فرد صابری – بطور خلاصه پاسیفیسم به معنای مخالفت با جنگطلبی و عدم خشونت است. اما مخالفان آن معتتقدند که پاسیفیسم نوعی تلاش و (اعلان جنگ علیه جنگ) معنا میدهد زیرا از آنجا که جنگ نوعی انتخاب نیست بلکه یک «تحمیل» است از سوی متجاوز، پس هرگونه تلاشی برای رهایی از این تحمیل، مانند صورت حساب رستورانی است که حتی اگر مشتری شکمبارهی رستوران موفق به فرار هم گردد، مشتری نگونبخت دیگری باید جور آن را بکشد!
در مقابل، پاسیفیستها با عنوان کردن مزایای بیشمار صلح و آرامش که بسیار هم منطقی هستند، پرهیز از رویارویی و مماشات را توصیه میکنند. اما مشکل از اینجا آغاز میشود که پاسیفیستها برای اثبات حقانیت تز خود همیشه باید از داراییهای طرف مقابل، یا بهتر بگوییم متجاوز، مایه و هزینه کنند. یعنی همه چیزهایی که امروز در کیسه متجاوزین وجود دارد را به نام پرهیز از خشونت و صلحطلبی به نام اثبات تز خود مطرح نمایند! مثلا به اصلاحطلبان و وضعیت رقتبار آنان بنگرید. اصلاح تدریجی! اصلاح از درون! اعتدالگرایی! و نتیجه؟! انتخاب روحانی و دماغ سوختهی اصلاحطلبان.
همین وضع در اتحادیه اروپا و بخشی از جناح حزب دمکرات آمریکا برقرار است. در کشورهای اروپایی از ابتدای سالهای قبل از جنگ جهانی اول جنبش پاسیفیسم در تقابل با آنارشیسم و لیبرالیسم پای گرفت و به آن سوی آتلانتیک نیز رخنه کرد.
در بعد از دوران جنگ جهانی دوم نظریه پاسیفیسم دارای مرجعیت قدیسانه گردید و عمدتا بخشهای بزرگ سوسیال دمکراتها (نه همه) و گروههای چپ اروپایی به آن پیوستند و علیه هژمونی ابرقدرت آمریکا ضجه و زاری نمودند. غافل از آنکه هیچ چیز رایگان نیست. چنین موعظهای برای صلحطلبی آسان و بیرویه، متضمن هزینههای گزافی بود که یک قللم آن پیروزی کمونیستها در ویتنام و سر برآوردن کمونیستهای دیگر در آفریقا و موزامبیک و گسیل سربازان کوبایی به این نقاط برای گسترش سیطره روسیه بود.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم نیز، تشکیل اتحادیه اروپا بدون توسل به احساسات «پاسیفیستی» مردم کشورهای مختلف اروپایی غیرقابل تصور بود. بیهوده نیست که حکومت اسلامی هر چه در توان دارد برای تقویت روحیه پاسیفیست مردم اروپا به کمک لابیها و حتی نامه نوشتن خامنهای به جوانان این قاره تلاش میکند.
سود نظامهایی چون نظام اسلامی ایران در پاسیفیسم نهادینه شدهی مردم اروپا است. اما با برکناری اوباما در آمریکا و روی کار آمدن ترامپ، حداقل تا کنون هزینه جنگطلبی حکومت اسلامی صدها برابر افزایش یافته و کوچ لابیهای حکومت به دیگر نقاط اروپا آغاز شده است. تصور رایج از منافع اقتصادی اروپا در ایران تصور غلط و باطلی نیست ولی کسب چنین منافع اقتصادی در ایران بدون موعظههای صلحطلبی در جراید اروپایی و تخدیر افکار رایدهندگان اروپایی ممکن نیست. میتوان امتحان کرد! به محض غریو مقابله و یا مقاومت نظامی در برابر حکومت اسلامی ایران یا افغانستان، فاتحه همه دولتهای سوسیال دمکرات، سبز یا سوسیالیست خوانده میشود. چرا؟ زیرا خُلف وعده و آیینشکنی این جماعت ریاکار به حساب میآید .