روز پنجشنبه، ۱۶ فروردین، ۳۰۰ حزباللهی هواداران محمود احمدینژاد در نامهای به علی خامنهای از شرایط موجود در کشور انتقاد کردند و با تاکید بر اینکه مردم از وضع فعلی رضایت ندارند به رهبر جمهوری اسلامی اعلام کردند که باید برای تغییر وضعیت «اصلاحات اساسی و انقلابگونه» صورت گیرد و تاکید کردند اقدام برای این تغییرات «مطابق قانون اساسی بر عهده رهبری بوده و مقام مسئول دیگری امکان و اختیار آن را ندارد.»
در این نامه به صراحت عملکرد دولت، رییس جمهور، مجلس، قوه قضاییه، شورای نگهبان، صدا و سیما، دستگاه دیپلماسی، امامان جمعه، مجلس خبرگان و دستگاههای امنیتی زیر سؤال رفته و امضاکنندگان نامه با اشاره به اعتراضات سراسری دیماه سال ۹۶ نسبت به فروپاشی اجتماعی هشدار داده و خواستار برگزاری آزاد انتخابات، بدون مهندسی انتخابات و بدون دخالت نهادهای امنیتی و نظامی شدهاند.
رسیدن به نان و نوا با به قدرت رسیدن احمدینژاد
برای اولین بار است که نامهای انتقادی با این تعداد امضا خطاب به رهبر رژیم منتشر میشود و اکثر روزنامهها بجز روزنامه جهان صنعت آن را سانسور کرده و حتی خبر آن را هم چاپ نکردند.
البته تحلیل روزنامه جهان صنعت هم این است که امضاکنندگان نامه به دنبال روی کارآمدن احمدینژاد هستند تا خودشان نیز به نان و نوایی برسند.
این روزنامه نوشته شاید نگاه اصلاحطلبان با لحن و روح این نامه همسو باشد اما قطعاَ منظور و هدف این دو جریان از هم جداست و همچنین به خاطر حاشیه امنی که احمدینژاد دارد جریان اصلاحطلب به اندازه او جرأت بازگو کردن دیدگاهاش نسبت به نهادهای حکومتی را ندارد. در این گزارش پرسیده شده «چرا آن زمان که احمدینژاد و یارانش در خطر نبودند قوه قضاییه و دیگر نهادهای کشور به عنوان نماد فساد معرفی نشدند؟ چرا زمانی که خود به قدرت رسید به پروسه برگزاری انتخابات گلایه نداشت؟» و در نهایت اینطور برداشت میشود که دلیل اصلی نوشتن این نامه «گرفتن ابتکار عمل از دست جامعه مدنی» است.
خبرهای غیررسمی حاکی از آن است که تعداد امضاکنندگان نامه ۵۰۰ نفر بوده و اسامی ۲۰۰ نفر دیگر به زودی اعلام میشود. گویا بعضی امضاکنندگان نامه نیز به دردسر افتادهاند. وبسایت دولت بهار نزدیک به احمدینژاد به نقل از یکی از آنان نوشته است که از محل تحصیلاش با او تماس گرفته و او را مورد بازخواست قرار دادهاند.
کمی پیش از انتشار این نامه، «نهضت آزادی ایران» نیز در بیانیهای نسبت به وضعیت موجود انتقاد کرده و درباره خطر فروپاشی اجتماعی و اقتصادی هشدار جدی داده بود. ملی- مذهبیها در این بیانیه نسبت به اعمال خشونت و «انتقامجویی» از سوی جامعه نیز به جمهوری اسلامی هشدار داده و به رهبری رژیم توصیه کردهاند با «بازگشت صادقانه به اصول قانون اساسی» به «تحقق حقوق و حاکمیت ملت» جامهی عمل بپوشاند!
در بیانیه نهضت آزادی به اعتراضات دیماه و تظاهرات بر سر آب و مطالبات زنان نیز اشاره شده و با تاکید بر «ناکارآمدی نظام در حل ابربحرانها» هشدار داده شده که تا دیر نشده و توفان خشونت، «کیان کشور و نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران» را در هم نپیچیده است، نظام بهموقع و داوطلبانه و واقعبینانه، پذیرای اصلاحات اساسی در ساختار مدیریت کشور باشد.
تفاوت این بیانیه با نامه ۳۰۰ نفر در این است که «نهضت آزادی ایران» و ملی- مذهبیها همچون طرفداران احمدینژاد جسارت ندارند که اعلام کنند بیانیه را خطاب به چه کسانی نوشتهاند و با هشدار درباره خطراتی که از سوی جامعه نظام را تهدید میکند (!) همچنان بر حفظ «نظام سیاسی جمهوری اسلامی» تاکید میورزند!
کیهان تهران: خواب ۴۰ سالهی فروپاشی
روزنامه کیهان حکومتی، شنبه ۱۸ فروردین، در واکنش به بیانیه نهضت آزادی نوشته «پدرخواندههای سازمان تروریستی منافقین در گروهک نهضت آزادی، برای چند دهمین بار در ۴۰ سال گذشته مدعی خطر فروپاشی در کشور شدند! و این نشان میدهد دم نهضتیها عمیقاَ با منافقین و سلطنتطلبان گره خورده است؛ گروهکهایی که ۴۰ سال است خواب فروپاشی میبینند.»
تسنیم: هشدارهایی شبیه پیشگوییهای عبدالقادرخان فالگیر
خبرگزاری تسنیم نزدیک به سپاه نیز تاکید بیانیه ملی- مذهبیها و نامه حزباللهیها را درباره «فروپاشی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی» به پیشگوییهای «عبدالقادرخان» فالگیر هندی تشبیه کرده و نوشته این نامهنگاریها بیشتر از آن که تحلیل واقعبینانه از اوضاع کشور باشد به پیشگویی و فالگیری شبیه است.
تسنیم همسو با کیهان تهران نوشته «مهدی بازرگان رئیس گروه نهضت آزادی در نطق مشهور ۱۵ مهرماه ۱۳۶۰ خود در مجلس شورای اسلامی که ناتمام ماند، از چیزی بالاتر از فروپاشی اجتماعی سخن گفته و تاکید کرده بود که الساعه آتشی کشور را فراخواهد گرفت و همه را خواهد سوزاند!» که البته اگر نیک بنگریم و دقت کنیم، به راستی نیز آتش جمهوری اسلامی کشور را فرا گرفت و همه را سوزاند! منتها وارثان مهدی بازرگان از قرار معلوم بیش از آنکه دلسوز کشور و مردم باشند، نگران فروپاشی «نظام سیاسی جمهوری اسلامی» هستند!
خبرگزاری فارس نیز چند یادداشت انتقادی در همین جهت به نقل از چند بسیجی و طلبه نوشته و نتیجهی همه آنها این است که از فروپاشی و بحران و سرنگونی خبری نیست و دشمنان ۴۰ سال است از این حرفها میزنند و آب از آب تکان نخورده؛ خلاصه، همه چیز آرام است!
وابستگان و دلبستگان حکومت از نهضت آزادی و ملی- مذهبیها گرفته تا احزاب اصلاحطلب و حزباللهیها و اصولگرایان و غیره حتی وقتی از «فروپاشی» سخن میگویند در دو محور مشترکاند: اولا همگی همچنان زیر پرچم «نظام سیاسی جمهوری اسلامی» و تحت رهبری علی خامنهای به اصلاح امور امیدوارند و ثانیا هیچ راهکار عملی برای بیرون رفتن از این باتلاق عمیق ندارند و فقط تکرار میکنند که باید اصلاحاتی و تغییراتی انجام شود!
از سوی دیگر این گروهها آنقدر گرفتار اختلاف و تضاد منافع هستند که حتی با وجود اینکه بیشترشان در درک بحران حرف مشترک دارند اما جز حمله و متلک و بد و بیراه نثار رقیب کردن، راهی برای ارائه ندارند. این خود چیزی نیست جز تجلی گسست و از همپاشیدگی ارکان قدرت. جریانهای خودی اسلحه روی شقیقهی یکدیگر گذاشتهاند و انگشتشان روی ماشه آمادهی شلیک است؛ فقط منتظر زمان موعودند.
در این میان نباید نامهی اخیر ابوالفضل قدیانی از چهرههای اصلاحطلب منتقد نظام را فراموش کرد که میخ آخر را بر تابوت اصلاحات و نظریات بیپایهاش کوبیده است. قدیانی خطاب به اصلاحطلبانی نظیر تاجزاده تاکید میکند: «جامعه ایران منسجمتر و بسیار آگاهتر از جامعه متفرق و مستعد بنیادگرایی سوریه است که بعضی از دوستان اصلاحطلب آن را از سوریزاسیون بترسانند و ناخواسته آب به آسیاب استراتژی النصر بالرعب بریزند. جامعه ایران روز به روز بیشتر در مییابد که از در سازش و تسلیم درآمدن با استبداد هرچه بیشتر ما را از آزادی و حکومت قانون دور خواهد کرد.»
چقدر ساده اید شما ! این حضرات همگی از آخور چپ امرار عیش و معاش می کنند.
نامه نگارى خودى به خودى و نامه نگارى ناخودى به ناخودى داخل حکومت همان شیادى و کلاه گذاشتن بر سر امت (نه ملت ) است
قدیانی میداند تاجزاده فکر چیست
قدرت قدرت قدرت در بزنگاه
رویترز: اعزام مخفیانه جنگجویان اجاره ای روس به سوریه
حتا عصر ایران در داخل فقهات اسلامی روسی این خبر را از رویترز پخش میکند ما بی بی سی فارسی – دوچه ولله -زمانه – صدای امریکا – رادیو فردا و همه رسانه های فارسی دیگر تا کنون در قبال مزدوران تروریستی که روسیه به سوریه اعزام میکند تا امروز ساکت مانده اند
سوال این است : چرا ، برای کی ، چه کسانی این رسانه های با پول بیت المال انگلیس ، امریکا ، هلند و آلمان را اشغال کرده و در کنترل خود دارند تا از منافع روسیه در این رسانه ها دفاع کنند ؟