۷۰۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده است! میزان ذخایر فسیلی اعم گاز و نفت و… ایران معادل ۵۰۰ میلیارد بشکه است و ارزشش هم حدود ۲۵ تریلیون دلار است! توزیع مالیکت این سهام می تواند همه مردم از فقر نجات دهد اما استبداد مذهبی این کار را نمی کند!
در واقع، هیجگاه و در هیچ انقلاب و جنبش سرنگونی، نیازی ینست همه مردم مشارکت سخت کنند، بدیهی است اکثریت مردم ایران ناراضی و مخالف حکومتند و به همین دلیل هرگز حکومت استبدادی جرات برگزرای رفراندم ندارد، قطعال ۷۵% مردم رای به برکناری این حکومت می دهند و رای به برقراری حکومت سکولار دموکراسی .
همچنان ما نیازمند پاسخ به پرسش ها یی هستیم در چگونگی سرنگونی استبداد:
برفرض مردم بخواهند با دادن قیمت این سرنگونی (انقلاب، نبرد مسلحانه یا کودتای وطن پرستانه و سکولاریستی نظامایان!)، اول پرسید کدام مردم؟
براساس نظرات طرح شده دیگران در لینکهیا فوق و در سایر جاهای فضای مجازی، در واقع:
این مطلب در ارتباط با کامنتهای این لینکهاست
https://kayhan.london/fa/?p=110443
https://kayhan.london/fa/?p=109912
https://kayhan.london/fa/?p=110198
https://kayhan.london/fa/?p=110356
https://kayhan.london/fa/?p=110443
https://kayhan.london/fa/?p=110191
https://kayhan.london/fa/?p=110874
» خداوندا اهورا مزداای بزرگ، آفریننده این سرزمین بزرگ، سرزمینم و مردمم را از دروغ و دروغگویی، خشک سالی و حمله بیگانه به دوربدار«: یعنی از این ملایان حرام لقمه و حامیان …برهنه اشان بخصوص این فاضل آب های لجن روضه خوان حسن و علی و….آمین !
بادرود و سپاس از بانوی مبارز و آزادیخواه الهه بقراط
تحلیل و نوشته شما بروشنی مشکلات و معظلات پیش روی ایران را به خواننده نشان داده و تا حدودی راه کارهای پیش روی اوپوزیسیون را هم بیان نموده است ، بگذریم از لشگر مشاطه گران و استمرار طلبانی که سالهاست در خارج از کشور زیر نام روزنامه نگار و فعال سیاسی
به فضله پراکنی مشغولند ! روی سخن شما در واقع برای ایرانی واقعی و نه جعلی میباشد . در پایان ضمن بهترین آرزوها برای اتحاد اوپوزیسیون واقعی لازم به یاد آوری میبینم که حواستان به مزدوران ارتش سایبری سپاه هم باشد که در همه سایتها وارد و زیر عنوان کامنت گذاری به سم پاشی و ایجاد انحراف فکری و تفرقه مشغولند .
درود بر خانوم بقراط، امیدوارم که این مقاله شما را کسانی بخوانند که یک عمر درگیر در این و ان کربلا و در گذشته هستند، و هرگز به ملی گرایی تنها راه اتحاد نگاه نکرده اند بلکه ان را مانند اخوندها تضاد با ایدولوژی خود دانسته اند.
خیلی ها از شعارهای مردم در دی ماه شوکه شدند که چرا مردم شعارهایی مانند رضا شاه و محمد رضاشاه و شاهزاده ( پهلوی) میدادند، نام پهلوی مانند پتکی بود بر سر رژیم، چون نام پهلوی نشانگر ایران گرایی و ملی گرایی و تجدد و پیشرفت و فرهنگ و تاریخ ایران است، ولی خیلی از این مخالفان رژیم ثابت کردند که چقدر از ایرانگرایی و شعور مردم دور هستند. امیدوارم که این مخالفان رژیم به حد تکامل فکری و شعور مردم و جوانان ایران برسند.
بیداری در دنیای فرقهٔ شیعهٔ دوازده امامی بسیار تلخ و ناگواراست. در این دنیای وحشتناک قوانینی برای خوردن وپوشیدن وجود دارد ، موسیقی و رقص و شادی قدغن است ، جای مشاهیر ملی تاریخی چون زرتشت وکیومرث وکوروش وبوزرجمهر را بیگانگانی چون محمد و علی وحسن وحسین گرفته اند ، جای جشنهای ملی چون نوروز ومهرگان وچهار شنبه سوری را مراسم قمه زنی وزنجیر زنی و گریهٔ روزهای عزاداری «شهدای کربلا» ، عاشورا وتاسوعا واربعین گرفته است .
– ۸۱ میلیون مشتری مصرف کننده = با ان رژیم دیگر همه چیز وارد میشود (بیشتر قاچاقی =سود بیشتر به جیب رژیم) از ات آشغالهای چینی تا گندم,گوشت,ماهی,دارو,آفتابه,چوب بستنی ووووو ۷- آمادگی برای پایین کشیدن کشورهای ثروتمند منطقه عربی یکی پس از دیگری (عربستان,,,) به کمک ج.ا. =مرگ یکی نان دیگری ۸-فروش ماشینهای لوکس, و اجناس گران قیمت به “تازه به دوران رسیده های رژیم یا آقا زاده ها) که اشتهای سیری ناپذیری دارند. ۹- ایجاد کار برای انگلها ,از آدمکش های کرایه ای افغانی,,,,, تا بسیجی و سپاهی ها در جنگهای منطقه وووووو از زیانهای ان رژیم بغیر از اینکه آنها قسم خوردند که ان مملکت را ۱۰۰ در ۱۰۰ ویران کنند که فقط برای ان مردم و نسلهای آینده است دیگر چیزی بنظرم نمیرسد.
بیایید سود و زیانهای ان رژیم را مقایسه کنیم. ۱-فرار بهترین ها و متخصصین =نیروی کار مجانی و بدون سرمایه گزاری شده برای دیگران ۲-فرار سرمایه داران =فقط نگاهی به امریکا و کانادا بکنید و ببینید چندین میلیاردر ایرانی آنجا هست (چه از رژیم قبلی و چه کنونی با پولهای دزدیده شده) ۳- فروش چندین تریلیاردی $اسلحه در منطقه بعد از سر قدرت رسیدن رژیم ج.ا. ۴-قیمت نزولی نفت که اگر تا ۲۰۴۰ ادامه پیدا کند که چندین تریلیارد سود = یعنی درآمد ۵-ج.ا. یعنی ماشین جنگ سازی در منطقه تا یکیش تمام نشده (عراق) دیگری شروع میشود (سوریه) }تریلیاردها سود برای سازندگان اسلحه و بعد از آنهم تریلیاردها برای بازسازی خرابی ها ……
چرا این اخوندها را از قدرت برکنار کنند؟؟مگر کسی در دکانی که هر لحظه اش سود آور و پر درامد باشد را میبندد؟؟مگر اینها خود بخود سر قدرت رسیدند؟پشت سر آنها قدرتهای بزرگ سرمایه گزاری کردند و شاید ۱۰۰ سالی هم پشت سرشان باشند.در اروپا و همه جا دارند در هر منطقه ای مسجدی با میلیاردهای رژیم ج.ا. و عربستان یکی بهتر از دیگری را درست میکنند, میدانید چرا؟؟ اسلام و رژیم ج.ا. بهترین آلترناتیو برای کشورهای عقب مانده و جهان ۳ و ایران است. همه رژیمهای دیکتاتوری و ضد مردمی از بین رفتند و میروند ولی اینها با دیگران فرق دارند اینها سلاح قویتر مذهب را دارند, ضد مذهب یعنی ضد خدا…..
مقاله خانم بقراط حکایت از واقعیت های امروز ایران و شرائط حساس و همزمان خطرناک کشور..دارد.تجزیه ایران و در نهایت خاورمیانه از سالهای نیمه های ۱۹۶۰ میلادی بین قدرتهای بزرگ جهان بسته و پیگیری میشود.خصوصآ جنوب ایران استان خوزستان و بلوچستان.گاه ادم پیش خود فکر میکند: این نفت لعنتی همیشه با سرنوشت ما ایرانیان در پیوند بوده است و تنها مشقات و رنج ها و ناکامی هایش نصیب مردم شده..ایا بدون نفت ..ایرانیان در ارامش و شرائط بهتری نخواهند زیست؟
اما این تنهایک فکر است و فکری غیر منطقی!
ما باید بتوانیم خود استقلال و ازادی و مهمتر از همه قانون را در خانه امان بر پا داریم.مقاله منطقی و درستی ست خانم بقراط.
intor nashavad ke taarof konim o iran kamel az dast beravad,iran sarbazi hamanande reza khan dar meydan niazmand ast,
کشوری که صاحب طیف وسیعی از رسوم و باور های دینی و گویش ها و موسیقی ورقصهای بومی ومحلی بود وملتی که به تنوع ورنگارنگی جامعهٔ خودش میبالید یکروز از خواب مستی وبیخبری بیدار شد وخودش را اسیر چنگال جانور خونخواری دید که خودش بعنوان «دین پدری» در دامن خود پروانده و گمان کرده بود که یک کبوتر صلح ومعنویت است.غافل از اینکه این فرقهٔ تبهکاروتمامیت خواه روزی بزورو بطمع غارت به سرزمین خوشبخت آریائی هجوم آورده ویک نسل کشی «فرهنگی ـ قومی » تاریخی دراین کشور راه انداخته بود. جانور خونخوار منتظر فرصت دیگر بوده
از شاه اسماعیل تا سیدعلیشاه؛ آغاز و پایان تشیع در ایران!
باسپاس و خسته نباشید از کار این بانوی فرهیخته و آزادیخواه. امّا، استمرار استبداد، ستمگری و سبعیت حاکمان ددمنش بی وجدان بخصوص خلفا و عمامه داران اسلام عزیز تا به امروز، حس رافت، جوانمردی، راستی، آزادگی و همدلی را در مردم ایران خفه کرده است.
هریمن بتخت و بدین دستیافت
ز من فـــرّه ء ایــــــــزدی روی تافت
شد ایران بمن ننگ و من ننگ وی
بـــــهارش سر آمــد زمن یافت دی!؟
با عرض پوزش
منظورم از »انها به جززندگی نکبت بار و… چه چیزی برای از دست دادن دارند؟« این نبود بلکه
»انها به جز نکبت در زندگی و… چه چیزی برای از دست دادن دارند؟«
ما که در داخل کشور زندگی میکنیم متوجه هستیم که اکثر قریب به اتفاق ملاها و مسئولین و مدیران حکومتی فرزندان خود را یا به امریکا و یا به انگلیس برای درس خواندن فرستاده اند و میگویند بعد از خودمان اینها زمام امور را بدست خواهند گرفت .
بی تعارف بگویم اینجا هر کس به فکر جیب خودش است و احتمالا در خارج این شرایط حادتر است زیرا ایرانیان خارج نشین که برای دیدن اقوام خود به داخل کشو سفر میکنند ، به فکر خود بودن را در انها بسیار بیشتر میتوان مشاهده نمود وانها فکر و ذکرشان فقط و فقط تبدیل دلارهایشان با بالارفتن قیمت ان میباشد و لاغیر . یعنی گور بابای بقیه ! میبخشید ….
ممنون مقاله خوبی بود ، امیدوارم مردم از خواب خرگوشی بلند بشوند و گروههای اپوزسیون هم مخرج مشترک با هم پیدا کنند
با سپاس از توجه زنده ب.. من خارج نشین برای کسی رهنمود نمیدهم. تنها از به انتظار امام زمان رهایی بخش انتقاد کردم.
در خارج هم به جز شاهزاده پهلوی و سازمان مجاهدین اپوزیسونی نمیبینم. کسانی که در سایت گویا، ایران گلوبال و تلویزیون اندیشه افاضات میفرمایند که نمیشود جدی گرفت.
زنانی مثل شیما و گلرخ و دختران خ ا و هدیه تهرانی و لیلا حتمی و صذها نمونه انها را مقایسه کنید به مردانی که جلوی چشمشان دختری را با خشونت از روی سکو در حال اعتراض پایین میکشند. اقایان میایستند و با کمترین اعتراضی به دیدزدنشان ادامه میدهند. انها به جززندگی نکبت بار و نابودی پیش رویشان چه چیزی برای از دست دادن دارند؟
در ضمن، در کدام شهر ایران مردم در حمایت از خوزستانی ها به پا خاستند؟
سپاس از مقاله شما .ایا این أفراد و گروهـا هـنوز به مسئو لیت خودشان بعد از ۴٠ سال پى نبرده اند؟؟!!!!شاید ۴٠ سال دیگر!!
جناب افسون اگر در خارج از کشور تشریف دارید در مورد مردم داخل کشور اینگونه قضاوت نفرمایید و تشریف بیاورید داخل و این ببر کاغذی را در قفس بیاندازید .! اما در واقع ما….
ما ایرانی ها خصوصیا ت خاصی داریم که فقط در این کشور دیده میشود .
به قولی در معابر شهرها و روستاها و بیرون ماشینها شعار عباس و فاطمه میبینیم و داخل همان ماشین صدای
اواز حمیرا و هایده ! و دیار فرنگ رفته هایمان هم پا روی پا میاندازیم و در کافه ها قهوه نوشین جان میکنیم و به ملاها و مخالفان انها ( هر دو جبهه ) هم بد و بیراه گفته و گاها رهنمود میدهیم .
خانم بقراط عزیز، مرسی برای این مقاله خوب. من فکر میکنم که حل بدبختی ایرانیها تنها و تنها به دست خودشان است و هیچ منجی نمیتوانند از خارج ج ا را بدون حمله نظامی سرنگون کند.
متاسفانه بیشتر خارج نشینان هم که طبق روال بعد از انقلاب هنوز مشفول بحث شاه فقید و مصدق و ۲۸ مرداد هستند، وقتی ایران در پرتگاه نابودی است…
از مردهای ایرانی هم که متاسفانه حرکت زیادی نمیبینیم. فقط کافی است که یک در صد از زنان این کشور روسریشان را همیشگی بردارند و مردهای بی بخار جلوی نیروی انتظامی به ایستند. ج ا یک ببر کاغذی است و مردم ایران ترسو.
به نظر بسیاری در داخل کشور اخوند (سید محمد خاتمی) ریس جمهور سابق که لیدر اصلاح طلبان محسوب میشود با (سید احمد خاتمی) امام جمعه موقت شهر تهران و از اصولگرایان اصلی و تندر حکومت در باطن کار فرقی نیست .
به قول قدیمی ها : چه خواجه علی و چه علی خواجه !
مخالفین دیگر هم یا اعدام شده اند و یا همانند مهندس عباس امیر انتظام از ملیون با سابقه ، بیش از ۲۷ سال در زندانهای حکومت بسر برده و اکنون پس از سکته مغزی و تن رنجور ازاد میباشند .
انچه که از سران شناخته شده هستند تماما در خارج از کشور میباشند و ایضا ، مردم گرفتار و در بند حکومت ظلم و جنایت و چپاول در داخل از کشور که کوچکترین اعتراضشان هم با گلوله اتشین سربی پاسخ داده میشود .
نکته خوبی را اشاره فرموده اید . انقلاب مشروطه سال ۱۲۸۵ و انقلاب مشروعه ۱۳۵۷ .
مخالف اصلی زمان مشروطه شیخ فضل الله نوری بود که دنباله رو ان خمینی هندی زاده در سال ۵۷ ان کرد که همه شاهدیم .
مدعیان سیاسی هم از تاریخ درس نگرفته و از نقش ویرانگر روحانیت در وقایع سیاسی گذشته غافل شدند و یک به یک از دم تیغ ملاها گذشتند؟!
در داخل نهایت امکان مخالفان در حد مهندس میر حسین موسوی واخوند محمد خاتمی و اخوند کروبی از وابستگان حکومت است که در حصر و بازداشت هستند .
برای همبستگی نیروهای مخالف در خارج از کشور چه باید کرد ؟ لطفا در این زمینه برای شناخت داخلی ها
از اپوزیسیون خارج نشین مطلب ارائه فرمایید . مشکلات کدامند ؟!